سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳
سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

دل سپرده به باران – خسرو باقرپور


پلک می بندم؛
در هاشورِ ابری ی مژه هام :
بامداد موج می زند انگار
در بال بالِ پرنده ای غریب:
خاک سبک می شود
و غبار چشمِ باغ را تیره می کند.
درختان با زبانِ نسیم؛
پچپچ می کنند:
خونت را زیرِ درختان بریز!
دلت را اما به باران بسپار که دختر دریاست.

پلک می گشایم:
در آسمانِ سرمه ای مات.
ماه؛
هلالِ زرد و سیاهِ باریکی ست؛
در نقاشی های ناشیانه ی کودکی ام.

پرنده می آید!
آرام می نشیند بر دست های گشوده ی این توسکای پیر
درختان با زبانِ باد؛
کِل می زنند:
سلام! ای پرنده ی عاشق
سلام! ای دل سپرده به باران.
پرنده مبهوت است.
درختان سر خم می کنند.
ستاره ها می لرزند.
و در افقِ مشرقی،
گیسوان ابر،
آتش می گیرد.

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=33548 لينک کوتاه

قابل توجه نظردهندگان: از تاريخ 24 مهر 1403 هر کاربر می تواند تنها يک بار به اندازه 900 کاراکتر در زير هر مقاله ديدگاه بگذارد و يک بار نيز حق پاسخگویی به نظرات ديگری که در مورد اظهارنظر او منتشر شده باشد، خواهد داشت. چنانچه از حق پاسخگویی برای ادامه ی نظر قبلی و يا ارايه ی نظر مجدد استفاده شود، منتشر نخواهد شد. بخش ديدگاه به منظور اعلام نظرات در مورد مقالات منتشر شده می باشد و بحث و جدل های خارج از آن برای کاربران محدود شده است. چنانچه خوانندگان اخبار روز نظرات مشروح تری دارند می توانند آن را در قالب مقاله های مستقل برای انتشار ارايه دهند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x