چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳

چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳

اومانیته: زوایای پنهان برکناری ششمین رئیس جمهور از جناح چپ طی شش سال گذشته توسط پارلمان پرو

این ششمین رئیس جمهور از جناح چپ است که طی شش سال گذشته توسط پارلمان برکنار می شود. پدرو کاستیو هفده ماه پس از انتخابش به تازگی دستگیر شده است. پدرو کاستیو، رئیس‌جمهور سابق بر کنار شده که هنوز در زندان است، از یک جلسه دادگاه برای ارسال این پیام سیاسی استفاده کرد: «من هرگز از هدفی که من را به اینجا رسانده دست بر نمی دارم. من از نیروهای مسلح و پلیس ملی می خواهم که سلاح های خود را زمین بگذارند و از کشتن این مردم تشنه عدالت دست بردارند»

بدون تانک یا اسلحه، پدرو کاستیو از مقام ریاست جمهوری بر کنار شد. ۷ دسامبر ۲۰۲۲، در پایان یک روز باورنکردنی، رئیس جمهور چپ پرو در پایگاه نیروهای ویژه پلیس لیما برای ۱۵ روز بازداشت شد. در این باز داشتگاه یک زندانی دیگر از سیاستمداران کشور، رهبر سابق کشور، آلبرتو فوجیموری (راست افراطی) نیز زندانی است. به گفته پلیس، پدرو کاستیو قبل از دستگیری سعی کرد به سفارت مکزیک پناهنده شود تا از آن کشور تقاضای پناهندگی کند.

او که در پارلمان در اقلیت قرار دارد ، تا آخرین لحظه برای جلو گیری از برکناری همه اقدامات لازم را انجام داد. در کشوری که پیوسته در بحران سیاسی قرار دارد، او ششمین رئیس جمهوری است که در شش سال گذشته برکنار می شود. او که در ژوئیه ۲۰۲۱ انتخاب شد، با سومین استیضاح خود روبرو شد. لیسل کیروز، استاد مطالعات آمریکای لاتین دانشگاه سرجی –پاریس چنین تحلیل می کند: «تقریباً جای تعجب است که او توانست مدتی طولانی در برابر جبهه ای دائمی، به رهبری مشترک رسانه‌ها و بورژوازی ایستادگی کند. در پارلمان، محافظه‌کاران تمام ابزارهای قانونی و اداری را به مدت هفده ماه، از جمله دو تلاش دیگر برای استیضاح، برای ممانعت و جلوگیری از اجرای برنامه پدرو کاستیو به کار گرفتند.» با اعلام نتیجه رای گیری، اتحادیه های کارگری در اعتراض به این تصمیم مقابل مجلس تجمع کردند، اما توانستند فقط چند صد شرکت کننده را گرد آورند.

تفتیش در کاخ ریاست جمهوری و تحقیق با عنوان «شورش»

اندکی قبل از بر کناری، پدرو کاستیو انحلال پارلمان را اعلام کرده بود ولی چنین اقدامی در قانون اساسی پیش بینی نشده است. رئیس‌جمهور برای رهایی از این وضعیت، «دولت اضطراری استثنایی» را پیشنهاد نمود و تمایلش را برای تشکیل مجلس مؤسسان «در اسرع وقت» اعلام کرده بود. با پخش زنده تلویزیونی برکناری او به دلیل «ناتوانی اخلاقی»، ۱۰۱ نفر از ۱۳۰ نماینده مجلس، از جمله ۸۰ نفر از مخالفان، رای مثبت دادند. در این فرآیند، معاون رئیس جمهور دینا بلوارته، از «پرو آزاد»، حزب سیاسی الهام گرفته از مارکسیست که پدرو کاستیو در ماه ژوئیه از آن اخراج شده بود، به عنوان رئیس جدید دولت تا سال ۲۰۲۶ انتخاب شد. چند ساعت قبل، او با همصدائی چندش آورجناح راست و سازمان کشورهای آمریکایی ، «تلاش به کودتا ی پدرو کاستیو را افشا می کند» (یعنی نقض اصل ۱۱۷ قانون اساسی، ضامن عملکرد مجلس – یادداشت سردبیر). کودتائی که نه در نهادهای دموکرانیک و نه در خیابان بازتاب یافت. ایالات متحده نیز به نوبه خود در به رسمیت شناختن تغییر ریاست جمهوری عجله می نماید.

شامگاه چهارشنبه، دادستان دستور بازرسی از کاخ ریاست جمهوری را صادر کرد و تحقیقات برای سازماندهی «شورش» علیه پدرو کاستیو ، بعلاوه شش جرم دیگر شامل فساد و اعمال نفوذ ، آغاز شد. اوو مورالس، رئیس‌جمهور سابق بولیوی، که او نیز در سال ۲۰۱۹ برکنار شده بود در واکنش به اوضاع پر و چنین می گوید: « جنگی «به‌اصطلاح» ترکیبی در آمریکای لاتین (…) برای به ستوه آوردن، متهم کردن و برکناری رهبرانی که از مردم دفاع می‌کنند و با سیاست‌های نئولیبرالی (که گرسنگی به بار می آورد) مخالفند به راه انداخته‌اند». لیسل کیروز می گوید: «ما در بسیاری جهات با الگویی شبیه وضعیت سالوادور آلنده در دهه ۱۹۷۰ ، به منظور جلوگیری از رسیدن مردم به قدرت، روبرو هستیم». رئیس جمهور منتخب برزیل، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، به نوبه خود چنین می گوید: «همیشه مایه تاسف است که یک رئیس جمهور که به شکل دمکراتیک انتخاب شده به چنین سرنوشتی دچار شود» و در عین حال اضافه می کند که این روند «در چارچوب قانون اساسی» انجام شده است.

نخبگان هرگز انتخاب پدرو کاستیو ، یک معلم و عضو اتحادیه کارگری، را هضم نکرده اند

در کشوری که جمعیب به طور فشرده در اطراف لیما پایتخت پرو متمرکز است ، امری که محصول ناب استعمار میباشد، نخبگان هرگز انتخاب یک معلم و عضو اتحادیه کارگری، پدرو کاستیو را هضم نکرده اند. او که در اصل اهل آند بود، توسط مردم فقیر و فراموش شده به قدرت رسید. در این منطقه جنبش اجتماعی همچنان زنده است، و پدرو کاستیو طی چندین سفر جبهه ای را سازماندهی کرد که به او اجازه رسیدن به حکومت را داد. طی این دیدارها که او را به دلیل مشکلات راه گاهی چندین روز از لیما دور می کرد، جناح راست دسش باز بود.

در کمتر از یک سال و نیم، پدرو کاستیو چهار بار وزیرانش را تعویض کرد، اما چپ شکست خورده و تضعیف شده از سوی فوجیموریسم که به اختلافات درونی اش دامن می زند نیز به چالش کشیده می شود. اگر رئیس‌جمهور سابق پرو از رقابت‌های سیاسی داخلی تشکیلات خود، «پرو آزاد» به رهبری ولادیمیر سرون رنج می‌برد، ولی همچنین با مشکل اتحاد با چپ اصلاح‌طلب ورونیکا مندوزا، نزدیک‌ به گابریل بوریچ در شیلی، روبرو شد که عمدتاً جوانان شهری از طبقات متوسط را از طریق مضامین اجتماعی جلب می کرد. لیسل کویروز چنین خاطرنشان می کند: «اتحادها بر اساس منافع ایجاد و شکسته می شوند». علاوه بر تظاهرات خیابانی، جایی که بورژوازی از پرداخت پول به اراذل و اوباش برای تشدید هرج و مرج دریغ نکرد، پدرو کاستیو با شورش حمل و نقل خصوصی و کشاورزان علیه افزایش قیمت سوخت مواجه شد. . راست در مجموع با وجود اختلافات، کارتی برای بازی دارد. از دموکراسی مسیحی گرفته تا فوجیموریست‌ها، در ماه‌های آینده احتمالاً قدرت با رویاروئی های سخت مواجه خواهد بود. کنیا فوجیموری، سه‌بار کاندیدای ریاست‌جمهوری، با پیگرد قانونی و سی سال زندان علیه او از رئیس جدید دولت خواسته است تا دولت وحدت ملی تشکیل دهد. لیسل کویروز خاطرنشان می کند: «در کشوری که یک بحران دائمی سیاسی را تجربه می کند، کنیا فوجیموری با تکیه بر هرج و مرجی که چپ در آن فرو رفته ، لباس ناجی، نظم و ترقی را به تن خواهد کرد». در فضای بی‌طرف‌گرایی که به نفع راست‌های افراطی است، تنها راه نجات، راه‌اندازی فرآیند مجلس مؤسسان است، همانطور که پدرو کاستیو پیشنهاد کرده بود. مطمئن نیستم که دینا بلوارته این مسیر را طی کند.

بسیج علیه بر کناری پدرو کاستیو تضعیف نمی شود

روز دوشنبه در جنوب کشور، با وجود اعلام وضعیت اضطراری توسط دولت جدید، طرفداران کاستیو وسیعا بسیج شدند. لیانا رولار، میانجی جمهوری، به خبرگزاری فرانسه چنین توضیح داد:« در ابتذا بسیج در سطحی کوچک بود، ولی روزهای بعد اهمیت بیشتری یافت ».

در بیش از نیمی از مناطق کشور راه ها مسدود است. اعتراضات از منطقه توریستی کوسکو به دومین شهر بزرگ، آرکیپا، گسترش می یابد و قطاری که کوزکو را به ارگ اینکاها در ماچو پیچو، جواهر پرو، وصل می کند، سه شنبه و چهارشنبه به دلیل این وضعیت به حالت تعلیق درآمد. هوگو ماکورا، یک مقام محلی به خبرگزاری فرانسه گفت: «ما خواستار انحلال کنگره و استعفای فوری خانم دینا بولوارته هستیم». پدرو کاستیو، رئیس‌جمهور سابق بر کنار شده که هنوز در زندان است، از یک جلسه دادگاه برای ارسال این پیام سیاسی استفاده کرد: «من هرگز از هدفی که من را به اینجا رسانده دست بر نمی دارم. من از نیروهای مسلح و پلیس ملی می خواهم که سلاح های خود را زمین بگذارند و از کشتن این مردم تشنه عدالت دست بردارند». پدرو کاستیو که در جولای ۲۰۲۱ انتخاب شد، دستور انحلال پارلمان را در ۷ دسامبر صادر کرد. در این روند، پارلمان با اکثریت زیادی به برکناری او به دلیل «ناتوانی اخلاقی» رأی داده بود.

نویسنده Lina Sankari برگردان باقر جهانبانی

منبع: لوموند دیپلماتیک

منبع اصلی: اومانیته، ارگان حزب کمونیست فرانسه

https://akhbar-rooz.com/?p=186405 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
1 سال قبل

تمامی حوادث خونین مثل برکناری و کودتای علیه دولت محمد مصدق در ایران، اندونزی در دهه ۱۹۶۰ و شیلی در دهه ی ۱۹۷۰ و… نشان می دهد که دیگر سرمایه داری تن به هیچ گونه رفرومی به نفع طبقات زحمتکش و تولید کننده نمی دهد و تنها، یک چیز می تواند، طبقه سرمایه دار را به اجبار محکوم کند که تن به رفاه کارگران بدهد و آنهم با به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی و درهم شکستن، خُرد کردن، داغان کردن، درهم کوبیدن تمام دستگاه دولتی اش! این را کمون پاریس با شکست خونین خویش که به قتل عام ۵۰ هزار و حتی تا ۱۰۰ کمونارد – اکثر بااتفاق از طبقه کارگر فرانسه نشان داد و مارکس آن را در اثر بی نظیر خویش به نام پیام شورای کل جمعیت بین المللی کارگران – جنگ داخلی در فرانسه تئوریزه نموده است و حتی به پیشنهاد زیر برای تغییر در مانیفست حزب کمونیست، نوشته شده توسط مارکس و انگلس شد :

” نظر به تکامل فوق العاده صنایع بزرگ در عرض بیست وپنج سال اخیر و رشد سازمانهای حزبی طبقه کارگر که با این تکامل صنعتی همراه است ونیز نظر به تجربیات عملی که اولا در انقلاب فوریه و آنگاه به میزان بمیزان بیشتری در کمون پاریس ، یعنی هنگامی که برای نخستین بار مدت دو ماه پرولتاریا حکومت را بدست داشت – حاصل آمد. این برنامه اکنون در برخی از قسمت ها کهنه شده است. بویژه آنکه کمون ثابت کرد که “طبقه کارگر نمیتواند بطور ساده ماشین دولتی حاضر و آماده ای را تصرف نماید و آنرا برای مقاصد خویش بکار اندازد.” (رجوع کنید به “جنگ داخلی در فرانسه؛ پیام شورای کل جمعیت بین المللی کارگران، چاپ آلمانی، صفحه ۱۹، که در آنجا این فکر بطور کامل تری شرح و بسط داده شده است.)*

لنین در باره وضایف در رابطه انقلاب پرولتاریا با دولت می نویسد :
از سوى دیگر، تحریف “کائوتسکیستى” مارکسیسم است که بمراتب ظریفتر انجام میگیرد. از لحاظ “تئورى” نه این موضوع که دولت ارگان حکمفرمایى طبقاتى است و نه این که تضاهاى طبقاتى آشتى‌ناپذیرند، نفى نمیشود. ولى یک چیز در نظر گرفته نمیشود و یا روى آن سایه افکنده میشود و آن اینکه اگر دولت محصول آشتى ناپذیرى تضادهاى طبقاتى است، اگر دولت نیرویى است که مافوق جامعه قرار دارد و “با جامعه بیش از پیش بیگانه میشود” پس روشن است که رهایى طبقه ستمکش نه فقط بدون انقلاب قهرى، بلکه بدون امحاء آن دستگاه قدرت دولتى نیز که طبقه حاکم بوجود آورده و این “بیگانه شدن” با جامعه در آن مجسم گشته محال است. بطورى که در زیر خواهیم دید، این نتیجه را که از لحاظ تئورى بخودى خود روشن است، مارکس با کمال صراحت و بر اساس تجزیه و تحلیل مشخص تاریخى وظایف انقلاب بدست آورده است. و همین نتیجه است که – چنانکه بعدا به تفصیل نشان خواهیم داد – کائوتسکى… “فراموش” و تحریف کرده است.”، لنین دولت و انقلاب. فصل اول.
متأسفانه به علت سلطه ی افکار و نظرات بورژوائی و خرده بورژوائی بر احزاب باصطلاح سوسیالیستی – کمونیستی در نام سوسیال دموکرات، چپ، سوسیالیست، حتی کمونیست در این دو قرن اخیر، بعد از پیروزی و شکست زود هنگام انقلاب قهری پرولتاریائی در روسیه – اکتبر ۱۹۱۷، مسئله دولت برای باصطلاح سوسیالیست ها و کمونیست ها غیر کارگر و خرده بورژوا و حتی بورژواها – بچه های تحصیل کرده طبقات حاکم- به گرفتن قدرت سیاسی، تصرف قدرت سیاسی، تسخیر قدرت از دستی بدست دیگر منتقل کردن قدرت سیاسی از طریق اغلب انتخابات و با شیوه ی دموکراسی و در برخی موارد با جنگ های خونینی هم مانند ویتنام و آفریقای جنوبی و… همراه بوده است، طرح و هست و نه درهم شکستن دولت کهنه بورژوائی – سرمایه داری ! بوسیله ی انقلاب قهری کمونیستی و ساختن دیکتاتوری انقلابی – مسلح پرولتاریا بر ویرانه های آن! تا زمانی که این مسئله حل نگردد، یعنی پرولتاریا بدین درک مجهز نگردد که “طبقه کارگر نمیتواند بطور ساده ماشین دولتی حاضر و آماده ای را تصرف نماید و آنرا برای مقاصد خویش بکار اندازد.”، بنا براین، باید آنرا ویران نماید، دولن نوین – نادولت خویش – را بنا نهد، این دور باطل ادامه خواهد یافت و در نهایت مرگ همگانی است که باید انتظار کشید!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x