جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

کووید ۱۹ و سرمایه داری فاجعه، جان بلامی فاستر و اینتان سواندی- ترجمه: ا. مانا

تیمی از دانشمندان آثار مشترکی را به رشتهٔ تحریر در آورده اند که آخرین آنها، «کووید ۱۹ و گردش سرمایه» در شماره ٔماه می مانتلی ریویو منتشر شد. «سلامت واحدِ ساختاری» حیطهٔ جدیدی است که اثرات مدارهای جهانی گردش سرمایه و دیگر زمینه های اساسی، از جمله تاریخ فرهنگ ها را، بر اقتصادیات کشاورزی و بیماریهای مرتبط در همه گونه ها را بررسی می کند

کووید ـ۱۹ ارتباط متقابلِ اکولوژی (۱)، اپیدِمیولوژی (۲-) و آسیب پذیریهای اقتصادی تحمیل شده توسطِ سرمایه داری  را برجسته نموده است. در ابتدای سومین دههٔ قرن ۲۱، به مرور که مشکلات ساختاری سیستم ابعاد جهانی می یابند، شاهد ظهور سرمایه داری فاجعه هستیم.

از سالهای پایانی قرن ۲۰، جهانی سازی سرمایه داری هر چه بیشتر شکل زنجیره های کالایی، تحت کنترل کورپُراسیونها(۳)،  را بخود گرفته است، که نواحی تولید در جنوب سیاره را به مراکز مصرف – مالی – و انباشت در شمال مرتبط می سازد. این زنجیره ها گردشِ اساسی جهانی سرمایه را تشکیل می دهند که پدیدهٔ امپریالیسم اخیر با ویژگی «سرمایهٔ انحصاری – مالی همه گیر» را می سازند. در این سیستم، درآمدهای امپریالیستی بیحد ناشی از کنترلِ تولید جهانی، نه تنها بوسیلهٔ «داد و ستد نیروی کار جهانی» (استثمار نیروی کار صنعتی در کشورهای پیرامونی)، که از رهگذرِ داد وستد زمین های ارزانقیمت توسط اگٰریبیزنس هاAgribusiness ۴ در کشورهای پیرامونی جهت تولید محصول قابل فروش در بازارهای شمال سیاره، حاصل می گردد.

در توضیح این گردش پیچیدهٔ سرمایه، مدیران شرکت ها زنجیره های عرضه و ارزش را خاطر نشان می سازند، که زنجیره های عرضه گردش فیزیکی کالا را شامل، و دیگری مربوطِ به «ارزش افزوده» در هر مرحله تولید – از مواد خام تا محصول نهایی – می باشد. تأکید بر این زنجیره ها، مشابهِ روشِ دیالکتیکی در تجزیه و تحلیلِ (آنالیزِ) «زنجیره های کالایی» مارکس در تولید و مبادله است که ارزش مصرف و مبادله را شامل می گردید. در اولین جلد «سرمایه» مارکس به واقعیت دوگانهٔ ارزشِ مصرفی (شکل طبیعی) و ارزشِ مبادله ای موادِ طبیعی پرداخت که در همهٔ مراحلِ دگردیسی جهان کالایی وجود دارند. روشِ مارکس توسط رودولف هیلفردینگ در «سرمایهٔ مالی» توسعه یافت، جایی که او در بارهٔ «ارتباطات در زنجیرهٔ مبادلات کالایی» نوشت.

در ۱۹۸۰ تِرنس هاپکینز و امانوئل والرشتاین، تئوریسین های «سیستم جهانی»، مفهوم «زنجیره های کالایی» را بر مبنای این ریشه ها در تئوری مارکسی بازتعریف نمودند. گرچهِ آنچه بطور کلی، در موردِ این زنجیره ها، در آنالیزهای اخیر مارکسی و (سیستم جهانی) فراموش شد پرداختن به انها به مثابهِ پدیده های صرفاً اقتصادی / ارزشی بود که مفاهیم مادی – اکولوژیکی ارزش مصرف را نادیده گرفتند. مارکس که هرگز محدودیت های طبیعی – مادی را که گردش سرمایه در آنها جریان دارد فراموش نکرد، جنبهٔ منفی و تخریبی «ازدیاد ارزش» سیستم سرمایه داری را در ارتباط با شرایطِ طبیعی تولید و متابولیسم میان انسان و طبیعت مورد تأکید قرار می داد. «شکافِ غیرقابلِ ترمیم مرتبط با متابولیسم اجتماعی (شکافِ متابولیک) که ارتباط ویرانگرِ سرمایه داری با کرهٔ زمین را شکل داد، جایی که خاک را فرسود و استفاده از کودِ پرندگان در زمینهای کشاورزی انگلستان را تحمیل نمود، به همان اندازه در اپیدمی های دوره ای ناشی از همان تناقضاتِ ارگانیک سیستم مشهود بود».

چنین چهارچوب تئوریکی که بر تناقض شکل های ارزشِ مصرف و مبادله متمرکز است، اساسِ درکِ گرایشهای امپریالیستی در ایجادِ بحران ترکیبی اکولوژیکی، اپیدمیولوژیکی و اقتصادی است و اجازه می دهد تا ارتباطِ گردش سرمایه تحتِ امپریالیسم جدید با سبب شناسی بیماریهای همه گیر آفریدهٔ اگریبیزنسها را تشخیص دهیم (از جمله کووید ۱۹). همان چشم انداز متمرکز بر زنجیره های کالایی به ما اجازه می دهد درک نماییم که مختل شدنِ جریانِ ارزش مصرف در شکل کالاهای مادی و در نتیجه اختلال در جریانِ ارزش، چگونه به بحرانهای اقتصادی منجر می گردد. این امر، اقتصادی از قبل راکد را به لبهٔ پرتگاه رانده و روبنای مالی سیستم را تهدید به واژگونی می نماید.

نهایتاً، ورای همه این دروغ ها، هر چه شکاف جهانی ایجاد شده توسطِ «سرمایه داری فاجعه» امروزین بزرگتر می گردد، که تغییرات اقلیمی و فرارفتن از حدود گوناگون زیست کرهٔ ما علایمی از آن است، نشان دراماتیک دیگرش بسادگی بحرانِ اپیدمیولوژیک حاضر است.

مدارهای سرمایه و بحرانهای اکولوژیکی اپیدمیولوژیکی

بگونه ای قابل توجه، در خلال دههٔ گذشته یک شیوهٔ فراگیرِ به نام «سلامت واحد – جهان واحد» در پرداختن به سبب شناسیِ امراض سربرآورد که عمدتاً در پاسخ به بیماریهایی بود که از حیوانات انتقال می یافتند، مانند سارس – مِرس – و H1N1 که از گونه های زیستی غیر انسانی (رام شده یا وحشی) به انسانها سرایت نمودند. مدل سلامت واحد با درهم آمیزی آنالیزهای اپیدمیولوژیکی بر پایه ای اکولوژی، دانشمندان اکولوژی – پزشکان – دامپزشکان و متخصصان سلامت اجتماعی را در پروژه ای با مقیاس جهانی در کنار هم گرد آورد. چهارچوب اکولوژیکی این مدل بعضاً توسط بانک جهانی، سازمان بهداشت جهانی، و مرکز کنترل بیماریها در ایالات متحده پذیرفته و در مواردی نیز نفی گردیده است. از این رو، شیوهٔ این مدل که بخشهای مختلفی را هدف گرفته بود بسرعت به آنچیزی تغییر یافت که در پی جمع آوری علایق سلامت عمومی، طب خصوصی، سلامت حیوانات، “اگریبیزنس” ها، و شرکت های بزرگِ دارویی برای پاسخ به اپیدمی های مقطعی بود – در حالی که راهبردِ شرکت ها که در آن سرمایه، بخصوص “اگریبیزنس” ها، عنصر تعیین کننده هستند – را شکل می داد. نتیجه آنکه ارتباط بین بحرانهای اپیدمیولوژیکی و اقتصاد جهانی سرمایه داری در این مدلِ به اصطلاح واحد نادیده گرفته می شود.

برای جبران این مشکل، یک شیوهٔ جدید انقلابی در زمینه سبب شناسی امراض با نامِ «سلامتَ واحدِ ساختاری» ظهور یافت که نقطهٔ آغاز آن مدل سلامت واحد بود ولی ریشه در سنتِ گستردهٔ ماتریالیسم تاریخی داشت. نقطهٔ کلیدی این شیوه مشخص نمودنِ ارتباط پندمیک ها با مدارهای گردش سرمایه است که بسرعت شرایط زیست محیطی را تغییر می دهند. تیمی از دانشمندان (۵) اثرات مشترکی را به رشتهٔ تحریر در آورده اند (۶)، که آخرین آنها، «کووید ۱۹ و گردش سرمایه» در شماره ٔ ماه می مانتلی ریویو منتشر گردید. «سلامت واحدِ ساختاری» حیطهٔ جدیدی است که اثرات مدارهای جهانی گردش سرمایه و دیگر زمینه های اساسی، از جمله تاریخ فرهنگها را، بر اقتصادیات کشاورزی و بیماریهای مرتبط در همه گونه ها را بررسی می نماید.

نقطهٔ شروع «سلامت واحدِ ساختاری» شیوهٔ «سلامت واحد» است که شاملِ موارد زیر است: ۱- تمرکز بر زنجیره های کالایی به مثابه مسببین پندمیک ها ۲- فاصله گرفتن از جغرافیایی که ویروسهای جدید در آنها ظاهر شده اند بدون پرداختن به کانالهای اقتصادی جهانی سرایت این بیماریها ۳- دیدن پندمیک ها به مثابه مشکلات مقطعی و یا اتفاقات نادر و نه بحران ساختاری عمومی سرمایه آنگونه که مزاروش در «ماورای سرمایه» آورده است ۴- بکارگیری شیوهٔ زیست شناسی دیالکتیکی زیست شناسان هاروارد ریچارد لووینس و ریچارد لوانتین در «زیست شناسان دیالکتیکی» و ۵- اصرار بر بازسازی رادیکال اجتماع بگونه ای که یک متابولیسم سیاره ای دوام پذیر را تشویق می نماید. رابرت والس در اثرش «مزارع بزرگ آنفلوآنزای بزرگ را می سازند» از ایده های مارکس در موردِ زنجیره های کالایی و شکافِ متابولیک استفاده نموده، و به نقدِ سیاست های ریاضت اقتصادی و خصوصی سازی آنگونه که در تفکرات لادردل پارادوکس آمده است می پردازد. متفکران این شیوه بر روشی دیالکتیکی در زمینهٔ تخریبِ اکولوژیکی و سبب شناسی بیمارها تکیه می نمایند.

طبیعتاً اپیدمیولوژی مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی در خلاء شکل نگرفته، و ریشه در سنت های دیرین مبارزات سوسیالیستی و آنالیزهای اپیدمی ها، و اثراتِ تاریخی چون ۱- شرایط طبقهٔ کارگر انگلستان اثرِ انگلس که منشاء طبقاتی بیمارهای عفونی را بررسی نمود ۲- بحث مارکس در مورد اپیدمی ها و شرایط سلامت عمومی در کتاب «سرمایه» ۳- منشاء انسانی بیماری و ریشه ٔ انها در کشاورزی سرمایه داری، بازارها، و فاینانس (امور مالی)  در اثر جانور شناس بریتانیایی لانکستر (شاگرد داروین و دوست مارکس)، دارد.

تشخیص صریحِ نقش اگریبیزنس های جهانی و یک کاسه نمودن آن با تحقیقِ دقیق در هر زمینه ای از سبب شناسی بیماری، در روشِ «سلامت واحدِ ساختاری» اهمیت ویژه ای دارد، و بر بیماریهایی تمرکز می نماید که از حیوانات به انسانها سرایت می نمایند. رابرت والس در اثر فوق الذکر خاطر نشان می سازد که این بیماریها «اثرات جانبی گریزناپذیرِ حیاتی تلاشهایی هستند که هستی شناسی حیوانات و اکولوژی را به همسویی با سود شرکتهای چند ملیتی سوق می دهد، و به آفرینش عواملِ بیماریزای (پاتوژن های) مهلک منجر می گردد». مزرعه داری ماورا دریاها شاملِ تک محصولیهایی که از نظر ژنتیکی مشابه حیواناتِ بومی بوده (و حفاظهای ایمنی را حذف می نمایند)، مانندِ پرورش خوک و ماکیان توأم با جنگل زدایی سریع و ترکیبِ شتابزدهٔ پرندگان و دیگر حیوانات وحشی با پرورشِ صنعتی حیوانات – از جمله بازار موجودات زندهٔ آبزی (Wet Markets) – شرایطی را آفریده است که شیوعِ پاتوژنهای مهلک جدیدی مانند سارس، مِرس، ایبولا، H1N1، H5N1، و حال SARS-CoV-2 را دامن زده است. بیش از نیم میلیون نفر در همه دنیا از H1N1 جان سپردند و به احتمال قوی مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ از این هم بیشتر خواهد بود.

والِس یادآور می شود که “اگریبیزنس”ها، شرکتهایشان را به جنوب سیاره منتقل می نمایند تا از مزایای نیروی کار و زمین ارزان بهره گرفته و تولیدشان را به همهٔ جهان گسترش دهند. پرندگان، حیوانات و انسانها مشترکاً در کارِ آفرینش بیماریهای جدید هستند. او اضافه می نماید که آنفلوآنزا هم اکنون از طریقِ شبکه های جهانی پرورش و تجارتِ حیوانات، آنجا که فشارهای خاص برای اولین بار ظاهر می شوند، شیوع می یابد. با دسته های پرندگان و گله های حیواناتی که از محلی به محلِ دیگر منتقل می گردند گونه های جدید آنفلوانزا مداوماً در مکانهایی که مملو از حیواناتِ آسیب پذیر هستند یافت می شوند. پرورش ماکیان در مقیاسهای بزرگ مستعدِ ایجاد بیمارهای بدخیمی است که از حیوانات آغاز می گردند و آنالیزِ زنجیره های ارزش نشان داده است که ریشهٔ آنفلوآنزاهایی چون H5N1  در زنجیره های کالایی پرورش ماکیان بوده است.

ارتباط متقابلِ زنجیره های کالایی اگریبیزنسها، که اساسِ ظهور بیماریهای جدید با منشاء حیوانی است، موجب انتقال سریعِ عوامل پاتوژنها از مکانی به مکان دیگر با استفاده از روابط انسانی و جهانی سازی می گردند. انسانِ حامل بیماری در خلال چند ساعت آنرا به اقصا نقاط جان منتقل می نماید. والِس و همکارانش در مقالهٔ «کووید ۱۹ و گردش سرمایه» متذکر گردیدند که «بعضی پاتوژنها از مراکز تولید شروع می گردند ….. اما بسیاری مانند کووید ۱۹ از خطوط مقدم تولید سرمایه داری بوجود می آیند. درواقع حدود ۶۰٪ پاتوژنهای جدید از حیوانات وحشی به جوامع انسانی بومی سرایت می نمایند قبل از انکه در سطح جهان تکثیر یابند. آنان شرایط سرایت را چنین خلاصه می نمایند: «…. که علت کووید ۱۹ را نباید فقط در موضوعِ یک عنصر آلاینده و دوران بالینی آن، که در ارتباطاتِ زیست بومی که سرمایه  و دگر عوامل ساختاری به منافع خود گره زده اند، جستجو نمود. گونه های متفاوت پاتوژنها…. پس از هر شیوعی ما را با چشمان حیرت زده بسراغِ  موتورهای جستجو فرستاده، و بخشها و کانالهایی متفاوتی را در حاشیهٔ همان مسیرهای استفاده از زمین و انباشت ارزش نشان می دهند». 

سازماندهی مجددِ تولید امپریالیستی در قرون ۲۰ و ۲۱ که بنام جهانی شدن می شناسیم، در وهلهٔ نخست حاصلِ داد و ستد جهانی نیروی کار و استثمار زیاد (و استثماره بی حد وحصر) کارگران در جنوب سیاره (شامل آلوده نمودن عمدی زیست محیطهای بومی) بسود مراکزِ سرمایه و مالی جهان بود. همانطور که بعضاً محصول دادوستدِ زمین بود که همزمان توسط اگریبیزنسها عملی شد. چنانچه اریک هالت-خیمِنز در اثرش «A Foodie’s Guide to Capitalism» یادآور می گردد بهای زمین در مقایسه با درآمد آن در جنوب سیاره چنان پایین است که سود سرشاری را به سرمایه گذاران عرضه می دارد. درآمد ناشی از محصولات این زمینها در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند……فرصتهای دادوستدِ زمین توسط عرضهٔ زمینهای بیشتر با سودهای قابل ملاحظه در بازار جهانی، جایی که بهره حاصل از این زمینها محقق می گردد، بوجود می آیند. این امکان اکثراً توسط آنچه انقلاب دامپروری می خوانند محقق گردید، که دامها را با پرورشِ در مقیاس بزرگ و در تک محصولی های ژنتیک، به کالایی جهانی بدل نمود.

این شرایط توسط بانکهای توسعه، در چهارچوبِ آنچه «سازماندهی مجدد منطقه ای» خوانده می شود، که زارعین و تولیدکنندگان خُرد را بدرخواست شرکتهای چند ملیتی و در درجهٔ اول اگریبیزنسها از زمینهایشان می رانند، و از طریق جنگل زدایی سریع و نابودی زیست بومها، ترویج می گردند. به این موارد زمین خواری قرن بیست و یکم نیز گفته می شود، که با قیمتهای بالای مواد غذایی در ۲۰۰۸ و ۲۰۱۱، تسریع گردیده اند. صندوقهای مالی خصوصی نیز که در جستجوی دارایی های واقعی هستند، در پی بلاتکلیفی های ناشی از بحران بزرگ مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۹ به این وضعیت دامن می زنند.نتیجهٔ حاصل، بزرگترین موجِ مهاجرت در تاریخ بشر است که با راندن مردم از زمین هایشان در یک روندِ جهانی دهقان زدایی، کشاورزی اکولوژیکی مناطقی را کاملاً تغییر داده و کشاورزی سنتی را با تک محصولی ها جایگزین نموده، مردم را به زاغه های حاشیه شهرها سوق می دهد. 

والِس و همکارانش مشاهده نمودند که مایک دیویس تاریخدان و تئوریسین شهرنشینی بحرانی و دیگران مشخص نموده اند که چگونه این محیطهای جدید شهری به مثابه بازارهای محلی و مکانی منطقه ای تبدیل می گردند که محصولات کشاورزی جهانی از میان آنها گذر می نمایند ………. در نتیجه، نیروی محرکهٔ بیمارهای جنگلی، که منبع اولیهٔ پاتوژنها هستند، فقط به مناطق داخلی (دورافتاده – م.) محدود نمی مانند. اپیدمیولوژی های همراه آنها بطرزی گویا در پهنهٔ زمان و مکان احساس گردیده اند. یک ویروس سارس به ناگهان و چند روز پس از خروج از غاری، خود را در حال شیوع در میان انسانهای ساکن شهرهای بزرگ می یابد.   

ادامه دارد…  

منبع: مانتلی ریویو – ژوئن ۲۰۲۰

۷ ژوئن ۲۰۲۰       

یادداشت ها:

  1. اکولوژی: بوم شناسی
  2. اپیدِمیولوژی: علمِ شناختن بیماریهای همه گیر
  3. کورپراسیونها: شرکتهای بسیار بزرگ
  4. ۴.       Agribusiness – کسب و کارهای کشاورزی بسیار بزرگ
  5. Rodrick Wallace, Luis Fernandeo Chaves, Luke R. Bergman, Constancia Ayres, Lenny Hogerwerf, Richard Kock, and Robert G. Wallace
  6. Clear-Cutting Disease Control: Capital-Led Deforestation, Public Health Austerity, and Vector-Borne Infection

https://akhbar-rooz.com/?p=34131 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x