سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳
سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳

قانون برابری درسرکوب حتی برای کودکان! – عظیم هاشمی

اگر دامنه اعتراضات "جان سياهان اهميت دارد" در جريان مرگ تراژيک جورج فلويد توانسته بود تغییری در قوانین ایجاد نماید اکنون شاهد اقدام وحشیانه ای که چند روز قبل بر کودک 9 ساله ای توسط پلیس در نیویورک صورت گرفت نمی بودیم

اگر دامنه اعتراضات “جان سیاهان اهمیت دارد” در جریان مرگ تراژیک جورج فلوید توانسته بود تغییری در قوانین ایجاد نماید اکنون شاهد اقدام وحشیانه ای که چند روز قبل بر کودک ۹ ساله ای توسط پلیس در نیویورک صورت گرفت نمی بودیم

همراه با گسترش سرمایه داری، جهانی شدن و درهم تنیدگی آن ،قوانینش نیز جهانی شده است. اگر چه این قوانین  با چاشنی خصایل خاص محلی نیزهمراه هستند اما مهمترین رکن آن که همانا سرکوبگری است همچون تیره گی شب دربرگیرنده همگان است. این همگانی  هم در دموکراسی های بورژوایی وهم درسایرجوامع  بدون در نظر گرفتن سن وسال  جاری است.

ضابطین قوانین  بنحوی آموزشهای لازمه را می بینند تا بتوانند بر احساسات  نوع دوستانه  که خارج از قانون می باشد فایق آیند.چرا که  برای حفظ آن حقوقی که  نظم  موجود آن را “حقوق همگان” !جا می اندازد امری است خطیر.چنین آموزشهایی منجر به این می شود که حتا اگر با شکننده ترین حلقه های هم مواجهه شدند  هرگونه اغماض های احساس گرایانه به کناری رانده می شود،چونکه اخلال درقانون نظم محسوب می گردد.  در نتیجه نظم موجودهرگونه اغماض های انسانی ضابطین خود، حتا درمورد کودکان –  یعنی شکننده ترین حلقه در جوامع – را نه تنها بر نمی تابد بلکه برای جلوگیری از اشاعه چنین احساساتی  انواع جریمه و مجازات نیز برچنین فردی اعمال می شود.

اینکه  چنین افرادی در زندگی شخصی خود بدانند که کودکان در مواجهه با پیشامدها و نا ملایمات ازتجربه وتوان جسمانی کمی برخوردارند و در نتیجه  بیشتر در معرض خطرات ناشی از آن می باشند نباید موجب تغییری دراجراء دستورات محوله گردد.

اینها اگرخود فرزندی داشته باشند چه بسا گویا ترازدیگران بدانند که  مهمترین تکیه گاه کودک، در مرحله اول مادر خویش و در صورت داشتن پدر، برای او هم  جایگاهی دفاعی  در نظر می گیرند.در نتیجه همواره خود را  نیازمند چتری حمایتی می دانند ووقتی در معرض خطرو مشکلی قرار می گیرند اولین گفته،فریاد یاری طلبیدن از آنها می باشد.

بدین ترتیب افزایش شکنندگی کودک واقع شده در چنین موقعیتی واقعیتی است غیر قابل کتمان. اگر چنین شکنندگی افزایشی، موجب تحریک احساس انسانی فردی درمیان نیروهای سرکوب پلیسی گردد وحتا وی دچار تناقضات درونی گردد آیا مغلوب شدن احساسات انسانی بوسیله ضوابط قانونی نظم موجود واقعیتی آشکار نیست ؟

البته هر زمان که در زمینه ای اعتراضاتی صورت گرفته باشد قدرت حاکم اجبارا دست به عقب نشینی هایی زده است اما همواره مترصد بوده است تا هر چه سریعتر بتواند دامان خود را از چنین اجبارهایی برهاند وهمان رفتارهای سرکوبگرانه را ادامه دهد .  ندیدن چنین فصل مشترکی میان دستگاه های مستبد ترین رژیم ها تا لیبرال ترین آنها موجب می شود تا ماهیت واقعی نظم موجود در جهان درهم تنیده سرمایه داری کنونی در سایه روشن هایی قرار گیرد ونتوان این  واقعیت  را بدرستی دید که اگردولتها در دمکراسی های غربی  کمتراز دولت های مستبد سرمایه داری دست به تهاجم و سرکوبگری می زنند  نه بخاطر ماهیت آزاد یخواهانه انها ست بلکه به خاطردستاوردهای مبارزات توده ها خصوصا در دو قرن اخیر می باشد.

 درهمین جوامع هم هر زمان که از دامنه و عمق مبارزات کاسته شده باشد دولت های سرمایه داری با تصویب قوانین مختلف بر دامنه تهاجمات خود به دستاوردهای تا کنونی افزوده اند. گستردگی جنایات دارودسته های حاکم بر ایران، مصر،سوریه ، بلاروس ،برمه و… بر کمتر کسی پوشیده مانده است .اما یکی از شاخص ترین  تهاجمات سرمایه داری به مردم  نه در جوامع دیکتاتوری وپیرامونی که در فرانسه تحت زعامت مکرون  چندی قبل علیه کودکان ونوجوانان یک مدرسه و هم اینک برای مقابله با قانونی شدن  سانسور تصویرگری ازوحشیگریهای پلیس درحال انجام یافتن می باشد.اقدام های حاکمان روسیه طی سال های مختلف وخصوصا روزهای اخیر نیزبعنوان مورد حی وحاضر دیگری است.

آنچه همواره در چنین ریلی سیر می کند گاها چنان صورت وحشیانه بخود می گیرد که  همچون جرقه ای در خرمن انباشته از خشم مردم عمل می کند که نمونه آن در مرگ تراژیک جورج فلوید با برجستگی خاصی وگسترده گی کم سابقه ای دیده شد.اما اگردامنه وسیع آن اعتراضات توانسته بود تغییری در قوانین ایجاد نماید اکنون شاهد اقدام های وحشیانه ای که چند روز قبل بر کودک ۹ ساله ای توسط پلیس در نیویورک  صورت گرفت می بودیم؟ **

در سطور بالا شکنندگی کودکان در مواجهه با مشکلات که برسر راهشان قرار می گیرد و ضرورت  یاری دادن به آنها اشاره ای داشتم اما ببینیم افراد پلیس سرکوبگر با این کودک چه رفتاری می کنند!

کودک:”بابام میخوام ،بابام …..!!!

(او بطور طبیعی یک کمک کننده می خواهد)

پلیس سرکوبگر:چرا مثل بچه ها داد وبیداد می کنی ؟!!

کودک ۹ساله:آخر من بچه ام !!!

 اما برای اعمال قانون (یعنی خاموش کردن صدای کودک) پلیس  ابزاری که قانون در اختیارش نهاده رابکارمی گیرد،اسپری فلفل !” اسپری فلفل به چشمهای کودک می زند “

کودک : (با التماس وخواهش )”آه چشمهایم می سوزند،خواهش می کنم آنرا بشویید ، خواهش می کنم ….!!!

اینجا می بینیم که دوباره کودک با صداقت و سادگی، یک یاری  کننده می خواهد غافل از اینکه آنها مجری قانوند نه پیرواحساسات (اگرحتا کاملا آنرادر خود نکشته باشند) برای یاری دادن به کسی حتا کودکی چون او! وبکاربردن اسپری فلفل همانا قانونی است که بدون تبعیضی براو نیز همچون سایرین اعمال گردیده است .

همین چندکلمه رد وبدل شده بین کودک و پلیسهای حاضر در صحنه که از این فیلم شنیده می شود آیاگویای درونمایه نیروهای سرکوب پلیسی  و آن نظمی که برای حفظ خود،چنین جانورانی را  تربیت می کندنمی تواند باشد؟

  در دولتهای مختلف، کودکان مورد تهاجم و حتا جان باختن توسط نیروهای پلیس قرار گرفته اند اما آیا  آنچه بر کودک ۹ ساله در نیویورک اتفاق افتاد ممکن است موجبی شود تا  با پرچمی مانند  “جان کودکان عزیز مهم است ” اعتراضاتی علیه چنین دد منشی هایی صورت بگیرد؟

**

با این تذکر که لینک آلمانی دارای صحنه های نا راحت کننده می باشد  می توانید صحنه های این خشونت جنایتکارانه راهر دو لینک زیر مشاهده کنید .

US-Polizisten setzen Pfefferspray gegen Neunjährige ein | AFP – YouTube

Body Cam Video Shows Police Pepper Spray 9-Year-Old – YouTube

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=102846 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x