جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

نامِ این پرنده چه بود؟ – خسرو باقرپور


انارِ سُرخ در انتهایِ غروب کامل شد
و شاپرکِ شاهدِ غروب و انار؛
بر ساعِدِ دستِ چپم نشست.
نارنجِ غریبی را تا سحرگاه بوییدم
و شیرینی ی انجیر در باغ هایِ ظُلمت؛
مزّه ی بامدادِ روشنِ آرامشِ تو بود.
چه باغِ حامله ای!

شکیبا شدم!
انگورهایِ کبود؛
از استخوانِ سینه ام روییدند.
از آوازِ روشنت جرعه ای نوشیدم؛
در خوابِ خسته ی تو؛
تکه ای خورشید یافتم؛
تپنده در سینه ی سیبی سُرخ.
اکنون، این سیبِ سُرخِ بی قرار؛
در شتابِ بی تابِ نهرِ کنارِ باغ می رود.
چه سیبِ بدمستی!

قایقِ کاغذی ی کوچکِ کودکی هایم؛
سرگردان بر آب می چرخد
تا غرق می کندش؛ گرداب و رقصِ آب؛
بگذار تازه ترین ترانه ی باران را؛
از نیلوفر هایِ کبود بشنوم.
چه نَهرِ درویشی!

از بس در کهنگی ی واژه های تو ماندم،
دردا!
دیگر هیچ واژه ای؛
جُز نامِ تو یادم نیست.
آه! این پرنده ی سرگشته نامش چه بود؟
چه کلاغِ سپیدی!

خرداد ۱٣۹۴ – اِسِن

تصویر متن:
Odilon Redon (۲۰ آوریل ۱۸۴۰ – ۶ ژوئیه ۱۹۱۶) نقاش فرانسوی جنبش نمادگرایی.

https://akhbar-rooz.com/?p=33681 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x