سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳

سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳

آهویی در قله‌یِ کوه (برای توماج صالحی) – زرتشت خاکریز

جلادی که قلبِ توماج را آماجِ تیرِ خویش    جواهراتِ بی‌مانندِ عمرِ او را تاراج

و صدایِ صاف و روشن‌اش را تهدید به تاریکی و نابودی می‌کند    بی‌تردید تاج‌اش از سر

از سری که سنگی و تهی از مغز افتاده و    تخت‌اش به ناگهان واژگون در دره می‌شود

حالا بگذار سنگ‌ها و فلزها به هر سوی و بی‌سویی‌هایی که می‌خواهند بروند و

برای‌ات فرسنگ‌ها شیون کنند!    ای ستاره‌یِ هیچ‌گاه ستاره نبوده    ای سقوط

حالا بگذار پلاستیک‌ها برای‌ات سینه    افکارِ پوسیده برای‌ات زنجیر   

و دهان‌هایِ گندیده یک‌دیگر را بوسیده و های‌‌های برای‌ات گریه کنند!

تو آماجِ تیرِ قلبِ توماجی ای جلاد            

تو مَشکِ سرشار از هذیان و دشمنِ مُشکی هستی که آهوی‌اش رفته و بر بلندترین قله

برایِ عقاب‌هایِ زن    برایِ شاهین‌هایِ مَرد    برایِ پرنده‌گانِ بچه    از وجدانی مجید

از توماج تعریف و تمجید می‌کند    از توماجی که هر جمله‌یِ آوازش چه قدیمی و چه تازه

بسیار قیمتی‌تر از عقیق و الماس و عاج است    از توماجی که فریادِ فرزانه‌گی‌اش    که شورِ حماسی‌اش

بنیادِ هرزه و هذیان و هراس‌آفرینی‌یِ عمامه‌ها را به لرزه درمی‌آورد    آری ای سنگ‌هایِ سینه‌زن

ای فلزاتِ زنجیرباف    ای پلاستیک‌هایِ متجاوز و رهزن    ای متخاصمانِ دانش و شادی

دشمنانِ بشر!    علامه‌هایِ شما یا مار و عقرب    یا گرگ و گرازند    کوتوله‌ها و ریش‌درازانی که در ستیغِ کوه‌ها

بازی‌یِ بنیاد گذاشته شده بر تحجر و تزویر    بر تجاوز و خون‌ریزی‌شان را

به تیغِ تیزِ دستانِ عادلِ حقیقت عاقبت می‌بازند!

https://akhbar-rooz.com/?p=240276 لينک کوتاه

4.5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x