البته، تنها یک تغییر اساسی در مسیر توسعهی روسیه، حفاظت واقعاَ مؤثر از حقوق تودههای گستردهی مردم در کشور ما را تضمین خواهد کرد. حزب کمونیست فدراسیون روسیه روند جاری اجتماعی-اقتصادی دولت پوتین را نمیپذیرد و یک برنامهی دگرگونی و راهی به سوی احیای جامعهی سوسیالیستی را به تودههای کار و زحمت ارائه میدهد. اما مسائلی نیز وجود دارند که باید فوراً به آنها رسیدگی شود. ما آمادهی حمایت از اقدامات قاطع دولت برای محافظت از امنیت روسیه و هموطنانمان در جمهوریهای خلق در منطقهی دونباس هستیم
نگاه مترجم:
بیشک یکی از اهداف مهم امپریالیسم در دوران جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی، یافتن فرصت و فضای لازم برای اعمال سلطهی خود بر کل جهان و بهویژه شرق اروپا بوده است. بر این اساس، علی رغم وعدهی عدم توسعهی ناتو در شرق اروپا، طی ۳ دههی گذشته در موجهای پیدرپی به توسعهی ناتو در این منطقه اقدام کرده است. بدیهی است که این وضعیت آشکارا در تعارض با امنیت روسیه قرار گرفته و این کشور را به اقدامات متقابل برای دفاع از امنیت خود سوق دهد. از این منظر مجموعهی آنچه در جمهوریهای سابق شوروی میگذرد، برای روسیه نگران کننده بوده است. تغییر و تحولات اجتماعی-طبقاتی و رویکردهای دولتها در روسیه در این ارتباط یک موضوع است و زوایای ژئو پالیتیک چالشها و رقابتهای غرب در منطقهی شرق اروپا به ویژه در جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق، بحثی دیگر، که اگر چه بی ارتباط با هم نیستند، اما بر اساس تجربه دو حوزهی متفاوتند که شناخت هر یک از آنها مستلزم برخورداربودن از اطلاعات لازم و کافی و در عین حال توان پردازش و تحلیل علمی بر اساس روششناسی های شناختهشده در علوم اجتماعی است. اهمیت این موضوع به خصوص اگر حجم عظیم کارنظری و تبلیغاتی و سیاسی دردست انجام از سوی نهادهای آکادمیک و نظریهپردازی و رسانه های مسلط غربی در این مورد مد نظر قرار گیرد، بسیار بیشتر هم میشود. تکلیف رسانهها و جریانهای طرفدار و متمایل به غرب در ارتباط با مسائل اوکراین که مشخص است، آنها در مجموع به نوعی همان اخبار و تحلیلهای رسانههای مسلط غربی را بازگو میکنند. تکلیف بخشهایی از چپ پشیمان نیز که شیفتهی دموکراسی و توسعهی کشورهای غربی شدهاند و در ادبیات آنها نشانی از واژهها و مفاهیمی چون امپریالیسم یافته نمیشود، نیز روشن است. آنها منتظر هر فرصتی برای لفاظی در مورد ارزشهای حقوق بشری، دموکراسی، صلح ، مبارزهی بدون خشونت، موازین حقوق بینالمللی، ارزشهای دموکراتیک و … هستند. (البته نه برای مواردی چون تجزیهی یوگسلاوی یا نابودی لیبی و …از سوی غرب). اما تحت تاثیر مجموعهای از دلایل، بین نیروهای چپ انقلابی نیز کم و بیش اختلافهای چشمگیری در ارتباط با اوضاع اوکراین و جنگی که آغاز شده است، مشاهده می شود که بخشی از آن را میتوان ناشی از پیچیدگی اوضاع دانست و بخشی را نیز باید در گرایشهای متفاوت و گاه انحرافات فکری، نظری، شناختی و تحلیلی آنها جستجو کرد. چپ نمی تواند چشم خود را بر روی روند و جهت تحولات و چشماندازهای محتمل پیش رو بسته و ژست ناظر بی طرف را به خود بگیرد!
تکرار صرف لفاظانهی کلیگوییهایی چون «نه بهجنگ» و «دفاع از صلح» (با اینکه بی شک یک رویکرد استراتژیک درست است) و همزمان بیتوجهی به فضا و شرایط واقعی و روندهای بسیار خطرناک عملاَ موجود، کمکی به شناخت و تحلیل درست وضعیت و تعریف وظیفهی چپ در برابر آن نمیکند. به نظر می رسد فضای سیاسی ملتهبی که با برنامهریزی و هدایت ایالات متحدهی آمریکا و همکاری اتحادیهی اروپا و دست نشاندگان آنها در ارتباط با اوکراین طی چندین دهه و بهویژه در ماهها و هفتههای اخیر شکل گرفته است، عملاَ تغییر توازن قوای ژئوپالیتیک و سهم هژمونیک نیروها و بازیگران منطقهای را اجتناب ناپذیر کرده بود. معنای این سخن آن است که اگر روسیه تصمیم به اقدام برای تحکیم امنیت ملی خود در این زمینه نمیکرد، باید آمادهی پذیرش این تغییر به نفع دشمنان و رقبای جهانی و منطقهای خود میشد. در چنین فضایی است که حزب کمونیست فدراسیون روسیه به رهبری گنادی زیوگانف اقدام به موضعگیریای میکند که در این مقاله آمده است. بدیهی است که این حزب به عنوان نیرویی که در بطن ماجرا قرار دارد، نگاه و تحلیل و موضع متفاوتی نسبت به برخی احزاب کمونیست اروپایی ارائه دهد. زیوگانف در این نوشته اطلاعاتی از جنایات فاشیستهای حاکم بر اوکراین در دو جمهوری دونتسک و لوگانسک ارایه میدهد که نهتنها هیچ رسانهی غربی آنها را بازتاب نمیدهد، بلکه حتی در تحلیلهای برخی از چپها نیز مغفول میمانند. رهبران روسیه اعم از کمونیست و غیر کمونیست آن به خوبی دریافتهاند که نباید اجازهدهند حلقهی محاصرهی ناتو تنگتر شود، از این منظر خود را ناگزیر به واکنش در برابر آنچه در پشت مرزهای آنها و بر روسهای ساکن منطقهی دونباس میگذرد، یافتهاند. نکتهی مهم در این میان این است که مخالفت حزب کمونیست روسیه و رهبر آن زیوگانف با جهتگیری و برنامههای اقتصادی و اجتماعی رئیس جمهور ولادیمیر پوتین، مانع از آن نشد که در ارتباط با منافع ملی و مسایل اوکراین مواضع همسویی داشته باشند. همانگونه که مخالفت پوتین با جهتگیریها و برنامه های استالین در گذشتهی اتحاد شوروی، سبب نشد تا پوتین به میهنپرستی او استناد کرده و یا از لنین به عنوان موسس کشور اوکراین به نیکی یادکند.
به هر روی با اینکه ابعاد جنگ در اوکراین ممکن است چندان گسترده نباشد، اما به احتمال بسیار زیاد از این پتانسیل برخوردار است که تاثیرات مهمی بر توازن قوای ژئوپالیتیک و ژئواکونومیک و جهتگیری رویدادها در منطقه، اروپا و جهان برجای گذارد. (پایان یادداشت مترجم)
گنادی زیوگانف [۲]، رهبر حزب کمونیست در یک کنفرانس خبری در مسکو سخن میگوید. حزب کمونیست فدراسیون روسیه به رهبری زیوگانف، قطعنامهای را از طریق پارلمان روسیه ارائه کرده که در آن از دولت خواسته شده است تا استقلال جمهوریهای روسیزبان دونتسک و لوگانسک در شرق اوکراین را به رسمیت بشناسد./ پاول گولووکین[۳]
یادداشت سردبیر: مقالهی زیر نسخهی ویرایش شدهی یک مقالهی نظری است که توسط گنادی زیوگانوف، رهبر حزب کمونیست فدراسیون روسیه نوشته شده است. این مقاله در ۱۴ فوریهی ۲۰۲۲ یک روز قبل از آن که دومای دولتی، پارلمان روسیه به قطعنامهی حزب کمونیست فدراسیون روسیه رای بدهد، منتشر شد که از دولت میخواست تا استقلال جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوگانسک را به رسمیت بشناسد.
جمهوری خلق دونتسک[۴] ((DPR و جمهوری خلق لوگانسک[۵] (LPR) مناطقی با قومیت روسی در منطقه دونباس[۶] در شرق اوکراین هستند که پس از کودتای جناح راست که باعث سرنگونی دولت اوکراین در سال ۲۰۱۴ شد، جدا شدند. دوما در ۱۵ فوریه با اکثریت قاطع به نفع قطعنامهی حزب کمونیست فدراسیون روسیه رای داد.
از زمانی که این جمهوریها در سال ۲۰۱۴ از اوکراین جدا شدند، دولت کییف جنگی وحشیانه را علیه مردم آنجا به اجرا گذاشت و توافق نامههایی را که مستلزم به رسمیت شناختن استقلال آنها بود – پروتکلهای مینسک – نادیده گرفت.
در این مقاله، زیوگانف این موضوع را مطرح میکند که به جای اینکه روسیه جنگی را علیه اوکراین تدارک ببیند، این اوکراین است که برای تشدید تهاجم مرگبارتر خود علیه دو جمهوری خلق آماده میشود. او می گوید غرب از اوکراین برای اهداف ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود استفاده میکند و محافظت از مردم دونباس را از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه طلب میکند.
در هفتههای اخیر، اوضاع پیرامون اوکراین به شدت تشدید شده است. اتهاماتی مبنی بر قصد روسیه برای اقدام به عنوان یک اشغالگر وجود دارد. در واقع، علت بحران این است که دست نشاندههای واشنگتن در رهبری کییف و نیروهای فاشیست آنجا [۷]پیگیرانه در تلاش بودهاند تا قتل عامی را در منطقهی دونباس سازماندهی کنند. آنها برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی خود آمادهاند تا خونریزی گستردهی دیگری را ترتیب دهند.
تقریباً تمام واحدهای آماده رزم نیروهای مسلح اوکراین شامل ۱۲۵۰۰۰ سرباز و افسر در مرز با جمهوری خلق دونتسک (DPR) و جمهوری خلق لوگانسک (LPR) مستقر هستند. واحدهای توپخانهی سنگین و تانک نیز در همین منطقه مستقر هستند. تجسس هوایی مداوم در حال انجام است. اینها همه نشانههایی از تدارک یک عملیات تهاجمی علیه جمهوری خلق دونتسک و لوگانسک است.
دریغا که ایالات متحده و دست نشاندگانش در کییف آتش یک جنگ برادرکشی را شعلهور میکنند. تجمع نیروهای روسی در نزدیکی مرز اوکراین، حتی به گفتهی مقامات آمریکایی، از ۱۰۰۰۰۰ سرباز تجاوز نمیکند. این در حالی است که اوکراین تنها در منطقهی دونباس ۱۲۵۰۰۰ سرباز دارد. اطلاعات ابتدایی از امور نظامی نشان میدهد که یک عملیات تهاجمی موفق مستلزم برتری سه برابری است. پس تهدید واقعی روسیه در کجاست؟
پنتاگون و حتی رهبری نیروهای مسلح اوکراین اعلام میکنند که هیچ نشانهای از تجاوز قریب الوقوع روسیه نمیبینند. به نظر نمیرسد که سیستم اطلاعاتی آمریکا با شرمساری دروغ های گذشته در مورد وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق، خواهان تحقیر جدیدی باشد. اما این مانع از سیاستمداران غربی نمیشود که معمولاً چیزهای بدیهی را نادیده میگیرند: با استفاده از دروغ، تقلب و اطلاعات نادرست، «جنگ هیبریدی» (ترکیبی-م) علیه روسیه دنبال میشود.
بله، روسیه منافعی در رابطه با جمهوریهای شوروی سابق در مرزهای خود از جمله اوکراین دارد. اینها علاقمندی به صلح و همجواری خوب، زندگی آرام و با عزت برای شهروندان، توسعهی اقتصادی و همکاری فرهنگی است.
با این وجود، غرب آمادگی خود را برای تکیه بر مرتجعترین محافل برای دنبالکردن منافع خود نشان داده است. پیشینیان گروههای فاشیست کنونی در اوکراین – سازمان ملیگرایان اوکراینی استپان باندرا[۸]، که با هیتلر همکاری میکردند – مستقیماً در نسلکشی روسها، بلاروسها و مردم خودشان مرتکب جنایت شدهاند.
این گروههای مجازات آنها بودند که وحشیانهترین اقدامات تلافیجویانه را در طول جنگ بزرگ میهنی (جنگ جهانی دوم) علیه جمعیت مناطق پارتیزانی بلاروس انجام دادند و ساکنان صدها روستا را زنده زنده سوزاندند. امروز، جانشینان پست آنها در سازمانهای فاشیستی داخل ارتش اوکراین، با روسهراسی تهاجمی و یهودستیزی، مورد استقبال سیاستمداران غربی قرار گرفتهاند.
بیش از ۶۰۰۰۰۰ از ساکنان جمهوری خلق دونستک (DPR) و جمهوری خلق لوگانسک (LPR) قبلاَ تابعیت فدراسیون روسیه را دریافت کردهاند. کشور ما مسئول مستقیم امنیت و جان آنهاست. ما نمیتوانیم اجازهی انتقامجویی فاشیستی علیه این مردم را بدهیم. روسیه قبلاً به اندازهی کافی این گونه اقدامات را دیده است. در نتیجهی گلولهباران وحشیانهی شهرها و روستاهای دونتسک و لوگانسک ، بیش از ۱۵۰۰۰ غیرنظامی کشته شدهاند. دهها هزار مرد و زن، سالخورده و کودک مجروح شدند. صدها هزار نفر آواره و پناهنده شدند.
در این شرایط حزب کمونیست فدراسیون روسیه و متحدان ما، خط سیاسی ما را قاطعانه مشخص کردهاند… ما کاملاً میدانیم که مردم روسیه و اوکراین خواهان جنگ نیستند. چنین جنگی در تضاد با منافع اساسی اروپا نیز خواهد بود. اما به نظر میرسد قدرتهای حاکم در ایالات متحده آن را میخواهند.
واشنگتن در هر جنگی در دهههای اخیر شکست خورده است. کره، ویتنام، عراق و افغانستان تنها برخی از کشورهایی هستند که ایالات متحده در آنها جنگ به راه انداخته و به طرز مفتضحانهای شکست خورده است. این بار، رهبران آن مشتاق مبارزه به وسیلهی نیروهای نیابتی خود در اوکراین هستند. «بازهای» واشنگتن تصمیم گرفتهاند تا اوکراینیها را به گوشت دم توپ تبدیل کنند. پوشش سیاسی، تدارک تسلیحات، فعالیتهای مربیان نظامی غربی – همهی اینها آشکارا مقامات کییف را به سمت یک ماجراجویی نظامی خونین سوق میدهد.
اجازه دادن به این جنون یعنی اجازه دادن به یک جنایت تاریخی بیسابقه. ما باید به هر طریقی آمادگی مقاومت در برابر بازیهای خطرناک قدرتهای غربی و سرسپردگان آنها در کییف را در دل ساکنان اوکراین چند ملیتی بدمیم. زمان آن فرا رسیده است که برای خنثیکردن نقشههای پلید و خطرناک آنها با هم بهپاخیزیم.
قدرتمندان در کت و شلوار و کراوات خود نه تنها روسیه و اوکراین، بلکه اروپا را نیز هدف قراردادهاند. ایالات متحده بر تحریمهای شدید علیه کشورمان اصرار دارد و معمولاً از «کارت اوکراین» استفاده میکند. آنها با این کاردر عین حال، مرحلهی جدیدی را در مبارزه با رقیب خود، اتحادیهی اروپا آغاز میکنند. ایالات متحده تجارت بسیار کمی با روسیه دارد، اما اروپا روابط تجاری و اقتصادی گسترده و سودآوری با کشور ما دارد. درگیری نظامی با روسیه به واشنگتن اجازه میدهد تا کشورهای اروپایی را به سمت تحریمهای جدید و مخرب اقتصادی سوق دهد.
تعهد امپریالیستهای ایالات متحده، محافظت از اوکراین نیست، بلکه خروج خزنده از بحران حاد سرمایهداری است. برای آنها بسیار مهم است که زیرآب خط لولهی گاز نورد استریم ۲ (بین آلمان و روسیه) را بزنند و اقتصاد اتحادیهی اروپا را به سوزن گاز طبیعی مایع گران قیمت از ایالات متحده قلاب کرده و سودهای جدیدی کسب کنند. این بخشی از بنیاد و پایهی واقعی و پشت پردهی بحران نظامی کنونی در اوکراین است.
روسیه بالاخره از بتپرستی ویرانگر غرب دور میشود… وقت آن است که شخصیت خود را در دونباس نشان دهیم. ما توسط زنجیرهای از کشورهای غیردوست احاطه شدهایم. عقب نشینیبیشتر، غیرممکن است. غرب باید عزم روسیه برای دفاع از خود و دوستانش را احساس کند.
البته، تنها یک تغییر اساسی در مسیر توسعهی روسیه، حفاظت واقعاَ مؤثر از حقوق تودههای گستردهی مردم در کشور ما را تضمین خواهد کرد. حزب کمونیست فدراسیون روسیه روند جاری اجتماعی-اقتصادی دولت پوتین را نمیپذیرد و یک برنامهی دگرگونی و راهی به سوی احیای جامعهی سوسیالیستی را به تودههای کار و زحمت ارائه میدهد. اما مسائلی نیز وجود دارند که باید فوراً به آنها رسیدگی شود.
ما آمادهی حمایت از اقدامات قاطع دولت برای محافظت از امنیت روسیه و هموطنانمان در جمهوریهای خلق در منطقهی دونباس هستیم. ما بر به رسمیت شناختن فوری استقلال و حاکمیت آنها اصرار داریم. از سال ۲۰۱۴، ما به طور مداوم و پیوسته خواستار به رسمیت شناختن رسمی جمهوری خلق دونستک و جمهوری خلق لوگانسگ هستیم. صدای میلیونها نفر از ساکنان آنها به وضوح در یک همهپرسی در ماه می ۲۰۱۴ بیان شد. آنها باید شنیده شوند.
دولتهای غربی و دستنشاندگان آنها در کییف، توافقنامههای مینسک را (که استقلال جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوگانسگ را تضمین میکرد)، زیر پا گذاشتند. ما در این لحظهی بسیار نگرانکننده و سرنوشتساز در تاریخ مان، از نمایندگان دومای دولتی، صرف نظر از وابستگی حزبی، میخواهیم که ارادهی خود را نشان دهند و از ابتکار ما برای فدراسیون روسیه جهت به رسمیت شناختن رسمی جمهوریهای خلق دونتسک و لوگانسک حمایت کنند.
دیگر نمیتوان این تحریکات خطرناک را تحمل کرد. روسیه نمیتواند اجازهی تصرف شهرها و روستاهای دو جمهوری خلق را توسط نیروهای فاشیست اوکراین بدهد. نمیتواند تهدید قتل عام غیرنظامیان توسط نیروهای وحشی به برکت حمایت ناتو را نادیده بگیرد. جنگطلبان باید حقیقتی را که از اعماق قرنها سرچشمه میگیرد، به خاطر آورند: «کسی که با شمشیر زندگی میکند، با شمشیر هلاک میشود.»
تا زمانی که حامیان تجاوز دستشان بر شمشیر باشد، صلح در سیارهی ما همیشه در معرض تهدید خواهد بود. زمان آن فرا رسیده است که مأموریتی را که روسها به خوبی به تجربه میشناسند، انجام داده و قاطعانه به هر جنگ بینالمللی «نه» بگویند.
۵ اسفند ۱۴۰۰
[۱] https://www.peoplesworld.org/article/russian-communist-leader-the-west-is-backing-fascists-and-using-ukraine/
February 16, 2022
[۲] Gennady Zyuganov
گنادی آندریویچ زیوگانف دبیر کل حزب کمونیست فدراسیون روسیه بوده و از سال ۱۹۹۳ به عنوان نماینده دومای دولتی خدمت کرده است. وی همچنین از سال ۱۹۹۶ عضو مجمع پارلمانی شورای اروپا است.
[۳] Pavel Golovkin
[۴] Donetsk People’s Republic
[۵] Lugansk People’s Republic
[۶] Donbass
[۷] نیروهایی که آشکارا از سمبلها و نمادها و شعارهای فاشیستی نیز استفاده می کنند.(م)
[۸] Ukraine—Stepan Bandera’s Organization of Ukrainian Nationalists
خوانندهای که کامنت میگذاری و از اصطلاح “چپ ایران” بدون ذرهای توجه و دقت استفاده میکنی (کاری که دشمنان دموکراسی و ترقی برای ایران میکنند) باید بدانی که چپ در ایران طیفهای وسیعی داشته و دارد که نمیتوان آنها را فلهای محکوم کرد و با یک داوری نسنجیده در یک گروه و حامی رژیمهای فاشیستی قرار داد. اولا باید چپ را تعریف کنی و بعد بگویی که منظورت از چپ ایران، کدام یک از طیفهای چپ است. اگر مقصودت “حزب توده” و فداییان اکثریت” است که چشمبسته از حزب توده و حزب کمونیست روسیه پیروی کردند، باید اصطلاح دقیق را به کار ببری!! اگر کمی به عقب برگردی و دریابی که کدام طیفهای “چپ” (یعنی سوسیالیستها و مارکسیستها و دموکراتها) گوش به دهان حزب کمونیست شوروی و روسیه بودند و هستند، و در کنار رژیم ارتجاعی خمینی و ولایت فقیه ایستادند، شرمنده خواهی شد که بفهمی چه تعداد عظیمی از طیفهای گوناگون چپ در ایران دستگیر، شکنجه، زندانی و اعدام شدند! لطفاً در کاربست واژهها مخصوصاً واژههای سیاسی، علیالخصوص چپ، دقیق و صادق باشید!!
زیوگانف نه تنها از جنایات استالین وفروپاشی شوروی هیچ درسی نیاموخته ، بلکه بر همان سیاست های دیکتاتوری خشن ، بوروکراتیک و ضد کارگری که هم باعث کشته شدن میلیونها کمونیست و دموکرات در قبل از جنگ جهانی دوم و هم سبب فروپاشی شوروی توسط اسلافش شد ، تاکید دارد !
لازم به ذکر است که مانند خود پوتین بسیاری از الیگارش های میلیاردر امروز روسیه ،از استالینیست های سابق ویا از وابستگان انها میباشند !
کشتار و تجاوزی که در تاریخ برای گروهی فریبنده بود و هست: کشتار و تجاوز به بهانه ی دفاع از ایده لوژی خاص بوده است؛
که مدافع ایده لوژی، در پی توجیه هات تلخ و گاهی طنز گونه می رود.
حالا حکایت تجاوز روسیه به کشور دیگر؛ آنهم روسیه ای که یک روحیه توسعه طلبی سرزمینی داشته است و دفاع گروهی از این تجاوز، حکایت کمیک و تلخی را می آفریند
آخر تا کی و تا کجا تعلق ایدیؤلوژی می تواند چشم انسان را در برابر واقعیت روشن بپوشاند. و افسار گسیختی پوتین را در پشت جهان وطنی کمونیستی مخفی کرد. تفاوت شما در این راستا با سینه چاکان ولایت فقیه در چیست؟ قرن جدید در راستای آزادی انسان به پیش می رود!!
مخاصمه روسیه با اوکراین چقدر قانونى ست؟
گفتگو با آلفرد دزایس، پروفسور حقوق بین المللى در آموزشگاه دیپلماسى ژنو و اولین متخصص مستقل سازمان ملل در زمینه ترویج نظام بین المللى دمکراتیک و عادلانه، براى بحث در زمینه مسائل قانونى پیرامون مخاصمه روسیه-اوکراین و قانونى بودن ادعاهاى دو طرف. دزایس «پیشینه هاى مجاز دانستن» به کار گرفته شده توسط ایالات متحده و متحدینش را مطرح مى کند و به کارگیرى استاندارد دوگانه توسط غرب در مورد روسیه.
این کارشناس حقوقى مطرح مى کند که بله منشور سازمان ملل نقض شده که استفاده از زور را منع مى کند ولى همین منشور مذاکرات صلح آمیز را الزامى مى داند ولى همه ى تلاش هاى روسیه در این زمینه با شکست و بى اعتنایى امریکا و ناتو مواجه شده و برعکس نیروهاى نظامى را در مرزهاى روسیه افزایش یافته و مى یابد. این منشور تهدید را هم ممنوع مى کند که ناتو و امریکا مدام آن را علیه روسیه به کار گرفتند و مى گیرند.
امریکا و ناتو به طور مداوم این منشور را نقض کرده اند، در اسرائیل، در یمن، در اشغال قبرس توسط ترکیه، در حمله به یوگسلاوى و …. با گسترش ناتو به مرزهاى روسیه. بعد از اینهمه نقض منشور سازمان ملل از روسیه مى خواهند آن را رعایت کند و اولویت امنیتش را فراموش کند. متاسفانه رفتار کشور من امریکا شرم آور است. از کودتا بر علیه جمعیت روس زبان اوکراین استفاده کردند. همین منشور حق تامین سرنوشت ملى را قانونى مى کند و ضمن آنکه دخالت خارجى در تعیین سرنوشت ملى را ممنوع مى کند ولى از لحاظ داخلى در چارچوب یک کشور قانونى مى کند. نقض قرارداد مینسک توسط اوکراین و عدم اجراى آن غیرقانونى است.
او همچنین مى گوید همه ى انقلابات رنگى نقض منشور ملل متحد است و دخالت در امور داخلى یک کشور مستقل. اولویت ما باید صلح باشد. تنها انتخابات براى تغییر نظام یک کشور قانونى است.
متاسفانه آنچه در اوکراین مى گذرد خودشیفتگى امپراطورى غرب است که مردم بیچاره ى اوکراین را براى خواست هاى خود قربانى کرد.
https://youtu.be/vbTkxyRt9-M
روسیه با تحریکات بى پایان ناتو و غرب مقابله مى کند
گفتگو با هلگا زپ-لاروش، رئیس و بنیانگذار مؤسسه شیللر، براى بحث درباره مخاصمه روسیه-اوکراین. به گفته او گسترش ناتو به شرق و دخالت سیاسى غرب در اوکراین عملیات نظامى روسیه را اجتناب ناپذیر کرد. او مى گوید ناتو مى بایست با یک ساختار امنیتى بر اساس “اصل وستفالى” جایگزین گردد تا از تصمیمات فاجعه بارى جلوگیرى شود که ممکن است به نابودى کامل جهان منجر شود.
https://youtu.be/X2H0RP547gM
سخنرانى عبرت آموز پوتین در کنفرانس امنیتى مونیخ در ٢٠٠٧
بشنوید و خودتان قضاوت کنید. اوضاع اکنون جهان بسیار وخیم تر از آن موقع است و کاملن قابل پیش بینى و پیشگیرى بود. اکنون مهم ترین معاهدات بین المللى که از جنگ و بخصوص جنگ اتمى ناخواسته جلوگیرى مى کند توسط امریکا و ناتو پایمال شده است. قوانین ناتو و تحکم امریکا جایگزین قوانین بین المللى شده است که با درس گیرى از دو جنگ جهانى با دهها میلیون کشته تنظیم شده بود و اکنون قربانى دیکتاتورى سرمایه مالى رانتخوار، کازینویى و ضدصنعتى شده است.
https://youtu.be/U4MAsIh3zMA
با سلام به آقای امیر هوشنگ
یک سوال ساده از شما دارم .
آیا شما حق دفاع مردم اوکراین بر علیه تهاجم نظامی روسیه را قبول دارید ؟ یا دوست دارید روسیه در این تهاجم نظامی برنده بشه ؟
با آرزوی سلامتی و تندرستی
محکوم کردن تجاوزگران به اوکراین و عقب نشینی فوری روسها و انحلال ناتو
میتواند شعار جهانی ضد جنگ باشد .
تمام شبکه های اجتماعی به جای خودنمایی و تحلیلهای صدمن یه غاز باید مملو از این شعار شوند .
خطر بزرگى که جهان را تهدید مى کند جنگ اتمى است. استراتژى دفاعى روسیه بر اساس سلاح هاى اتمى است که در سالهاى اخیر برترى هاى از لحاظ تکنولوژیک دارد (موشک ها و اژدرهایى که قوه محرکه اتمى دارند و مى توانند روزهاى متمادى با اجتناب از همه ى سپرهاى دفاعى کره زمین و اقیانوس ها را با سرعت هایى بسیار برتر دور بزنند). پوتین بارها گفته ما با حداقل بودجه بدون تکرار اشتباهات شوروى از خود دفاع خواهیم کرد. وى ٣ سال پیش سلاح هایى را که به دفاع روسیه برترى استراتژیک مى دهد به جهانیان معرفى کرد. او در سخنرانى اخیرش صریحا گفت اگر ناتو با روسیه بجنگد ما توان مقابله با ناتو را نداریم و این به مفهوم جنگ اتمى است. غرب جنگ را با تحریک اوکراین و گسترش ناتو و جنگ اقتصادى و دیپلماتیک آغاز کرده است. اگر جهان کارى براى صلح نکند خیلى سریع به جنگ اتمى نزدیک مى شویم. این چیزى است که از ما پنهان مى شود. هشیار باشیم سیاستمداران با عملکرد خود و تحریک دشمنى ها فقط به شیپور جنگ مى دمند.
https://youtu.be/Q4LejOtYiyw
موضع آقای امیدی، مترجم مقاله بالا کاملن روشن و واضح است. ایشان بنام “چپ” از امپریالیست شرق (روسیه) در مقابل سلطه طلبی امپریالیست غرب حمایت آشکار میکند. البته حمایت ایشان از امپریالیست شرق به خودشان مربوط است و آزاد هستند نقطه نظراتشان را عنوان کنند ولی چرا به اسم چپ؟ روسیه و یا حتی شوروی سابق چه ربطی به سوسیالیسم دارد؟ روسیه هیچگاه یار زحمتکشان ایران و جهان نبوده و نخواهد بود. روسیه اگر از امپریالیسم غرب خطرناکتر نباشد دست کمی از آن ندارد. سوسیالیستهای واقعی به همان میزان که در مقابل هجوم غرب بسرکردگی آمریکا به عراق، افغانستان، لیبی، سوریه ووووو مخالفت کرده و می کنن باید نسبت به زیاده طلبی و هجوم امپریالیست شرق هم مخالفت کنند.
تهوع آوره
ارباب احزاب برادر نشان میده که میتونن خط امام رو هم مترقی بدونن
اینا رو میبینم بهتر میفهمم اون امپراطوری در دست چه افراد بی کفایتی بود. ناسیونالیست بودن از زمان استالین باب شد ولی الان خط رسمی این جریان استحاله شده است
براى خوانندگان محترمى که واقعن صلحجویند باید تصریح کنم ارائه ى واقعایاتى که از سوى امپراطورى رسانه سال هاست سانسور مى شود حمایت از اشغال نیست. جنگ دو طرف دارد و برخورد یکسویه تنها هیزم به آتش جنگ مى ریزد. اینجا مسئله امنیت جهانى مطرح است و همه ى ما به زمستانى اتمى نزدیک مى شویم. این جنگ اکنون آغاز نشده است. از ٢٠١۴ با کودتا و قدرت گرفتن باندهاى فاشیستى که روس زبان ها را ویروس و جانور مى نامند با حمایت کامل امریکا، اروپا و ناتو در اوکراین شروع شد. بیش از ١۴٠٠٠ نفر در دنباس کشته شدند و ما صلح طلبان همه در خواب بودیم.
این جنگ از ١٩٩٩ با پیوستن ١٢ کشور جدید به ناتو آغاز شد. این جنگ از ٢٠٠٨ شروع شد با دعوت دو کشور همسایه روسیه، گرجستان و اوکراین به ناتو. این جنگ با حمایت غرب و ناتو از جهادى ها و تروریست هاى چچن آغاز شد.
این جنگ از ٢٠٠٧ شروع شد که روسیه خواست از منافع ملى اش دفاع کند و نخواست فرمانبر و دست نسانده امریکا شود. این جنگ از زمانى آغاز شد که حاکمان و بخشى از مردم روسیه -که پس از فروپاشى عاشق غرب بودند و امریکایى ها را به همه ساختارهاى حکومتشان راه دادند و حتى پوتین درخواست عضویت در ناتو کرد- متوجه شدند در همه این سال ها خنجر از پشت خوردند، دروغ شنیدند و تا حد نژادپرستى ضدروسى تحقیر و بى احترامى و دشنام شنیدند.
باید به همه ى ما صلح طلبان صبح به خیر گفت که با هیپنوتیزم امپراطورى رسانه در خواب بودیم.
ما هیچ شناختى از روسیه و تحولات آن نداریم و فقط آنچه امپراطورى رسانه به خوردمان داده اند را “تکرار” مى کنیم. در روسیه بزرگترین حزب کمونیست اروپا و دیگر طیف چپ ها آزادانه فعالیت مى کنند. ده ها حزب فعالیت مى کنند و در پارلمان نماینده دارند. رسانه هاى بسیارى فعالیت مى کنند. رسانه هاى بین المللى روسیه به قدرى در جهان محبوب شده اند که مورد سانسور و محدودیت دولت هاى غربى و امپراطورى رسانه هستند. رسانه روسیه امروز به زبان هاى انگلیسى، فرانسوى، اسپانیایى و عربى (RT) تنها رسانه اى در غرب است که به طیفى از ژورنالیست ها و فعالین در غرب که قربانى سانسور و اخراجند امکان فعالیت مستقل مى دهد.
بهتر است که همه ى واقعیات را ببینیم و همه جوانب را ببینیم تا قربانى امپراطورى رسانه نشویم. کما اینکه با بالا رفتن قیمت ها چندبرابر شدن قیمت گاز و برق قربانى هستیم. اینجا سود جویى عظیمى از سوى امریکا مطرح است که قربانى اولش اروپا و مردم امریکایند. اینجا مقابله امریکا با دنیاى چند قطبى مطرح است که مهار تجاوزات امریکا و ناتو را در پى دارد که به نفع همه مردم جهان است. با این آگاهى مى بایست براى صلح بکوشیم.
جناب اطیابى,
“حساب حسابه, کاکا برادر”.
گرچه ممکن است “ما” “هیچ شناختى از روسیه و تحولات آن” نداشته باشیم ولی به گمانم ناسیونالیست های “ما” تصرف کامل قفقاز و تقریبا تصرف آذربایجان را از یاد نبرده و امروزه با وجود سر به پای روسیه و چین گزاردن رژیم “اسلامی”, آنها با عربستان سعودی و اسرائیل – دشمنان رژیم
– جهت نفت و سایر منافع, لاس میزنند. ضمنا ممنون از ویدوی چشم باز کن https://youtu.be/JrMiSQAGOS4.
باسلام خدمت آقای امیر هوشنگ
بعد ازخواندن مقاله و کامنتها ,مخصوصن کامنتهای شما داشتم از شما بعنوان یک جنگ طلب ناامید می شدم. ولی در این کامنت آخرینتون از ” برای صلح بکوشیم” را دیدم , به خودم گفتم هنوز امیدی به شما هست .ولی هنوز راه درازی در پیش دارید , برای “صلح بکوشیم ” , را هیچ پیش شرطی لازم نیست . در جنگ , جان انسانها مقدم بر هر ایدئولوزی و تفکر ی ست .
جای شما در کنار متجاوزین نیست ! حتی به بهانه مبارزه با امپریالیزم ؟
با آرزوی سلامتی و تندرستی
من مقاله را نخوانده ونمیخوانم چون حزب کمونیست روسیه ان زمان که رویزیونیست بود ارتباطی با طبقه کارگر نداشت چه رسد به حال که سوسیال شوونیست است وتابع وحامی پوتین سرکرده مافیای مشارکت رانتخواران نفت وگاز روسیه وباندهای امنیتی پس از فروپاشی کشوری که زمانی ادعای سوسیالیستی بودن داشت؟؟؟ چرا هرکس بطرف امریکا اخمی کند عده ای نادان به اسم چپ اورا ضد امپریالیست می نامند؟ تسخیر سفارت آمریکا را یادتان هست؟ افشا کن افشاکن باند نکهدار توده ای ؟؟؟هرکس کوچکترین رگه ای از خزب خائن توده در جان وتن اش باشد باید خودرا پاکسازی کند وگرنه حکایت بیژن جزنی میشود وسرانحامش ان ویروس مرگباری که پادویش نکهدار وارد بزرگترین سازمان چپ مستقل کرد وبه فنایش داد. پس چپ بودن در مبارزه برای آزادی و دموکراسی تعریف میشود زیرا بقول شکری پاک نژاد مبارزه برعلیه امپریالیسم از کانال مبارزه برای دموکرلسی میگذرد و صحت حرفهایش هم طی ۴۳ سال گذشته اثبات شده زیرا هم جمهوری اسلامی وهم شرکای توده ای واکثریتی اش درشعار ضد امپریالیست ترین بودند؟؟؟ددرصورتیکه با این شعارها جلوی آگاهی وآزادی کارگران را گرفته اند تا فسادشان رو نشود.مانند همین طرح صیانت. درضمن من وقتی یک گروه کوچک بخاطر یک ایستگاه رادیویی رفقلی شان را کشته باشند لایق نام چپ ؟؟ ومبارز آزادی ودموکراسی نمیدانم؟؟؟ بایستی همیشه مرز بندی داشتشفاف وصریح.پوتین به مردم اوکراین حمله کرده باید محکوم شود.هیچ توجیهی هم نباید کرد.اگر مارکس هم بجای پوتین بود (به فرض محال) بایستی به شدید ترین لحن اورا به صلابه کشید چه رسید به این پادوهای باندهای مافیایی سرمایه داری روش یعنی پوتین وشرکای سوسیال شوونیست اش زیوگانف عنصر رده دهم ک گ ب جانی ومخوف.
تشابه نام کیا با منی که بنام کیا سالیان درازی است در این سایت می نویسم مرا وادار میکند که نسبت به این کامنت موضع گیری کنم.
این کامنت نظر مرا به هیچ عنوان نمایندگی نمیکند
با احترام کیا اصلی.
دوستان ببینید که چگونه حاملان ایده های ورشکسته و ضد بشری همدیگر را یافته و حمایت میکنند. جمهوری اسلامی, ذوب شدگان سوسیالیسم ورشکسته واقعا موجود, ترامپ و پوتین. حال مترجمی که از این جماعت حمایت میکند مدعیست که امثال من و شما قادر به درک این مسائل نیستیم چرا که مستلزم برخورداربودن از اطلاعات لازم و کافی و در عین حال توان پردازش و تحلیل علمی بر اساس روششناسی های شناختهشده در علوم اجتماعی است.
جناب مترجم اگر بدنبال شاقولی برای درجه انحراف و راست روی خود هستید شاید اعلامیه اخیر حزب توده در رابطه با حمله ارتش روسیه به اوکراین به شما کمک کند.
” ولادیمیر پوتین به عنوان مظهر یک حکومت استبدادی و احیا کننده سنت امپراتوری روسیه که به حمایت سرمایه داری دولتی و بخش خصوصی و کنترل دولت بر صنایع نظامی و بخش نفت و گاز و پشتیبانی ناسیونالیسم روسی متکی است، به پشتوانه افزایش قیمت نفت و گاز از ابتدای قرن جاری، و تجدید حیات اقتصادی به مداخله نظامی در خارج از مرزها برای گسترش مناطق نفوذ روی آورد. مداخله نظامی روسیه در گرجستان، اوکراین، قزاقستان، سوریه و جنوب صحرای آفریقا آشکار سیاست توسعه طلبانه امپریالیستی روسیه را به نمایش می گذارد. به رسمیت شناختن استقلال جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوهانسک و تهاجم ارتش روسیه به اوکراین ادامه منطقی سیاست توسعه طلبانه امپریالیستی پوتین و دولت روسیه است. بنابراین ادعای پوتین و دولت روسیه که گویا تهاجم نظامی به اوکراین پاسخی به تهدید نظامی اوکراین و تهدیدات جنگ افروزانه ناتو بوده است یک دروغ و ریاکاری بیش نیست.” ۲۵ فوریه ۲۰۲۲
پریروز ۲۵ فوریه ۲۰۲۱ ( ۵ اسفند ۱۴۰۰) بود. در این روز قوای روسیه به اوکراین تجاوز کردند.
اعلامیه اخیر حزب توده د رکجا منتشر شده؟ لطفا لینک آنرا در اینجا بگذارید
نگارنده چنین اعلامیه ای نه در قسمت اعلامیه های اخبار روز می بینم نه در سایت حزب توده !!!
آخرین اعلامیه حزب توده در اخبار روز به تاریخ ۱۶ فوریه ( ۲۶ بهمن ) منتشر شد که فقط مثل همیشه فاجعه ست.
جناب صدری با سلام حق با شماست و خطا از طرف من بود در کپی و چسباندن اشتباهی مطلبی از بیانیه حزب کمونیست ایران . ممنون از توجه شما بخش مهم بیانیه به قرار زیر است:
“بحرانی که از سال ۲.۱۴/۱۳۹۳ تحولات داخلی و بینالمللی را در ارتباط با اوکراین، در جنوب غربی فدراسیون روسیه، بغرنج کرده بود، با شروع حمله نظامی روسیه به اوکراین در بامداد پنجشنبه ۵ اسفند، ابعاد گستردهتر و خطرناکتری یافت. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، با صدور فرمان حمله نظامی به اوکراین درگیری نظامی خطرناک جدیدی را آغاز کرد که بهواقع میتواند صلح جهانی را به طور جدّی تهدید کند……..
حزب تودهٔ ایران ضمن ابراز نگرانی از پیامدهای فاجعهبار این تصمیم دولت روسیه، مداخلهٔ نظامی روسیه در اوکراین را محکوم میکند. ما تأکید میکنیم که احترام به استقلال و تمامیت ارضی همهٔ کشورهای عضو سازمان ملل متحد و مداخله نکردن در امور داخلی کشورهای دیگر، از بنیادهای اصلی منشور سازمان ملل متحد و همزیستی مسالمتآمیز است و باید رعایت شود.”
همچنان که به درستی نگاشتید مابقی بیانیه حزب توده طبق معمول فاجعه آمیز است اما مترجم گرامی در پشتیبانی از پوتین و الیگارشی روس دست حزب توده را از پشت بسته.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، این تنها هجوم نظامی یک کشوردیگر اروپایی بر ضد یک همسایه است که شباهت زیاد به اشغال اتریش و لهستان توسط آلمان نازی دارد. شخصیت و کاراکتر بازیگر اصلیش یعنی پوتین نیزاز نظر بی اعتنائی به آرا عمومی، عدم اهمیت به تلفات انسانی، و عقده حقارت و کیش شخصیت بی شباهت به هیتلر نیست. شخص دیگری که از این موضوع بسیار شادمان است دونالد ترامپ است.
دلیل انتخاب پوتین از این زمان برای هجوم, ارتباط مستقیم با شکست مفتضحانه همپالکی بیمارش دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ و انتخابات میان دوره ۲۰۲۱ امریکا دارد. صحنه سیاسی امریکا امروز مشحون ازعربده کشی ترامپ و هواداران فاشیست و نژاد پرستش است. اقتصاد ۴ ساله امریکا در زمان ترامپ ۱.۶% GDP داشت و حدود ۴ میلیون شغل ازدست داد. امروز دیگر هیچ کس از قدرت نظامی ایالات متحده ترسی ندارد چون در امریکا کسی اهل جنگ و لشکر کشی نیست. اما ایده های دموکراسی توامان با یک اقتصاد قوی برای پوتین و چین نگران کننده است. این دقیقان همانی است که در سال ۲۰۲۱ در زمان بایدن رخ داد. امریکا برای اولین بر پس از ۴۰ سال GDP سالیانه ۵.۷% داشت و ۷ ملیون شغل ایجاد کرد. ایجاد نارضایتی از دولت جو بایدن و صدمه زدن به شانس انتخاباتی دموکرات ها، و به این ترتیب، ارتقا نامزد های فاشیست هوادار ترامپ در انتخابات ۲۰۲۱ از اهداف کثیف پوتین است.
همکاری نئوفاشیست های مدرن از جمله ترامپ و پوتین برای شکست دموکراسی و پیروزی خود کامگی و اتوکراسی در این هجوم سبعانه به شدت قابل رویت است. هوادارن ۲ گروه نیز از جمله سرسپردگان فرتوت و عصبی اردوگاه سابق سوسیالیستی موجود به وجد آمده اند. صبر ایوب اینان برای شکست غرب و امریکا سر انجام به سر آمد تا بتواند در روز روشن ایده هایی من دراوردی صلح و دوستی را کنار بگذارند و طینت ضد دموکراتیک خود را از رو بپوشند. امروز بیش از بیش دلائل جانب داری حزب توده و امثالهم از رژیم ارتجائی خمینی در سال های سرکوب مشاهده میشود.
ادامه و تصیح:
در پایان پاراگراف دوم، منظور انتخابات ۲۰۲۲ است.
این بیانیه بوی ناسیونالیسم متعفن مانند دوران پیش از جنگ دوم و مواضع امثال کائو تسکی را می دهد. سایر توجیهاتی در خدمت سرمایه داری فاسد روسیه است.
پ.ن: این یادداشت ترجمه شده مربوط به پیش از حمله روسیه به اکراین است. طبق استدلال زیگانف اگر به خاطر حمایت روسیه از روس زبان ها این عملیات انجام شده باشد، پس ما باید منتظر حمله ترکیه به ایران برای نجات آذربایجان از دست ستم فارس زبانان ,حمله ایران به افغانستان برای نجات تاجیک ها از ستم پستوهای طالبان، حمله عراق یا عربستان به ایران برای نجات عرب های از ستم فارسی زبانان، و…. جهان در کام آتش جنگهمه علیه همه باشیم.
زنده باد صلح ، مرگ بر جنگطلبان آمریکایی و روسی
«یادداشت سردبیر» در متن بالا ابهام انگیز است. برحسب ظاهر چنین می نماید که یادداشت سردبیر «اخبار روز» است که نیست. لطفا اصلاح کنید تا این مقاله ی اسفناک به نام شما ثبت نشود.
فراموش نکنیم که روسیه و اتحاد شوروى چندین میلیون سرباز و مردم خود را در دفاع از اوکراین در برابر تهاجم فاشیستى هیتلر و بیرون راندنشان در جنگ جهانى دوم از دست دادند و پیوندهاى تاریخى روسیه و اوکراین با خون میلیونها نفر غسل تعمید یافته است. غرب با حمایت از باندهاى فاشیستى باندرا و رایت سکتور در حاکمیت اوکراین بزرگترین خطاى استراتژیک را مرتکب شد که جهان را در آستانه جنگ اتمى قرارداده است.
بدون اتحاد شوروى وجود هیچیک از جمهورى هاى مستقل پس از فروپاشى قابل تصور نبود. همه ى این جمهورى هاى مستقل کنونى تشکیل و پایه گذارى خود را مدیون انقلاب اکتبر هستند که به امپراطورى تزارى و بردگى آنها پایان داد.
خوانندگان محترم را به یکى از درخشان ترین و آینده نگرترین سخنرانى ها درباره اوکراین در دانشگاه شیکاگو در دفاع از منافع امپراطورى و شیفتگانش (سپتامبر ۲۰۱۵) رجوع مى دهم که به ما کمک مى کند تا بفهمیم چرا گام بزرگى به جنگى دیگر و به پایان حیات نزدیک شده ایم:
https://youtu.be/JrMiSQAGOS4
همه ى ما همواره در همه ى عرصه ها مى بایست مدافع صلح باشیم نه فقط با ارکستر متجاوزین و جنگ طلبان ناتو و امریکا و امپراطورى رسانه که سال هاست افکار عمومى را تا امروز بى خبر نگاه داشتند و چنین جنگى را اجتناب ناپذیر کردند.
ضمنن شما را به این نوشته ام که بیش از ۶ سال پیش در اخبار روز منتشر شد رجوع مى دهم (خطرى بزرگ و فورى تمدن جهانى را تهدید مى کند):
http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=75132
اتفاقا سر مقاله راه توده هم همین حرفهای شما را میزند و تیتر مقاله اینست که روسیه با حمله به فاشیست های اوکراین از یک جنگ واقعی جلوگیری کرد!!
انگار گوبلز دارد جنایات هیتلر را توجیه می کند. می گوید برنامه برای سوسیالیسم در آینده ای نامعلوم داریم ولی همین الان و در واقع از پوتین و مافیای فاسدش حمایت می کنیم.
چنین حلقه به گوشانی مایه شرمساری سوسیالیسم و مارکسیست ها هستند.
شرم بر آنهایى که به نام چپ بخشى از ارکستر رسانه اى دیکتاتورى سرمایه ى مالى به رهبرى آمریکا شده اند و عملیات دفاعى براى مرگ و زندگى کشورى مستقل را همپایه ى امپراطورى نظامى تجاوزگر امریکا و ناتو با حدود هزار پایگاه نظامى در سراسر جهان جلوه مى دهند. اهداف روسیه خیلى صریح اعلام شده است پاکسازى اوکراین از فاشیست ها و مجازات جنایاتشان برعایه روس تبارها؛ و غیرنظامى کردن و حفظ موقعین غیراتمى اوکراین. یکى از نخستین اهداف نظامى تصرف نیروگاه چرنوبیل بود که با کمک غرب درحال بازیابى اورانیوم با کمک غرب بودند. تصور تسلیح فاشیست هاى اوکرایینى و اروپایى پشتیبانشان به بمب اتمى یک لحظه هم براى روسیه قابل تحمل نبود. فاجعه آنجاست که برخى از این «چپ» ها تنها روسیه را مسئول این جنگ مى دانند. چپى که مدافع جهان تک قطبى به رهبرى امریکاست، گرگى است در لباس میش، دانسته یا ندانسته، همراه با همین امپراطورى به قعر زباله دان تاریخ خواهد رفت.
کجاست تظاهرات برعلیه پیمان تهاجمى ناتو و پایگاه هاى نظامى در دیگر کشورها و براى برچیدن سلاح هاى اتمى در سراسر جهان؟ کجاست چنین نیروى چپى؟
وقتی در ۲۶ بهمن که تنش های روسیه با کشور های غربی اوج گرفت .حزب توده ایران اعلامیه ای صادر کرد که در میز احزاب اخبار روز خواندم ودر دسترس ست .
بسیار از مطالب پر تناقض و نامتاسب آن و عنوان اعلامیه تاسف خوردم .
یادداشتی بخاطر قسمت های عجیب و غریب تحلیل حزب توده و باور های بی اساس آنها نوشتم .
که همه ناشی از تحلیل های آبکی همیشگی حزب توده می باشد.
{ این تحلیل های آبکی حکایت از همان عادت های بی حساب و کتاب دوران «سوسیالیسم واقعا موجود» در دهه ۶۰ میلادی می کند. که آکادمسین های شوروی خیال می کردید از سرمایه داری جهان برترند که نادرستی آن در فروپاشی «سوسیالیسم واقعا موجود» فقط خوش خیالان چپ روسی را غافگیر کرد.
واقعا تاسف انگیز ست با این همه تجارب وتغییرات جهانی بازهم انشاء نویسی می کنید:
«واقعیت امروزه در سیاست جهانی نشان دهندهٔ شکلگیری توازن جدیدی از نیروهای بینالمللی است. امپریالیسم آمریکا آن طور که امیدوار بود، دیگر تنها قدرت بزرگ جهانی نیست. معاهدهٔ راهبردی اخیر دربارهٔ دوستی جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه که روز ۴ فوریه (۱۵ بهمن) در ملاقات رهبران دو کشور در پکن رسمیت یافت، نشان میدهد که آمریکا دیگر نمیتواند مطابق میل خودش در همهٔ جهان جولان بدهد و شلتاق کند.»
متاسفانه این نتیجه گیری نابخردانه و بچگانه ست .
«سیاست جهانی» یعنی چه؟
«توازن جدیدی از نیروهای بین المللی» چگونه اندازه گیری شده بر اساس کدام آمار و ارقام؟ دیگر آکادمیسین های شوروی وجود ندارند . از کجا به این تحلیل های جهانی رسیدید؟
چه تضمینی وجود دارد «که آمریکا دیگر نمیتواند مطابق میل خودش در همهٔ جهان جولان بدهد و شلتاق کند.»
از این سطحی نگری ها دست بردارید.
از یوگسلاوی ، لیبی ، عراق ، افغانستان ، سوریه و… عبرت بگیرید . ملیونها نفر کشته ّ بی خانمان و آواره جهان شدند .روسیه و آمریکا بزرگترین فروشنده اسلحه اند.
دود این جنگ ها مثل همیشه تو چشم توده های مردم میرود.
با این وجود حرف آخر شما را صمیمانه روی چشم می گزارم:
« در چنین برههٔ حساسی، راه افتادن جنبش جهانی صلح میتواند جلوی یکهتازی قدرتهای جنگافروز را بگیرد. حزب ما معتقد است که باید از هر فرصتی برای حل صلحآمیز اختلافها و کاهش تنشها استفاده کرد.»
جنبش صلح خود بخود راه نمی افتد امثال ما باید آن را راه بیاندازند .
در این باره مردم را در شهرهای خود تشویق کنیم.} پایان یادداشت نگارنده زیر اعلامیه حزب توده ایران ۲۶ بهمن ۱۴۰۰
حال باید دید حزب توده بعداز آن اعلامیه ی سراپا مردود در مورد حمله ی روسیه مانند حزب کمونیست روسیه توجیهات بچگانه را تکرار می کند یا چشمان خود را باز می کند و تجاوزروسیه و جنگ را محکوم می کند؟
با تشکر از ارائه این ترجمه، آنچه کاسه صبر جمهورى فدراتیو روسیه را لبریز کرد آنهم پس از ١٧ سال نکبت، تحقیر کامل و غارت روسیه توسط امپراطورى سرمایه تا روى کار آمدن ولادیمیر پوتین و اعلام رسمى سیاستش براى تحکیم حاکمیت مستقل ملى و تامین منافع ملى در کنفرانس امنیتى مونیخ ٢٠٠٧، اینها بودند که به طور کامل و مشروح در سخنرانى هاى اخیر پوتین و لاورف مطرح شده است:
* سخنرانى زلنسکى رئیس جمهورى اوکراین مبنى بر روى آورى به سلاح هاى اتمى پس از سرازیر کردن انواع سلاح هاى تهاجمى به اوکراین و تمرکز بیش از صدهزار نیرو و تجهیزات نظامى در خط آتش بس با مناطق خودمختار دنباس و لوهانسک و اعلام بازپس گیرى این مناطق و حتى کریمه با تهاجم نظامى. این آژیر خطرى بود براى روسیه.
* بى پاسخ کذاردن و بى اعتنایى کامل به تقاضا و پیشنهادات مشخص روسیه براى توقف گسترش ناتو به شرق، تضمین عدم پیوستن اوکراین و سایر کشورها به ناتو، تضمین امنیت متقابل، خروج پایگاه هاى موشکى از کشورهاى نزدیک مرز روسیه و احیاى قراردادهاى استراتژیک در مورد سلاح هاى اتمى و موشکى
*تغییر قانون اساسى اوکراین براى پیوستن به ناتو و ممنوعیت زبان روسى براى بیش از ١٠ میلیون روس تبار و تعطیل کردن رسانه ها و مدارس روس زبان
*بى اعتنایى کامل به اجراى قرارداد چهار جانبه فرانسه، آلمان، اوکراین و جمهورى هاى خودمختار دنباس و لوهانسک با ضمانت و نظارت روسیه
*اعلام خوشامد به اوکرائین و گرجستان به پیوستن به ناتو و تحریک این دو کشور با احساس قدرت کاذب در ٢٠٠٨ که به جنگ در گرجستان و جدایى دو منطقه خودمختار منجر شد؛ سپس در ٢٠١۴ به کودتا و قدرت گرفتن نیروهاى راست و فاشیستى و جنگ بر ضد مناطق روس زبان دنباس و لوهانسک منجر شد.
*بى اعتنایی کامل به تمام تلاشهاى دیپلماتیک براى توجه به منافع امنیتى روسیه و برقرارى روابط با منافع متقابل و برابر حقوق با امریکا، اتحادیه اروپا و ناتو و تخریب حداکثرى روابط دیپلماتیک و اقتصادى
* عدم انحلال ناتو پس از پایان جنگ سرد و تبدیل آن به پیمانى تهاجمى با حوزه عملکرد جهانى و تجاوزات یکجانبه به یوگسلاوى، افغانستان، عراق، سوریه، لیبى، ….
* گسترش ناتو به شرق به سوى مرزهاى روسیه یا افزودن لهستان، مجارستان و جمهورى چک در ١٩٩٩؛ رومانى، بلغارستان، اسلوواکى، استونى، لیتوانى، لاتویا، و اسلوونى در ٢٠٠۴؛ آلبانى و کروواسى در ٢٠٠٩؛ مونته نگرو در ٢٠١٧؛ و مقدونیه شمالى در ٢٠٢٠.
آنها که واقعن قلبشان براى صلح مى تپد و نمى خواهند سربازان بى جیره و مواجب دیکتاتورى سرمایه مالى و پیمان تهاجمى و متجاوز ناتو باشند باید بدانند که مسئول اصلى و قطعى به خطر انداختن صلح جهانى امریکا، ناتو و اتحادیه اروپاست که نمى فهمند که ما در جهانى چند قطبى زندگى مى کنیم و نمى توانند به دیکتاتورى خود ادامه دهند.
آنچه در مقاله اصلی و مقاله کمکی آقای اطیابی با شرمندگی جا افتاده است، “زنده باد جنگ”و ” زنده باد پوتین” است، که ظاهرا با درک همه جانبه “ستم وبی وفایی غرب” قطب جدیدی را برای “رهایی” از سلطه تک قطبی امریکا پدید آورده است. دامن زدن به این توهم و همراهی با نیات جاه طلبانه پوتین و ملیگرایانه جناب زیوگانف برای احیای “عظمت روسی” و رقابت تنگاتنگ انحصارهای روسی با انحصارهای غربی برای دوشیدن هرچه بیشتر منابع خلقهای جهان معنایی جز “بزک کردن نیروی مهاجم، دفاع از برادرکشی وجنگ” و رضایت به تکرار همان فجایع رخ داده در عراق و لیبی و افغانستان، این بار با ژست “ضد امپریالیستی” و با تحلیل “شبه علمی” خر رنگ کن ندارد. توسل به توجیهات “ژئوپلیتیک”،درعمل جز به معنای حفظ وضع موجود نیست. ژئوپلیتیک ها هر روز بنا به نقش و تحول توان نیروهای عمل کننده تغییر می کنند اما این خلق های محروم این کشورها هستند که هر روز قربانی این “ژئوپایتیک” ها می شوند و مانند مردم قزاقستان در همین چند ماه پیش به قربانگاه سرمایه و غارت محکوم می گردند. لطفا بس کنید و اگر اندکی حس تعلق به چپ مارکسیست لنینیست دارید ابزارهای تحلیل طبقاتی را توانمند سازید و منافع مردم را بر هر منفعتی مقدم بشمارید.
از یکطرف درباره جنایت تابستان ۶۷ و قتل عام زندانیان سیاسی به دست رییسی می نویسید و از طرف دیگر موضع یکسانی با رییسی در تجاوز به اکراین و بدبختی مردم در این زمستان و سرمای وحشتناک دارید.
این تناقض شما را اذیت نمی کند؟
یاد سال ۶۰ و مواضع حزب توده در اعدام سایر گروه های چپ افتادم.
با این استدلال شما آیا به نظرتان چپ باید درمخالفت با رژیم شاه از اینکه خمینی نیز مخالف شاه بود احساس شرم کند؟ آیا شما از اینکه با اسرائیل در برابر حکومت اسلامی هم موضع هستید باید احساس شرم کنید؟ و یا بر عکس آیا ما باید از اینکه حکومت اسلامی با اسرائیل مخالفت میکند و ما هم همچنین، از مخالفت با مواضع اسرائیل دست برداریم؟ ایا باید به خاطر مخالفت سلطنت طلبان با حکومت اسلامی، ما از مخالفت با حکومت اسلامی دست برداریم و یا برعکس؟ آیا ما باید…………
لطفا کمی منطقی فکر کنید و در موضع گیری هایتان دچار عصبیت و احساسات نشوید.
وقتی یک جریان مترقی قادر به تفکیک مواضع خود از مواضع یک جریان ارتجاعی نباشد، بله باید شرم کند. ببل در تایید نظرش توسط یک نفر گفت تو کمر مرا شکستی!
۱- بله، چپ ایران از اینکه بدون هیچ پرچم مستقلی عمله خمینی برای نابودی کشور و خاورمیانه شد باید شرم کند. چپ ایران از اینکه در مبارزه با یک دیکتاتور سیاسی عامل یک دیکتاتور مذهبی- قرون وسطایی- و هزار بار وحشی تر از شاه شد باید شرم کند.
۲- چه کسی گفته من با جمهوری اسلامی در مقابل اسراییل هم موضع هستم؟ من از دموکراسی موجود در اسراییل و مبارزات مدنی مردم اسراییل برای رسیدن به ازادی بیشتر و طبیعتا” سوسیالیسم پشتیبانی می کنم، جمهوری اسلامی موضع ارتجاعی مذهبی- ضد انسانی- ضد یهودی و فاشیستی دارد. من امید به نابودی حزب الله و حماس دارم نه اسراییل.
۳- گمان می کنم جواب بقیه سوالات تان را می توانید حدس بزنید.
خواهش می کنم عصبیت و احساسات احتمالی خود را به دیگران نسبت ندهید.
موضع ایشان از نظر من غیر اصولی و یکجانبه است .مثل حمایت حزب توده از ج.ا . یک جریان عدالتخواه نباید در نبرد و رقابت های قدرت طلبان جهانی یکسویه موضع گیری کند .
خواهشاً مقالاتی منتشر نکنید که آدم از چپ بودن و سوسیالیست بودن خودش شرمنده بشه و خوراک تبلیغاتی برای راستها تهیه کنید که چپ های ایران طرفدار روسیه و پوتین و دولتهای سرکوبگر هستند! سایت اخبار روز سایت معتبری است. این مقاله اما نفرت پراکنی جنگ طلبانه را ترویج می کند.