پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

درس هایی از پیروزی در انتخابات ایرانیان کویینزلند‎‎ – مهران رفیعی

روز یکشنبه پانزدهم ژانویه ۲۰۲۳ جامعه ایرانیان کویینزلند به پیروزی بزرگی دست یافت، به دو علت مهم:

  • تعداد شرکت کنندگان در انتخابات کانون ایرانیان نسبت به میانگین سال های گذشته در حدود بیست برابر شد، یعنی از حدود ۲۴  نفر به بیش از ۵۰۰ نفر رسید
  • تمام ۵ نفر مدیر انتخاب شده از طرفداران جدی انقلاب زن، زندگی آزادی می باشند و بدین ترتیب پس از سال ها کانون دوباره فعالیت های مردمی خود را آغاز کرد.

هر چند که جوامع ایرانیان خارج از کشور دارای تنوع گسترده ای می باشد و  آنها از نظر ترکیب جمعیتی و فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تفاوت های چشمگیری با هم دارند اما اطلاع از تجربه اخیر ما، ممکن است برای کسانی مفید باشد. بخصوص وقتی بدانیم که این پیروزی از نتایج خیزش بزرگ مردم کشورمان می باشد.

برای روشن شدن مطلب، لازم است مقدمه کوتاهی در مورد جامعه ایرانیان کویینزلند و چگونگی تشکیل این کانون نوشته شود.

تشکیل کانون ایرانیان کویینزلند

این کانون در اواخر دهه هشتاد میلادی به همت چند تن از فعالان اجتماعی تشکیل شد، یعنی در حدود سی و پنج سال قبل. تعداد ایراینان ساکن این ایالت در آن زمان به صد نفر هم نمی رسید که اکثرشان در بریزبین که مرکز ایالت است زندگی می کردند. ایالت وسیعی که مساحتش از ایران بزرگتر است و در ساحل شرقی استرالیا و در کنار اقیانوس آرام قرار دارد. در آن زمان بخش بزرگی از این جمعیت کوچک را پیروان یکی از ادیانی تشکیل می دادند که رغبتی به شرکت در فعالیت های غیر مذهبی نشان نمی دادند. شاید به خاطر آنکه دین شان در جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نمی شد و هنوز هم نمی شود.

تشکیل کانون ایرانیان کویینزلند و سایر نهاد های قومی دیگر مرهون پذیرش و اجرای سیاست چند فرهنگی در استرالیا می باشد که از اوائل دهه هفتاد میلادی جنبه عینی پیدا کرده بود.

در ده نود میلادی تعداد ایرانیان کویینزلند بتدریج افزایش یافت، عده ای به عنوان مهاجر متخصص آمدند، گروهی با استفاده از سهیمه پذیرش پناهندگان و زیر نظر سازمان ملل در استرالیا اسکان یافتند و عده ای هم برای ادامه تحصیلات دانشگاهی وارد بریزبین شدند.

در آن سال ها به علل سیاسی بخش بزرگی از دانشجویان بورسیه ای جمهوری اسلامی راهی استرالیا و نیوزیلند می شدند. عده ای از این افراد سابقه شرکت در جنگ ایران و عراق و یا فعالیت در نهادهای انقلابی را داشتند و از آنها انتظار می رفت که سفیران عقیدتی و تبلیغاتی رژیم باشند. مراسم نماز جماعت، دعای کمیل، اعیاد مذهبی و دولتی بطور علنی برگزار می شد و گاهی کسانی از سفارت هم می آمدند و عکس و فیلم تهیه می کردند.

دهه اول قرن بیست و یکم

با شروع قرن جدید در استرالیا و بخصوص کویینزلند تحولات اقتصادی بزرگی شروع شد. از مهم ترین علل این شکوفایی اقتصادی افزایش نیاز جهان صنعتی، و در راس آنها چین، به زغال سنگ و سنگ آهن و سایر مواد معدنی استرالیا بود. دولت برای تامین نیاز نیروی کار متخصص قوانین مهاجرتی را تغییر داد و در نتیجه هزاران مهندس جوان و میانسال ایرانی راهی استرالیا شدند. به علاوه چون دانشکده های علوم پزشکی قادر به تربیت نیروی درمانی مورد احتیاج نبودند هزاران پزشک و دندانپزشک و پرستار هم از سایر نقاط جهان و از جمله ایران به استرالیا مهاجرت کردند. از طرف دیگر ایرانیان بیشتری علاقمند به اقامت در استرالیا شدند و به عنوان سرمایه گزار یا دانشجوی آزاد و یا بواسطه پیوند خانوادگی وارد این مملکت شدند.

شعله ور شدن بحران سیاسی و اقتصادی در دوران احمدی نژاد موجب ورود ایرانیان بیشتری به استرالیا گردید.

در آن دوره کانون ایرانیان کویینزلند هم بتدریج فعال تر شد و هر ساله برنامه های نوروز و سیزده بدر و چهارشنبه سوری را برگزار می کرد، جشن هایی خودمانی با استفاده از هنرمندان محلی و بلیط های ورودی ارزان. البته شهرداری و دولت ایالتی  هم کمک های قابل توجهی در اختیار گروههای قومی می گذارند که انجام اینگونه فعالیت ها را تسهیل می کنند.

شب های شعر و سخنرانی هنرمندان مهمان هم معمولا برگزار می شد. فعالیت های دیگری هم داشتیم، مثل مسابقات ورزشی و نمایشگاه های صنایع دستی و هنری. در هنگام حوادث ناگوار هم بی تفاوت نبودیم، مثل برنامه هایی که پس از زلزله بم اجرا گردید.

با شروع جنبش سبز جامعه ایرانیان کویینزلند صدای اعتراض خود را بلندتر کرد و کانون ایرانیان کویینزلند به قلب تپنده این اعتراض بزرگ تبدیل گردید. راهپیمایی های بزرگ ترتیب داده شد و صدای آزادی خواهی مردم ایران در خیابان های بریزبین طنین انداز گردید و مردم ایالت از کشتن مردم در خیابان ها، دستگیری های گسترده، تجاوز در زندان ها، محاکمات فرمایشی، اعترافات ساختگی و سایر جنایات جمهوری اسلامی باخبر شدند.

در آن زمان ترکیب جامعه ایرانیان هم تغییر کرده بود. از آن دانشجویان بورسیه ای با آن شکل و لباس و زنان چادر پوش و بچه های قد و نیم قدشان خبری نبود، عده ای از آنها به ایران باز گشته بودند و آن هایی که مانده بودند به لحاظ ظاهری دیگر قابل تشخیص نبودند.

سرکوب شدید جنبش سبز، جامعه ایرانیان کویینزلند را هم از نفس انداخت. کسانی که به دلائل مختلفی به ایران سفر می کردند بیش از گذشته محافظه کار شدند. متاسفانه عده ای حتی از حضور در شب های شعر هم پرهیز می کردند. کسانی هم بطور دانسته یا ندانسته مردم را از فعالیت خبرچینان سفارت می ترساندند.

در چنین حال و هوایی که آدم را به یاد زمستان اخوان می انداخت، مدیریت کانون هم  بشدت آسیب دید. بتدریج کسانی سکان هدایت را بدست گرفتند که با انجام هر گونه فعالیت اجتماعی و حقوق بشری با تمام توان مخالفت می کردند. می گفتند که اهل بزم و پایکوبی هستند و می دیدیم که براستی شیفته بادکنک هستند و کاغذ رنگی.

می گفتند که اساسنامه کانون هرگونه فعالیت سیاسی را ممنوع کرده است، در حالیکه چنین نبود و خودشان هم بخوبی این مطلب را می دانستند. آنچه در اساسنامه نوشته شده بود این بود که هیات مدیره کانون های قومی بدون تشکیل مجمع عمومی و تصویب اکثریت اعضای خود، نمی توانند از احزاب سیاسی استرالیا حمایت کنند. حقیقت این است که متن اولیه اساسنامه کانون های قومی توسط دولت ایالتی نوشته شده بود و هدف از اضافه کردن چنین عبارتی، جلوگیری از تقلب در انتخابات های شهرداری، ایالتی یا ملی استرالیا می باشد.  موضوع این است که در سال های اخیر در بسیاری از حوزه های انتخاباتی استرالیا اختلاف رای بین کاندیداها بسیار کم است و گاهی در حدود فقط چند صد رای. بنابراین گروه های قومی می توانند نتیجه انتخابات را در بعضی از حوزه ها براحتی تغییر دهند.

مدیران کانون پس از دوران جنبش سبز، سال ۲۰۰۹ میلادی، همین نکته را پیراهن عثمان کردند و اجازه کوچکترین تجمع و بحثی را ندادند، نه برای کشتار ۹۶ نه ۹۸ نه موضوع زاینده رود، نه بی آبی خوزستان، نه مدیریت جنایتکارانه کرونا و نه سایر جنایت های دیگر.

در این سال ها فعالیت اصلی کانون به برگزاری جشن مجلل نوروز در محل نمایشگاه بین المللی بریزبین تبدیل گردید، جشنی که بلیط هایش را در حدود صد دلار می فروختند و جامعه را به دوشقه تقسیم می کرد، بر حسب توان مالی افراد. واقعیت این است که هر ساله برخی از خوانندگان معروف و معمولا ساکن کالیفرنیا برای کنسرت های نوروزی به استرالیا سفر می کنند و در چندین شهر بزرگ برنامه اجرا می کنند. کنسرت هایی که بر مبنای قراردادهای تجاری با برگزارکنندگان این رشته انجام می شود. مدیران کانون فرصت را غنیمت شمردند و بلیط های این کنسرت ها را به اسم جشن نوروزی کانون عرضه می کردند و ادعا می کردند که بیش از هزار بلیط را در ظرف یکی دو ساعت فروخته اند و بنابراین ایرانیان کویینزلند پشتیبان کانون می باشند. جالب است که در این سال ها کمک های مالی دولتی برای برگزاری جشن نوروز صرف همین کنسرت ها می شد و باعث می شد که بلیط این کنسرت ها کمی ارزان تر از شهرهای دیگر استرالیا شود. یا به عبارت دیگر این کمک های دولتی فقط شامل حال افراد مرفه تر جامعه می شد و بقیه بی نصیب می ماندند. در حالیکه می شد با همان منابع مالی جشن های بزرگی در مکان های باز برای همه و بصورت رایگان برگزار کرد.

به علت بی توجهی کانون به نیازهای فرهنگی و خدماتی جامعه، پاسخگو نبودن و عدم شفافیت تعداد اعضای کانون هر ساله کمتر و کمتر می شد، یعنی کسانی که هر ساله فرم عضویت را پر می کردند و حق عضویت سی دلاری را پرداخت می کردند. مثلا در انتخابات سال ۲۰۲۲ فقط ۱۸ نفر در جلسه حضور یافتند و رای خود را به صندوق انداختند. توجه به مشکلات پناهجویان کوچک ترین اهمیتی برای مدیران کانون نداشت. درهای کانون، ساختمانی که از طرف شهرداری در اختیار جامعه ایرانیان قرار داده شده، معمولا بسته بود و به غیر خودی ها اجازه فعالیت داده نمی شد.

با شروع انقلاب زن، زندگی، آزادی نیاز به استفاده از امکانات کانون بیشتر احساس شد، محلی برای تشکیل جلسات و تصمیم گیری ها، درست کردن و نگاهداری پلاکاردها و بنر ها، انبار کردن دستگاه های صوتی و سایر دستگاه های مورد نیاز در حرکات اعتراضی. اما مدیران کانون به بهانه همان پیراهن عثمان، یعنی ممنوعیت فعالیت های سیاسی، کوچکترین همکاری با اعتراض کنندگان نکردند. وقتی که تعداد شرکت کنندگان در اعتراضات هفتگی به هزاران نفر رسید تنها چاره کار افزایش تعداد اعضای کانون و تقاضای مجمع عمومی بود که این کار به سرعت انجام گردید. و بالاخره زیر فشار افکار عمومی مدیران کانون مجبور به تجدید انتخابات شدند، هر چند با سه ماه تاخیر.

پیروزی در انتخابات

این انتخابات بالاخره در روز یکشنبه پانزدهم ژانویه انجام شد و گروه جدیدی اداره کانون را بعهده گرفتند تا گام های اعتراضی بعدی با قدرت و سرعت بیشتری انجام شود. مبارزات سخت انتخاباتی در ظرف سه چهار ماه گذشته محکی شد برای شناخت حامیان رژیم خامنه ای، کسانی که قبلا گرایش های خود را پنهان می کردند و متاسفانه تعدادشان بیشتر از آنچه تصور می رفت می باشد. در جشنی که روز شنبه بیست و یکم ژانویه در محل کانون برگزار شد اثری از آن تارهای عنکبوت  و لکه های خاک را بر در و دیوار ها و پنجره ها ندیدم.

به امید پیروزی انقلاب زن، زندگی، آزادی

مهران رفیعی

بریزبین استرالیا

https://akhbar-rooz.com/?p=190439 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x