چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

برادران لیلا، نسلی همچنان در نقش قربانی – نوشین شاهرخی

فیلم “برادران لیلا” به کارگردانی سعید روستایی خانواده ای را به تصویر میکشد که از طبقه متوسط کم کم به فقر و فلاکت کشیده میشوند. هرچه نرخ دلار بالاتر میرود، سراشیبی این خانواده به سوی فقر شدت می یابد. خانواده تشکیل شده از پدر و مادر همراه با چهار پسر و یک دختر که همگی کودکان حدود زمان انقلاب به نظر می رسند. پدر خانواده خانه ای هنوز دارد که تنها سقف محکم این خانواده بزرگ است و قدری پس انداز که ترجیح میدهد آنرا برای خودشیرینی پیش برادرزاده اش که البته پولدار هم هست، خرج عروسی نوه برادرش کند تا فرزندانی که در فقر و بیکاری دست و پا می زنند.

لیلا که پدرش ازدواج او را با مردی که دوست داشته مانع شده، در خانه والدین مانده و تنها فرزند خانواده است که درآمد دارد و کار میکند. در کنار کار هرروز والدین پیرش را نزد دکتر میبرد و آنان را تر و خشک میکند. اما از آنان متنفر است و آنان را دلیل فقر و بدبختی برادرانش می انگارد. لیلا که عقل اقتصادی خانواده است و هوشمند برادران را راضی میکند که مستراحی عمومی را بخرند و آنرا مغازه کنند و بدین شکل خود را از طبقه پایین به طبقه میانین جامعه بکشانند. و در این تصمیم پس انداز پدر نقشی اساسی بازی میکند و چون پدر ترجیح میدهد که تنها پس اندازش را صرف عروسی کند تا بزرگ خانواده محسوب شود، درگیری و نفرت پراکنی در خانواده شدت می گیرد. بویژه لیلا این پول را سهم فرزندان میداند و چون برای برادرانش “مادری” میکند، به خود حق میدهد که با پس انداز پدر هرآنچه می خواهد انجام دهد.

لیلا کم کم پا به سن گذاشته و به نظر میرسد دیگر چشم اندازی برای ازدواج ندارد. شاش پدر را از ظرفشویی میشوید و فحش میدهد؛ والدین اش را به دکتر میبرد و فحش میدهد و با زبان برنده اش حرمتی برای هیچکس نمی گذارد. به پدرش نمی گوید که اینجا جای شاشیدن نیست، تمیزش کن تا دیگر ازین غلط ها نکنی، خودش تمیز میکند. به پدرش نگفته که از جنازه من رد بشی که من زن یکی از پسرهای فامیل تو شوم، اما مانند نقل و نبات دشنام نثار والدینش میکند. یعنی دختری که حتی به صورت پدرش سیلی میزند، نمی توانسته به او بگوید که ازدواج امری شخصی است و تو برای من تعیین نمی کنی؟! حتی وقتی فرزند ششم یکی از برادران سرانجام پسر میشود و نام عمویشان را بر کودک نمی گذارد، زمانی پسر به پدرش میگوید که اسم پسرم را هرچه بخواهم می گذارم که دیگر پدر بیسواد متوجه شده که نام نوه اش غلام نیست. اما این دختر حاضرجواب به برادرش نمیگوید که ابتدا کاری درست و حسابی پیدا کن، پس از آن اینقدر بچه درست کن! آخر برادر بزرگ هم قربانی این پدرومادر بی فرهنگی است که تربیت بلد نبودند، خودخواه بودند و به جای عشق به فرزندان فامیل کثیف پدر را پشتیبانی کرده اند. پدر و مادری که دیگر پیر شده و چنان کودکان رفتار میکنند و باید سرانجام با سیلی تربیت شوند. و آیا این سیلی راه حلی برای نجات از مستراح و شاش پدر است؟! آیا برای رهایی از فرهنگ زن ستیز آرزوی مرگ والدین کارساز است؟!

این زبان لیلا انقلابی نیست، زبانی است که فکری اقتصادی دارد از زنی هوشمند و سرخورده که حال به جای فرزندان ناداشته اش از برادرانش نگه داری میکند. او که زندگی خصوصی خودش را فدای خانواده کرده و حدس میزند که برای همیشه تنها خواهد ماند، نمیتواند درک کند که چرا فداکاری او را ارج نمی نهند و نیز شجاعت اش را.

و این نسل به خود اجازه میدهد که بدزدد، بچاپد، دشنام دهد و حتی سیلی بزند، چراکه خود را نسلی قربانی می انگارد که بر بیکاری و فقرش بدون دوز و کلک غلبه نخواهد کرد. فرزندان اگر با یگدیگر دعوا و کتک کاری هم کنند، اما همواره پشتیبان یکدیگرند که البته بسیار مصنوعی به نظر میرسد.

این آینه ی نسلی است که خود را قربانی می انگارد، قربانی والدینی که انقلاب کردند و به سرنوشت آنان گند زدند. در این فیلم از این انقلاب نامی برده نمی شود، چراکه فیلم مجوز وزارت ارشاد را دارد، اما پیام آن همان است که والدین بی فرهنگ و بیسواد سرنوشت این نسل را به نابودی کشاندند و نیز حقانیت بخشیدن به این نقش قربانی. جالب است که هیچیک از شخصیت های این فیلم از نسل تازه نفس انقلابی نیست. نسلی که نقش قربانی بازی نمیکند و سرنوشت خود را در دست خود گرفته است؛ نسلی که با عمل خود انقلاب میکند و از جنسی دیگر است!

https://akhbar-rooz.com/?p=198778 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهمن پارسا
بهمن پارسا
1 سال قبل

سرکار خانم شاهرخی درود بر شما
کوتاه بگویم، شما به داستان پرداخته اید ، وارد یا نا وارد سخنی هم دارید! فیلم یعنی مجموعه یی از تمامی عناصر و‌عموامل سارنده ی ان. شما از تمامی این جزییات فقط داستان را مورد ملاحظه قرار داده اید. انهم به شیوه یی احساساتی و( هرکسی از ظن خود شد یارمن…) .

نوشین شاهرخی
نوشین شاهرخی
1 سال قبل
پاسخ به  بهمن پارسا

آقای پارسا، با درودهای متقابل، من تنها به داستان پرداختم، چون از دیگر حوزه های فیلم سررشته ای ندارم. من فوق لیسانس ادبیات آلمانی دارم، زمانی هم دانشجوی دکترای ایران شناسی بودم که البته ادامه ندادم. به جز نوشتن نقد و نویسندگی مدارک تحصیلی هم دارم. حال اگر ناوارد به نظر شما می آیم، شاید بازگردد به نگاه متفاوت شما. اما در پایان نوشته اید که به داستان احساساتی برخورد کرده ام. می توانید یک نمونه از آنرا برای من بیاورید؟ در ضمن اگر به جای عکس یک زن، مرد می دیدید همراه با نامی مردانه، باز هم به خودتان اجازه می دادید که نگاه مرا احساساتی ارزیابی کنید؟؟؟
با سپاس و درود
نوشین شاهرخی

بهمن پارسا
بهمن پارسا
1 سال قبل

سرکار خانم شاهرخی درود برشما
سپاسگزارم که من – وشاید همه ی دیگر خوانندگان را – نسبت به داشتن مدارک و مدارج عالیه خود اگاه فرمودید. بسیار عالی ، صمیمانه افرین.
بی تردید و بدون ملاحظه ی جنسیت شما – که جای پاسداشت است- مکرر میکنم، در همین متن پاسختان نیز احساساتی هستید. قصد من ایراد به احساساتی بودن شما نیست، نظرم این است که ان قضیه – یعنی فیلم را- و شاید دیگر مسایل را که من هرگز غیر ان متن از شما چیز دیگری نخوانده ام، احساساتی و یا «رمانتیک» ارزیابی میکنید.
بگذارید نکته یی را اشاره دهم، به لحاظ من سیلی به صورت پدر ، نه در ان فیلم که در هر جای دیگر که مقدمات امر فراهم باشد هیچ عمل ِ سرزنش پذیری نیست. بعدهم اینکه توسّل به اخلاق پست مانده برای بر پا داشت و ماندگاری روشهای مروّرانه ی زندگی ، عمده ترین فرومایگیه هر فرهنگی است . این وضع را هر چقدر زشت تر به نمایش گذاردن به لحاظ ِ من ستوده تر است.
از دراز گویی بیزارم. بس میکنم. سپاسم را بپذیرید.

نوشین شاهرخی
نوشین شاهرخی
1 سال قبل
پاسخ به  بهمن پارسا

با درودی دوباره، متاسفانه شما به جای بررسی نگاه من به حکم دادن و برخورد “احساساتی” ادامه میدهید و ادامه این گفتگو برای من جالب نیست. روزتان خوش
نوشین شاهرخی

نوشین شاهرخی
نوشین شاهرخی
1 سال قبل

آقای دهاتی، سپاس از پاسختان. به نظر میرسد شما متن مرا درست نخوانده و یا درک نکرده اید. از آخر آغاز میکنم. من این نقش قربانی را به چالش گرفتم و نسلی را که همواره نسل انقلاب را سرکوفت میزند و آنرا تایید نکردم. دوم اینکه پدر خانه ای بزرگ و پس اندازی دارد و خانواده گرسنه نیست. پس نمی دانم طبقه ای که اجاره نشین است و سفره ای خالی دارد چه نام دارد. و البته من نوشته ام که خانواده به طبقه پایین رانده شده.
اما مشکل اساسی من خشونتی است که بر والدین میرود. آیا عمل لیلا چگونه ارزیابی میشود؟ آیا این همه خشونت نسبت به والدین بیش از هرچیز به پول و مادیات باز نمی گردد؟
او در برابر دخالت پدر در ازدواجش در صحبت به برادرش نمی گوید که من هرگز زن فامیل او نمی شدم، بلکه می گوید: فامیل پدر هم منو نمی خواست! یعنی منتظر بود تا آنها بیایند خواستگاری اش؟
برای من عجیب نیست که فیلمی سطحی، ولی پرکشش و مردم پسند چنین بر دل مردم بنشیند، چراکه فیلم به جشنواره کن راه یافته و بسیاری از ایرانیان به این جشنواره توهم دارند. در پایان باید بگویم که شما نیز از این خشونتی که در فیلم سلطه دارد برکنار نیستید، وگرنه مرا به سکوت دعوت نمی کردید. ولی من از شما سپاسگزارم که با اینکه درست متن را نخوانده اید، پیامی گذاشته اید. روزتان شاد

مجید دهاتی
مجید دهاتی
1 سال قبل

۱- خانم تعریف آنچه شما طبقه متوسط می‌نامید چیست؟
آیا خانواده جورابلو در این تعریف خواهد گنجید؟
پدر خانواده یک کارگر بوده و همسرش زن خانه دار. دو پسرش کارگر، یک پسر راننده تاکسی و دیگری اهل خلاف و تنها دختر به کاری کم درآمد در پاساژی مجلل مشغول است.
کجای این خانواده با آنچه شما طبقه متوسط مینمامید همخوانی دارد؟

۲-شما از کجای داستان نتیجه گرفتید که پدر خانواده در انقلاب ۵۷ نقشی داشته؟

۳- آیا کسانی‌که در انقلاب شرکت داشتند آمالشان رسیدن به شرایط کنونی بود؟ سطحی نگری تا چه حد؟

گاهی سکوت بهتر از چشم بستن و نوشتن است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x