سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

پیام به کنگره‌ی ۱۸ سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) – جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت(داخل کشور)

در دفاع از سوسیالیسم (۶۹)

رفقا، دوستان، یاران و همرزمان!

اطلاع یافتیم که کنگره‌ی ۱۸ سازمان با محوریت تدوین چند و چون کنش‌گری سازمان در بازه‌ی زمانی پس از برگزاری این کنگره و مسائل مرتبط با آن و پیوند سازمان با حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، در حال برگزاری است. به همین مناسبت به عنوان جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت(داخل کشور) به شما اعضای محترم شرکت کننده در کنگره، دوستان و رفقای گرامی شادباش می‌گوییم و لازم می‌دانیم بخشی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های خود را با شما در میان بگذاریم.

رفقا!

کنگره ۱۸ سازمان شرایط دشواری برای تصمیم‌گیری دارد و این برای ما هم بعنوان جمعی از هواداران سازمان که مخالفت جدی با برخی از سیاست های رهبران آن در گذشته و حال داشته و داریم، قابل درک است. از این رو هر گونه مصوبه کنگره به یک اقدام تاریخی در حیات سازمان تبدیل خواهد شد.

     ما واقفیم که طولانی شدن تحقق کامل اهداف «دوره‌ی گذار» و قرار مصوب کنگرهٔ شانزدهم سازمان در خصوص «سمت‌دهی مجموعهٔ سازمان در جهت تثبیت حزب چپ ایران (فداییان خلق)» از یک سو و فریبکاری فرصت‌طلبان در کمین نشسته‌ که برای تحمیل دوباره‌ی سیاست فاجعه‌بار «شکوفایی جمهوری اسلامی» این‌بار در پوستین «اصلاح طلبی» و «اعتدال‌گرایی» آستین بالا زده‌اند، همچنین ذوق‌زدگی گریزپایانی که برای کوچ به خانه‌ی جدید سر از پا نمی‌شناسند و در آخر، انتظار هواداران محروم از مشارکت در حیات سیاسی و تشکیلاتی سازمان که دورادور شاهد ماجرا هستند، کنگره را در شرایط دشواری برای تصمیم‌گیری نهایی قرار داده است. دشواری هایی که شما رفقای حاضر در کنگره را برای تصمیم‌گیری تاریخی که با سرنوشت، هویت و حیثیت سازمان گره خورده است به احساس مسئولیتی بیش از پیش و توجه به تمامی ابعاد موضوع فرا می‌خواند.

رفقا!

ما نگرانیم. ما هواداران محروم از مشارکت در حیات سیاسی و تشکیلاتی سازمان نگران برآمد فرصت‌طلبانی هستیم که برای مغازله با حکومت اسلامی به سجل و هویت حقوقی و امضاء شناخته شده نیاز دارند. آنهایی که به صراحت قاتلین و جنایتکاران را با رای خود تطهیر کردند و گفتند که اگر روحانی دوباره کاندید شود باز هم به ایشان رای خواهند داد و آن هایی که در آستان ولایت فقیه کماکان امید به الطاف دیکتاتور دارند، بیکار نخواهند نشست و اگر بر این خانه استیلا یابند، سازمان را به زائده‌ی سیاست های «اصلاح‌طلبان» نظام دینی حاکم بر ایران تبدیل خواهند کرد تا دگر باره سال ها بگذرد و فداکاری‌هایی به بهای جان صدها فدایی خلق، آب رفته را به جوی بازگرداند. 

رفقا!

ما هستیم تا ضمن مبارزه با جریان سازش و فرصت‌طلب در کمین نشسته، به سهم خود در پایداری و دفاع از هویت این خانه بکوشیم. هستیم تا در جبهه‌ای از نیروهای چپ که امروز در سیمای «حزب چپ ایران (فدائیان خلق)» خود را نشان داده است، و همانطور که در پیام به کنگره‌ی وحدت آن را «از نزدیک‌ترین رفقای خود در میان نیروهای چپ و در جبهه دمکراتیک کشورمان» ارزیابی کردیم، همکاری سیاسی و رفیقانه داشته باشیم.

به باور ما تلاش برای تثبیت و گسترش جبهه‌ چپ ایران در یک فرایند همگرایی سیاسی، آن رویکردی است که امروز و متناسب با شرایط حاکم بر کنگره ۱۸ سازمان و رهایی از دغدغه‌های استیلای فرصت‌طلبان بر سرنوشت سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) رهگشای دشواری‌ها‌ خواهد بود.

جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت(داخل کشور)

۱ مهر ۱۳۹۹ 

https://akhbar-rooz.com/?p=47588 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
3 سال قبل

رفقا
مبارزه اصلی در داخل کشور است و شمایید که باید در این میدان با امکاناتتان بجنگید ، پس تعیین شکل و شیوه مبارزه در نهایت در دستهای توانای شما ودیگر مبارزان داخل کشور است.
شمایید که میتوانید در همگرایی و فعال شدن نیروهای خارج از کشور تاثیر بگذارید، موفقیت همراهتان باد.

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

راستی, چشم در راه کدامین وزش گرم ازین پهنه ی سرد بنشستی؟

اشکالی که از دورها و دیرها در چشم بوده, و کنون هم هست, اینست که گروهی از هم اندیشان و همراهانِ قدیمی همچنان و همزمان در “رهبری” چند سازمان بجایند, و با اهرم های بسیاری که دارند, گزار کارها را جز از راه خود نمیگذارند… نتیجه اینکه بیشترینِ دوستان از مدتها پیش از کار مبارزه فرسایشی تحمیل شده کناره گرفته اند و نیروهای نوپا نیز مشتاق به کار در چنین سازمانهایی نیستند. شوربختانه, این نخستین “نعمت” برای حکومت اسلامی ست.
این سپید مویانِ بی افق با تزریق تفکر و مواضع سترونِ خود به درونِ این سازمانها, با “لشگر کشی”های آشکار و نهان از یکسو و همگامی با “اصلاح طلبان در چهارچوب حکومت اسلامی” از سوی دیگر, سازمانهای زیر نفوذ خود را در چرخه های بی حاصل و تکراری اسیر کرده و راه را بر هرگونه پیشرفت و پیگیری مبارزات اصولی در برابر حکومت تبهکار اسلامی بسته اند. این نیز بیگمان دومین “نعمت” برای حکومت اسلامی ست.
براستی, سود این بستنِ راه در جیب چه کس ریزان است؟ آیا “تلاش” بیشتر در بستنِ راه, پاداش بزرگتری را دارد؟!
راستی در “انتخابات” پیش رو, شما به کدامیک ازین “دوستان و برادران” رای می دهید: حجت الاسلام حسینعلی نیری که دمش به “تدبیر و امید” بسته شده یا حجت الاسلام و المسلمین رئیسی که چندیست کارگزار “عدالت” گشته ست؟
آیا اگر شکنجه گر “گلیم باف” از سوی پوشک پوشان شورای نگهبان تائید شد, بهتر نیست “قالیباف” که حتما ارزش بالاتری دارد را به مردم بچپانیم؟
گمانی نیست که حاصل این “انتخابات” هر چه باشد “نعمت” سومی برای حکومت اسلامی ست.
پاسخ روشن به این پرسشها را باید از آستینِ “نگهدارانِ رژیم” بیرون آورد! آنان میدانند که قرار است بزودی “رفتار رهبری” و یا خود “رهبری” تغییر کند و, اگر آنان بتوانند یک “سازمان چپ معقول”, همانند سوسیال-دمکراتهای اروپایی, را پیشکش بیت رهبری بنمایند, ایران برایشان “پولستان” شود. اگر شود, بیگمان این “نعمت” چهارم و برد-بردی برای همه ی ربایشگران خواهد بود!
باور نمیکنید؟! “نگهدارِ” اصلی, درست پیش از دو پاره کردنِ سازمانِ فدایی, در روزنامه کار (بگمانم شماره ۵۶) “شکوفه” ی نگاهش را چنین (به معنی) نوشت: “ما تا کنون میکوشیدیم قطب کاذبی را در برابر انقلاب راه بیندازیم”! او با عبارت پردازیهای فریبکارانه باور خود را چنین به خورد دیگران میداد که “حکومت برآمده از انقلاب” (و نه حکومتی که, بیاری اجماع سرمایه داری جهانی در گوادلوپ با استفاده از عقب ماندگی تاریخی بیشینه مردم ایران, انقلاب را در مسجد کُشت) را باید حمایت کرد. و آنگاه که ربایندگان انقلاب, مبارزه با امپریالیسم آمریکا را ریاکارانه به آمریکا ستیزی بی شعورانه تبدیل کرده و خیره سرانه و قانون ناشناسانه سفارت آمریکا را اشغال کردند, پرچم “تسخیر” سفارت در دست, به سینه زنِ فعال “انقلاب” (یعنی حکومت فریب و کشتار) تبدیل شد. از نگاه او آن هنگام هر کس نگاه دگری میداشت, “ضد انقلاب” بود… و خواهیم دید که “نعمت” بیشمار و همچنان از چشمه جوشان است!
روی کار آمدنِ خاتمیِ “فرهیخته” (که بدونِ گرم کردنِ هیچ آبی برای مردمانِ ایران, از سوی “رهبر” ممنوع التنفس شد) برای او “جاده ی هموارِ اصلاح طلبی در چهارچوب حکومت تبهکار اسلامی” را فراهم کرد که تا کنون رهپوی پیوسته آن بوده ست. پس از “بازنشستگی” دوباره بکار افتاد, در گنگره تشکیل حزب چپ “سبز” شد و گفت که “که اصلاح طلبان (حکومتی) را از یاد نبرید, آنان دوستان شمایند”. درست بدلیل داشتنِ همین دید “اصلاح طلبی در چهارچوب حکومت فریب و دزدی و کشتار”, او و هم اندیشانش جنبش دیماه ۹۶ را بیشرمانه “حرکت اغتشاشگران” نامیدند (ر. ک. به مصاحبه نگهدار و ملیحه محمدی با بی بی سی در باره این جنبش ها). این یکی اما تا کنون “اَبَر نعمت” برای حکومت اسلامی بوده ست.
کار و روش “مبارزه” این “نگهداران” چنین بوده که پشت به میهن – رو به دشمن, بر مراد دل “ولی فقیه” سخن بگویند و جنبشهای اجتماعی مردمانِ ایران را برای چانه زنی اصلاح طلبانه خود با “مقام ولایت” مصادره کرده و علیه خودِ مردم بکار گیرند! چنین است چهره ی گرگهایی که, در لباس میش, پرسه زن هر سویند…
اگر حزب توده (که اکنون خواهانِ تغییر حکومت است), آنزمان بدلیل خوشباوریهای دور از واقعیت ایران بدنبال ژرفش انقلاب در همراهی با “دمکرات های انقلابی” در حکومت بود (که نه دمکرات بودند و نه انقلابی), طرح نگهدار اما این بود که شکیبا باشید, امید همچنان باقیست و این “رهبری روزی به امید خدا تغییر رفتار خواهد داد و دمکرات خواهد شد”! طرحی که هم اکنون نیز پیگیرنده ی آنست… آری او, هیچگاه پای کج نگذاشته و همچنان, درون جنبش سیاسی ایران, برپاگر بحران و بوران ست!
پرسش اینست که این طرح, چرخاننده ی کدامین آسیاب است و رِزقِ این “گردش” در کدامین بانک ریزان است؟ در این رِزقِ عظیم, سهم بندی هم آیا هست؟ شک نباید کرد! در حکومت “عدل اسلامی”, هر برادر, هر تبهکار, خادمین نیز, سهم میگیرند…
در برابرِ “رهبر کژ رفتار” و “گزمگان بد کردار” و سهم خواران بد پندار”, در سوی دگر اما, مرد مِ در رنجِ ایرانند که ناچارند همچنان دست به “اغتشاش” بردارند تا که روزی خود زمام خود بدست آرند!
ولی اکنون درین سرمای جانفرسا, که پَهنِ جلگه پُر کرده ست و دل تنگ ست؛ شمار روبهان بسیار, دل هراس آلود و پای زندگی لنگ ست…
و من هم میهنم, اما نمیدانم درین بورانِ ترس آور چه خواهی کرد, کجا هستی… راستی, چشم در راه کدامین وزش گرم ازین پَهنه ی سرد بنشستی؟

پرسنده
پرسنده
3 سال قبل

من صادقانه سوالاتی دارم که امیدوارم یک عزیزی پاسخ دهد. این آقایان و خانمها که در کنگره اکثریت شرکت کرده و میکنند همزمان در دو تشکل دیگر هم فعالند یکی حزب باصطلاح چپ و یکی هم جبهه جمهوری خواهان. برخی از آنها در احزاب خارجی محل سکونت خود نیز فعالند مثل سبزها یا حزب چپ آلمان. با توجه به شرایط زندگی در اروپا میتوان متصور بود که این سطح از فعالیت هزینه های مالی و زمانی زیادی داروی دست ایشان بگذارد. اگر ایشان شغلی نداشته خوب وقت دارند، اما پولشان از کجا تامین میشود و اگر در جایی شاغلند وقت و پول خود را چگونه تامین میکنند؟ با توجه به واقعیاتی که کار بر اول با آنها اشاره کرد، میتوان حدس زد که این جماعت در ازای وداع با آرمان های زحمتکشان و خزیدن به صف اردوی سرمایه، یک منبع مالی قابل توجهی برای خود تضمین کرده باشد؟

پاسخگو
پاسخگو
3 سال قبل
پاسخ به  پرسنده

هر وقت گزارشی در مورد سرنوشت اموال سازمان در دهه ۶۰ دریافت کردید چواب این سوالتان را هم خواهید گرفت.
املاک زیادی که با کمکهای نجومی هواداران خریداری شد نصیب چه کسانی شد؟

جواد+رضایی+میرقاید
جواد+رضایی+میرقاید
3 سال قبل

سخنی با رفقای داخل کشور!
رفقای عزیز، مدعیان رهبری خارج کشور سازمان اکثریت سالیان مدیدی است که با جنبش فدایی و آرمانهای کارگران و زحمتکشان بیگانه گشته اند. بقای آنها به تداوم حکومت اسلامی و معیادگاه آنها بازار آزاد و در عرصه جهانی نئولیبرالیسم گره خورده است. یقینا از یاد نبرده اید این مدعیان دروغین چپهای دمکرات یا دمکراتهای چپ چگونه در بهترین حالت نتوانستند یک فراکسیون کمونیستی را برتابند. یقینا از یاد نبرده اید که ما و شما حدود ده سال پیش این هشدار را به آنهائیکه هنوز خود را فدایی و سوسیالیست در سازمان خارج کشور اکثریت می پنداشتند دادیم و پیش بینی این دغل بازی از طرف فرصت طلبان نمودیم. مگر پیش بینی نکردیم تنها نامی بر نامها خواهند افزود و مسببان انشعابات قبلی نه تنها کلوپ شبانه خود را حفظ خواهند نمود بلکه به ایجاد تفرقه در میان دیگر جریانات دامن خواهند زد. یقینا از یاد نبرده اید که گفتیم این جریان اصلاح پذیر نیست و بعد از ده سال مبارزه نظری و انتقادی، عطایشان را بر لقایشان بخشیدیم. رفقای عزیز، پس از چهاردهه چگونه انتظار دارید از این …. معجزه ای برآید! از قدیم گفتند مال بد بیخ ریش ارباب، بگذارید این رسوایی و بدنامی از آن کسانی باشد که در ایجاد تز شکوفایی جمهوری اسلامی دخیل بوده اند و همچنان خواهان نقش آفرینی در بیت ولایتند. مگر نمیدانید یکی از ناکامیهای حزب چپ ناشی از حضور برخی از همین عناصر “بدنام سیاسی و شهره شهر” در حزب بوده است. وجود این عناصر باعث شده است تا بخش زیادی از نیروهای باورمند به سوسیالیسم و سرنگونی جمهوری اسلامی به این حزب گسیل نشوند. براستی کلوپ شبانه سازمان اکثریت با کارنامه فاجعه بارش برازنده این رفقای سابق است. تنها راه موفقیت حزب چپ دوری گزیدن از این عناصر بریده از ارزشهای فدائیان است کسانیکه بر تغییر رفتار خامنه ای دل بسته اند و درمان دردهایشان با کلید روحانی قابل درمان است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x