سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

لغو روز «حجاب و عفاف» طرح ارتجاعی برعلیه زنان مبارزه جدی را می طلبد!

جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه ۲۱ تیرماه را روز «حجاب و عفاف» خوانده و نیروهای امنیتی با حمله به امکان عمومی و زنان سعی در ایجاد ترس و وحشت و ارعاب نمودند. 

از طرف دیگر، علاوه بر اینکه در فضای مجازی هشتگی در ضدیت به این طرح ارتجاعی به راه افتاد، همچنین ما شاهد اعتراض و مقاومت زنان در مقابل هجوم نیروهای سرکوبگر بودیم.

نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی در ایران از هر حربه ایی استفاده نموده خشونت و آپارتاید جنسی و بیحقوقی برعلیه زنان را  در جامعه نهادینه کند، اما در اثر مقاومت و مبارزات زنان تا کنون موفق نشده است.  حجاب اجباری، سنگسار، قتلهای ناموسی، کودک همسری، تن فروشی، جدا سازی زن و مرد در مدارس و دانشگاهها حتی وسایل نقلیه عمومی، عدم حق حضانت، محروم کردن زنان از برخی مشاغل و بعضا” وکالت، لغوقانون حمایت خانواده نمونه هایی از اقدامات حکومت اسلامی ” زن ستیز” بر علیه زنان بوده است. رژیم با استفاده از طرحها و قوانین ارتجاعی تعرض به حقوق زنان و تهاجمات وحشیانه به آنان را بطور روتین در دستور کارش قرار داده است. تصویب قانون چند همسری، تفکیک جنسیتى دختران و پسران از دوران مهد کودک تا دانشگاه، تغییر محتواى دروس مدارس و دیگر نهادهاى آموزشى براساس جنسیت، تغییر و تبدیل بازی‌ها و آموزش‌هاى کودکان در دوران مهد کودک، تفکیک‌ جنسیتى در محل کار، اجتماعات، افتتاح ” خانه های عفاف” تجارت پر سود از قبال تن زنان تحت رسمیت دادن شرعی، اخیرا هم با وقاحت و بیشرمی تمام و ناتوان در مقابل حل مسائل اقتصادی این موجودیت و تن زنان است که با ارائه طرح “بررسی فقهی عقد موقت مستاجر با صاحب ملک در ازای مبلغ اجاره” بدون اختیار خود زنان به حراج گذاشته میشود. در این راستا با برنامه ریزی هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده تحت سخنرانی اوباشی همچون دکتر فریبا علا سوئد تبلیغ میشود؛ از آخرین تیرهای ترکش حکومت سرمایه جمهوری اسلامی برعلیه زنان است. رژیم با تمام توان تلاش نموده با ایجاد خفقان و سرکوب قرون وسطائی زنان را از عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حذف نماید.

حکومت متوحش جمهوری اسلامی  در رودرویی با بحرانهای اقتصادی – سیاسی که ماحصل آن بیکاری میلیونی، تورم و گرانی لجام گسیخته، فقر و فلاکت و گرسنگی، فحشاء و اعتیاد را برای میلیونها توده کارگر و زحمتکش به ارمغان آورده عاجز بوده، تنها بقای خود را در ایجاد رعب و وحشت، سرکوب و خفقان هر چه بیشتر جستجو می کند. در طول این سالها ما شاهد بوده ایم، هر وقت سران مزدور حکومت در حل مسائل اقتصادی با ناتوانی روبرو شده و یا مواجه با اعتراضات و اعتصابات جنبشهای اجتماعی بوده اند برای منحرف نمودن افکار عمومی از مسائل و معضلات جامعه اولین حمله وحشیانه خود را به زنان آغاز نموده اند. تا کنون با تصویب رساندن دهها طرح و قوانین ارتجاعی ضد زن و اعتراض و رد آن از جانب توده های مردم هر بار مستاصل تر از دفعه قبل مجبور به تجدید نظر در اعمال جنایتکارانه خود شده اند. واکنش جامعه بخصوص زنان با مبارزه و اعتراض علیه این سرکوبها رژیم را ودار به عقب نشینی نموده است. طی سال گذشته بود که حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی طرح ارتجاعی “حمایت از آمران به معروف و نهی از منکر” را تصویب نمود. این طرح که با بسیج  اوباشان مزدور جمهوری اسلامی بر علیه “بد حجابی” همراه بود، بر صورت تعدادی از زنان اصفهان  اسید پاشیدند. رژیم با اعمال این جنایت می خواست همزمان با زهر چشم گرفتن از زنان از هر اعتراض و اعتصابی ممانعت بعمل آورد. اما این اعمال وحشیانه هیچوقت نتوانسته جلو مبارزات زنان و دیگر اقشار جامعه را بگیرد. توده های مردم آگاهانه به این امر واقفند، در کشوری چون ایران که حکومتی ایدئولوژیک و سرکوبگر در آن حاکم است اساسا پوشش و حجاب نه امر خصوصی بلکه امری سیاسی است. بهمین دلیل در اعتراض به این جنایات سازمان یافته  فاشیستی همیشه حکومت و دولت را نشانه می گیرند.

سران حکومتی در یک بحران عمیق اقتصادی دست و پا میزنند که برای برون رفت از آن در پی آلترناتیوهای مختلف هستند که بتوانند تا حدودی این بحران را مهار نموده و به عمر ننگین خود ادامه دهند. مسئله بیکاری میلیونها انسان در آن جامعه بخصوص کارگران زن و مرد و جوانان تحصیکرده معضل جدی و لاینحلی برای رژیم است. با بیشتر مردانه شدن مشاغل و ایجاد فضای رعب و وحشت زنان به کارهای حاشیه ایی و کنج خانه رانده شده اند.

زنان در خیزشهای دیماه ۹۶، آبانماه ۹۸، خیزشهای خوزستان، اصفهان، جنبش معلمان، جنبش بازنشستگان و در برخی حرکتهای جنبش کارگری به شکل خانواده های کارگری نقش برجسته ایی در صف مقدم مبارزاتی ایفاء نموده اند.  همچنین در زندانها مقاومت و استقامت زنان نه تنها بر کسی پوشیده نیست بلکه مزدوران سیاهی و جهل را به حیرت واداشته اند. زنان درقامت نصفی از جمعیت جامعه و جنبشهای اجتماعی حضور چشمگیری در مبارزات بر علیه نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی تا کنون ایفاء نموده اند، بنابراین وحشت رژیم از پتانسیل این نیروی قابل توجه او را از حملات سازمانیافته بر علیه زنان ناگزیر نموده است.

رژیم مرتجع و بحران زده جمهوری اسلامی از اعتراضات هر روزه خیابانی و مقاومت زندانیان در زندانها به هراس افتاده، از ترس گسترش این مبارزات و سیاسی شدن بیشتر فضای جامعه چاره ایی جز سرکوب و حمله و ایجاد رعب و وحشت پیش روی خود نمی بیند. مبارزه طبقاتی و مقاومتی که در صحنه است نه تنها معادلات جمهوری اسلامی را نقش بر آب نموده است، بلکه از سوی دیگر، توده های مردم در مقابل حکومت متوحش و فاشیست اسلامی بدون ترس و وحشت و متحدانه ساکت ننشسته اند. رژیم بخوبی آگاه است که فضای مطالباتی در جامعه بویژه در چند سال گذشته با حضور مستمر جنبشهای اجتماعی تحول یافته است، بهمین ترتیب تنوع جمع معترضین وحمایت کنندگان در تجمعها که قوی ترین جنبه آن حضور فعالین زن  و مرد  و تعرض آنها به قوانین زن ستیز و طرحهای ارتجاعی که روز ” حجاب و عفاف” هم یکی از آنها می باشد؛ رژیم را به هراس انداخته است. اعتراض به روز ” حجاب و عفاف” زنان را با سرکوب گله وار از طرف مزدوران سپاه جمهوری اسلامی مواجه نموده است، در این جدال و مبارزه نابرابر زنان تحت شدیدترین ضرب و شتم و اهانت قرار گرفته اند. حتی ما شاهد حمله دلخراش به دختر جوانی در یکی از پارکهای مشهد بودیم، که در لحظه حمله و کشمکشی که بین ایشان و نیروهای امنیتی قرار داشت، این دختر جوان در اثر سکته قلبی جانش را از دست داد. یا در روزنامه اعتماد آخوند فسیلی بنام علم الهدی اعلام نموده: دختران ایرانی بد حجاب به طالبان تحویل داده شوند. آلبته این نوع تهدیدها، از سراستیصال جمهوری اسلامی در مقابل مقاومت و مبارزه زنان می باشد، از سوی دیگر، توحش و بربریتی که در بنیادگرایی اسلامی نهفته است چه جمهوری اسلامی باشد و چه طالبان ، نه تنها فرقی با هم ندارند، بلکه تا کنون ثابت نموده اند که عملکرد وحشیانه اشان دقیقا در همسویی با هم است.

تا جائیکه به جنبش زنان بر میگردد، مشکل اساسی این است که بخش هایی از جنبش زنان که آزادی زنان را فقط در مسئله بی حجابی می بینند، مسئله زنان را ساختاری ارزیابی نمی کنند. تحلیل سیاسی آنها در مورد زنان و مطالباتشان، حل مسئله زنان را ریشه دار در مناسبات و جدال طبقات اجتماعی نمی بینند و از این روست که پلاتفرم سیاسی ایشان هم صرفا حول محور سرنگونی طلبی دور می زند؛ آن هم در شرایطی که حتی متحقق نمودن خواستهای حقوقی زنان و یا آزادی و برابری کامل آنها بدون دست بردن به ساختارهای بنیادی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست. 

از سوی دیگر، ما ” کمیته زنان نهادهای همبستگی” ضمن محکوم نمودن این روز ارتجاعی ” حجاب و عفاف” و الغاء آن، بر این باور داریم که  مسئله زنان و اجحافات وارد بر آنها به عنوان نیمی از جامعه نه تنها مختص به خود زنان نیست، بلکه کاملا” سیاسی و طبقاتی” و مبارزه ایی طبقاتی را می طلبد. آزادی و برابری زنان در گرو لغو مناسبات سرمایه داری است این امر بدون دخالتگری طبقه کارگر بعنوان یک طبقه و اتحاد و پیوندش با دیگر جنبشهای اجتماعی از جمله جنبش زنان متحقق نخواهد شد. توجه و حساسیت طبقه کارگر به این معضلات اجتماعی در رابطه با زنان نه تنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است، بلکه وظیفه ایی است که جنبش کارگری بنا به ضرورت ناچار است در دستور کار خود در مبارزه بر علیه این جنایات جمهوری اسلامی که نه اولیش خواهد بود و نه آخری، قرار دهد.

کمیته زنان نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران- خارج کشور

https://akhbar-rooz.com/?p=163145 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x