یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

جبهه فراگیر  دموکراتیک و انقلابی نیاز فوری جنبش جاری در ایران – آرش سلحشور

   جنبش انقلابی ۱۴۰۱ مردم ایران حالا دیگر حقیقتی است پذیرفته شده از سوی تمامی جهان، به گونه ای که انتساب به آن در  همه کشورها افتخار آمیز است. پژواک فریاد انقلاب مردم به جان آمده در دوردست ترین نقطه دنیا هم بازتاب یافته است.
    نود روز اعتراض، مقامت و جانفشانی جوانان، زنان، مردان و مبارزین در کف خیابان، دانشگاه و مدرسه و کارخانه از سوی معلم، کارگر، دانش آموز و دانش جو، راننده و بازنشسته ضرباتی پی در پی به دیکتاتوری حاکم وارد کرده است.
   سران غافل گیر شده حکومت و دیکتاتور که به خود وعده پنج روزه “اتمام غایله” را داده بودند با خشونتی وحشیانه ستون های نظامی، امنیتی و قداره بندان خود را به خیابان فرا خواندند و از هیچ جنایتی در مقابل کودک و پیر و جوان فرو گذار نکردند: از به گلوله بستن معترضین بی سلاح و بازداشت و شکنجه و اعتراف گیری اجباری تا برپایی دادگاه های قلابی و ضربتی و صدور احکام اعدام و زندان‌. ناپدید سازی ، ربودن ، ترور و رها سازی پیکر قربانیان در بیابان، خیابان، خوابگاه و رودخانه نیز از جنایات اخیر ماشین کشتار آنان است.
     “خدای دهه شصت” را نیز به میدان جنگ آوردند:  جانیان برپا دارنده دادگاه های مرگ و قتل عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ که یکی از  اعضای سه گانه اش پیش از این به ریاست جمهوری منصوب شده است (ریسی) دیگری که ریس هیت مرگ بود ( نیری) به سمت مشاور عالی ریس قو قضاییه گمارده شد.  ضیافت خون و جنون به این امید واهی که ترس و وحشت اعدام را در کشور مستولی کنند و جنبش انقلابی را به رکود بکشانند.
   دیکتاتور وحشت زده در منبر از “داغ کردن” و “قاطعیت قضایی” گفت و به سران حکومت تشر زد که خطر فروپاشی نظام را جدی گرفته، سکوت خود را بشکنند و از کشتار و اعدام حمایت کنند.
    پس از اعدام دو فرزند خلق محسن شکاری و مجید رضا رهنورد، مردم خشمگین از “جنون دیکتاتور” گفتند که دچار وحشت شده و به انتقام جویی کور روی آورده و آخرین تیری که در ترکش یافته اعدام کودکان و جوانان  بی گناه است.
   “خدای دهه شصت” در حصاری آهنین و در بی خبری ملی و جهانی به قتل عام دست یازید و حیات دیکتاتوری خون ریز را تداوم بخشید.
امروز دنیا دهکده ای شیشه ای است، راه پیمایی اعتراضی اهالی شهری کوچک و حتی روستایی دور افتاده انعکاسی جهانی داشته و از دید چشمی پنهان نمی ماند.
آرزوی تکرار کشتار دهه شصت را رژیم اسلامی به گور خواهد برد.جانفشانی و دلاوری انقلابیون، سران حکومت را به رعشه مرگ کشانده است. از دلاوری در میدان و خیابان تا شجاعت در زندان و بازداشتگاه ها‌. زندانیان سیاسی زن ماه هاست که روسری ها را به دیار عدم فرستاده اند و از زندان بیانیه های انقلابی در هم راهی و پشتیبانی از جنبش اعتراضی مردم صادر می کنند و فرا تر از آن طومار اصلاح طلبی را در هم می پیچند و گروه های انقلابی و آزادی خواه را به اتحاد فرا می خوانند و چارچوب هایی برای پلتفرم اتحاد جهت تسهیل در سرنگونی نظام حاکم پیش نهاد می کنند و چشم انداز تاسیس موسسان و تحقق خواسته‌های دموکراتیک و  سکولار  را فرا رو می نهند.
    حکومت و عواملش هیچ جا هیچ جا از فریاد خشم مردم در امان نیستند‌. در محلات هر شب فریاد “مرگ بر دیکتاتور قاتل و بچه کش” از سوی کودکان، جوانان ، زنان و مردان طنین انداز است. در برخی محلات آژیر خطر “اعلام شرایط انقلابی و سرنگونی قریب الوقوع دیکتاتوری ” به صدا در می آید و سپس هم خوانی جمعی سرود و شعار. عوامل حکومتی در این محلات حاضر و ساکن هستند و این فریاد ها را می شنوند و سکوت مرگ بار اختیار می کنند‌. به جز چند محله مشهور که هر از گاهی مورد یورش سرکوب گران قرار می گیرند. محلات زیادی هستند که پیوسته اعتراض شبانه دارند ولی اخباری از آن ها به رسانه ها ارسال نمی شود. این جنگ روانی جبهه انقلاب آرامش و خواب را از چشم حکومتیان ربوده است.
    باور کنیم: جسارت، جدیت، فداکاری و دلاوری مردم انقلابی ،جوانان، نوجوانان و حتی کودکانی که داوطلبانه به مصاف گردان های مسلح و بی رحم می آیند، آن ها مصصم اند تا در هم کوبیدن ارکان های رژیم و تأسیس سیستمی دموکراتیک و سکولار “پای کار” باشند ( اصطلاحی که چند ماهی است رایج شده است).
     به وجه دیگری از جبهه انقلاب بنگریم: ما در شرایطی حساس، تاریخی و سرنوشت ساز به سر می بریم. به پیچ و تنگه ای در آوردگاه جنبش و جنگ نود روزه رسیده ایم‌. رژیم با حربه اعدام سعی در کند کردن روند مبارزات اعتراضی را دارد‌‌. وظیفه عناصر و گروه های انقلابی خطیر و راه گشاست. انقلاب کوشش و فعالیت شبانه روزی ما را طلب می کند. کارزار کاربست تجارب، هوشمندی و ابتکار عمل. هیچ فرصتی را برای پیشبرد انقلاب نباید از دست داد، نه جای تردید است و نه خوش باوری. به کارگیری تاکتیک های مبارزاتی متناسب با توازن قوای نبرد مردم و دیکتاتوری و ارایه آن به جنبش جاری ضرورتی لحظه ای است.
دل خوش کردن به “جنبش بی سر” ، “جنبش افقی” و “شبکه های خود به خودی” و هورا کشیدن برای آن و نادیده گرفتن یک نیاز مبرم جنبش، ساده اندیشی است. فشردگی صفوف انقلاب و اعلام اهداف راه بردی و تاکتیکی وظیفه مهم و فوری عناصر پیشرو، فعالین و انقلابیون با تجربه، محافل و گروه های سیاسی انقلابی، دموکرات و آزادی خواه است.
    مردم مبارز چه می گویند و از ما چه می خواهند، بشنویم: “رژیم می خواهد جنبش را به بن بست بکشاند نباید اجازه بدهیم باید راه های جدید پیدا کنیم. باید متحد بشوییم همه گروه ها باید متحد شوند خیلی دیر شده خیلی” . آن ها گلایه مند اند که چرا باید با فراخوان گروه های ناشناخته و مجهول به خیابان بیایند یا اعتصاب کنند.
این نیاز عاجل را باید با همه وجود حس و درک کرد . عناصر ،محافل و گروه های انقلابی باید متحد شوند، محکوم به اتحاد اند.
انقلاب اتاق فکر خود را نیاز دارد ، دبیرخانه خود را می خواهد، ابتکارات مردم هوشمند را  باید شنید دریافت و جمع بندی کرده از آن تاکتیک مبارزاتی استخراج و اعلام  کرد.
ذره ای کوتاهی، سستی، و خوش باوری در تفکر، اقدام و عمل و از دست دادن فرصت را تاریخ بر ما نخواهد بخشید.
جبهه ای فراگیر، انقلابی و جمهوری خواه  متشکل از مبارزین صادق ، دموکرات و گروه های انقلابی، ملی و میهن دوست برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری و دست یابی به اهداف راه بردی و تامین کننده آزادی های اساسی و برابری حقوق مردم و ملت ها، نیاز عاجل و فوری جنبش جاری میهن ماست.

https://akhbar-rooz.com/?p=185575 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حجت
حجت
1 سال قبل

در مجموع تجلیل موجز و درستی است. هنگامی که مردم از جان‌مایه می گذارند و همه سیاست‌ها و تاکتیک‌های فاشیست‌های نازی را با دلاوری و هوشمندی از کار انداخته، تیغ تفرقه قومی، ملی، جنسی، و غیره حکومت را با چشم پوشی از اختلافها کند کرده، چرا نباید گروه‌ها و سازمان‌ها و حزبهای چپ و دمکراتیک از اختلافها و مسائل تاکتیکی گذشت کنند. جبهه متحد ضد دیکتاتوری مدت‌هاست در کف خیابان‌ها و کارخانه‌ها تشکیل شده اما گروههای پیشرو سیاسی چپ هنوز گرفتار رسوبات ذهنی و تاریخی خود هستند.

کیا
کیا
1 سال قبل

(دل خوش کردن به “جنبش بی سر” ، “جنبش افقی” و “شبکه های خود به خودی” و هورا کشیدن برای آن و نادیده گرفتن یک نیاز مبرم جنبش، ساده اندیشی است)

جنبش نه تنها بی سر نیست بلکه سرهای بسیاری دارد ، که در پروسه خود می‌تواند به سر های کمتر ی ولی متمرکز تر و تخصصی تر تبدیل شود و از حالت جنبش افقی بیرون بیاید. اما مفهوم جنبش خود بخودی متناسب جنبش نیست این جنبش همیشه در صدد موقعیت می گشت و هر زمانیکه دریچه ای می یافت خود را نشان می‌داد، بیشتر به جنبشی مداوم شباهت دارد که منتظر شکاف ها و بزنگاه های مناسب بوده است.
در مورد ساده اندیشی کاملا حق با شماست .
جنبش در این مرحله ساده اندیش است ولی این چندان دوام نمی یابد یا حداقل این انتظار را از آن می‌توان داشت ،چون مدرن و عمیق در بطن جامعه است .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x