سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

گزارش روزهای دوازه و سیزده محاکمه‌ی حمید نوری (عباسی) از استکهلم – امیرجواهری لنگرودی

روز دوشنبه (ششم سپتامبر برابر ۱۵ شهریور)، ساعت ۱۰ و پنجاه دقیقهٔ صبح به وقت تهران، دوازدهمین جلسهٔ دادگاه حمید نوری در سالن شماره۳۷دادگاه مرکزی استکهلم پایتخت سوئد برگزار شد!

دادگاه مرکزی شهر استکهلم روز دوشنبه ششم سپتامبر، همچون روزهای پیشین به جرئیات جرم های حمید نوری بعنوان دادیارزندان گوهردشت برای برشماری جرم های دو ماهه مرداد و شهریور تابستان۶۷او اختصاص دارد.

ازحواشی دادگاه امروز به زعم متهم حمید نوری،صدای شعار اجتماع اعتراضی فعالین جانبدار سازمان مجاهدین در خیابان و روبروی دادگاه که با خواست مرکزی آنان محاکمه تمامی سران نظام و خاصه ابراهیم رئیسی بود که این شعارها برای شخص حمیدنوری آزاردهنده و نوعی”شکنجه” بود که کوتاه مدت به تعطیلی دادگاه انجامید!

این جماعت بوگندو و اشکبوس یادشان رفته که در درون زندان ها با پخش صدای نخراشیده مرثیه خوان خودشان ” آهنگران ” و بالا کشیدن صدای بلندگو هرحدی که می خواستند،صدای نحس آهنگران و دهها مرثیه خوان و موعظه گوی منبری را بر زندانی تحمیل کنند !!

حالانوری شعارفعالان سیاسی رابرنمی تابند وبرایش گوش خراش “شکنجه” جلوه می کند ودرجلسه گذشته هم ازریاست دادگاه خواستاراین شد که جمعیت تظاهرکنندگان را “به بیابان های اطراف ببرند.”

می گویند:یکی رابه ده راه نمی دادند،دنبال کدخدا می گشت.جنایتکارانی که این همه انسان های شریف را ازخندیدن – حرف زدن- دفاع ازخود در چهاردیواری زندان ها محروم کردند و تنها شلاق و شکنجه را بر تن آنان جاری ساختند . امروزنیز می خواهد بازدرکف خیابان های استکهلم هم اعمال اراده و قدرت نمایدودادگاه را ازپیشروی بازدارد.مرتب ازصدای اعتراض خیابانی و شعارسردادن های فعالان سیاسی و اجتماعی و خانواده های دادخواه،غش و ضعف میرود و آنرا عین ” شکنجه” می نامند !  

باری برپایه پخش مستقیم دادگاه از استکهلم، دوازدهمین روز دادگاه حمید نوری با اظهارات چهارمین شاکی و شاهد آقای همایون کاویانی روبرو هستیم.

 دراین روز،جلسه به این ترتیب پیش رفت که درابتدای کار وکیل مدافع همایون کاویانی او را به دادگاه معرفی کرد.

او اظهارداشت:همایون کاویانی در ۱۷سالگی به اتهام هواداری سازمان مجاهدین خلق بازداشت و به حبس ابد محکوم شد، اما بعدتر اززندان آزاد شد. به گفته وکیل مدافع همایون کاویانی او یک بار نزد «هیئت مرگ» برده شد و در «راهروی مرگ» هم بود.

وکیل مدافع افزود:کاویانی راکه بزرگ‌شده شهر تهران است و اقتصاد خوانده، شخص حمید نوری نزد هیأت مرگ برد. او از سال ۲۰۰۸ در سوئیس زندگی می‌کند و به دلیل دشواری فشار زندان،پس ازمدتی امکان کارکردن را ازدست داد و نیازمند مراقبت پرشکی و روان‌پزشکی است.

پس از صحبت های وکیل همایون کاویانی درمعرفی اش به دادگاه،دادستان خانم کریستینا کارلسون، گفت‌و‌گو با کاویانی را آغاز کرد.

همایون کاویانی درسال۱۳۶۰به جرم شرکت درتظاهرات مجاهدین دستگیر می شود. او اظهار داشت که در یک دادگاه ده دقیقه ای به جرم مشارکت در تظاهرات هواداری از سازمان مجاهدین و ضدیت با نظام جمهوری اسلامی،به حبس ابد محکوم شدم.

همایون کاویانی بخشی از محکومیت خودش را در زندان گوهر دشت گذرانده است.او در دادگاه از حضورش در”هیئت مرگ” گفت. او یاد آورشد که در”راهرو مرگ”،حمید عباسی را دیده است که زندانیان را به محل اعدام می برده است.

کاویانی برآنستکه؛من سال۶۶حمید نوری را درگوهردشت دیدم و درآبان سال۷۰برای بارآخر بود که ایشان رادرزندان اوین دیدم .  

کاویانی درپاسخ به سئوال دادستان که از او می‌پرسد روسای زندان چه کسانی بودندوبرای نخستین بار،کجا و چه وقت حمید عباسی(نوری) دیده است؟

کاویانی می‌گوید: ناصریان دادیار بود و حمید عباسی معاون او بود.چندپاسدارهم بودند.”لشکری”هم بود که همواره لباس فرم پاسداری می‌پوشید، اما “عباسی” و “ناصریان” لباس شخصی به تن داشتند.  

کاویانی در ادامه سئوالات دادستان، از شکنجه‌هایی گفت که توسط حمید عباسی و همکارانش‌ انجام می‌گرفت، صحبت به میان آورد .

کاویانی گفت:که دراثر کابل‌های عباسی و همکاران‌اش، برخی ازدوستان‌اش نابیناشدند.آنهابرای برخی اززندانیان پرونده‌سازی کردند و بعد از اعزام به زندان اوین، تیرباران شدند. کاویانی که با تانی و خونسردی به سئوالات دادستان و وکلا پاسخ می داد،گفت:که دراثرضرب وشتم حمید عباسی،‌فک‌اش می‌شکند و زانوی‌اش آسیب می‌بیند.

دادستان ازهمایون کاویانی پرسید:که در روزهای اعدام و وقتی که شنید بسیاری از دوستا‌ن‌اش اعدام شدند، چه احساسی داشته است؟

 کاویانی گفت:روزی که به بندرفت ومتوجه شد که دوستان‌اش اعدام شده‌اند،گریه کرده است.نبود‌ن یکایک آنان ودیدن وسایل‌ شان، برای‌اش بسیار سخت بود.

او درادامه،در پاسخ به سئوالی ازدادستان،که از او پرسید: چند بارحمید عباسی رادیده است؟

کاویانی از زمانی گفت: که در هواخوری، مشغول ورزش دسته جمعی بودند و حمید عباسی می‌آید و به آنها می‌گوید؛ ورزش دسته‌جمعی ممنوع است. بعد نیز، پاسداری می‌آید و به همه چشم بند می‌زند. آنها را ازتونل انسانی که سپاه و توابین در دوسوی مسیرآنهادرست کرده بودند،عبورمی‌دهند،آنان را مفصل کتک می‌زنند. سپس آنها را به اتاق کوچکی می‌برند که بدون پنجره و روزنه بوده است.در این اتاق دچار نفس تنگی می‌شوند و ضعف می‌کنند.

همایون کاویانی به دادستان گفت: جدا از این در زندان اوین نیز با حمید عباسی برخورد داشته است.

دادستان ازکاویانی می پرسد:زمانی که عکس عباسی را دیدی،چه حسی پیدا کردی؟

کاویانی درپاسخ دادستان گفت:”بغض کردم. ناراحت شدم و گریه کردم.”

دادستان از او پرسید، آیا قبل از اینکه پلیس به او عکس حمیدنوری رانشان دهد،درجای دیگری عکس اورا دیده بود؟

کاویانی پاسخ می‌دهد:” نه.”

دادستان از کاویانی پرسید: این حمید نوری است؟

کاویانی با بغض و چشمانی پر از اشک گفت: این حمید نوری است و اضافه کرد: نوری هم مرا می‌شناسد و مطئنم مرا به جای می‌آورد.

دادستان نقشه‌ای از زندان گوهردشت نشان داد و از کاویانی پرسید که ساختمان ۲۱ کجای این نقشه است؟

چون فاصله دور بود کاویانی متوجه نشد اما حمید نوری بلند شد و با خودکار نشان داد این‌جاست!

و این دومین فولی بود که حمید نوری طی این جلسات از خود نشان داده است.

دادستان:شماچه موقعی متوجه شدید، تحقیقات مقدماتی در پلیس سوئد درباره دستگیری یک ایرانی درجریان است؟

همایون کاویانی : در رسانه‌ها دیدم.

دادستان: کی و در چه وقتی ؟

همایون کاویانی:فکرکنم سال ۲۰۱۹بود.فقط خبری خواندم کسی دستگیر شده است، نامی از وی برده نشده بود؟

دادستان: وقتی شنیدید چه‌کار کردید؟

همایون کاویانی:من از ایرج مصداقی سئوال کردم چه خبر است؟چون او دررسانه‌ها فعال بود. گفت فعلا نمی‌توانم حرفی بزنم،چون مسئولیت حقوقی دارد.زمانش برسد خبرت می‌کنند. تا این که مشخص شد و پلیس مرا خواست تا شهادت بدهم. عکس او را اولین‌بار در آن‌جا در بین چند تا عکس دیگر دیدم.

دادستان: کی را می‌گویید؟

همایون کاویانی: حمید نوری را.

دادستان: کجا دیدید؟

همایون کاویانی:همان ساختمان پلیس سوئد با آقای یوران رفتیم پلیس حدود ۱۰ تا ۲۰عکس بهمن نشان داد و پرسید نوری کدام یکی ازاین عکس‌هاست؟ من هم عکس او را نشان دادم.

دادستان:وقتی عکس نوری را دیدی چه حسی به شما دست داد؟

همایون کاویان: متاسف شدم.

دادستان: ادامه دهید.

همایون کاویانی:هنوز هم درمان من در سوئیس در مرکز شکنجه‌ دیدگان ادامه دارد. دکتر من در سوئیس گفته است درمان من باید ادامه یابد. این ماجرا را به این دلیل می‌گویم عکس نوری را دیدیم خیلی به هم ریختم. من پس از ۳۳ سال هنوز با بچه‌های اعدامی زندگی می‌کنم. آن‌ها کاری نکرده بودند و همه حکم داشتند.

دادستان پرسید:چرااین‌قدرمطمئن هستید که اوشما را می‌شناسد؟

همایون کاویانی گفت: چون تا آن‌موقع خیلی‌ها را اعدام کرده بودند و خیلی کم از زندانیان باقی‌مانده بودند و به‌همین دلیل او مرا به یاد می‌آورد.

دادستان گفت:آیا شما بدلیل دشوارهای جسمی و روحی و آسیب های به جامانده از زندان همچنان درمان می شوید؟

کاویانی پاسخ داد : بله همچنان به دکترم مراجعه می کنم . پرشک معالج ام خیلی تمایل داشت که در دادگاه حضور یابد ولی نشد!

دادستان گفت:بلی من با پزشک ات ارتباط وصحبت داشته ام.

دادگاه پیش از طرح سوالات وکیلان مدافع حمید نوری اعلام تنفس کرد.پیش ازآغازاین تنفس،نوری از رئیس دادگاه خواست نیم ساعت استراحت بدهد تا او بتواند با وکیلانش صحبت کند. رئیس دادگاه وقفه را تا ساعت ۱۵ به وقت محلی اعلام کرد.

با آغاز دوباره جلسه همایون کاویانی به سوالات پاسخ می‌دهد.

همایون کاویانی در پاسخ به سوال دانیل مارکوس، یکی از وکیلان مدافع حمید نوری که درباره‌ دیدن عکس حمید عباسی پیش از بازجویی پلیس سوئد سوال کرده بود، گفت: «نام او منتشر شده بود اما عکسش هنوز منتشر‌ نشده بود.»

وکیل مدافع حمید نوری پرسید: یعنی شما سوم دسامبر که برای بازجویی رفتید عکس او را ندیده بودید؟

همایون کاویانی:نام او منتشر شده بود اما عکس نه.

وکیل مدافع نوری: اما دادستان برای شما خواند که گفته‌ بودید عکسش را دیده‌اید؟

همایون کاویانی: شاید در ترجمه اشتباهی رخ داده باشد.

وکیل مدافع نوری ادعا کرد صحبت‌های کاویانی از زمان بازجویی پلیس تغییر کرده است. او به بخش دیگری از بازجویی پلیس از همایون کاویانی پرداخت و پس از تأیید رئیس دادگاه گفت:«بازجوی شما ازشما پرسیده است آیا شما این عکس‌ها را دیده‌اید؟

شما در پاسخ گفته‌اید: بله، در مدیا چاپ شده.

بازپرس دوم پرسید:آیا عکسی که درمدیا دیده‌اید، شبیه همان عکس‌هایی‌ست که در مدیا دیده‌اید؟

شما پاسخ می‌دهید که بله، خودش است.

بازپرس شماره یک می‌پرسد: وقتی خبر را خواندی و عکس‌ها را دیدی، او را شناختی؟و شما بلافاصله پاسخ داده‌اید که بله، آیا حرف شما از آن روز تا امروز تغییر کرده است؟»

همایون کاویانی تأکید کرد:عکس‌ها را در اداره پلیس دیده است. و باز تکرار کرد که او تنها خبر بازداشت حمید نوری را در رسانه‌ها‌ دیده است و نه عکس او را.

 وکیل حمید نوری گفت: پس آن‌چه در اداره پلیس گفته‌اید، غلط است؟

کاویانی گفت:بله،آن‌چه به این شکل گفته شده باشد را به خاطر ندارد.

وکیل مدافع حمید نوری در‌ ادامه به روایت معرفی “ناصریان” و “حمیدعباسی” به زندانیان به عنوان دادیار پرداخت و به نام “عرب” رسید که همایون کاویانی گفته است او هم در دادیاری زندان بوده است.

کاویانی این گفته را تأیید و تکرار کرد که خودش با “عرب” سر‌ و کار نداشته است.

وکیل حمید نوری در ادامه درباره داود لشکری سوال کرد و از سمت او پرسید.

 همایون کاویانی گفت: که لشکری پاسدار و به احتمال قریب به یقین مسئول امنیت داخلی زندان بوده است. او گفت که لشکری هم لباس فرم می‌پوشیده، اما ناصریان و عباسی (حمید نوری) لباس شخصی می‌پوشیده‌اند.

وکیل مدافع حمید نوری درباره کتاب ایرج مصداقی پرسید، ایا آنها را خوانده اید؟

همایون کاویانی گفت: این کتاب‌ها را نخوانده است و توضیح داد که نقشه‌های ترسیمی ایرج مصداقی و نقشه زندان را در گوگل مپ و نزد پلیس سوئد دیده است.

سپس وکیل مدافع درباره چشم‌بند و شرایط و زمان استفاده از آن پرسید”

همایون کاویانی پاسخ داد: «چشم‌بند تقریبا شخصی شده بود هم برای امر سلامت و هم برای اینکه بتواند کاری بکند که از پشت آن بیشتر ببیند.»

وکیل حمید نوری پرسید: یعنی چه کار می‌کردید؟

 کاویانی گفت: «آن قسمت پارچه‌ای را سوزن سوزن می‌زدیم یا کاری می‌کردیم که نازک‌تر شود تا بتوانیم از پشت آن بیشتر ببینیم. یا مثلا لنگ، آن بخش که رنگ بیشتری داشت را نازک می‌کردیم تا بتوانیم پشت آن را ببینیم و کسی هم متوجه نشود.»

همایون کاویانی درباره چشم‌بند خودش گفت: که آن را از آن بند ساختمان شماره ۲۰ برداشته بود. یعنی چشم‌بند زندان بوده و او همان را برداشته و راهی راهروی مرگ و اتاق هیأت مرگ شده: «شاید کسانی چشم‌بند خودشان را در جیب داشتند اما من نداشتم.»

کاویانی درگفتگوی کوتاهش با حمید عباسیان بیان می دارد: روزیکه من زنده ماندم، همیشه دوست داشتم که صدای دوستانم به کل دنیا برسد که چه حد مظلومانه کشته شدند. ما با هم آنجا بزرگ شده بودیم .

حمید نوری چندین بار مرا بعد از ورزش های جمعی کتک زده و به همان اطاق های گازی که دردادگاه توضیح داده شده،برده است.اما سال شصت شکنجه های مختلفی از نوع قپانی و کابل،آویزان کردن و فلک کردن و … بود که شدید ترینش همان کابل و قپانی بوده است. برای این جماعت هیچ منعی وجود نداشت.می گفتند:خون شما مباح است.زیر شکنجه کشته بشوید،هیچ گناهی نیست. اعدام بشوید،گناهی نیست.حتی لاجوردی می گفت: حتی اگر اشتباهی کسی را ببرند اعدام کنند، هیچ مشکلی نیست. بیگناه بوده و می روید به بهشت!

کاویانی در برابر این پرسش: که روند بررسی پرونده نوری را چگونه ارزیابی می کنید؟

حمید کاویانی گفت:من فکر می کنم که عدالت راه خود را پیدا می کند. فکر می کنم صدایی که بعد از۳۳سال،این حد قوی به گوش مردمان جامعه ما میرسد، راه خودش را باز می کند ، چون به واقع اینها خون های پاکی بودند. 

 بر پایه‌ی یادداشت‌های پیشینم برآنم:

دادخواهی همین است! هم صدا شدن با مادران، پدران، همسران و فرزندان همه‌ی ایرانیان خفته در خاوران‌های ایران، بدون گره زدن نامِ مبارزان با وام خواهی حقوق بشری اتحادیه‌ی اروپا که نماینده‌اش در جریان مضحکه‌ی نشست قاضی مرگ ابراهیم رئیسی بر تخت قوه‌ی اجرایی مهمان این جانی و حاکمیت جنایتکار بوده‌اند .

باری کارما از امروز با دادگاه و محاکمه حمید نوری در استکهلم تازه آغاز شده است، پژواک صدای دادخواهی همه‌ی مردمان رنج کشیده و داغدار، به وسعت ایران باشیم !

جلسه‌ی بعدی دادگاه محاکمه‌ی حمید نوری (عباسی)با تعطیلی روزسه شنبه ، دادگاه درتاریخ روزچهارشنبه ۰۷ سپتامبر۲۰۲۱ خواهد بود

گزارش سیزدهمین روز محاکمه‌ی حمید نوری (عباسی) از استکهلم

سیزدهمین جلسه دادگاه حمید نوری در استکهلم پایتخت سوئد، در سالن ۳۷ دادگاه،روزچهارشنبه ۸سپتامبر برابر۱۷شهریور ازحدود ساعت ۹:۱۵ به وقت محلی آغاز شد.

دراین جلسه آقای سیامک نادری، زندانی سیاسی سابق در زندان گوهردشت و ازجان‌به‌دربردگان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ به عنوان شاکی و شاهد شهادت می‌دهد.

سیامک نادری با سیمای آرام و شاعرانه اش روز پیش در پست فیس بوکی اش نوشته بود:«فردا” سیزدهمین” جلسه دادگاه حمیدنوری است. خواستم به دوستان بگویم که ” نحسی” اش، برای حمید نوری است که سمت چپ و رو به من خواهد نشست، من مجبور نیستم قیافه نحسش را ببینم، اما نحسی او را حس خواهم کرد. مافوق اش هم ” سیزدهمین ” رئیس جمهور ایران است و بازی دو سر باخت برای خامنه ای بود . نحسی ها برای نوری و رئیس اش مستدام باد!

او پیش ازاین درگفت‌و‌گویی با سایت زمانه گفته بود: «آماده‌ام تا چشم درچشم حمید نوری بدوزم وشهادت بدهم ….»

ازحواشی روزچهارشنبه درون دادگاه، برای دومین باربا اعتراضی وکلای حمید نوری به روند پیشبرد دادگاه و زمان پرسش های خود روبروشد. توضیح اینکه این دومین باراست که تیم وکلای نوری به روند توضیح زمانی پرسش و پاسخ با شاکیان و شاهدین اعتراض دارند.بدین معنی که روزهائیکه دادگاه با شاکی و شاهد روبرو است.مسیر پیشبرد دادگاه بدین شکل است که ابتداء امر وکلای شاکی به معرفی او اقدام می نماید . پس آنگاه نوبت به دادستان یا دستیار دادستان می رسد تا پرسش های خود را ازشاکی یا شاهد طرح نماید. پس آنگاه نوبت به قضات دادگاه می رسد.در بخش پایانی نوبت به وکلای حمید نوری(عباسی) میرسد که پرسش های خود را از شاکیان و شاهدان آن روز طرح نمایند. آنها در رابطه با این برش زمانی پرسش های خود ازشاکیان شکایت داشتند وگفتند: آخر وقت هر بعد ازظهر که دادگاه از نفس افتاده و همه خسته اند به ما زمان کمی می رسد که پرسش های خود را طرح نماییم.

رئیس دادگاه این موضوع راتائید کرد ویاد آورشدند که شما وکلا درماه مارس سال آینده،فرصتی کافی خواهید داشت که پرسش های خود را ازهرکدام از شاکیان وشاهدان دارید ، طرح کنید!  

همچنین رئیس دادگاه دراطلاع رسانی خود به حاضرین دردادگاه اعلان داشت: که شهادت سیامک نادری در دادگاه امروز به شکل ویدئویی ضبط می‌شود.    

در آغازاین جلسه وکیل مدافع (مشاور) توضیحاتی درباره سابقه فعالیت‌ها و دستگیری سیامک نادری می‌دهد. می‌گوید:سیامک متولد سال ۱۹۶۰ است و هفت سال در ایران زندانی بوده که چندین سال ازاین مدت رادرانفرادی گذرانده است.اتهام نادری هواداری از سازمان مجاهدین خلق بوده است.

پس ازصحبت‌های وکیل مشاورسیامک نادری، خود سخن گفت واظهارداشت: « که وی درسال ۱۹۸۰بازداشت شده است. من رفته بودم از فروشگاه کوروش برای خواهرم کیف مدادرنگی بخرم که شناسایی و دستگیر شدم و فردی که من را لوداده ازفعالیت‌های چهارماهه ام خبرداشته نه بیشتر»

درادامه سیامک بیان داشت:« اورا به عنوان هوادارآشکار سازمان مجاهدین لو داده اند وبازداشت شده است» ویاد آورشد: من را درانفرادی نگه داشتند و وقتی همکاری نکردم گفتند که سالم او را تحویل اوین ندهید. یک پاسدار با قد یک متر و۹۰آمدوبایک چماق از ساق پا تا فرق سرم را کوبید.»

سیامک نادری گفت: وقتی به هفت سال زندان محکوم شدم، وکیل مدافعی نداشت و اتهامی در پرونده‌ام جز هواداری، یک کمک مالی ۱۰ تومانی و فروش نشریه سازمان مجاهدین نبوده است .

 سیامک نادری درادامه درباره انتقالش به زندان‌های مختلف واینکه درنهایت به زندان گوهردشت منتقل شده، سخن گفت. نادری توضیح داد که پس از اعدام‌ها به زندان اولین منتقل و ۲۰ آذر ۶۷ آزاد شده است.

بعد ازاین توضیحات، دادستان به حضورنادری در زندان گوهردشت پرداخت و پرسید: که در کدام بندها به سر برده است؟

نادری توضیح داد: «که نام و شماره بندها پیوسته عوض می‌شده و حتی یک بند در یک سال دو بار نام عوض می‌کرد و خود در کدام بند ها بدوه است »

نادری تأکید داشت: که یا در قرنطینه بوده یا در انفرادی و به همین دلیل افراد زیادی را نمی‌شناسد، در حالی که در مورد ایرج مصداقی اینگونه نبوده و او افراد زیادی را دیده و می‌شناخته است».

 سپس دستیار دادستان به طرح سوالات دادستانی ازسیامک نادری می‌پردازد.

دادستان به نادری گفت: «شما گفتید در سال ۶۷ در فرعی هشت زندان بوده‌اید. می‌توانید روی نقشه این فرعی را نشان دهید؟»

سیامک نادری پاسخ مثبت داد و مکان را مشخص کرد. دادستان گفت: «به نظر می‌رسد شما ساختمان شماره ۶ (از روی نقشه) را نشان می‌دهید.» او از نادری خواست که درباره این مکان و زندان توضیح دهد.

سیامک نادری پاسخ داد: «ساختمان زندان گوهردشت همچون هزارپاست و پیش از انقلاب هم هزارپا نامیده می‌شده است.»

او در ادامه به ساختمان‌های مختلف اشاره کرد و توضیح خود درباره شکل هزارپای ساختمان زندان گوهردشت را کامل کرد. او گفت ساختمانی که شماره ۷ نامیده شده (حسینیه) محل اعدام‌ها بود،اما روز اول اعدام‌ها در ساختمان آشپزخانه انجام شده است.

نادری گفت:گرچه اعدام‌ها از هشت مرداد شروع شده، اما هفتم مرداد به فرعی آنان (فرعی هشت) یورش بردند،یادآور شد:«همین حمید نوری با ناصریان آمدند و با خشونت با ما برخورد کردند و یک ساعت ساک‌ها و وسایل ما را گشتند.»

دادستان پرسید که بعد از رفتن نزد “هیأت مرگ” او را برای یک روز به چه اتاقی بردند؟

سیامک نادری گفت:«من حالم خوب نبود.شاید درطبقه دوم یاسوم بود.۱۰نفردرآنجا بودند که من هیچ‌کدام را نمی‌شناختم.»

دادستان پرسش را تکرار کرد: «درهمان ساختمان شماره ۶ (روی نقشه) بود؟»

سیامک نادری چنین پاسخ داد: «خانم دادستان! وقتی دارند اعدام می‌کنند و ۲۰-۳۰ نفر افراد را از کنارت برمی‌دارند می‌برند، دیگر به ساختمان و … فکر نمی‌کنی…»

در مقابل دادستان توضیخ داد و یاد آورشد:می‌داند شاید این سوال‌ها عجیب و غریب به نظر برسد، اما لازم است پرسیده شود تا بتوان فضا را مجسم کرد.

بعد ازیک تنفس پانزده دقیقه ای،دادستان درباره هیأت مدیریت زندان گوهردشت پرسید:

سیامک نادری،از ناصریان (نام مستعار محمد مقیسه) به عنوان رئیس زندان نام برد و ازحمید نوری به عنوان دادیار و از داود لشکری هم نام برد.او افزود: حمید عباسی (نام مستعار حمید نوری)،به عنوان بازوی قضایی و داود لشکری را به عنوان بازوی اجرایی و امنیتی،ناصریان (محمد مقیسه) معرفی کرد و یادآور شدکه عباسی هم در دادگاه نشسته بود.

سیامک نادری درادامه کفت:باید از افراد دیگری هم به عنوان نیروهای زندان گوهردشت یاد کنم؛ از جمله “علی نعمتی”و فرج ،ولی به هرروی سه نفر اصلی درگیر با اعدام‌ها عبارتند از: ناصریان (محمد مقیسه)،حمید عباسی (حمید نوری)و داود لشکری می باشند.

درادامه سیامک نادری درباره اولین دیدارویا روبرو شدنش با حمید نوری درپاییز ۶۶که او را به نام حمید عباسی می‌شناخته‌اند،چنین توضیح داد:

«با مورس خبرگرفته بودیم که حمید عباسی دادیار جدید زندان است.ناگهان درب بازشد و اولین باره که حمید عباسی را دیدم و او بایک چوب ۴۰ سانتی بالای سرم بود. همراه با یک پاسدار که ما به او می‌گفتیم؛ “پاسدارحقوق بشر”، چون ما را می‌زد و فحش رکیک می‌داد و می‌گفت من مطابق با حقوق بشر با شما برخورد می‌کنم. آن پاسداربا کابل شروع به زدن من نمود من گفتم: چرا می‌زنی؟

حمید نوری گفت: خفه‌شو کثافت منافق!

من عصبانی شدم وگفتم: من اجازه نمی‌دهم به من توهین بکنی. می‌خواهی بزنی بزن اما من سه سال در انفرادی و تاریکخانه‌ها بوده‌ام و نمی‌گذارم که به من توهین بشود. بعد چهار نفر پاسدار و … حمله کردند و بچه‌های ما را زدند، اما من آنجا دیگر کتک نخوردم.»

سیامک نادری دراین بخش ازشرح چگونگی اعدام ها در آن تابستان،و ماجرای زندانی سیاسی خانم” آذر” یاد گرد وگفت: درشرح اعدام‌های سال ۶۷ از هجوم نیروهای زندان به بندشان در روز جمعه هفتم مرداد خبر داد: «هجوم آوردند و وسایل ما را زیر و رو کردند چون دنبال دست‌نوشته می‌گشتند. ما قبلا این دست‌نوشته‌ها را بیرون داده بودیم و به دیگر زندانیان رسیده بود از جمله به زندانی “آذر” ….»

نادری گفت که این زندانی سیاسی (آذر) در بند زنان دست‌نوشته‌ها را در اختیار داشت که پاسدارها سراغ او می‌روند. او خواسته بود کاغذها را قورت بدهد، اما اجازه این کار را به او ندادند، کتک‌اش زدند و بعد هم شکنجه‌اش کردند: «بعد با مورس از آذر خبر گرفتیم که روی چرخ او را آورده‌اند به بند، با پای آش و لاش ….»

دادستان چند بار به سیامک یاد آور شدند که تنها به نکات مورد پرسش پاسخ دهند و خاصه مواردی که خودش دیده متذکر گردد. 

نادری در ادامه از رودررویی با “هیئت مرگ” روایت کرد و بیان داشت:

«من آن زمان هیچ‌کدام را نمی‌شناختم، اما در سال‌های بعد فهمیدم چه کسانی را دیدم. تصمیم برای من خیلی هولناک بود و بعد ازسال‌ها مقاومت باید برای زنده ماندن به سوالاتی جواب می‌دادم.

 از من پرسیدند: آیا صدام را محکوم می‌کنی که به ایران حمله کرده؟

گفتم: به من ربط ندارد. هر کسی ممکن است حمله کند. من را در منگنه گذاشتند و در نهایت جواب قانونی دادم که بله! او متجاوز بوده و محکوم است. بعد پرسیدند : آیا سازمان را محکوم می‌کنی؟

 گفتم : بله.

نیری گفت: یک خط و نیم همین را بنویس. بیرون آمدم .

 ناصریان گفت: همین جا روی زمین بنشین و روی این کاغذ بنویس! نشستم و نوشتم. بعد که بلند شدم دیدم یک زندانی از روبه‌رو می‌آید. نمی‌توانستم تشخیص بدهم کیست. به عمد خودم را زدم به او تا لمسش کنم. فهمیدم حسین است … او را برای اعدام بردند

بعد من کنار خیرالله (…) نشستم. گفتم: خیرالله دارند، اعدام می‌کنند. باید خبر را به بچه ها برسانیم. 

او با بغض گفت:سیامک من دیگرخسته شدم و خیرالله را هم برای اعدام بردند فضای زندان را تب مرگ گرفت. اینها ۱۰ نفر ۱۰ نفربرای اعدام می‌بردند بعد ما را که ۱۰نفرشده بودیم، به بند برگرداندند»

سیامک نادری در ادامه از حضور ناصریان و حمید عباسی (حمید نوری) در راهروی مرگ صحبت به میان آورد و روایت کرد: که ناصریان در پاسخ به یک زندانی که گفته می‌خواهد به توالت برود، گفته است: «منافق خبیث! می‌برمت جایی که دیگر به توالت نیازی نداشته باشی.»

سیامک نادری درادامه روایت کرد: « وقتی آذر ۶۷ از زندان آزاد شده است، مادران بسیاری از به دیدن او آمده‌اند و خبر ازاعدام شدن فرزندانشان داده‌اند. او درادامه تکرارکرد که یادش نمی‌آید چه کسی او را نزد هیئت مرگ برده است.»

سیامک نادری پیش‌تردرگفت‌وگویی به خبرنگار”تلویزیون من و تو”گفته بود:

جمهوری اسلامی مردم را از مشتی توده بدون حقوق تبدیل کرد است. در زندان خیلی چیز ها ممنوع بود . ورزشی کردن. خنده کردن. حتی نماز جماعت خواندن خود زندانی ها….

درسال ۶۶وقتی که به بند حمله کردند،اولین نفری که وارد شدند همین حمید عباسی در کیفرخواستش می گوید : من خیلی خوش اخلاق،اخلاق برخورد بودم . اما من هیچوقت خنده عباسی یادم نیست، هیچوقت!

خبرنگار از سیامک می پرسد : اهمیت این دادگاه برای شما و دوستان تا در چیست؟

سیامک نادری کفت: امروز اهمیت دادگاه از نظر من دراین است، که آن را ،روزتولد جانباختگان یعنی همان قتل عام شده گان بنامم!

اما بازتاب ها و اهمیت این دادگاه از نظر من در این است که یاد آور بشوم که این دادگاه صرف محاکمه حمید نوری نیست بلکه محاکمه بنیاگذاردادگاه جمهوری اسلامی یعنی خود خمینی که فتوای قتل عام ۶۷ را صادرکرده، هم است و همچنین محاکمه خامنه ای و رژیمش و رئیس جمهور جدیدش ابراهیم رئیسی  که آن موقع مافوق(حمید عباسی) بود، نیزمحسوب می گردد!

سیامک دراین گفتگو یاد آورشد:دراولین روز کشتار سال۶۷درگوهردشت که روز شنبه ای بود. پرونده تعداد۴۰ تن ازبچه های کرج زیردست حمید نوری بود،خود رئیسی که زمانی دادستانی کرج راداشت. همان روز اول آن ۴۰ نفر را اعدام کردند.به یاد حرف های حداد عادل در سال ۹۶ افتادم که اعلام داشت :”رئیسی حتی یک حکم اعدام را هم نداده است”ولی ما شاهد این هستیم که آن ۴۰ نفر را در هیئت مرگ ۴ نفره آن روز،کسی که دررابطه با آن پرونده تعیین کننده بود، فقط شخص خود رئیسی بود و نقش این آدم در اینجا خود را نشان می دهد.

درادامه این گفتگو،سیامک نادری یاد آورمی گردد:این دادگاه،محاکمه یک قتل نیست،بلکه محاکمه تاریخی است. برمحور”جنایت علیه بشریت”است.وقتی اینجا هستیم ۵ نفریم ولی درعرض یک روز می بینی ۱۰۰ نفر نیستند!

چرا باید درگوهردشت،چند صد نفرکمتر ازیکماه پای طناب دارازما گرفته می شود. این عین “جنایت علیه بشریت” است.

ممکنه ما نتوانیم”نسل کشی”، را ثابت کنیم،اما درمحتوا “نسل کشی”هست و غیرقابل کنمان است .

نادری با قاطعیت می گوید: اگر با من باشد. زندانی که می ایستد و مقاومت می کند. دنبال این نیست که شپشوی بی ارزشی با مشخصه عباسی را محاکمه کند . ما می خواهیم این فرهنگ “آدم کُشی” را از بین ببریم .

درآخرین وقت دادگاه،همانطوری که پیشتر نوشتم : وکلای مدافع حمید نوری اعتراض کردند که با توجه به شرایط دادگاه وقت زیادی برای پرسش‌های آنها باقی نمی‌ماند، به همین دلیل می‌خواهند صرفا به سوالات مستقیم پاسخ داده شود و اگر اطلاعات جدیدی جدا از بازجویی‌های پلیس وجود دارد، به آنها انتقال داده شود. قاضی توضیح داد که تصمیم دارد در این پرونده تعادل برقرار باشد و پرونده از لحاظ قانونی خوب پیش برود و همه راضی باشند.نشان‌گذار

رئیس دادگاه و وکلا درباره اضافه کردن یک جلسه دیگر به دادگاه رایزنی کردند تا همه طرف‌ها زمان کافی برای پرسش و پاسخ داشته باشند. دادستان توضیح داد پیش‌بینی می‌کرده بعضی جلسات بیشتر طول بکشد، به همین دلیل روزهای رزرو را در نظر گرفته است.

در ادامه توافق شد که فردا مجددا سیامک نادری برای پرسش وکلای حمید نوری دیگر باره بعنوان شاهد رد دادگاه حاضر گردد و بعد سراغ شاکی و شاهد بعدی آقای مهدی اسحاقی بروند

بر پایه‌ی یادداشت‌های پیشینم برآنم:

دادخواهی همین است! هم صدا شدن با مادران، پدران، همسران و فرزندان همه‌ی ایرانیان خفته در خاوران‌های ایران، بدون گره زدن نامِ مبارزان با وام خواهی حقوق بشری اتحادیه‌ی اروپا که نماینده‌اش در جریان مضحکه‌ی نشست قاضی مرگ ابراهیم رئیسی بر تخت قوه‌ی اجرایی مهمان این جانی و حاکمیت جنایتکار بوده‌اند .

باری کارما از امروز با دادگاه و محاکمه حمید نوری در استکهلم تازه آغاز شده است، پژواک صدای دادخواهی همه‌ی مردمان رنج کشیده و داغدار، به وسعت ایران باشیم !

جلسه‌ی بعدی دادگاه محاکمه‌ی حمید نوری (عباسی)، پنج‌شنبه ۹ سپتامبر۲۰۲۱ برابر ۱۸ شهریور۱۴۰۰ با شهادت محسن اسحاقی ادامه می‌یابد.

https://akhbar-rooz.com/?p=125579 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x