پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

اوکراین و جنگ جهانی اقتصاد: آیا این بربریت است یا تمدن؟ پرابیر پورکایستا، ترجمه ی: داود جلیلی

ضبط ذخایر ارزخارجی روسیه از سوی تعداد انگشت شماری از کشورهای غربی نشان می‌دهد که نظام به اصطلاح متکی بر قواعد اکنون برنظام اسلحه سازی ازدلار و کنترل غرب بر سیستم مالی جهانی مبتنی است. اقتصاددانان پیش بینی ...

ذخایر غذایی جهان حتی ضربه شدیدتری خواهد خورد. روسیه، اوکراین و بلاروس بخش قابل توجهی از کودهای مورد نیاز کشاورزان دنیا را تولید می‌کنند. روسیه و اوکراین در راس بزرگترین صادرکنندگان گندم هستند. اگر گندم روسیه تحریم شود و خرمن اوکراین به خاطر جنگ آسیب ببیند، خنثی کردن کمبود جدی غذایی برای دنیا آسان نخواهد بود

تحریم‌های غرب علیه روسیه پس ازآغاز جنگ در اوکراین می‌تواند علامت ظهور نظم جهانی جدیدی باشد که امریکا را از تبدیل دلاربه اسلحه و غرب را از کنترل بر سیستم مالی جهانی دور می‌کند.

آیا جنگ اوکراین و اقدام ایالات متحده، اتحادیه اروپا و بریتانیا پایان دلار به مثابه ذخیره ارزی جهان را هجی می‌کند؟ حتی با مذاکرات صلحی که اخیرا در ترکیه برگزارشد یا طرح صلح ۱۵ ماده‌ای پیشنهادی، که پیش از این تایمز مالی ازآن خبر داده بود، همچنان عواقب آن برای دلار ادامه می‌یابد. برای اولین بار، روسیه قدرت هسته‌ای و اقتصادی بزرگ، با بلوکه کردن ۳۰۰میلیارد دلاراز ذخایر ارز خارجی خود از سوی امریکا، اتحادیه اروپا و بریتانیا مانند یک دولت خراجگزارتهدید می‌شود. این رخداد کشورهای دیگری را که ذخایر ارزخارجی خود را تا حد زیادی به دلار یا یورو نگه می‌دارند کجا قرار می‌دهد؟

تهدید هژمونی دلار تنها بخشی از پیامد این واقعه است. زنجیره تامین پیچیده‌ای هم که در اصول سازمان تجارت جهانی بر مبنای رژیم با ثبات تجارت ساخته شد، تهدید به ازهم گسستن می‌کند. ایالات متحده در می‌یابد روسیه آن‌چنان که می‌پنداشت صرفا یک کشور نفتی نیست بلکه تامین کننده بسیاری از مواد حیاتی است که امریکا برای صنایع متعدد و نیز صنایع نظامی خود به آن‌ها نیازمند است. این جدای از این واقعیت است که روسیه تامین کننده عمده گندم و کودها نیزهست.  

بلوکه کردن پول روسیه به معنی آن است که اعتماد به ایالات متحده به‌عنوان بانک‌دار جهان و به دلار به مثابه ارز ذخیره خارجی زیرعلامت سوال است. چرا باید کشورها هر مازاد تجاری را حفظ و آن‌را دربانک خارجی نگه دارند در صورتی که آن مازاد می‌تواند با تحریم‌های تحمیل شده از سوی غرب تصرف شود؟ پایه دلار به عنوان ذخایر ارزی جهان آن بود که مازادها به دلار در امان بودند. امریکا با تصرف ۹.۵ میلیارد دلار پول بانک مرکزی افغان، و صدوراجازه برداشت ۷ میلیارد دلار ازآن، نشان داده است که ذخیره دلاری کشور دیگری را که در بانک مرکزی امریکا نگهداری می‌شود پول خود می‌داند. این ممکن است یک دارایی اقتصادی به ارزش دفتری برای یک کشور جهت حفظ ذخایر ارزی خود نزد بانک مرکزی امریکا باشد. اما این احتمال سیاسی بسیار قوی وجود دارد، که دولت امریکا ممکن است خودسرانه آن دارایی را تصرف کند. ایالات متحده پیش از این توانایی تحمیل تحریم‌ها علیه کشورهایی مانند عراق، لیبی و ونزوئلا و تصرف دارایی‌های آن‌ها را نشان داده است که به تاثیرات منفی گسترده‌ای دراین کشورها منجرشده است.  ضبط ذخایر ارزخارجی روسیه از سوی تعداد انگشت شماری از کشورهای غربی- کشورهای قبلا استعمارگر یا استعمارساخته- نشان می‌دهد که نظام به اصطلاح متکی بر قواعد اکنون برنظام اسلحه سازی ازدلار و کنترل غرب بر سیستم مالی جهانی مبتنی است.      

اقتصاددانان- پرابهات پاتنایک و مایکل هودسون- و کارشناسان مالی مانند زولتان پوزار از اعتبارسوئیس اکنون رژیم جدیدی را پیش بینی می‌کنند که ارز دیگری یا نوعی سیستم مغایر دیگری به‌عنوان ارز ذخیره جدید جهانی درحال پدیداری است. طبق اعلام پوزار،” وقتی که این بحران( وجنگ) خاتمه یابد، دلار امریکا ممکن است بسیار ضعیف‌تر و درمقابل رنمینبی (ارزرسمی چین) با پشتیبانی سبدی از کالاها بسیارقوی‌تر شود.”

چه چیزی سبب این پیش‌بینی‌ها شده است؟ پس از جنگ جهانی دوم، توافق‌نامه برتون وودز منجر به تبدیل دلار به ذخیره ارزی جهان شد. دلار جایگزین پوند بریتانیا شد وبراساس ارزش مبادله به قیمت هر اونس طلا ۳۵ دلار ثابت مانده بود. در سال ۱۹۷۱ ریچارنیکسون رئیس‌جمهور وقت امریکا به سیستم برتون ودز پایان داد و” قابلیت تبدیل دلارامریکا به طلا ” را از بین برد، که به معنای آن بود که دلار اکنون تنها با حمایت دولت امریکا ( یا خزانه داری امریکا)  تضمین می‌شد. دلار به مثابه ذخیره ارزی در سال‌های پساجنگ سه چیز همراه خود داشت: مورد حمایت ایالات متحده بود که بزرگترین تولیدکننده صنعتی جهان بود، امریکا حتی اگر ازسوی اتحادشوروی به چالش کشیده می‌شد قدرت نظامی برتر بود، و مورد حمایت نفت آسیای غربی بود، بزرگ‌ترین کالای تجاری که با دلار قیمت گذاری می‌شد.  

واحد کالا گرفتن نفت آسیای غربی، به ویژه نفت عربستان سعودی، برای ایالات متحده حیاتی بود و با قدرت نظامی آن تعیین شده بود. اگر جهان اهمیت نفت را برای امریکا درک کند، کودتای سال ۱۹۵۳درایران علیه محمد مصدق نخست وزیر وقت، کودتای سال ۱۹۵۸ در عراق، و بسیاری از رخ‌دادهای سیاسی در آسیای غربی، می‌تواند به راحتی درک شود. این اساس دکترین کارتر، یعنی گسترش معادل دکترین مونرو برای منطقه خلیج فارس بود- و منافع امریکا در منطقه و فقدان مدارای آن با دخالت هر نیروی خارجی را در آن جا بازتاب می‌داد.  سیاست خارجی امریکا در آسیای غربی دهه‌ها با برچسب‌های بسیار بزرگ و نشانه‌های اعتراض ضد جنگ با تفاوت هایی درعبارت،” نفت ما زیر شن‌های آن‌ها است” به تسخیر درآمده بود.  کنترل امریکا روی نفت آسیای غربی در ترکیب با قدرت صنعتی و نظامی آن اطمینان می‌داد که دلار به مثابه ذخیره ارزی جهان باقی می‌ماند.

سقوط ایالات متحده به‌عنوان قدرت صنعتی جهان دست در دست ظهورچین پیشرفته است. پیمانه‌ای ازظهور صنعتی چین را می‌توان از مقایسه ساده‌ای که از سوی موسسه لوی با استفاده از داده‌های صندوق بین‌المللی پول درباره تجارت جهانی فراهم آورده است مشاهده کرد. درسال ۲۰۰۱، بیش از ۸۰ درصد کشورها امریکا را در مقایسه با چین به عنوان شریک عمده تجاری خود داشتند. تا سال ۲۰۱۸، آن رقم به اندکی بیش از ۳۰ درصد کاهش یافت- ۱۲۸ کشور از ۱۹۰ کشور” با چین بیش از امریکا تجارت کردند.” این تغییردراماتیک در کمتر از ۲۰ سال رخ داده است. دلیل این تغییر تولید صنعتی است: چین در سال ۲۰۱۰ امریکا را پشت سر گذاشت و به بزرگترین تولیدکننده صنعتی در جهان تبدیل شد.( هند پنجمین تولیدکننده صنعتی بزرگ است اما تولیدکننده  تنها ۳.۱ تولید جهان در برابر ۲۸.۷ درصد تولید صنعتی تولید شده از سوی چین و ۱۶.۸ درصد تولید ایالات متحده نسبت به تولید صنعتی جهان است). تعجب آور نیست که الگوهای تجاری جهان از تولید صنعتی پیروی می‌کند.

در این زمینه دو رخداد اخیر اهمیت دارند. چین و اتحاد اقتصادی اوراسیا متشکل از روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، بلاروس و ارمنستان ظاهرا به سمت یک سیستم پولی جدید ‌بین‌المللی حرکت می‌کنند. به نظر می رسد هند و روسیه نیز براساس نیاز هند به واردات جنگ افزار، کود و نفت روسی با مبادله روپیه-روبل همکاری می‌کنند. هند پیش از این سیستم همانندی را با خرید نفت ایران به روپیه ایجاد کرده بود. این امر ممکن است به افزایش صادرات هند به روسیه نیز تحرک بخشد. عربستان سعودی اخیرا نشان داده است که مایل است فروش نفت خود به چین را به یوان و نه دلارانجام دهد. اگر این امر اتفاق بیفتد، می‌تواند اولین بار پس از سال ۱۹۷۴ باشد که عربستان سعودی مایل به فروش نفت به ارزی غیر از دلار است. این می‌تواند تحرک بی درنگی به یوان بدهد، چون بیش از ۲۵ درصد نفت عربستان سعودی به چین فروخته می‌شود.  

ایالات متحده بربازارهای خدمات، دارایی‌های فکری، و فن‌آوری اطلاعات مسلط است. اما بازارهای کالاهای فیزیکی، برخلاف خدمات، دارایی‌های فکری و فن آوری‌های اطلاعاتی، بر مدل پیچیده ای از تامین قراردارند، و از این‌رو، زنجیره تامین جهانی پیچیده‌ای دارند. اگر جنگ اقتصادی غربی به معنای خارج کردن تدارکات روسیه از بازارجهانی باشد، بسیاری از زنجیره‌های تامین درخطر از هم گسیختن قرار می‌گیرند. من پیش از این در باره جنگ انرژی و این که اتحادیه اروپا چگونه به گاز لوله کشی شده از روسیه به اروپا وابسته است نوشته‌ام. اما کالاهای بسیار دیگری برای کسانی که روسیه را تحریم می‌کنند  و کسانی که ممکن است اکنون تجارت با روسیه را به خاطر تحریم‌های غرب دشوار بیابند حیاتی است.

به اندازه کافی عجیب است که یکی از عناصرکلیدی در زنجیره تامین تولید چیپ‌ها وابسته به روسیه است. روسیه تامین کننده عمده ماده اصلی سیلیکات الومینیوم ( که برای تولید سیلیکات مصنوعی مورد استفاه قرارمی‌گیرد) است که برای تولید چیپ‌های نیمه رسانا به کار می‌رود. فقره حیاتی دیگر برای سازندگان چیپ نئون است، که دو تامین کننده عمده آن در شهرهای جنوبی ماریوپول و اودسای اوکراین قرار دارند. این دو شهر روی هم رفته ” بین ۴۵ و ۵۴ درصد” منبع نئون جهان را تولید می‌کنند.

من قبلا روی خطر ناشی ازجنگ اوکراین- روسیه به برنامه‌های تغییرآب وهوای اتحادیه اروپا، که می‌تواند برنامه اتحادیه برای روی کردن به گاز به عنوان یک پل سوخت را به خطر بیندازد تاکید کرده بودم. استفاده از باطری‌ها به عنوان عنصر کلیدی ذخیره در مسیرانرژی تجدید پذیر هم یک ضعف ذاتی روسی دارد. نیکل برای باطری‌های الکتریکی حیاتی است و روسیه سومین تامین کننده بزرگ نیکل جهان است. تحمیل تحریم‌های امریکا و اتحادیه اروپا برروسیه، می‌تواند به چین، که در حال حاضر بزرگترین تامین کننده باطری، درحال صعود حتی به جایگاه مسلط تردر بازارباطری جهان است هدایت شود.

اقلام دیگر زنجیره تامین که می‌توانند درنتیجه جنگ روسیه – اوکراین گرفتارشوند پالادیوم، پلاتین، تیتانیوم و عناصر کم یاب زمین هستند. همه این مواد معدنی مستلزم صنایع پیشرفته هستند و احتمالا در تنگنای زنجیره تامین گرفتارمی‌شوند. آن‌ها هم در لیست ۵۰ مواد معدنی راهبردی(استراتژیک) قراردارند که ایالات متحده به آن‌ها نیازمند است چون برای امنیت حیاتی هستند. نگاهی به گذشته در چگونگی متوقف شدن زنجیره تامین در دوران کووید-۱۹ می تواند دنیا را با احساس آن که بحران آینده چه شکلی است و چرا می‌تواند بدتر ازبحرانی باشد که ما در طی همه‌گیری شاهد آن بودیم آماده کند. تحمیل تحریم‌ها آسان اما لغو آن‌ها بسیار دشوارتراست. و حتی پس از برداشتن تحریم‌ها، زنجیره تامین قادرنخواهد بود مثل گذشته یک پارچه شود. به یاد بیاوریم، این زنجیره‌های تامین جهانی در طی دهه‌ها با تغییرات پله‌ای شکل گرفته‌اند. برطرف کردن آن‌ها با استفاده از توپ خراب تحریم‌ها آسان است، اما بازانجام آن‌ها اندکی دشوارتراست.

ذخایر غذایی جهان حتی ضربه شدیدتری خواهد خورد. روسیه، اوکراین و بلاروس بخش قابل توجهی از کودهای مورد نیاز کشاورزان دنیا را تولید می‌کنند. روسیه و اوکراین در راس بزرگترین صادرکنندگان گندم هستند. اگر گندم روسیه تحریم شود و خرمن اوکراین به خاطر جنگ آسیب ببیند، خنثی کردن کمبود جدی غذایی برای دنیا آسان نخواهد بود.

تردیدی وجود ندارد که دنیا در آستانه تغییراقتصادی بزرگی است. این نقطه عطف حتی اگر روسیه به صلح سریعی با اوکراین دست یابد و جنگ ناتو- روسیه وجود نداشته باشد یا به نابودی کامل اقتصاد روسیه ختم خواهد شد، یا نظم اقتصادی جدیدی را که در راه بوده است شکل خواهد داد: نظم جهانی با راه‌حل‌های تشریک مساعی به جای جنگ‌های نظامی و اقتصادی برای راه حل.

***

درباره نویسنده: پرابیر پورکایستا سردبیر بنیان گذار رسانه دیجیتال نیوزکلیک هند است. او فعال علوم و جنبش آزادی نرم آفزار است. 

منبع: https://countercurrents.org/2022/04/ukraine-and-the-global-economic-war-is-this-barbarism-or-civilization/

https://akhbar-rooz.com/?p=148873 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهرداد
مهرداد
2 سال قبل

توجه خوش خیالانه به پیش بینی‌های سیاسی آقای پرابیر که عمدتا نویسنده مقاله‌های محیط زیست و آب و هواست تصویری ارائه میدهد که آمریکا در بحران هست و فراموش می‌کند که این بار این آمریکا نیست که به عراق تجاوز کرده باشد بلکه روسیه و تجاوزش به اوکراین است که این کشور را در باتلاق گیر انداخته است. جهان شاهد بسیاری از این انگاره‌ها و فرضیات بحران سرمایه و سقوط آمریکا بودوه است که بیشتر بر اساس پیش بینی‌های اراده گرایانه ضد آمریکایی بودند.

 رشد اقتصاد آمریکا در سال گذشته ۵.۷ بود که در طی ۴۰ گذشته بی‌سابقه بود و توانست ۸ میلیون شغل ایجاد کند. همه میداند که این حمله همه اروپا را بر ضد روسیه متحد کرده و تاثیر معکوس آن باعث رشد فزاینده ناتو شده است. این یک باتلاق روسی است که همانطور که نویسنده در اخر پیش بینی کرده گریبان اقتصاد بی‌رمق روسیه را خواهد گرفت. 

داور
داور
2 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

مهرداد گرامی
درکل مقاله نویسنده حتی یک بار هم عبارت “امریکا در بحران” نیامده است . آن چه در باره دگرگشت روابط جهانی اقتصاد با امریکا و چین گفته نیز مبتنی بر اعلام منابع غربی و امریکایی است. در ضمن همه آن تحولاتی را که امروز بر می شمارد ریشه در گذشته ای دارد که به امروز ختم شده است. نویسنده اتفاقا با واقع گرایی انگشت بر موضوعاتی گذاشته است که پیش از این جنگ هم وجود داشته اند: تحولات در نقش دلارف که از زمان تشکی بریکس از ان سخن می رفته است، نقش قرنطینه ها و محدودیت های کووید-۱۹ که اثر بسیار ویرانگری در زنجیره تامین داشت و… اتفاقا جناب پرابیر شاید به دلیل تسلطش به علم و نگاه علمی تحولات را دقیق تر از بسیاری کارشناسان و تحلیلگران حرفه ای دیده است. به قول نویسنده محترم،«تهدید هژمونی دلار تنها بخشی از پیامد این واقعه است. زنجیره تامین پیچیده‌ای هم که در اصول سازمان تجارت جهانی بر مبنای رژیم با ثبات تجارت ساخته شد، تهدید به ازهم گسستن می‌کند. ایالات متحده در می‌یابد روسیه آن‌چنان که می‌پنداشت صرفا یک کشور نفتی نیست بلکه تامین کننده بسیاری از مواد حیاتی است که امریکا برای صنایع متعدد و نیز صنایع نظامی خود به آن‌ها نیازمند است. این جدای از این واقعیت است که روسیه تامین کننده عمده گندم و کودها نیزهست. » در این زمینه مقالات بسیار ارزنده ای در اخبار روز منتشر شده است.

مهرداد
مهرداد
2 سال قبل
پاسخ به  داور

جناب داور، 

ممنون از توجه! تداعی معانی ما این روز ها نه فقط بر اساس موضعگیری های بدیهی بلکه براساس داده های از پیش تصور شده نیز میباشد. من قبلا از پرابییر پورکایستا در Newcklick خوانده بودم و مواضع ایشان را در ارتباط با مسائل جهانی دیده بودم. البته اشاره من به پاراگراف آخر ایشان که با تکیه بر اشراف برعلوم محیط زیست و تکنولوژی ازعاقبت شوم اقتصاد روسیه خبر میدهد دال بر پذیرش موضع ایشان بر پایان سریع جنگ دارد.

نصرت درویش
نصرت درویش
2 سال قبل

تمام فاکت هائی که در مطلب بود نشان می داد که آمریکا در وضعیت بحرانی قرار خواهد گرفت
بنابراین نتیجه گیری آخر مقاله که ۲ حالت را محتمل دانسته است ، به نظر با واقعیت منطبق نیست

غرب خواهان ادامه تشنج است و در حال حاضر هم مشغول دست و پا زدن است
اما در درازمدت به دلیل مشکلات خودش نمی تواند این روند را ادامه دهد
در نتیجه ،ن حالت متحمل آن است که نظم اقتصادی جدیدی بر پایه جهان چند قطبی شکل خواهد گرفت

فريبرز
فريبرز
2 سال قبل

بسیار عالی.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x