این منشور حداقلی است تا مرحله ی رسیدن به قدرت دوگانه . در زمان قدرت دوگانه تشکلهای نیمه علنی و مخفی هم قادر هستند در تعیین امر تسلیم حکومت یا طراحی قیام هم مشارکت داشته باشند زیرا به حداقل آزادیها در قدرت دو گانه دست خواهند یافت پس نوع حکومت و نحوه ی سرنگونی حکومت و ساختار حکومت آینده در شرایط حاضر نه تنها امکانی برای تبادل نظر برای این سازماندهان نیست بلکه مردم هم قادر به دخالت در این بحث ها نیستند و لذا امر بسیج عمومی رلا مختل می نمود چون بحث ها نمی توانست عمق توده ای بیابد . از اینرو در زمان قدرت دوگانه ما وارد ارائه ی یک منشور مکمل دیگر نیز خواهیم شد . دوستان این ضعف نیست بلکه درک درست از زمان ارائه ی مسائل است . ما در حال مبارزه ی عملی هستیم و حزب نیستیم تعریف ما همانطور که رضا گفت متفاوت است ما اتحاد را در تقسیم کار اجتماعی و سازمان اجتماعی کار تعریف می کنیم پیوندها و حتی ساختار حکومتی منطبق بر این رشته ها یا صنفهای تقسیم بندی شده ی سازمان اجتماعی کار است زیرا ماتریالیسم تاریخی یعنی تعیین دیالکتیک و روند تکامل تاریخی نیروی کار . که از بدو اولین بازتولید اجتماعی در مازاد تولیدش تنشو نما یافت تا انتهای زوال کامل نیروی کار در واحد کالا . لذا درک ما عمیق و درونگرا و از خود کار است و درک شما فیزیکی و مکانیکی از چیزی به نام طبقه است . که تعاریف متفاوتی را ارائه می دهید . مسئله ی دیگر در کسب قدرت سازمان اجتماعی کار تملک خصوصی ست که به تملک اجتماعی درآمده و بقول مارکس بطور کلی ماهیت دولت را متفاوت می سازد لذا اینکه فقط گفته شود دولت بورژوائی با دولت کارگری تفاوتی ندارد کلا نشان از عدم درک ماهیت این دو طبقه است . سوسیالیسم شوراها مطابق مناع یک یا چندین گروه اجتماعی شکل می گیرد و شوراهای این گروهها اعمال مستقیم اراده ی اعضایش است بدون قید و شرط از اینرو جزئیات مطالبات هر گروه متفاوت است ولی با اصل برابری کامل همه ی افراد جامعه . از اینرو دموکراسی مشارکتی معنائی ندارد مشارکت سوسیالیستی است دموکراسی سوسیالیستی هم با دموکراسی بورژوائی هم در ماهیت و هم در شکل متفاوت است دموکراسی بورژوائی شکل حکومتی بر اساس مالکیت خصوصی و ماهیت طبقه ی بورژواست بار معنائی این تعاریف تفاوتهای آشکاری با هم دارند برای طبقه ی کارگری که میهن ندارد و آن چیزی که بنام میهن است در تملک سرمایه دار است تفاوت ندارد که بورژوازی فارس منابع ارضی این میهن را غارت کند یا مشترکا بورژوازی فارس آنها را استثمار کند یا بورژوازی ترک یا … . سازمان اجتماعی کار تلاش می کند با کسب قدرت سیاسی تازه ملت بسازد تا امکان بهره برداری مشترک و برابر جامعه را مهیا سازد و چون استثمارگر نیست هر کس به اندازه ی کارش را بعنوان شهروند جهانی عملی می سازد و شوراها چنان متکثر هستند که صحبتی از تمرکز نیست . به همین دلیل سازمان اجتماعی کار دارای منافع مشترکیست ممکن است با انواع فرهنگها و عقاید باشد ممکن است با دین و مذهب های مختلفی باشد که خللی در امر اتحاد آنها فراهم نخواهد کرد پس عدم ورود به جزئیات مسئله ی ملی بقول رضا توسط خود گروهها و اصناف سازمان اجتماعی کار به گونه ای توافق می شود در مورد مسکن هم نکته اینجاست که هنوز شما تصور می کنید قرار است در یک مبارزه ی حزبی مطالباتتان را از یک حکومت بورژوائی بخواهید یا حکومت مسئول انجام یک سری مطالباتی ست که اتفاقا در بیشتر برنامه های احزاب و سازمانهای چپ دیده شده است در حالی که جنبش طبقه ی کارگر پس از کسب قدرت دیگر جنبشی مطالباتی نیست بلکه برنامه ریزی خود شوراها و دولت امری مشترک است این خود مردم هستند که دارای قدرت اعمال اراده ی خودشان هستند فقط برنامه هایشان در واقع یادآوری وظائف خودشان به خودشان است اگر مسکن می خواهند خودشان تصمیم بگیرند و انجام دهند امام زمانی از غیب انجام نمی دهد که اتحاد آنها را تحت تاثیر قرار ندهد . پس تا تشکیل قدرت دوگانه و منشور مکمل باید تحمل داشته باشید
” این اعتراضات زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند ” .
آیا سرنگونی نظام شامل خواستهای “صنفی و مدنی ” است ؟!
” ما تشکل ها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضدانسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و… ”
اگر این خواستها شامل ” تحقق خواستهای حداقلی” این منشور باشد ، خواستهای
” حداکثری ” این ” منشور ” کدام است ؟!
واقعا معلوم نیست که چگونه این افراد که سابقه سیاسی و مبارزاتی طولانی دارند چنین اظهارات توهین آمیزی را برای مردم ایران موعظه میکنند؟
این منشور حداقلی است تا مرحله ی رسیدن به قدرت دوگانه . در زمان قدرت دوگانه تشکلهای نیمه علنی و مخفی هم قادر هستند در تعیین امر تسلیم حکومت یا طراحی قیام هم مشارکت داشته باشند زیرا به حداقل آزادیها در قدرت دو گانه دست خواهند یافت پس نوع حکومت و نحوه ی سرنگونی حکومت و ساختار حکومت آینده در شرایط حاضر نه تنها امکانی برای تبادل نظر برای این سازماندهان نیست بلکه مردم هم قادر به دخالت در این بحث ها نیستند و لذا امر بسیج عمومی رلا مختل می نمود چون بحث ها نمی توانست عمق توده ای بیابد . از اینرو در زمان قدرت دوگانه ما وارد ارائه ی یک منشور مکمل دیگر نیز خواهیم شد . دوستان این ضعف نیست بلکه درک درست از زمان ارائه ی مسائل است . ما در حال مبارزه ی عملی هستیم و حزب نیستیم تعریف ما همانطور که رضا گفت متفاوت است ما اتحاد را در تقسیم کار اجتماعی و سازمان اجتماعی کار تعریف می کنیم پیوندها و حتی ساختار حکومتی منطبق بر این رشته ها یا صنفهای تقسیم بندی شده ی سازمان اجتماعی کار است زیرا ماتریالیسم تاریخی یعنی تعیین دیالکتیک و روند تکامل تاریخی نیروی کار . که از بدو اولین بازتولید اجتماعی در مازاد تولیدش تنشو نما یافت تا انتهای زوال کامل نیروی کار در واحد کالا . لذا درک ما عمیق و درونگرا و از خود کار است و درک شما فیزیکی و مکانیکی از چیزی به نام طبقه است . که تعاریف متفاوتی را ارائه می دهید . مسئله ی دیگر در کسب قدرت سازمان اجتماعی کار تملک خصوصی ست که به تملک اجتماعی درآمده و بقول مارکس بطور کلی ماهیت دولت را متفاوت می سازد لذا اینکه فقط گفته شود دولت بورژوائی با دولت کارگری تفاوتی ندارد کلا نشان از عدم درک ماهیت این دو طبقه است . سوسیالیسم شوراها مطابق مناع یک یا چندین گروه اجتماعی شکل می گیرد و شوراهای این گروهها اعمال مستقیم اراده ی اعضایش است بدون قید و شرط از اینرو جزئیات مطالبات هر گروه متفاوت است ولی با اصل برابری کامل همه ی افراد جامعه . از اینرو دموکراسی مشارکتی معنائی ندارد مشارکت سوسیالیستی است دموکراسی سوسیالیستی هم با دموکراسی بورژوائی هم در ماهیت و هم در شکل متفاوت است دموکراسی بورژوائی شکل حکومتی بر اساس مالکیت خصوصی و ماهیت طبقه ی بورژواست بار معنائی این تعاریف تفاوتهای آشکاری با هم دارند برای طبقه ی کارگری که میهن ندارد و آن چیزی که بنام میهن است در تملک سرمایه دار است تفاوت ندارد که بورژوازی فارس منابع ارضی این میهن را غارت کند یا مشترکا بورژوازی فارس آنها را استثمار کند یا بورژوازی ترک یا … . سازمان اجتماعی کار تلاش می کند با کسب قدرت سیاسی تازه ملت بسازد تا امکان بهره برداری مشترک و برابر جامعه را مهیا سازد و چون استثمارگر نیست هر کس به اندازه ی کارش را بعنوان شهروند جهانی عملی می سازد و شوراها چنان متکثر هستند که صحبتی از تمرکز نیست . به همین دلیل سازمان اجتماعی کار دارای منافع مشترکیست ممکن است با انواع فرهنگها و عقاید باشد ممکن است با دین و مذهب های مختلفی باشد که خللی در امر اتحاد آنها فراهم نخواهد کرد پس عدم ورود به جزئیات مسئله ی ملی بقول رضا توسط خود گروهها و اصناف سازمان اجتماعی کار به گونه ای توافق می شود در مورد مسکن هم نکته اینجاست که هنوز شما تصور می کنید قرار است در یک مبارزه ی حزبی مطالباتتان را از یک حکومت بورژوائی بخواهید یا حکومت مسئول انجام یک سری مطالباتی ست که اتفاقا در بیشتر برنامه های احزاب و سازمانهای چپ دیده شده است در حالی که جنبش طبقه ی کارگر پس از کسب قدرت دیگر جنبشی مطالباتی نیست بلکه برنامه ریزی خود شوراها و دولت امری مشترک است این خود مردم هستند که دارای قدرت اعمال اراده ی خودشان هستند فقط برنامه هایشان در واقع یادآوری وظائف خودشان به خودشان است اگر مسکن می خواهند خودشان تصمیم بگیرند و انجام دهند امام زمانی از غیب انجام نمی دهد که اتحاد آنها را تحت تاثیر قرار ندهد . پس تا تشکیل قدرت دوگانه و منشور مکمل باید تحمل داشته باشید
“….. برای طبقه ی کارگری که میهن ندارد ” ؟!
( از مقاله )
” این اعتراضات زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند ” .
آیا سرنگونی نظام شامل خواستهای “صنفی و مدنی ” است ؟!
” ما تشکل ها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضدانسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و… ”
اگر این خواستها شامل ” تحقق خواستهای حداقلی” این منشور باشد ، خواستهای
” حداکثری ” این ” منشور ” کدام است ؟!
واقعا معلوم نیست که چگونه این افراد که سابقه سیاسی و مبارزاتی طولانی دارند چنین اظهارات توهین آمیزی را برای مردم ایران موعظه میکنند؟