جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

حزب چپ ایران (فدائیان خلق): پیرامون جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»

فشرده‌ای از مباحث گروه کار ملی و قومی حزب چپ ایران (فداییان خلق)
پیرامون جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی»

نشست دوره‌ای گروه کار ملی و قومی حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، اختصاص به بررسی ویژگی‌های جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی» در پیوند با تبعیض ملی و مبارزات تبعیض‌ستیز داشت. گروه در پایان همین نشست، بر آن شد که نظر به اهمیت ویژگی‌هایی که نشان از وضعیت نوین در این زمینه است، فشرده‌ی گفتگوها و برداشت‌های خود در همین رابطه را انتشار بیرونی دهد.

۱ – از ویژگی‌های جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی» که با اسم رمز مهسا امینی (ژینا) در سرتاسر کشور سریعاً گسترش یافت، مشارکت بی سابقه‌ی مردم در مناطقی است که از تبعیض ملی رنج می‌برند. از همان آغاز که حرکت‌ اعتراضی و افشاگری‌ در تهران نسبت به دستگیری و قتل مهسا به‌ راه افتاد، اولین تظاهرات‌ وسیع در سقز و بوکان سربرآورد و سپس در فاصله زمانی فقط چند ساعت تهران و سایر شهرهای کشور را فراگرفت. چند روزی بیشتر طول نکشید که مردم بلوچستان نیز به اعتراضات جاری پیوستند. واکنش شدید نیروهای دولتی در بلوچستان و خشونت بی پروا در مقابله با معترضین منجر به کشته شدن نزدیک ۱۰۰ تن از مردم شد که خود به عاملی برای تداوم اعتراضات مبدل گردید و هم‌دردی سایر مناطق را به دنبال داشت که رنج‌های مشترک تجربه کرده‌اند. دانشجویان دانشگاه تبریز در تجمعات اعتراضی خود ضمن تکرار شعارهای عمومی «مرگ بر دیکتاتور» و « قادین، یاشام، آزادلیق (زن، زندگی، آزادی) نیز شعار « آذربایجان اویاخدی، کوردستانا دایاخدی» (آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است) سردادند. اندکی دیرتر، اعتراضات در جابه‌جای ایران از جمله شهرهای جنوبی کشور و هموطنان عرب را نیز که همچنان خاطره‌ی بسیار تلخ کشتارهای آبان ٩٨ در نیزارهای خوزستان به یاد دارند، زیر پوشش خود قرار داد.

۲ – با آن ‌که در تمامی این مناطق، شعارها علیه حکومت و شخص خامنه‌ای و نیروهای سرکوبگر با شعارهای سراسری هم‌پوشی داشته و دارد، همزمان اما شعارها و خواسته‌هایی نیز مطرح شده‌اند که ریشه در تبعیض مضاعف در این مناطق دارند. همچنین بر تفاوت کیفی برخورد حکومتیان با معترضان در این مناطق می‌توان انگشت گذاشت که به عینه قابل تشخیص است. نه واهمه‌ی حکومت در این مناطق و نه واکنش خصمانه‌ی آن علیه مردمان در این جاها بی دلیل نیست. به جرأت می‌توان ادعا کرد که در هفتاد سال گذشته این اولین بار است که حرکت‌های اعتراضی گسترده با خصلت عمومی، نه از مرکز که از مناطق آغاز می‌شود و جنبه‌ی همه‌گیر به خود می‌گیرد. این پدیده‌ی نوین را فقط می‌توان و باید با انباشت انواع تبعیضات ناشی از هنجارهای نظام تبعیض بنیاد جمهوری اسلامی توضیح داد. جنبش جاری نقطه تلاقی تبعیض‌های متفاوت ازجمله تبعیض ملی و قومی است که بگونه‌ی نمادین در دختر جوان کرد سنی نگران از وضع معیشتی در مقابل نظام اساساً مبتنی بر تبعیض جمهوری اسلامی قد علم کرده و هم پیوندی درونی انواع تبعیض‌ستیزی‌ها برای رفع هرگونه تبعیض را شکل داده است.

۳ – همانگونه که اشاره شد واکنش حکومتیان در بلوچستان و کردستان بمراتب خشن‌تر و عریان‌تر بوده و کماکان نیز چنین است. در این مناطق بنا بر سنت همیشگی جمهوری اسلامی که کردها و بلوچ ها را غیرخودی می‌داند، فرمان «آتش به اختیار» از قبل صادر شده بود و اکنون فقط بروز عیان و بی‌پروای این نگاه سراسر امنیتی ضدکرد و ضد بلوچ را شاهدیم. از سوی دیگر اما پاسخ مردم به سرکوبگران، خود را در شکل شعارهای «کردستان، چشم و چراغ ایران» و «ازکردستان تا زاهدان، جانم فدای ایران» نشان می‌دهد که فضای خیابان‌ها در سایر مناطق کشور را پر کرده است. این نمایش هم‌بستگی و هم‌پیوندی، مهم‌ترین تحول در رابطه با توجه سراسری به درد و رنج این مناطق و متقابلآ تقویت امید در دل این ستمدیده‌هاست. سرانجام این واقعیت به دیده آمده است که درد و رنجی مضاعف در کشور وجود دارد و همین می‌رود تا مورد هم‌دردی بیشتر تهران و بقیه ایران قرار گیرد. تامل در این واقعیت جانگزا که تا به حال هیچ‌گاه نام بلوچستان، زاهدان، خاش، سرباز، سراوان و چاه بهار به اندازه این دو ماه بر زبان و گوش مردم ایران ننشسته بود، نشانگر اهمیت چنین پژواکی در سطح ملی است. از سوی دیگر کردهایی که بی شرمانه و طی این چند دهه مدام متهم به تروریسم و تجزیه طلبی بودند هرگز عاطفه‌ی سایر مناطق را اینگونه نسبت به خود حس نکرده و متقابلآ تحسین شجاعت مدنی و سیاسی از مرکز نشنیده بودند. این خود، بیان از قوام و تعمیق پیوند هم میهنی کم مانند از یکسو در مبارزه علیه جمهوری اسلامی برای سکولار دمکراسی در ایران است و از سوی دیگر فراهم آمدن زمینه‌ی تفاهمات در غلبه بر تبعیضات ملی در کشورمان.

۴ – در این میان نقش چهره‌های مذهبی شاخص سنی نیز ویژگی خاصی به خود گرفته و جایگاه نافذی یافته است. در بلوچستان، مولوی عبدالحمید در جریان حرکت‌های اخیر نوع دیگری از برخورد با حکومتیان را در پیش گرفته و در دفاع از حق و حقوق مردم، قاطعیت فراانتظار از خود نشان می‌دهد. مواضع قبلی ایشان در یک سری موارد از جمله حمایت از برسرکار آمدن طالبان در افغانستان مورد نکوهش بخش زیادی از فعالین سیاسی و مدنی قرار گرفته بود. اما سخنرانی‌های اخیر او بعد کشتاری که عمال حکومت در زاهدان و سپس در خاش انجام دادند و واکنش او در مقابل هیئت ارسالی از طرف دولت، هم مورد اقبال وسیع مردم بلوچستان قرار گرفت و هم از پشتیبانی و تایید قاطبه فعالین سیاسی و مدنی برخوردار شد. در کردستان نیز بیانیه ماموستاها، علما و مدرسین سنندج و دهگلان در حمایت از خواسته‌ها و اعتراضات مطالباتی مردم، نمونه دیگری از سهم پذیری نیروهای مذهبی در این روند است. در این بیانیه علمای اهل سنت ضمن درخواست آزادی بازدداشت شدگان، برگزاری رفراندم زیر نظارت سازمان ملل را عنوان کرده‌اند که با درخواست رفراندم از جانب برخی نیروهای پیرامون حکومت تفاوت ماهوی دارد، زیرا با ابراز بی اعتمادی به ساختار حاکم در پی تغییرات ساختاری در کشور هستند. 

۵ – واکنش حکومتیان در کنار سرکوب گسترده و ایجاد شک و شبهه در مورد اخبار منتشره، یکی هم زدن برچسب نخ نما شده‌ی « تجزیه طلبی» به همه‌ی مبارزان راه احقاق حقوق ملی مردمان کرد و بلوچ و عرب و آذری و … است. تفکر تمامیت خواهی و تمرکزگرایی که از بنیان‌های حکومت‌داری در جمهوری اسلامی است، از یک طرف توان برخورد واقع بینانه با خواسته‌های گوناگون مردم در مناطق مختلف را ندارد و از طرف دیگر در مواجهه با چنین خواسته‌هایی وجود تمامیت‌خواه خود را در خطر می‌بیند. نتیجه چنین نگرشی تکیه بیشتر بر حضور نظامی – امنیتی در این مناطق به عنوان یک محور اصلی در امر مدیریت و برنامه ریزی‌های دولتی است. طوری‌که هزینه‌های سنگینی نیز از محل عمران و رفاه مردمان این مناطق صرف پروژه‌ها و دستگاه امنیتی می‌شوند. در همین راستا هزینه بسیاری نیز برای تبلبیغ علیه احزاب و سازمان‌های سیاسی که در این مناطق فعال بوده و دارای پایگاه اجتماعی هستند، اختصاص می‌یابد. در جریان اعتراضات جاری احزاب کردستانی نقش چشم‌گیری در فراخوان به اعتراضات و اعتصابات داشته‌اند. همین امر واکنش‌های تخریبی از طرف دستگاه تبلیغی و سایبری جمهوری اسلامی را برانگیخته و موجب شده تا حکومتیان با تلاش‌های مستمر واهی، انگ وابسته بودن، تجزبه طلبی و تروریست بودن را به احزاب کردستانی نسبت دهند. در این میان نیروهای راست افراطی و مرکزگرا در اپوزیسیون نیز دست‌اندر کار سیاه نمایی نیروهای سیاسی کردستان بوده و هستند. اما علیرغم همه‌ی اینها و نیز هر اقدام توطئه‌گرانه و جنایتکارانه‌ی حکومت، “مرکز همکاری احزاب کردستان” تا امروز مشی سیاسی خویشتن‌دارانه و کنش‌گری مسئولانه و سنجیده‌ در پیش گرفته‌ و البته متقابلاً از طرف جنبش انقلابی جاری مردم با استقبال شایان مواجه شده است.

۶ – هدف حکومتیان از ایراد اتهام « وابستگی به دول خارجی» و «تجزیه طلبی»  به نیروهای سیاسی و مردم معترض در بلوچستان و کردستان از جمله ایجاد اختلاف میان مناطق مختلف است. حمله به پایگاه‌های احزاب کردستانی در اقلیم کردستان و تشدید نظامی‌گری در بلوچستان در واقع بخش هایی از سیاستی است تا در اذهان چنین القاء شود که منشاء «زن – زندگی – آزادی»، موضوع «تجزیه‌طلبی» در کردستان و بلوچستان است و این نیز زیر سر «دخالت خارجی» قرار دارد و لذا اعتراضات در سایر شهرها را باید مرتبط با این برنامه‌ها دانست! این دروغ بافتن‌ها اما در حالی است که بخش بزرگی از فعالین حاضر در میدان با پرهیز از شعارهای انحرافی تلاش می‌ورزند، همبستگی میان مردم در شهرها و مناطق مختلف کشور را حفظ کرده و نقشه‌های حکومت را بی اثر کنند. وظیفه همه ما است که متکی بر همبستگی شکوهمند پدیدآمده در متن «زن – زندگی – آزادی» با ایجاد دیالوگ سازنده از جمله با نیروهای هویت طلب ملی خواهان رفع تبعیض در کادر ایران واحد دمکراتیک، تلاش‌های سازنده‌ از این‌دست را تقویت کنیم.

۷ – وجود پاره تنش‌های قدیمی هر از چند گاهی میان محافلی از آذربایجانی‌های هویت طلب و جریان‌هایی از کردها که متاسفانه زمینه‌ساز بحث و برخوردهای مخرب می‌شود، خوشبختانه بر اثر شرایط ناشی از نضج جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی» قسماً جا به بروز همبستگی‌ها می‌دهد. این واقعیت، نشانه‌ی آن است که همکاری و همراهی اقوام و ملیت‌های مختلف در ایران تنها راه دستیابی به خواسته‌های دمکراتیک و عدالت محور است.

۸ – در شرایط مساعد کنونی رشد و تقویت همبستگی‌های سراسری، بیش از هر زمان دیگری لازم است که مبارزان فعال در عرصه ملی و قومی با تمام توان بکوشند برنامه‌های عملی خود را ارایه داده و راه حل‌های مدنظرشان را در معرض تبادل نظر عمومی بگذارند. افکار عمومی هرگز به اندازه‌ی امروز آماده‌ی شنیدن نظرات نیروهای خواهان رفع تبعیض ملی پیرامون برنامه‌های دمکراتیک آنان نبوده است. این فرصت بسترساز تفاهم و ایجاد اراده‌ی عمومی برای رفع تبعیضات ملی و قومی در ایرانی آزاد و دمکراتیک را، نباید از دست داد.

پنج شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ (۱ دسامبر ۲۰۲۲)

https://akhbar-rooz.com/?p=183578 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x