جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

بحران یا نتیجه­ ی بحران؟ (تاملی در چیستی خیزش شهریور- مهر ۱۴۰۱) – محمد قراگوزلو

مفهوم دیگر و ساده­ ی این مطالبات تحقق همان شعار "زن- زنده­ گی – آزادی" یا "نان – کار- آزادی" است. با اغتشاشگر خواندن مردم معترض، با سرکوب مطالبات بدیهی مردم کارگر و زحمتکش، با سازماندهی تظاهرات دولتی و...

مفهوم دیگر و ساده­ ی این مطالبات تحقق همان شعار “زن- زنده­ گی – آزادی” یا “نان – کار- آزادی” است. با اغتشاشگر خواندن مردم معترض، با سرکوب مطالبات بدیهی مردم کارگر و زحمتکش، با سازماندهی تظاهرات دولتی و تبلیغات و نادیده گرفتن اصل داستان صورت مساله به قوت خود باقی خواهد ماند و آبسه ­ی دردناکی که با هر نیش سوزنی باز می ­شود به زخمی عفونی بر سراسر پیکر حاکمیت تبدیل خواهد شد

الف. مطالعات بحران!  همه­ ی پژوهشگرانی که روی مولفه ­ی “بحران” در نظام اجتماعی تولید سرمایه ­داری خم شده­ اند و مطالعات مدونی در این زمینه انجام داده ­اند – به ویژه پژوهشگران سوسیالیست- علاوه بر ارزیابی انگیزه ­ها و چیستی بحران – چه در قالب دوره ­یی (سیکلیک) و چه در مرحله ­ی طولانی ­تر( ساختاری) – به طور مشخص ریشه­ ها و دلائل بحرانِ سرمایه ­داری را در دو پدیده ­ی کلاسیک و مارکسیِ “اضافه تولید” و “گرایش نزولی نرخ سود” یافته ­اند. مزاروش و برخی از مارکسیست ­های معاصر و حتا کینزی ­ها و راه سومی­ ها علاوه بر دو عارضه ­ی پیش گفته از به هم خوردن توازن و تناسب میان “عرضه و تقاضا” نیز به عنوان بسترساز بحران سرمایه ­داری یاد کرده ­اند. همین­جا و تا یادم نرفته است بگویم که بعد از بحران ساختاری ۲۰۰۸ سرمایه­ داری غرب در اواخر نیمه ­ی دوم دهه ­ی پیش با یک بحران معطوف به گرایش نزولی نرخ سود نیز مواجه بود. بحرانی که به پاندمی کرونا پیوند خورد و تشدید شد و به وحشیانه­ ترین شکل ممکن اردوی کار و زحمت را به چالش کشید. درواقع کرونا هم مولود یک بحران در چهارچوب  سبک زنده­ گی و مناسبات طبقاتی و تولید اجتماعی و اولویت ­های سرمایه ­داری (بی توجهی به نظام سلامت و آزمندی در تولید و تخریب محیط زیست) بود و هم می­ توانست – و هنوز هم می ­تواند- مولد بحران­ های تازه و تغییر مناسبات اجتماعی باشد. به عبارت دیگر و برخلاف آنچه جورجو آگامبن در قالب “توهم توطئه” برای خود بافته بود کرونا زائیده ­ی بند و بست نخبه­ گان بورژوازی برای ایجاد “وضعیت اضطراری” نبود و دغدغه ­ی مردم کارگر و زحمتکش نیز بازگشت به “زنده ­گی عادی” و شرایط بهره کشی ناشی از استثمار در دوران پیشاکرونا نبود. برای طبقه­ ی کارگر در اوج اپیدمی مساله ­ی اساسی این بود که “چگونه می­ توانیم از بازگشت جهان به شرایط عادی دوران پیشاکووید جلوگیری کنیم و همزمان در برابر شکل ­بندی فجایع جدید از جمله بازسازی نظام سرمایه ­داری و بحران اقلیمی و تشدید ریاضت کشی و پس گرفتنِ چندبرابری یارانه ­های موقت دولتی بایستیم و مطالبات خود را به دولت­ ها تحمیل کنیم؟”

پاسخ این پرسش پیچیده مثل همیشه سهل و ممتنع است: مبارزه ­ی طبقاتی برای سازماندهی و سازماندهی در راستای مبارزه ­ی طبقاتی؛ تعرض به بورژوازی در تمام عرصه ­ها و ایجاد توازن طبقاتی تازه به نفع اردوی کار و….

ب. تبعات بحران! در طول تاریخ سراسر چرک و پلشتیِ بورژوازی به ویژه طی قرن گذشته و جاری بحران­ ها همیشه مولد تغییرات جدی، گاه مثبت و انقلابی و گاه منفی و ارتجاعی بوده اند. اجازه دهید برای رسیدن به هدف این بحث ادعای مورد نظر را مرور کنیم.

جنگ جهانی اول به موازات پوسیده­ گی حکومت تزارها و هوشمندی بی نظیر بلشویک ­ها به انقلاب اکتبر انجامید و عمیق­ ترین تحولات اجتماعی تاریخ را در کوتاه ­ترین زمان ممکن رقم زد. مدت کمی بعد بحران ساختاری ۱۹۲۸ از یک سو به سبب “دموکراتیسم لیبرالی” اسپارتاکیست­ های آلمان و بن بست بورژوازی به ظهور فاشیسم و قتل عام کمونیست ­ها و لیبرال­ ها و یهودی ­ها و سرانجام جنگ دوم جهانی و تخریب اروپا و آسیا و رشد امپریالیسم امریکا انجامید. همچنین از درون بحران جنگ نهادهای برتون وودز بیرون آمدند و جناح چپ بورژوازی در رقابت با دستاوردهای درخشان انقلاب اکتبر و بلوک اتحاد جماهیر شوروی و پیشروی جنبش کارگری سوسیالیستی اروپا دولت رفاه و سوسیال دموکراسی را زائید! جنگ البته میلیون­ ها کادر رزمنده­ ی بلشویک را نیز به خاک انداخت. در متن جنگ دوم (۱۹۴۰) حزب کمونیست چین به شدت در میان توده ­ی دهقانان محبوب بود و چهار سال بعد از خاتمه­ ی جنگ قدرت سیاسی را کسب کرد و تحولات عمیقا مثبتی را در جامعه ­ی فقیر و کمون ­های روستائی به وجود آورد و به صدها میلیون انسان گرسنه نان و هویت سیاسی جدید بخشید. انقلاب کوبا ده سال پس از انقلاب چین و متاثر از همان ایده ­ها شکل گرفت و امریکای لاتین را با نسیم سوسیالیسم متحول ساخت. اپیدمی موسوم به آنفولانزای اسپانیایی (۱۹۱۸) به تحقق ملی سازی خدمات بهداشتی درمانی در بسیاری از کشورهای اروپایی یاری رساند. از درون بحران اضافه تولید سوسیال دموکراسی در دهه­ ی هفتاد و هشتاد قرن پیشین نئولیبرالیسم بیرون زد و سهام مسموم و سرمایه ­ی موهوم و اقتصاد کازینویی و سلطه­ ی سرمایه­ ی مالی و اقتصاد ماده زدایی شده و رژیم انباشت متکی به ارزش سهام در نهایت به بحران ساختاری ۲۰۰۸ انجامید. حتا اشاره­ ی شتابزده به مجموعه عواملی که به بحران رکود تورمی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق منجر شد فراتر از مجال این مجمل است. بحران ناشی از ۱۱ سپتامبر به اشغال افغانستان و عراق و تداوم جنگ بی پایان و جنگ داخلی سوریه و عراق و لیبی و یمن و ظهور داعش کشید. در ایالات متحد و بخش عمده­ یی از دولت­ های عضو ناتو بحران ۱۱ سپتامبر سرمایه­ داری نظارتی را تقویت کرد. زلزله ­ی ۱۹۸۵ مکزیک و توفان کاترینا – به قول “سولنیت” در کتاب “بهشت ساخته شده در جهنم” به افزایش وحشت و سوءظن و خودمحوری و فردگرایی دامن زد! فیلیپ میرووسکی؛ نویسنده ­ی کتاب “هرگز اجازه ندهید یک بحران جدی هدر رود/ چگونه نئولیبرالیسم از سقوط مالی ۲۰۰۸ گریخت؟” معتقد بود که نباید در برابر پیامدهای بحران کرونا این دست و آن دست کرد. نباید خاموش ماند و منتظر وقایع خود به خودی نشست:

« چپ فکر می­ کرد برای همه ­ی مردم روشن است که بحران ۲۰۰۸ نشانگر ورشکسته­ گی یک نظام اجتماعی معین (سرمایه ­ی مالی) است. در حالی ­که چنین نبود و به همین دلیل نیز چپ شکست خورد و سرمایه ­داری از بحران قسر در رفت.»

البته در این میان بودند کسانی مانند الن بدیو که – به تعبیر استفن تامینو همچون کاهنان بورژوازی –  با دفاع تلویحی از دولت امانوئل مکرون به تظاهرات چپ­ گراها و جلیقه زردها و اتحادیه­ های کارگری می ­تاختند و بحران اپیدمی را مولد هیچ چیز خاصی نمی دانستند. در هر صورت مساله به ساده ­گی این است که صد و پنج سال پس از انقلاب اکتبر و شکست تاریخی بورژوازی از کمونیست ­ها و طبقه­ ی کارگر و ورود به عصر امپریالیسم با خصلت­ های جدید و متفاوت با دوران هیلفردینگ و لوکزامبورگ و بوخارین و لنین، بورژوازی ده ­ها بحران کوچک و بزرگ را دفع کرده است تا ثابت شود اولا هیچ بحرانی، بحران واپسین بورژوازی نیست. ثانیا بورژوازی به تجربه و تمهیدات بسیار غنی برای به حاشیه راندن انقلاب ­های سوسیالیستی دست یافته است. ثالثا با هیچ بحرانی هر چند عمیق بورژوازی دم به تله نمی­دهد و ساقط نمی ­شود. رابعا بدون پیشروی گسترده و رادیکال جنبش کارگری سوسیالیستی حتا گرفتن امتیازات کوچک از بورژوازی ممکن نیست! تبیین هر یک از این مولفه­ ها در مطالعات مرتبط با بحران نیازمند ده ­ها کتاب و مقاله و ساعت ­ها بحث و ارزیابی است.

پ. سلسله ­ی بحران در ایران!  در ایران اما ابعاد اپیدمی کم و بیش با سایر کشورهای دنیا متفاوت بود. دروغگویی­ های متعدد دولت روحانی و وزیر به شدت متملق بهداشت در ارزیابی اپیدمی، انکار اولیه ­ی آن و سپس دستِ کم گرفتن تاخت و تاز ویروس – که البته موضع رسمی نظام و حکومت هم بود – تعلل فراوان در اقدامات پیشگیرانه از جمله قرنطینه و نخریدن واکسن و نپرداختن بیمه­ ی بیکاری و کرایه خانه و یارانه­ های کافی به بیکار شده­ گان و بیماران و هزینه­ های سنگین درمان و…..در مجموع شرایطی را رقم زد که به لحاظ نسبی ایران در مرگ و میر و ابتلا بیشترین تلفات را بر جای گذاشت. در دوران اپیدمی خاکستر مرگ و تباهی و سیاهی بر فضای ماتم زده­ ی کشور به شدت سنگینی می­ کرد. در تمام خیابان­ ها و کوی و محلات و در میان خانواده ­ها عزیزی به خاک افتاده بود و بیرق سیاهِ عزا بر افراشته بود. پائیزِ پیش از زمستانِ کرونا  جامعه و مردم کارگر و زحمتکش گرانیِ ناگهانیِ سیصد درصدی بنزین و شوک ناشی از یک کشتار و سرکوب شگفت ناک خونین را تجربه کرده بودند. آمار دقیق آن کشت و کشتارهای عجیب هرگز دانسته نیامد و از خبرگزاری رویترز تا وزارت کشور ج الف هر کدام رقمی را اعلام کردند. بعد از آبان ۹۸ و در جریان اپیدمی کرونا جان انسان معترض و مریض تبدیل به یک بازی اعداد شده بود. آمار رسمی مرگ و میرهای ناشی از اپیدمی نیز مانند کشتار آبان ۹۸ از همان روز نخست به یک بازی تلخ و تباه تبدیل شد. در نهایت تا کنون (شنبه دوم مهرماه ۱۴۰۱) بنا به آمار رسمی وزارت بهداشت به طور قطع ۱۴۴۳۸۲ نفر بر اثر ابتلا به کرونا درگذشته­ اند. گیرم که مقام­ های رسمی بارها گفته ­اند که آمار واقعی مرگ و میر دو تا سه برابر رقم رسمی است و این امر در خوشبینانه ترین تخمین یعنی که  300 هزار نفر از مردم ایران در نتیجه­ ی اپیدمی مرده­ اند. نگفته پیداست که اکثریت مطلق این افراد از خانواده ­های کارگران و زحمتکشان هستند. مردمی که نه فقط از فقر غذایی و مشکلات ناشی از بیکاری و تردد با وسائل نقلیه ­ی عمومی و کار اجباری و گروهی در اوج اپیدمی رنج برده ­اند و می برند بلکه با دستمزدهای یک سوم زیر خط فقر و اجاره مسکن وحشتناک و داروی گران و… دست به گریبان بوده و هستند! به این ترتیب اگر فرض کنیم در نیمه ­ی دوم شهریورِ جاری این جامعه تا حدودی گریبان خود را از دست اپیدمی کرونا رها کرده است (روز دوم مهر تعداد فوتی ها بنا به آمار وزارت بهداشت ۱۵ نفر بوده) و یا دستِ­کم گمان زده که از شر کرونا خلاص شده و از خاکستر بحران بیرون آمده است؛ این فرض نیز بسیار محتمل است که همین جامعه ­ی مجروح مجالی یافته است تا برخیزد و صف بندی خود علیه مسببان همه ­ی تیره­ روزی ­هایی که دوران کرونا را تشدید کرده بودند، بازسازی کند. این گفته ­ی مایک دیویس سخت قابل تامل است که:

« ره­­آورد سیاسی این همه ­گیری مانند نتیجه­ ی هر نبرد سیاسی دیگر از برآیند مبارزه بیرون خواهد آمد. باید به هر شکل ممکن دستاوردهای نبرد در میدان تجزیه و تحلیل و تعلیل راهکارهای مشکلات را با دیگران به اشتراک بگذاریم.»

در مورد جامعه ­ی ایران به طور مشخص مساله به ساده­ گی این است که علاوه بر مصائب دهه­ های پیش از اپیدمی، در دوران کرونا کارگران و زحمتکشان متحمل بیشترین ضربه­ ها و رنج ­های طاقت شکن شده­ اند. این آلام در مورد زنان ایران به طرز مضاعفی ملموس است. کافی است به چهره ­ی پرستاران که از فرط خسته ­گی شیفت­ های اضافه ­کاری و تحمل شاق لباس ­های ویژه در محیط بیمارستان و ماسک و حجاب اجباری در همه جا چین و چروک برداشته است، بنگرید. کافی است به دستمزدهای شرم آور معلمان به خصوص در دوران پر هزینه ­ی کرونا خیره شوید.

آقایان و خانم­ های حاکم!

 هیچ می­ دانید در نتیجه ­ی مرگ آن صد و پنجاه تا سیصد هزار نفر چندین خانواده نان آوران خود را از دست داده ­اند؟ هیچ می دانید در دوران اپیدمی کرکره ­ی چه تعداد کارگاه ­های کوچک زیر ده نفر – که به “لطف” اصلاحات و جامعه مدنی و دموکراتیزاسیون محمد خاتمی و مجلس ششم حتا از شمول قانون کار نیز خارج شدند – پائین کشیده شده است؟ چند نفر بیکار شده ­اند؟ چند صدهزار خانوار در نتیجه ­ی افزایش حیرت آور کرایه خانه حاشیه نشین شده­ اند؟ علاوه بر نایابی از قیمت ­های جدید دارو که خبر دارید؟ بعد از حذف آن ارز ترجیحیِ کوفتی می­ دانید که بهای درمان یک سرماخورده­ گی ساده چقدر است؟ داخل پرانتز: شما که مدت­ ها است کمِ­ کم یک میلیون بشکه نفت را در روز آب می کنید و بهای هر بشکه هم که ماشاالله گاه از صد دلار بیشتر شده و یحتمل در آمدتان سالانه به رقم صدمیلیارد دلار رسیده است (خدا بدهد برکت!) چرا یارانه ­ها را حذف کرده ­اید؟ یعنی دستور صندوق بین ­المللی پول و بانک جهانی این­قدر مطاع است؟ با وجود این حجم از درآمد امکان دارد از سر لطف به ما حذف شده ­گان و “مظنونان همیشه ­گی” توضیح دهید که ماجرای حذف ارز یارانه ­ی دارو و آرد و غیره چه بوده؟ پرانتز را لطفا ببندید!

ادامه دهیم؟

راستی دندان درد که می دانید چیست؟ دور می­ دانم! دندانپزشکی تا کنون تشریف برده ­اید؟ بله حتما! قیمت­ ها که معروف حضورتان است؟ با نان که سر و کار دارید؟ منظورم از نان اینجا رفاه نیست. همین نان بربری و سنگک و تافتون و لواش را عرض می­ کنم. به بهانه­ ی جلوگیری از قاچاق آرد می­ دانید چه بر سر نان آورده ­اید؟ از چندین برابر شدن قیمت شیر و پنیر و گوشت قرمز و مرغ و برنج و حبوبات و تخم مرغ و شکر و قند و چای و وسائل برقی خانه که مطلع هستید لابد؟ از خشک­ سالی چطور؟ از زمین­ خواری؟ از مفت­خواری کارخانه ­ها؟ راستی با جناب اسدبیگی هفت تپه چه کردید؟ استاندار “محترم” خوزستان و یار غار مالک هشت خط هفت تپه کجا تشریف دارند؟ جناب شریعتی را عرض می کنم؟ حال­شان که خوب است؟ شنیدم جناب دکتر قالیباف از افشای فساد در فولاد شاکی بودند. می­ شود بفرمائید رسیده­ گی به پرونده ­ی فولاد به کجا کشید؟ آنان که با سپرده­ های کارگران و بازنشسته­ گان به صندوق­ ها و موسسات مالی اعتباری برج و بارو ساختند و از پرداخت به هنگام سپرده ­ها طفره رفتند و طفره رفتند و طفره رفتند تا ارزش ریال به یک سوم خود رسید و بهای خانه و خودرو سه برابر شد؛ الان کجا تشریف دارند؟ لندن و تورنتو؟ چه خوب. خدا پدر دولت ­های انگلستان و کانادا را بیامرزد که گشت ارشاد راه نمی­ اندازند وگرنه چه بسا کل اعضای دختر و پسر “مومن” این سفرکرده­ گان محترم بازداشت بودند. به جز جناب سردار طلایی که خود موسس این گشت است و در کانادا به دلیل ثبت همین “خلاقیت” و “نوآوری” تو روز روشن تردمیل می­ راند!

 خدا وکیلی به جز چادر و روسریِ زنان و دخترانِ ما و تجهیز پلیس سرکوب به مدرن ترین لوازم لت و پار کردن معترضان؛ کدام یک از مسائل پیش­گفته در شمار دغدغه ­های شما است؟ اوه! ببخشید. این پرسش پیش پاافتاده یادم رفت: راستی آن سودهایی که جناب مخبر (معاون اول) در مورد قبضه­ ی بازار واکسن کرونا بعد از تولید انبوه داخلی می ­فرمودند چقدر است و در کدام صندوق ذخیره شده؟ شک نکنید با اغتشاشگر نامیدن مردم مستاصل و سازماندهی تظاهرات موازی حکومتی هیچکدام از مسائل بالا حل نخواهد شد. در پایان چند توصیه به سران حکومت و دولت:

 1. روند جاری! ما مشاور بورژوازی و خیرخواه سرمایه ­داری نیستیم. همچنین ما معتقد نیستیم بدون خلع ید سیاسی از بورژوازی می ­توان دست به تغییرات عمیق اقتصادی به نفع طبقه ­ی کارگر زد. از سوی دیگر تمام شواهد عینی و مادی و واقعی از دی ۹۶ و آبان ۹۸ و شهریور و مهر ۴۰۱ نشان می­دهد که دوران گذار از وضع موجود به موقعیتی که در آن منافع و مطالبات اکثریت مطلق مردم کارگر و زحمتکش تامین شود – برخلاف تحولات ارتجاعی موسوم به “انقلاب مخملی” در بلوک شرق و تزهای مهمل متکی به “نافرمانی مدنی” و “گذار مسالمت آمیز” که همه ­گی “بازار محور” هستند – به هیچوجه عاری و بری از قهر و خشونت نخواهد بود. مگر آن که تظاهرات خیابانی در شهرهای اصلی به کمیت­ های میلیونی و صدها هزار نفری برسد و – به تعبیر هگل – این کمیت ­ها به کیفیت مبدل شود. شرط کیفی شدن چنین کمیت­ هایی ایفای نقش آخرین سوژه­ ی انقلابی تاریخ (طبقه ­ی کارگر) در محل کار و تولید است. آن که می گفت “تفنگت را زمین بگذار” فریدون مشیری بود و استاد شجریان. همین که تفنگ ­ات را زمین بگذاری “بچه ­های اعماق” همان بی همه چیزهای جوادیه و شوش و دروازه غار و تیر دوقلو و خانی آباد آن را برخواهند داشت. اعضای “شوراهای مدیریت گذار و تصمیم و فرشگرد و….” هزاران جانور دیگر به ارباب خود در واشنگتن قول داده­ اند که مانند لخ والسا (لهستان) و واتسلاو هاول (چکسلواکی) و یاتسنیوک و پوروشنکو (نارنجی ­های اوکراین) و ساکاشویلی (گل سرخ گرجستان) و سبزها و بنفش­ های سابق وطنی “یه جوری که سر چپ­ ها هم بریده شود” سر و ته ماجرا را هم بیاورند. اما مگر این گسل طبقاتی ملعون و طبقه ­ی داغ لعنت خورده مجال می ­دهد. به همین سبب است که دوران وسط بازی تمام شده است و آن که او را “سلبریتی”  می نامند نیز به سرعت خود را از پنت هاوس ­های قیطریه و زعفرانیه به حراجی­ های میدان امام حسین رسانده و چند “فقره شال و دستمال و روسری” ابتیاع فرموده و با سخاوتمندی تمام نذر آتش کرده است. داستان اما چیز دیگری است….

۲. مطالبات فوری! هر چند شکاف به وجود آمده میان دو طبقه ­ی اصلی جامعه هرگونه امکان گذار بدون خونریزی را دور و تقریبا ناممکن جلوه می ­دهد اما اجازه بدهید به چند مولفه ­ی ناممکن – با این تصور خام که فرض ناممکن هم ممکن است – اشاره کنیم. در اینجا صحبت از “زنده­ گی” مجال زیست طبیعی به همان ۹۶ درصد مردم ایران است – که در مقاله­ ی پیشین (غم قوی قربانی و شادی غرش ققنوس) از آن سخن گفتیم- وگرنه آن ۴ درصد طبقه­ ی بورژوازی ایران کیفیت زنده ­گی شان از هم طبقه­ یی ­های اروپایی شان هم رو به راه­تر است. باری سخن از آزادی پوشش و لغو حجاب اجباری برای زنان ایران است. چیزی مشابه کشورهای “مسلمان نشین” ترکیه و عراق و سوریه و آذربایجان و تاجیکستان و ترکمنستان تا اندونزی و مالزی و مشابه! با پوشش همسر محترم جناب بشار اسد موافقید؟ سخن از پرداخت خسارت به همه ­ی (دستِ­ کم سیصد هزار نفر) کشته شده­ گان ناشی از کرونا است. همچنین پرداخت خسارت مالی به همه پانزده میلیون بیمار و البته پرداخت بیمه ­ی بیکاری و جبران خسارت بیکار شده ­گان دوران کرونا. سخن از پرداخت دستِ­ کم سی تا چهل درصد از کرایه­ خانه ­ی مستاجران مزدبگیر تا تامین مسکن مناسب برای ایشان است. مگر ۴۴ سال پیش در بهشت زهرا قول ندادید برای مردم خانه می­ سازید؟ چه شد پس؟ دو اتاق ساختن که ۴۴ سال طول نمی ­کشد؟ برج میلاد – برای حال کردن بورژوازی – بلدید بسازید اما ساختن دو تا اتاق فسقلی  اینقدر سخت است؟ سخن از مصادره­ ی انبوهی از خانه ­های خالی است. سخن از دستمزد منطبق با رفاه منطقی و معقول است. این رقم با توجه به نرخ تورم و سبد معاش یک خانوار ۴ نفره در حال حاضر نمی ­تواند کمتر از ۲۰ میلیون تومان باشد. سخن از آزادی ایجاد تشکل ­های مناسب بدون دخالت دولت و کارفرما در مراکز تولیدی است. سخن از تشکیل شوراهای دانشجویی در دانشگاه و انتخاب مدیران گروه و روسای دانشکده و دانشگاه از سوی اعضای شورای منتخب دانشجویان و استادان و کارمندان است. و….مفهوم دیگر و ساده­ ی این مطالبات تحقق همان شعار “زن- زنده­ گی – آزادی” یا “نان – کار- آزادی” است. با اغتشاشگر خواندن مردم معترض، با سرکوب مطالبات بدیهی مردم کارگر و زحمتکش، با سازماندهی تظاهرات دولتی و تبلیغات و نادیده گرفتن اصل داستان صورت مساله به قوت خود باقی خواهد ماند و آبسه ­ی دردناکی که با هر نیش سوزنی باز می ­شود به زخمی عفونی بر سراسر پیکر حاکمیت تبدیل خواهد شد. خودتان هم خوب می­دانید که ابعاد ماجرا به مراتب فراتر و عمیق­تر از مرگ یا قتل یک دختر جوان سقزی در بازداشت پلیس است. گفتم و از تکرار آن سیر نمی ­شوم که راه حل خروج از این بحران، سیاسی است. انحلالِ فرضیِ گشت ارشاد – که حکومت با این درجه از اعتراضِ کنونی زیر بار آن نخواهد رفت – فقط یک روزنه است. با این همه هنوز این پرسش سوزان از حکومت به قوت خود باقی است: عمر تاسیس گشت ارشاد کم و بیش به اندازه­ ی سن و سال قوی زیبا و به خاک افتاده ­ی سقزی و ده ­ها کبوتر نازنین دیگری است که طی ده دوازده روز گذشته به خون غلتیده ­اند و مادران و خواهران­شان دلیرانه در مقابل خشن ترین یگان ­های پلیس سینه سپر کرده­ اند و گیس خود بریده ­اند:

گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب      تا همه مغ بچه ­گان زلف دو تا بگشایند

که از غزلی است به مطلع:

باشد ای دل که در میکده­ ها بگشایند      گره از کار فروبسته­ ی ما بگشایند

پنداری حافظ در وصفِ حال روزگار ما سروده است. اما آن پرسش. با گذشت بیست سال از عمر گشت ارشاد غالب دختران به خاک افتاده و معترض خیزشِ جاری و اکثریت دخترانی که با زور به ون­ های ارشاد کشیده شده ­اند در حدود همین سن و سال هستند. بدیهی ­ترین نتیجه ­ی این معادله شکست قطعی سیاست حجاب اجباری و هدف ایجاد گشت ارشاد است. اگر چنین است – که یک عقل متوسط می ­پذیرد چنین است- حکومت با کدام منطق می ­خواهد فرهنگ خود را به زنان ایران تحمیل کند؟

* می­گویند شما اهل فاتحه هستید. گفته می­ شود زیارت قبور می­ دانید و نکاتی از این قبیل که نویسنده به چند و چون آنها چندان آشنا نیست! بسیار خوب! اگر روزی روزگاری گذارتان در یکی از همین سفرهای با “شکوه” استانی به شهر سقز افتاد زحمت بکشید و برای “قرائت فاتحه” به رسم و سنت خودتان سری به گورستان آیچی بزنید. بله! بله! درست حدس زدید. همانجا که مهسا امینی آرام گرفته است! در همان نزدیکی یکی از دوستان عزیز ما نیز در میان­سالی به خواب مرگ رفته است. برای اطلاع شما نام او عمر شاکری است. کارگری مبارز و شریف که بی اغراق به اندازه ­ی جناب دکتر محسن رضایی از اقتصاد کلان سر در آورد و کلی کتاب خوانده بود. چهار پنج سال پیش او هنگام کار روی زمین کهنه آباد به مرگ مفاجا درگذشت. احتمالا سکته ­ی قلبی کرد. خانه ­ی او در شهر بوکان بود. زمان فوتِ کاک عمر هزینه ­ی رفت و برگشت بوکان – سقز با مینی بوس بیش از ده هزار تومان بود و دوست ما باید بعد از اتمام کار روی زمین شب هنگام به خانه ­اش بر می گشت. جسد او را دوستان­اش در حالی یافتند که یکی دو ساعتی از مرگ ­اش گذشته بود. در جیب کاک عمر فقط یک هزار تومانی بود و بس! همین!

بعد از تحریر

با وجودی که همه ­ی ما از به خاک افتادن ده­ ها تن از عزیزان­مان سوگواریم و و فی ­الحال از شور و اشتیاق مردم زحمتکش به شوق آمده ­ایم و در عین حال نگران تبعات سرکوب خشن هستیم به این امر نیز می بالیم که شعارهای دست راستی از جمله:  “جمهوری ایرانی” /”نیروی انتظامی حمایت حمایت” / “ارتش برادر ماست” / “دشمن ما همین جاست/ دروغ می­گن امریکاست” / “نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران” / “رضا شاه روحت شاد” / “چه اشتباه کردیم/ که انقلاب کردیم” و….خزعبلاتی از این قبیل در خیابان شنیده نشده!

سوم مهر ۱۴۰۱

***

از آنجا که مطلب فوق از شیوه ­ی پژوهش علمی بهره نبرده است به همین سیاق چند منبع متن معرفی ­می­شود. ن. ک به دو کتاب از همین قلم:

  • بحران، نقد اقتصاد سیاسی نئولیبرال، تهران: ۱۳۸۸/ موسسه­ ی انتشارات نگاه.
  • آدم ­ها و خفاش ­ها، سرمایه ­داری در عصر کرونا، تهران: ۱۴۰۰/ انتشارات روزآمد.
  • Philip Mirowski ( 2014) Never Let a Serious Crisis Go To Waste: How Neo Liberalism Survived The Financial Meltdown.
  • We Can’t Go Back to Normal: How Will Coronavirus Change The World?

https://akhbar-rooz.com/?p=170539 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

20 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
1 سال قبل

بهتر نیست که جناب دکتر جوابی به این کامنت های اخیر که مواضع ایشان را مغشوش کرده است بدهند .!؟

تراب ث
تراب ث
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

دوست گرامی کیا ی عزیز.
شماکه خودتان خوب می دانید وقتی نویسنده به صراحت تاکیدمی کند:
۱”.ما مشاور بورژازی نیستیم
۲.گفتم و از تکرار آن سیر نمی شوم که راه حل خروج از بحران سیاسی است
۳.ما معتقد نیستیم بدون خلع ید سیاسی از بورژوازی می ­توان دست به تغییرات عمیق اقتصادی به نفع طبقه ­ی کارگر زد….”
هم تحلیل ارائه کرده و هم با شفافیت اعلام موضع کرده. شما بفرمائید که ” خلع ید سیاسی از بورژوازی حاکم یعنی چه؟”
به نظر من وارد شدن در جنجال افرادی که فقط گرد و خاک می کنند ما را به حاشیه می کشاند.

پریا/ پویا
پریا/ پویا
1 سال قبل

«دوست گرامی» سعید ح.
کامنت عصبی شما را دیدیم و‌متعجب نشدیم. جریان برانداز و چپ به اصطلاح دموکراسی خواه و شیفته لیبرالیسم و‌ مالتیود ‌و هوادار انقلاب مخملی ( که شخص شخیص شما نیز در چهارچوب آن تعریف می شوید ) با افول هژمونی امپریالیسم امریکا سراسیمه به میدان آمده و گنگ و‌گیج از سیر وقایع و‌ضربه ای که در اوکراین خورده است به همه ناسزا می گوید. متاسفانه کامنت غیر سیاسی و‌ امرانه شما فاقد ارزش پاسخگویی است. توصیه می کنیم میدان سیاست را با بوروکراسی اداره بازرگانی اشتباه نگیرید و حکم صادر نفرمایید. گوی و میدان باز است ‌و ما و جنابتان می توانیم هر کجا که خواستیم مقاله بنویسیم یا کامنت بگذاریم.
سلامت باشید.

سعید ح.
سعید ح.
1 سال قبل

به پویا /پریا و به آقای دکتر:
جناب پویا /پریا: این جور اظهار نظرها را بهتر است که در همان سایت هایی بکنید که براداران و خواهران محور مقامتی تان می چرخانند، یعنی در همان سایت هایی که سازمانهای اطلاعاتی رژیم ارتجاعی اسلامی آنها را برای شما چپ نما های ضد آزادی و ضد انسانیت و ذوب شده در استبداد آخوندی راه اندایخته است، تا تور برای جوانان بی تجریه ای که عاشق آزادی و عدالت اجتماعی هستند بیندازد. فکر میکنید خوانندگان این سایت تازه وارد سیاست شده اند؟ معنا و نشانه های زبانی شماها را نمی فهمند؟ حاج آقا /حاج خانوم سرتان به کجا وصل است ؟ تا الان چیزی حدود صد نفر در خیابان های کشته شده اند. اکثریت این مردم از این رژیم بیزارند. خواستۀ سرنگونی این رژیم، حداقل خواستۀ یک چپ مستقل و رهایی خواه باید باشد.
جناب دکتر، بهتر است بجای صغرا و کبرا های همیشگی و خسته کننده، که اسم اش را «تحلیل» گذاشته اید، اما هدف دیگری را دنبال می کنید، بهتر است برای یکبار هم که شده، موضع خود را در مقابل رژیم اسلامی مشخص کنید و آنهم با زبانی شفاف و همه فهم، یعنی لطف فرموده برای ما داستان تعریف نکنید.
اخبار روز باید حواس اش را حسابی جمع کند، از زمانیکه پای ذوب شده گان در پوتین به این سایت باز شده، پای ذوب شده گان ولایت و هوادران شرمندۀ رژیم هم با الفاظ و ترمهای به اصلاح چپ هم به این سایت باز شده. امیدوارم سایت اخبار روز میدیا این هوادران استبداد روسی و اسلامی با الفاظ به اصطلاح ضد امپریالیستی نشود. آزادی بیان با گًلِ و گُشاد بازی و بی اصولی یکی نیست.
براندازی این رژیم ارتجاعی، دزد، فساد و جنایتکار چشم انداز هر مبارزه ی رهایبخش باید باشد.
والسلام

محمد رضا آلادپوش
محمد رضا آلادپوش
1 سال قبل
پاسخ به  سعید ح.

عرصه سیاست فقط عرصه موضع گیری و مرگ بر خامنه ای و زنده باد بایدن و پاینده باد شورای ملی مقاومت و مشابه این شعارها نیست. معمولن احزاب سیاسی وقتی بیانیه می‌دهند توام با موضع گیری است. اما تحلیلگران و نظریه پردازان وظیفه شان تفهیم و تبیین ابعاد مختلف رویدادها برای امثال جناب « استاد » سعید ها و دیگرانی است که کمتر فکر می کنند و‌ بیشتر شعار می دهند.
من سخنگوی آقای قراگزلو نیستم که بگویم اگر مخاطب ایشان ( و نه مخالف و دشمن با بغض و کینه ایشان ) کمی انصاف داشته باشد به اندازه کافی با یک بار خواندن این مطلب تا ته داستان دستش می اید.
اگر قرار بر موضع گیری نسبت به حکومت باشد پس بهتر است تحلیل و تعلیل حوادث را بگذاریم در کوزه. مضاف به اینکه جنگ روسیه علیه اوکراین ربطی به این مقاله ندارد و هر کسی موافق ناتو و فاشیسم است ( به قول جناب آقای سعید استبداد پوتین ) می تواند دست به قلم شود و در نقد حمله یا تجاوز یا جنایت روسیه و پوتین در اوکراین مثنوی بسراید. بعید است کسی مانع این افراد شود.
یک موضوع دیگر
فقط در زاهدان هشتاد و سه نفر کشته شده اند ‌‌و جناب سعید لازم نیست آمار غلط مرقوم فرماید.

صابر رستمی
صابر رستمی
1 سال قبل

رفیق مدیر اخبار روز ( رفیق فواد )
بااحترام رفیقانه
بیشتر از یک ساعت می‌شود که منتظرم فیلتر شکن کار کند و سایت باز شود ‌‌و اخبار و مقالات را بخوانم. فیلتر شکن با هزار مکافات باز شد اما برای باز کردن سایت شما واقعا عذاب کشیدم در حالی که مثلا سایت آزادی بیان ‌‌و یا دیگر سایت ها که ویدئو هم می گذارند به راحتی باز می شود. نکته دیگر این است که برخی رفقا از جمله دکتر فقط به سایت شما مقاله می فرستند و ما برای دنبال کردن نوشته های امثال ایشان مجبوریم ؟!؟ به اخبار روز مراجعه کنیم ‌و با مشکل مواجه شویم.
پیشنهاد من این است که با طراح سایت صحبت کنید تا برای مواقع ضروری مانند وضع سخت کنونی یک ورژن جدید و سبک از سایت را که مانند دیگر سایت های چپ قابل دسترس باشد طراحی کند.
در ضمن جهت اطلاع این فقط مشکل من نیست.
اما یک سئوال داشتم از آقای قراگوزلو:
ایشان مرحله انقلاب را چه می داند؟
اگر دموکراتیک و یا به اصطلاح بورژوا دموکراتیک می داند که پس انتقاد به بورژوازی غیر حکومتی وارد نیست.
اگر سوسیالیستی می داند که باید توضیح دهد طبقه کارگر و خزب طبقه کارگر کجای جنبش ایستاده است؟
مرسی

الف باران
1 سال قبل

” …رادیکالیزه شدن شعارهای زنان و مردان غیور ایران و همزمان اتحاد و هم‌بستگی لایه های مختلف جامعه شهری محصول دروغگویی ، بی تفاوتی رژیم و احترام به خواست اکثریتی در جامعه ایران است . این ریکاری به خشم مردم افزود و مردم را ترغیب کرد تا با شعارهای افراطی در شرایط نا مناسب ، که بخت تحقق نداشتند ، به میدان آید و علی رغم آن باید سر تعظیم در مقابل این همه شجاعت و از خود گذشتگی فرود آورد، آنرا ارج نهاد و آموخت که فداکاری و از خود گذشتگی در مبارزه برای کسب آزادی و عدالت اجتماعی امری لازم و ضروری است ، اما چنین فداکاری به تنهایی کافی نیست ، موجب رهایی از ظلمت استبداد سرمایه داری نمی‌شود ؛ باید این روحیه رزمندگی و شجاعت را با آگاهی و تشکل و سازمان در آمیخت و آنرا در مسیر صحیح هدایت کرد تا به پیروزی برسد…”

الف باران
1 سال قبل

اینکه چه نوع حکومتی برسر کار آید اهمیت اش بمراتب بیشتر از سرنگون کردن یک حکومت است . ” لنین “

پویا/ پریا
پویا/ پریا
1 سال قبل

اول بگویم که ما انقلابی هستیم اما برانداز نیستیم.دوم به نظر ما این اعتراضات به دنبال پیروزی ضدامپریالیستی جمهوری اسلامی در پیوستن به پیمان شانگهای انجام شده است و به هیچوجه قابل حمایت نیست. اعتراضی که بااعتصاب بازار در کردستان آغاز شده و از سوی نهاد ارتجاعی مرکز همکاری هدایت شده از بیخ مردود است. حامی مدیایی این اعتراض رسانه های انگلیسی و سعودی هستند.
ما به عنوان محور مقاومت ایران علیه امریکا نیازی به درج یا عدم درج نظر خود در سایت اخبار روز نمی بینیم با این حال خواستیم در جریان باشید.
پویا/ پریا

مهرآور
مهرآور
1 سال قبل
پاسخ به  پویا/ پریا

می گویید:
“نیازی به درج یا عدم درج نظر خود در سایت اخبار روز نمی بینیم.”
خب تکلیف خودتون رو مشخص کنین. اگر نیازی به درج نظرتون ندارید پس چرا از این تریبون دموکرات استفاده می کنین و در آن قلم می زنین؟

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  پویا/ پریا

مگر برانداز انقلابی نیست!؟
” محور مقاومت” شما مانند انقلابی بودنتان یک ادعاست .
و به چین هم تهیه کردن هم یک ابهام است چون چین عاقل تر از آنست که شما را انقلابی و محور مقاومت بداند.

پریا/ پویا
پریا/ پویا
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

نه دوست گرامی براندازی انقلابی گری نیست. اکنون از سلطنت طلبان و فرشگرد و رضا پهلوی و کمونیسم کارگری و جریان های امریکایی دیگر مانند مجاهدین به اعتبار حمایت امپریالیسم بدنبال براندازی هستند. آیا به نظر شما اینها انقلابی اند؟
کمی فکر کنید بد نیست!

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  پریا/ پویا

تعریف ها با زمان تغییر می کنند.
انقلابی به معنی چه را تعییر می‌دهد و این چه اکنون چه موقعیتی دارد و در خدمت مردم است ویا مخالف مردم است .
از طرف چه طبقه اجتماعی صورت می‌گیرد و یا بسود چه طبقه است تعریف می‌شود.
از نظر من اکنون زمان برداشتن این حکومت اسلامی مزور است که بنفع هیچ گروه و یا طبقه اجتماعی عمل نمی کند و جامعه و کشور را به قهقرا برده است.
این حاکمیت در دست یک اقلیت چپاوول گر ، سود جو و عقب افتاده قاتل قرار دارد
و مبارزه اش علیه امپریالیسم صوری است چون خود بدتر از امپریالیسم عمل می کند.

حمید رضا
حمید رضا
1 سال قبل

شعار ارتجاعی و مردسالار «مرد میهن آزادی» را فراموش کردید جناب دکتر. البته فکر کنم این شعار قرون وسطایی بعد از انتشار مقاله شما ساخته شده و قلابی بودن آن اظهر من الشمس است.
ممنون از نوشته و تحلیل مفیدتان.

مهرآور
مهرآور
1 سال قبل
پاسخ به  حمید رضا

اگر شعار: ” مرد میهن آزادی” در پی و هماهنگ با شعار: ” زن زندگی آزادی ” سر داده شود نه تنها ارتجاعی و مردسالارانه نیست بلکه بسیار بجا و کامل کننده شعار پیش از خود است.
اگر با نگرش شما به شعار : ” زن زندگی آزادی” بنگریم، می توان به این نتیجه رسید که این شعار ارتجاعی، فمینیستی و زن سالارانه است که البته چنین نیست.

کاظم حسینی
کاظم حسینی
1 سال قبل

با درود
میخواهم بدانم نظر اقای قراگوزلو در این مورد که بعضی ها معتقدند خیزش اخیر فراطبقاتی و همه با هم است چیست.
با تشکر

مراد طاهباز
مراد طاهباز
1 سال قبل

جناب دکتر با تشکر فراوان از این مطلب خوب و خواندنی و تحلیلی تان. بله به درست بر « مظنونین همیشگی» تاکید کردی. از نظر حکومت اسلامی همه ما مظنون و نوکر صهیونیسم و جیره خوار امریکا هستیم اما امثال خاوری ها و سردار طلایی ها و قالیباف ها و سایر سرداران پاکدست هستند. متاسفانه من در ایران زندگی نمی کنم اما از درد دل شما به خوبی آگاه هستم. همچنین شدیدا نگران امنیت و سلامت شما عزیزان در داخل کشور هستم.
زنده باشید و همیشه بنویسید
مراد طاهباز

ساعد
ساعد
1 سال قبل

با درود به نویسنده محترم و مدیر سایت
هم سرعت اینترنت لاک پشتی شده
هم فیلتر شکن ها کار نمی کند
و هم سایت شما در ورژن جدید بسیار سنگین شده
با همترازی شعار زن زندگی آزادی و نان کار آزادی که از سوی دکتر مطرح شده کاملا موافقم.
بخش عمده خواست مردم اقتصادی و سیاسی است.

صدرا
صدرا
1 سال قبل
پاسخ به  ساعد

متاسفانه همینطور است که دوست گرامی ساعد نوشته. من این مقاله را برای چند نفر از رفقای داخل کشور فرستادم. حجم سایت شما به قدری سنگین شده که باز کردن ان با نت وحشتناک داخل کشور ممکن نیست. به نظرم مدیریت سایت باید فکری به حال این مشکل کند و لااقل در روزهای که نظام مقدس چنگالش را در سیم شبکه فرو میبرد دسترسی به سایت را آسانتر کند.
در ضمن غزل حافظ برای این مقاله عالی نشسته است.

ناهید خیرپیشه
ناهید خیرپیشه
1 سال قبل

با سلام و تشکر از رفیق نویسنده. راهکار در مورد ادامه اعتراضات در دانشگاه و اداره شورایی دانشگاه ها توسط دانشجویان و اساتید عالی است اما در مورد خیابان چه باید کرد؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


20
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x