سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

نگاهی به اجتماعات بومی مردم عرب- عقیل دغاقله

ساختار نظام اجتماعی در میان مردم عرب به شکل سنتی ساختار قبیله ای و عشایری است. منظور از عشایر اجتماعات بومی هستند که به شکل تدریجی در یک رابطه تنگاتنگ با اکوسیستمی که در آن زندگی می کنند شکل گرفته اند. سرزمینی که مردم عرب در آن زندگی می کنند، اقلیمی خشک و گرم است و متوسط دما در آن حدود ۴۰ درجه است که در تابستان به ۵۰ نیز می رسد. علاوه بر این ویژگی گرم و خشک، رودخانه های فراوانی در آن اقلیم جاری هستند. رودخانه هایی مانند کارون، کرخه، جراحی، دز، شط العرب، هورالعظیم و هور الفلاحیه قرار دارد. ترکیب این هوای گرم و خشک، از یک سو، و رودخانه های پر آب، از سوی دیگر، به تدریج مردم عرب را به زندگی در کنار این رودخانه ها هدایت کرد. اجتماعاتی که در کنار رودخانه، در کنار هور، و در دل هور شکل گرفته اند. در هر کدام از اکوسیستم های مذکور، مردم برای تدبیر أمور و تعامل با مشکلاتی که با آن روبرو هستند-چه تعامل با مخاطرات محیطی و چه تقابل با نیروهایی که ممکن بود ماهیت وجودی آنها را به مخاطره بیندازد با هم ائتلاف می کردند و کنفدراسیونی از قبایل (حلف) را شکل می دادند. مردمی که در کنار رود کرخه زندگی می کردند ، برای مثال، ائتلاف خود را داشتند، و آنان که در دل هور بودند اجتماع خاص با ویژگی های یگانه خود را شکل می دادند. نقشه زیر را که در سال ۱۹۲۵ از توزیع جغرافیایی مردم عرب تهیه شده است، به خوبی این خوشه بندی که در کنار رودخانه ها و هور شکل گرفته است را نشان می دهد. 

نقشه اجتماعات قبیله ای سال ۱۹۲۴ توسط بریتانیا تهیه شده است

همانطور که مشاهده می شود، هر کدام از رودخانه ها و هور به نقطه ای برای کنار هم آمدن مردم شده است. در کنار رودخانه کرخه، برای مثال، عشیره بنی طرف ساکن شده است. در هور عشایری که به «معدان» یا عرب های هور مشهور هستند حضور دارند. همچنین بنی کعب در اطراف قسمت های جنوبی رود کارون و شط العرب سکونت دارند. همچنین در سواحل خلیج فارس عشایر دیگری گردهم آمده اند که شامل العبادله، المرازیق، آل علی، الحواسنه، الدواسر، آل مره و المناصی هستند. 

برای آنکه این تصویر واضح تر شود، در شکل زیر یک تصویر نسبی از توزیع جغرافیایی و خوشه بندی مردم عرب ارائه شده است. البته که این تصویر غیر دقیق است و صرفا جهت ایجاد یک تصور از نسبت جغرافیا وشکل گیری قبیله هاست.

خوشه بندی تقریبی اجتماعات قبیله ای در اطراف رودخانه ها، آبراه ها و هور

زندگی در کنار رودخانه ها و هور البته تنها به معنای توزیع جغرافیایی نیست. بلکه شرایط محیطی هر کدام از خوشه های فوق به شکل گیری سبک خاصی از زندگی شده است. برای مثال عرب های هور امکان کشاورزی ندارند و بیشتر بر مبنای صید ماهی، پرندگان و گاومیش داری زندگی می کنند. صید و شکار ویژگی های خاص خود را دارد که به تدریج بدن انسان در ارتباط با آن اکوسیستم شکل می گیرد. فردی که در هور زندگی می کند، برای مثال یاد می گیرد که صبور باشد. او ممکن است ساعت ها در انتظار یک شکار باشد، اما در عین حال هنگامی که زمان آن برسد سریع و تند عمل کند. همچنین به دلیل زندگی مستمر در یک محیط آبی، آنکس که در هور زندگی می کنند تنها با یک نگاه به آب و رنگ و حرکت آن می تواند مشخصات و عمق هور در آن منطقه را تشخیص دهد. فرد ساکن هور می تواند متوجه شود که چه نوع خاکی در زیر این آب وجود دارد و آیا می تواند قایق خود را حرکت دهد یا خیر. او می تواند متوجه شود که در آن زیست محیط کدام نوع از ماهی یا موجود دریایی دیگر و در چه عمقی زندگی می کنند. 

ارتباط مستمر با محیط هور که پر از نی (قصب) است باعث می شود تا عرب های هور شناخت متفاوتی از انواع نی پیدا کنند و برای متمایز کردن آنها نام های مختلفی برای نی ها انتخاب کنند. معروفترین نام نی ها در هور شامل التباره، العگه، الرباخ، الزله و الفارسیه می باشد. التباره نی های نازکی هستند که استحکام چندانی ندارند. این نی های به دلیل نازکی و کیفیت شان قابلیت استفاده در ساخت حصیر را ندارند. از تباره برای آتش در تنورهای گلی، پخت و پز، روشنایی و گرما بخشی استفاده می شود. نوع دیگر نی را العگه می نامند، نی های سبز و منعطفی که برای ساخت حصیر استفاده می شوند. این نوع از نی حتی اگر خشک شوند باز انعطاف خود را حفظ می کنند و می توانند برای حصیرسازی استفاده شوند. نوع دیگری از نی را رباخ نامیده اند. رباخ به نی هایی گفته می شود که به شدت خشک است و به سرعت می شکند به این دلیل که مدت ها از ریشه جدا شده است و در هور باقی مانده است. به نی هایی که بسیار نرم و نازک است الزله می گویند، نی هایی که انعطاف و استحکام بسیار دارند و در عین حال نازک هستند. این ویژگی ها باعث شده اند تا از این نی ها برای ساخت طناب استفاده شوند و به همین دلیل به این نوع از نی البنده نیز می گویند. الفارسیه به نی ای گفته می شود که مانند چوب است، هم بسیار ضخیم است و هم استحکام لازم را دارد تا با آن بتوانند قایق ها را حرکت دهند. این نوع از نی همچنین برای شکافتن لایه های سفت برخی از مناطق هور نیز استفاده می شوند، با این نوع از نی از سد آن لایه ضخیم می گذرند تا ماهی صید کنند. 

این شناخت دقیق از ماهیت هور، خاک هور و نی های موجود در هور نتیجه یک سیستم آموزشی یا مطالعه درباره محیط زیست هور نیست. چنین درکی تنها از طریق یک ارتباط مستمر تاریخی میان بدن یک فرد بومی با طبیعت هور شکل می گیرد به گونه ای بدن حتی بدون بینایی می تواند ویژگی های محیطی اطراف خود را حس کند. بر این اساس «عرب هور» پیش از آنکه یک مفهوم فرهنگی باشد، مفهومی است که در آن بدن انسان بومی در ارتباط با محیط شکل می گیرد. علاوه بر آن در تعامل میان طبیعت هور و انسان های بومی نوع اجتماعات نیز شکل می گیرند. همه نقاط هور قابل سکونت نیستند و بنابراین اجتماعات به نسبت کوچک و جدا از هم شکل می گیرند که ارتباط آنها تنها از طریق آبی برقرار است. میان این اجتماعات متکثر هم نوعی همبستگی وجود داد تا بتوانند در برابر رخدادهای طبیعی دوام پیدا کنند. مفهوم عشیره از دل این نوع از همبستگی ها که بسیار منعطف و سیال هستند شکل می گیرد.

 این فرایند تاریخی شکل گیری اجتماعات بومی در ارتباط با محیط آبی را می توان به دیگر اجتماعات بومی مردم عرب نیز تعمیم داد. و به محض آنکه از هور خارج شویم، و همراه با تغییر ویژگی های زیست محیطی، نوع زندگی اجتماعی مردم عرب نیز تغییر می کند. برای مثال، به سمت جنوب و خارج از فضای هور، آب و هوا و نوع خاک عاملی می شود تا نخل داری در مرکز زیست اجتماعی قرار گیرد. نخل داری مستلزم یکجا نشینی است. و باز می توان به ارتباط عمیق میان نخل و مردم آن منطقه پرداخت. آنها شناخت کمی از طبیعت هور و انواع نی دارند. اما به خوبی می توانند نخل های مختلف و انواع خرما را تشخیص دهند. علاوه بر آن تولید انبوه خرما به نوعی از تجارت منجر می شود. در نتیجه ترکیب تجارت، یکجانشینی و موقعیت جغرافیایی ( تقاطع شط العرب، رود کارون و خلیج فارس) و همچنین نزدیکی به بصره که زمانی یک بندر تجاری بود زمینه شکل گیری شهرنشینی فراهم می آید. در این فضا عشایر بنی کعب شکل می گیرند، عشایری که به شکل تاریخی و به دلیل ویژگی های پیش گفته توانسته بودند زمام قدرت سیاسی را در اختیار داشته باشند و در دوره های مختلف بتوانند ائتلافی میان عشایر عرب در دیگر نقاط ایجاد کنند.  به سمت شمال اقلیم که حرکت کنیم، ویژگی های آب و هوایی نیز تغییر می کند و زمستان های سرد در نزدیکی رشته کوه های زاگرس باعث می شود که زندگی کوچ نشینی شکل بگیرد. مردمی که در این مناطق ساکن هستند به تدریج به هم پیوند میخورند تا عشایر معروف بنی لام را شکل دهند، عشایر قدرتمندی که پیش از شکل گیری دولت مدرن، میان سرزمین هایی که امروز به ایران و عراق مجزا شده اند در حرکت بودند. این عشایر در زمستان در سوی عراق سکونت داشتند، و در تابستان به سمت کوهای زاگرس حرکت می کردند و در آنجا سکونت می یافتند. می توان به سبک زندگی کوچ نشینی و اثرات آن بر انسان بومی کوچ نشین پرداخت، موضوعی که فراتر از این متن است. 

عرب های ساحل که در استان هرمزگان هستند رابطه نزدیکی با دریا و خلیج دارند. امرار معاش آنها اغلب بر صید در دریا، کشاورزی و تجارت مبتنی است. عرب های ساحل در شهر و روستاهایی که در امتداد خلیج فارس و بندرهای آن مانند بندگناوه، بندر خارک، بندر قشم، بندر عباس و بوشهر ساکن هستند. اگر در مناطق جنوب غربی روابط نزدیک اجتماعی و تاریخ مشترک با عرب های جنوب عراق وجود دارد، عرب های ساحل با مردم آن سوی خلیج فارس پیوند دارند. و همین باعث شده است تا از منظر فرهنگی عرب های ساحل اکثرا از اهل سنت باشند و لهجه عربی آنها خلیجی باشد. زندگی این مردم همچنین قبل از شکل گیری دولت مدرن با کشتی سازی، دریانوردی، صید ماهی، نخل داری، و تجارت در هم تنیده باشد. 

نکات فوق به تفصیل ذکر شد تا به این نکته برسیم که عشیره نه واحدی مبتنی بر خویشاوندی، که یک نظمی اجتماعی بومی است که به شکل عمیقی در طبیعت و اکوسیستم تنیده شده است. نقش اکوسیستم و زندگی در کنار رودخانه ها آنقدر اهمیت دارد که افراد علاوه بر نام قبیله خود، به نام رودخانه نیز شناخته می شوند. برای مثال، بسیار معمول است که از فردی پرسیده شود که «اهل کدام رودخانه هستی؟» به عبارتی، رودخانه ها انسان ها را به هم وصل می کند و آنها را از هم جدا می سازند. شاید به همین دلیل باشد که مردم این عشایر خود را به عنوان ساکنین اصلی سرزمین خود معرفی می کنند. در این معنا عنوان «ساکنین بومی» یا «ساکنین اصلی» (السکان الأصلیین) ناظر به این نیست که چه کسی زودتر آمد، بلکه بیش از آن ناظر به فهمی برآمده از این درهم تنیدگی با زیست محیط و زمینی است که در آن ساکن هستند. در این چارچوب قبیله و عشیره معادل این اجتماعات بومی است و در ادامه هرجا به از قبیله یا عشیره استفاده شده است منظور این نوع از اجتماعات بومی است. 

 ساخت سیاسی اجتماعات بومی

ساخت سیاسی و اجتماعی مردم عرب ساختی پیچیده و پایین به بالا است. کوچکترین واحد این ساخت اجتماعی حموله است که خود از ترکیب چند «بیت» شکل می گیرد. از ائتلاف چند حموله ساخت بزرگتری به نام عشیره شکل می گیرد و از ائتلاف چند عشیره طایفه و بعد قبیله شکل می گیرد. و در این ساختار قبیله -بیش از آنکه مبتنی بر روابط خونی یا خویشاوندی باشد- نوعی ائتلاف یا ساختار سیاسی است که در نتیجه ائتلاف عشایر مختلف شکل می گیرد. منظور از سازمان اجتماعی پایین به بالا این است که این حموله و ائتلاف یا تضاد میان آنها است که ساختار بالاتر از آن را شکل می دهد. و نحوه مدیریت امور اجتماعی و سازماندهی سیاسی نیز از همین فرایند پایین به بالا پیروی می کند. برای فهم دقیق تر این موضوع می توان به شیوه برآمدن و ظهور شیخ قبیله یا عشیره اشاره کرد. به شکل عام این روند به اینگونه است که بزرگان حموله ها جهت حفظ همبستگی، کمک و پشتیبانی یکدیگر و رفع تنش های احتمالی در ارتباط مستمری هستند. از خلال این ارتباط به تدریج فردی که توانایی بیشتری برای ایجاد همبستگی و گردهم آوردن حموله ها را دارد به عنوان شیخ عشیره ظهور می کند. این فرایند انتخابی نیست. اینگونه نیست که بزرگان حموله ها رای می دهند تا شیخ را انتخاب کنند. بر خلاف این تصور، شیخ به عنوان شخصیتی کاریزماتیک ظهور کند. او خضوع، قدرت تصمیم گیری، ایثار، شجاعت، و قدرت ایجاد و حفظ شبکه ارتباطی میان حموله ها را دارد و همین ویژگی ها باعث می شود که جایگاه کاریزماتیک پیدا کند. 

از ترکیب شیوخ عشیره ها شورایی تشکیل می شود که کار آن حل و فصل امورات عشایر و تصمیم گیریهای کلان تر است. از میان شیوخ عشایر (حدود ۵ تا ۶ نفر) شیخ قبیله ظهور می کند. این انتخاب باز از طریق اجماع است و در آن فردی که توانایی ها و کاریزمای فردی را دارد به تدریج در میان شیوخ دیگر آن جایگاه را کسب می کند. به همین دلیل است که شیخ -حداقل پیش از دوران متاخر- با ثروت، زمین داری، یا قدرت وراثتی تعریف نمی شد. اکثر شیوخ فاقد چنین ویژگی هایی بودند. البته این به معنای آن نیست که وراثت یا ثروت موثر نیستند، بلکه بدین معناست که وراثت یا ثروت عوامل ثانویه هستند. فرزند شیخ بودن یا فرزند خانواده های نزدیک به شیخ ممکن است باعث شود که فرد مهارتهایی را کسب کند که دیگران ندارند یا آن شبکه اجتماعی لازم برای رهبری را به دست آورد.. اما موارد بسیاری می توان پیدا کرد که با فوت یک شیخ، فردی از خانواده دیگر در آن جایگاه بنشیند. همچنین به محض آنکه شیخ آن توانایی فردی را از دست دهد یا نتواند آن اجماع مد نظر را ایجاد کند خود به خود کنار زده می شود و به تدریج فرد دیگری در مقام شیخ ظاهر می شود. در این ساختار، بنابراین، توانایی های کاریزماتیک شیخ نقش کلیدی ایفا می کنند. هنر او در این است که بتواند حداکثر حموله ها و عشیره ها را در کنار هم بیاورد. و به میزانی که قدرت اجماع آوری بیشتر داشته باشد، قدرت و نفوذ آن قبیله نیز توسعه پیدا می کند. و بخش قابل توجهی از این هنر در خلاقیت و شجاعت شیخ در اخذ تصمیم و شیوه هایی است که همراهی تمامی یا بخش عمده ای از حموله ها را داشته باشند. و با وفات شیخ، یا ناتوانی او، به سرعت سازمان اجتماعی عشیره درهم می ریزد و حموله ها یا عشیره ها درگیر فرایندی از تنش می شوند تا آنکه دوباره بتوانند این مکانیسم اجماع را ایجاد کنند.

از طریق همین فرایند اجماع، و البته ائتلاف میان قبیله ها، امارت شکل می گیرد و یکی از قبیله ها که توانایی های بیشتری نشان دهد به تدریج حوزه نفوذش را گسترش می دهد و قبیله های دیگر را همراه خود می کند. امارت یک سازمان سیاسی است که رهبری بخش عمده ای از قبیله ها و همراهی آنها را دارد. شناخته شده ترین امارت هایی که تشکیل شده اند شامل مشعشعیان، بنی کعب البوکاسب هستند. امارت مشعشعیان در شهر حویزه تشکیل شد و از سال ۱۴۳۶ میلادی تا ۱۷۲۴ میلادی زمام امور را در اختیار داشت. مشعشعیان توانستند از شوشتر تا بصره را زیر نفوذ خود داشته باشند و ائتلاف گسترده ای را شکل دهند که مبنای آن دین و مذهب تشیع بود. بنی کعب، امارت دیگری بود که در حد فاصل سال های ۱۷۴۰ میلادی تا ۱۸۴۰ قدرت را در اختیار داشت. بنی کعب نیز بر مبنای ائتلاف یا کنفدراسیونی از قبائل عرب تشکیل شد و برای حفظ استقلال و خودمختاری خود با دو دولت عثمانی و ایران مدام در تنش بودند. با پیشروی استعمار، به ویژه پرتغال و سپس بریتانیا، درگیر و جنگ های منطقه پیچیدگی های خاص خود را پیدا کردند. بریتانیا برای آنکه راه خود را در منطقه باز کند، نیاز داشت که خلیج فارس را به منطقه ای امن برای تجارت جهانی بدل کند و از آن طریق بندر بمبئی را به بندر بصره (زیر سلطه عثمانی) متصل کند. اما این سیاست بریتانیا به ایجاد تنش میان بریتانیا و قبائل عرب منجر شد، قبائلی که باور داشتند بریتانیا با اقداماتش اصل خودمختاری مردم عرب را مخدوش کرده است. در قرن ۱۹ بیش از چهار جنگ میان کنفدراسیون بنی کعب و بریتانیا رخ داد، که هر چهار جنگ، بریتانیا با خسارت های جدی مجبور به عقب نشینی شد. شکست در این جنگ ها باعث شد تا بریتانیا به سمت ائتلاف با دولت ایران و عثمانی برود تا این قبیله ها را به زانو درآورد که در آن نیز موفقیت چندانی کسب نکردند، گرچه حوزه نفوذ آنها به تدریج گسترش یافت. از سال ۱۸۱۲ میلادی، به تدریج امارت آلبوکاسب رشد کرد و قدرت روزافزونی پیدا کرد. دوره حکمرانی آلبوکاسب همزمان بود با عصر شکل گیری دولت های مدرن، و دوره تاریخی ای که بریتانیا توانسته بود پایه های نفوذ خود را در منطقه تثبیت کند. تنش های این دوره نیز کماکان بر حفظ خودمختاری و استقلال حکمرانی بومی بود. مردم محلی پروژهای اقتصادی ای چون تاسیس گمرک، افتتاح رود کارون به تجارت جهانی، و طرح های صنعتی و کشاورزی-یا در دورا متاخرتر- صنعت نفت را بر علیه خودمختاری بومی می دانستند و تمام تلاش خود را کردند تا اصل استقلال اجتماعات بومی را حفظ کنند و به شکل مستقل حکمرانی کنند. منظور از مستقل این است که قدرت تصمیم گیری در امورات اقلیم را در اختیار داشتند، و رابطه شان با دولت های اطراف را در حد باج و خراج نگاه دارند، مالیاتی که هرگاه تصور می کردند که این دولت ها ضعیف شده اند آن را نیز پرداخت نمی کردند. و البته می توان تصور کرد که به دلیل همین ویژگی رابطه با دولت های اطراف-چه ایران و چه عثمانی- به سرعت به تنش و تخاصم می انجامیدند.  

در میان عرب های ساحل در استان هرمزگان نیز به شکل تاریخی امارت های فراوانی شکل گرفته اند. از جمله این امارت ها می توان به امارت القواسم اشاره کرد که در سال های ۱۷۱۸ تا ۱۸۹۸ میلادی نفوذ بسیاری در منطقه داشتند و توانسته بودند عشایر ساکن در مناطق جنوبی و جزیره هایی که در خلیج فارس ساکن بودند را گردهم آورند و ائتلاف قدرتمندی را شکل دهند که دائم با استعمار پرتغال در منطقه در تنش و جنگ باشند. علاوه بر امارت القواسم،‌ امارت های دیگری مانند العبادله، المنصور، آل علی، و المرازیق نیز در طی دوران های مختلف توانستند موفق شدند تا ائتلافی میان عرب های ساحل ایجاد کنند. 

نگاهی به تنیدگی اجتماعات بومی و ساخت سیاسی پایین به بالا این اجتماعات که به شکل تاریخی به شکل گیری کنفدراسیون و امارت های سیاسی منجر شده است، فهم دقیق تری از اجتماعات بومی مردم عرب به ما میدهد، فهمی که فراتر از تئوری های شرق شناسانه موجود که قبیله را به عنوان نظام خویشاوندی کوچک، «پیشامدرن» و مبتنی بر پیوندهای خونی تعریف می کند می رود. این آشنایی از ساخت اجتماعی مردم عرب زمینه ضروری برای درک و تحلیل رخداد هایی است که پس از شکل گیری دولت مدرن اتفاق افتاد. رخداد هایی مانند نحوه تعامل میان این مردم و دولت مرکزی، توسعه صنعت نفت، جنگ هشت ساله ایران و عراق، تحولات زیست محیطی، و شاید مهمتر از همه شیوه های مقاومتی که مردم عرب برای حفظ و تداوم خودمختاری خود به کار گرفتند. 

برآمدن دولت مدرن و پایان عصر امارت های بومی

با شکل گیری دولت مدرن، عصر امارت های عربی نیز پایان یافت. با سقوط امارت بنی کعب (آلبوکاسب)، دولت مرکزی ایران به شکل مستقیم تصدی امور را برعهده گرفت. رضا شاه سپهبد زاهدی را به عنوان استاندار انتخاب کرد و نام ایالت را از عربستان به استان خوزستان تغییر داد. از منظر دولت مرکزی، و آنگونه که در خاطرات رضا شاه آمده است- این اقلیم به دلیل ضعف دولت مرکزی، هویت ایرانی خود را از دست داده بود. رضا شاه مردم عرب را به عنوان ایرانیانی می دانست که هویت پارسی خود را از دست داده بودند و در چنگال شیوخ عرب به تدریج هویت شان عربی شده است و به جای فارسی عربی صحبت می کردند، و لباس عربی می پوشیدند.  

برآمدن دولت مدرن، با توسعه فضاهای دولتی همراه بود که به سرعت رشد کردند. منظور از فضاهای دولتی نهادها، مکان ها و جغرافیایی بود که حول و حوش (و در ارتباط با دولت) شکل گرفتند. این فضاها شامل مدارس، دانشگاه ها، کارخانه ها، صنایع نفتی، ادارات دولتی، شهرک های صنعتی ، بافت شهری جدید،‌ کشاورزی صنعتی در منطقه توسعه یافت. این فضاها بر مبنای هویت جدید فارسی و آریایی (که پهلوی آن را مبنای دولت-ملت سازی قرار داده بود) شکل گرفتند. نیروی کاری نهادها و سازمانهای دولتی از استان های دیگر تامین می شد، افرادی که از مناطق مختلف می آمدند اما به تدریج در بافت سیاسی و فرهنگی جدیدی که دولت پیشقراول آن بود ادغام می شدند.

اما شکل گیری و رشد این فضاهای دولتی با به حاشیه راندن مردم عرب همراه بود. مردم عرب حداقل به دلیل تفاوت زبانی امکان ورود به فضاهای جدید را نداشتند. برخوردهای خشن در طی فرایند دولت سازی، مهاجرت های اجباری و تبعید،سلب اراضی، از بین بردن خودمختاری بومی، و تعریف مردم عرب به عنوان «دیگری» از جمله عواملی بودند که مردم عرب را بیشتر به حاشیه بردند و آنها را با ساخت جدید بیگانه ساختند. علاوه بر آن، نگاه امنیتی دولت به مردم عرب و دیدن آنها به عنوان عامل بالقوه ای در ایجاد ناامنی مزید بر علت بود. این نگاه مرزهای میان نهاد و فضاهای دولت، از یک سو، و مردم عرب از سوی دیگر، را مستحکم تر و نفوذ ناپذیرتر ساخت. مردم عرب نیز نگاه منفی به دولت داشتند. از منظر آنان دولت نهادی بود که نه تنها هویت شان را به رسمیت نمی شناخت، که برای حذف و از میان بردن آنها آمده است. در این فضا به تدریج مردم عرب خود را از عرصه عمومی که در حال برآمدن بود کنار کشیدند، رابطه خود با دولت را در حداقل ممکن تعریف کردند، و ساخت اجتماعی مردم بومی بازتولید شود. پس از حدود ۹ دهه از شکل گیری دولت مدرن، هنوز تعلقات قبیله ای وجود دارد. در مطالعه ای که در سال ۱۳۸۵ انجام شده است، بیش از ۷۰ درصد مردم عرب در صندوق مالی قبیله عضو هستند، سهم مالی خود در رخداد هایی که اعضای قبیله را متاثر می کند می پردازند ، شیخ را به عنوان ملاک نهایی در تصمیم گیری هایشان می پذیرند، و اختلافات مابین خود را از طریق نظام قضایی عرفی حل و فصل می کنند. البته این به معنای عدم ارجاع اختلافات به دادگاه های رسمی نیست. بلکه بدین معناست که سعی می شود اختلافات در مرحله اول از طریق همان مکانیسم های درونی حل و فصل شود. تداوم قبیله به این معنا نوعی مقاومت در برابر دولت مدرن تلقی می شود: شکلی از «نه»گفتن به ادغام شدن اجباری در ساخت دولت-ملت مدرن و اصرار بر تداوم آن استقلال و خودمختاری بومی است که دولت سعی کرده است آن از بین ببرد. برای فهم قبیله به عنوان نوعی مقاومت می توان به شکافی که میان فضای دولتی و فضای قبیله ای وجود دارد. تقریبا دو فضا به شکل موازی در کنار هم و شاید در دل هم وجود دارند. اما رابطه چندانی میان این دو به شکل عینی وجود ندارد. در نشست ها و گعده های مرم بومی، و در آن ارتباطات درون قبیله ای خبری از دولت نیست. قبیله فضایی به نسبت مستقل مانده است، میدانی که مکانیسم های خاص خود را دارد. 

منبع: اینترنت

https://akhbar-rooz.com/?p=207444 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x