پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

نقش زدن بر آب – اصلاح طلبان به چه امید بسته اند؟

اصلاح طلبان به صورت هماهنگی بر انتقادات خود نسبت به نحوه عملکرد شورای نگهبان افزوده و بر لزوم برگزاری «انتخابات آزاد» پافشاری می کنند. رادیکالیسم این انتقادات گاه چنان است که اگر انسان گوینده آن را نشناسد، تشخیص آن با انتقادات نیروهای اپوزیسیون از حاکمیت دشوار می شود. نتیجه منطقی چنین انتقاداتی از آن چه که در ایران انتخابات خوانده می شود، به طور طبیعی این است که با برگزاری چنین انتخاباتی مخالفت شود و منتقدین حاضر نشوند با سیاست ها و اقدامات خود، درمشروع ساختن این رقابت غیردموکراتیک و ناسالم صحه سهیم شوند. اما انتقادات اصلاح طلبان، چنانکه به نظر می آید، درست در جهت عکس چنین هدفی صورت می گیرد و سعی دارد با دامن زدن به دامنه انتقادات از انتخابات، برای رای گیری روز اول اسفند مشروعیت ایجاد کرده و دلسردی و بدبینی عمومی نسبت به این انتخابات را زایل کند. پابپای تشدید این انتقادات، ماشین تبلیغاتی اصلاح طلبان برای شرکت در «رقابت های انتخاباتی» به حرکت درآمده است و آنان می کوشند با هر وسیله و کمک از هر استدلالی شرکت در چنین انتخاباتی را توجیه کنند. کار گاه چنان به افراط کشیده است که از زبان آقای فیض الله عرب سرخی عضو بلندپایه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می شنویم و می خوانیم که باید از مخالفان اصلاحات «عاجزانه» تقاضا کنیم دست از ناامید کردن مردم بردارند! (ایسنا – اول دی، سخنرانی عرب سرخی در کنفرانس انتخابات مجلس هفتم)
صرف نظر از آن که چنین تقاضایی عاجزانه صورت گیرد و یا از «موضع قدرت»، هدف مشابهی را دنبال می کند. این هدف متقاعد ساختن محافظه کاران است که دست از لجاجت و دشمنی با خواست های مردم بردارند. توجه به اظهارات اخیر آقای حمیدرضا جلایی پور عضو دفتر سیاسی جبهه مشارکت اسلامی در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران، نیز همین واقعیت را اثبات می کند.
انتخابات مجلس هفتم فقط به خاطر جریان ضددموکراتیک حاکم بر آن مورد اعتراض و پرسش افکار عمومی قرار ندارد. با توجه به تجربه مجلس ششم در برابر شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصحلت نظام و فرامین رهبری، پرسش بزرگ امروز جامعه ایران در مورد کارآیی مجلس در میان مجموعه نهادهای حکومتی است. این موضوع در میان تبلیغات اصلاح طلبان جای مهمی ندارد، زیرا آن ها در مجموعه مناسباتی که از آن دفاع می کنند، نمی توانند راه حل قانع کننده ای برای رفع عدم کارآیی مجلس و بخشیدن قدرت واقعی به آن، به جامعه پیشنهاد کنند. آقای جلایی پور درست در برابر همین پرسش ضعف استدلال خود را آشکار می کند و سخنانی می گوید که با گفته های آقای عرب سرخی تفاوتی ندارد.
خبرنگار ایسنا می پرسد: برخی از اصلاح‌طلبان در گفته‌هایشان آورده‌اند که مجلس هفتم در بهترین حالت مثل مجلس ششم از لحاظ ترکیب خواهد بود و نتیجه‌گیری کرده‌اند بازهم کاری از پیش نخواهد برد، نظر شما چیست؟
آقای جلایی پور پاسخ می دهد: «نمی‌توان چنین پیش‌بینی‌ای کرد، چون جامعه ایران جامعه‌ای پویا است. علیرغم اینکه طی این شش سال گذشته ایران ناقض حقوق بشر و محور شرارت خوانده شده، ولی اصلاح‌طلبان بسیار مقاومت کرده‌اند و چنانچه حضورشان تداوم یابد، شاید اینبار مخالفان اصلاحات، سر عقل بیایند و به ادامه‌ تصلب پایان بدهند. »
پاسخ آقای جلایی پور وعده سرخرمن است! طبیعی است جامعه ایران در بخش بزرگی از خود نتواند و نخواهد با این امیدواری همراهی کند. اصلاح طلبان غالبا منتقدین دموکرات و جمهوری خواه خود را به این متهم می سازند که راه حل هایشان برای آینده جامعه ایران، نه عملی است و نه ساز و کار اجرایی دارد. آن ها می گویند، حرکت اصلاحی مورد نظر آن ها تنها راه ممکن و مفید برای برقراری مردم سالاری در ایران است. اما این اصلاح طلبان وقتی در برابر مهم ترین پرسش جامعه قرار گرفته و مجبور به پاسخگویی می شوند، غیرعملی بودن راه حل های خود را کاملا آشکار می کنند. پاسخی که آقای جلایی پور در مورد این آینده می دهد، اولا بر یک «شاید» متکی است و ثانیا، بر یک فرض محال. امیدواری به «سر عقل آمدن محافظه کاران» که جنبش اصلاحی دوم خرداد شش سال است تمام استراتژی خود را بر آن متکی کرده است، از مهم ترین عواملی است که وضعیت حرکت اصلاحی را به این نقطه کشانده است و مردم را از مجلس ناامید کرده است. اصلاح طلبان آن قدر از این گونه امیدواری ها به جامعه داده اند، که حتی یادآوری آن هم ملال آور است. اما با این حال گفتنی است که:
بعد از انتخاب محمد خاتمی، زمانی که کارشکنی محافظه کاران علنی شد و افکار عمومی خواهان مشی رادیکال تری از سوی دوم خردادی ها گردید، رهبران اصلاحات به مردم امیدواری دادند بعد از انتخابات مجلس ششم و حمایت مردم از اصلاح طلبان، محافظه کاران بر سر عقل آمده و دست از مخالفت خواهند کشید.
بعد از انتخابات مجلس ششم که مخالفت محافظه کاران شدت بیشتری گرفت و با توقیف روزنامه ها و بگیر و ببندهای گسترده همراه شد، اصلاح طلبان به جامعه امیدواری دادند که حمایت قاطعانه مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال ٨۰ از محمد خاتمی، محافظه کاران را بر سر عقل خواهد آورد.
در تمام این مدت آن ها مجدانه در صدد یافتن «جناح های عاقل» در میان طیف محافظه کاران بودند تا امیدواری نسبت به خط مشی خود را حفظ کنند.
حالا دوباره همان امیدواری دادن ها تکرار می شود. البته با یک قید «شاید» که نشان دهنده آن است که اصلاح طلبان خود نیز دیگر به این امیدواری دادن ها امیدی ندارند.
جالب اینجاست در تمام مدت شش ساله اصلاحات، سیر رویدادها و از جمله رفتار «ضداصلاحات»، مسیری برخلاف چنین ارزیابی هایی طی کرده است و امروز همه اصلاح طلبان یک صدا پیش بینی می کنند شورای نگهبان شدیدترین نظارت استصوابی را بر انتخابات مجلس هفتم اعمال کند.
استراتژی اصلاح طلبان از نخستین روز خود بر این پایه قرار داده شد که بتواند رهبری نظام و جناح محافظه کار را بر سر عقل آورده و با اصلاحات همراه سازد. اصلاح طلبان به این امید واهی توانایی ها، امکانات و اقبال عمومی را از دست دادند، بدون اینکه در جناح محافظه کار، «طیف عاقلی» متولد شود.

https://akhbar-rooz.com/?p=33063 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x