جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

هیج چیز به عقب بر نمی گردد!  – سهراب ستوده

با آمدن شهریور، انقلاب زن زندگی آزادی یک ساله می شود. یک سالی که هر روزش به اندازه یک سال تجربه آموز بود و نهال امید را در فضای یخ زده اسلامی جوانه زد. سالی که ادامه دارد و خود را برای موجی جدید علیه تحجر و فلاکت اسلامی آماده میکند. با این انقلاب همه چیز تغییر کرد و نگرش جدیدی بخصوص در نسل جدید پدید آورد.

رژیم اسلام از این انقلاب درس های مهمی برای بقای خود گرفت. ما نیز باید درس های خود را برای استمرار انقلاب و یکسره کردن کار رژیم بگیریم.

با اعتراضات اخیر رژیم اسلامی به ناگهان دست از دشمنی با عربستان کشید و از شعارهای افراطی خود کوتاه آمد، با آل سعود آشتی کرد، اسم خیابان شیخ نمیر را عوض کرد، خسارت حمله به سفارت عربستان را از جیب مردم پرداخت و با برقراری رابطه دیپلماتیک با این کشور یک فشار خارجی را خنثی کرد. نتیجه این “نرمش قهرمانه” احتمالا موجب تعطیل شدن تلوزیون انترناسیونال می شود و اپوزیسیون را از یک تریبون مهم محروم می کند. علاوه بر این رژیم در تدارک از سرگیری چند باره برجام برای پذیرش همه شرایط آمریکا و غرب است. و این در حالی است که رژیم همچنان به دشمنی با مردم به روال ۴۴ سال گذشته خود ادامه می دهد،  زیرا خوب می داند که دشمن واقعی خود همین جاست، نه امریکا.

نه عربستان و نه امریکا و اروپا به دلایل گوناگون علاقه ای به سرنگونی حکومت ملایان ندارند و اگر در طی یک سال گذشته در حمایت از انقلاب مردم ایران حرف هایی زده اند و موضع گیری هایی کرده اند بیشتر صوری و صرفا برای گرفتن امتیازهای بیشتر و اهلی کردن رژیم بوده  است.

بناراین ما نیز با توجه به این واقعیت تلخ باید درس های خود را بگیریم. باید بیاد آوریم که انتظار دوستی و همبستگی دولت ها با مردم ایران معنی ندارد و فقط منافع مشترک دولت هاست که در لحظه حساس پشت ها خالی میشود و قربانی می گیرد.

اگر دولت سعودی و ج.ا فهمیدند که خطر انقلاب زنانه ایران به نفع هیج کدام از طرفین نیست، ما هم باید بفهمیم که رمز موفقیت ما اتحاد و همبستکی در صفوف اپوزیسیون است. اگر چه این درس مهمی است، اما یاد گرفتن آن در جامعه استبداد زده ایران بسیار دشوار و یا غیرممکن است.

امروز جامعه ایران بیش از هر دوره ای دیگر دوقطبی است و این قطب بندی مانند قیچی جامعه را دو پاره کرده است.

یک لبه این قیچی سلطنت طلبان افراطی هستند و لبه دیگر مخالفان چپگرای مخالف برگشت به گذشته. اینها برخلاف ج.ا و سعودی و یا ج.ا و امریکا نمی توانند با هم مصالحه و پشت پرده با هم توافق کنند، چون در قدرت نیستند تا برای حفظ آن تلاش کنند. اینها فعلا برای تصرف قدرت با هم در ستیرند.

اینجا اروپا ویا کشور های دموکراتیک دنیا نیست که بخاطر مصلحت جامعه از برنامه سیاسی خود کوتاه بیایند و برای هدفی بزرگتر و مشترک ائتلاف کنند، اینجا ایران است، ایرانی استبداد زده و دین زده که  هیچ سنتی در آزادی و دموکراسی ندارد.

طبعا این جنگ قدرت هر دو طرف را خسته و کوفته می کند می کند، تا رژیم از آن بهره ببرد.

در جامعه ای که یک بخش اپوزیسیون آن با تکیه بر پوپولیسم و سنت گذسته پرستی و نوستالژیک ۲۵۰۰ ساله پادشاهی با دنده عقب حرکت می کند و می خواهد به همان جایی برود که یکبار شکست خورده است و یک بخش دیگر انقدر در تئوری های شکست خورده غور کرده که شدنی و  نشدی برایش معنی ندارد. در این میان سیاست واقع گرایی گم میشود و ممکن بودن و ممکن شدن نادیده گرفته میشود. یکی میگوید “هرکه نگه رهبر ما پهلویه، اجنبیه” دیگری میگوید “مرک بر ستمگر نه شاه می خواهیم نه رهبر”.

یکی شاه خود را از پیش انتخاب کرده و تظاهرات خیابانی را به متینگ انتخابانی تبدیل می کند و دیگری به تنهایی توهم کسب قدرت توسط پرولتاریا را در سر دارد. امروز دیگر انقلاب کردن به سبک خمینی ممکن نیست. دنیای امروز دنیای ارتباطات است، نمیشود با حضور “در صحنه” و جار و جنجار و ایجاد جو هیجانی به قدرت رسید. حفظ قدرت از کسب قدرت سختتر است. خمینی سال ۵۷ در نهایت نه با مذهب، حیله و تزویر بلکه با اسلحه مستقر شد. استقراری که هنوز بعد از ۴۴ سال به یک حکومت متعارف تبدیل نشده و با هر بحرانی می لرزد. حکومت یک دست و ۹۸٪ فقط یک حکومت دیکتاتوری است. تنوع افکار و برنامه ها فقط با ائتلاف ممکن میشود. ائتلاف یعنی کوتاه آمدن از برنامه خود برای تحقق خواستی بزرگ تر و تقسیم قدرت بعد از سرنگونی، چیزی که در جامعه ایران مرسوم نیست.

آنچه امروز در جامعه ایران شدنی است کوتاه کردن دست مذهب از امورات زندگی مردم است. تنفر مردم از اسلام سیاسی دستاورد بزرگ ۴۴ سال گذشته هست.این در سیر تکاملی جامعه بسیار اهمیت دارد. هیچ خداناباور و آته ایستی نمی توانست به اندازه ج.ا مردم را گریزان از دین کند. بنابراین یکی از ویژه گی های دولت بعد از انقلاب غیرمذهبی بودن آن و جلوگیری از قوانین شرعی در زندگی شهرواندان است. جریانی لیاقت و شایستگی رهبری این انقلاب را دارد که این را بفهمد و برای تحقق آن بکوشد.

بنابراین هیچ چیز نمی تواند مثل گذشته بماند، نه دخالت مذهب در زندگی مردم و نه برگشت به گذشته دورتر.

۲۹.۶.۲۰۲۳

https://akhbar-rooz.com/?p=207824 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محسن کوشا
محسن کوشا
10 ماه قبل

صورت مسئله ی آقای سهراب ستوده: “امروز جامعه ایران بیش از هر دوره ای دیگر دوقطبی است و این قطب بندی مانند قیچی جامعه را دو پاره کرده است.”  این صورت مسئله بینهایت کلی ست و از جامعه ایران ِ بزرگ و۹۰ میلیونی حکایت می کند.ولی وقتی آقای سهراب ستوده در سطری پائین تر ، در باره ی صورت مسئله خود توضیح میدهد؛ معلوم نیست که منظورش از جامعه ایران چیست و کجاست ؟ نوشته است :” یک لبه این قیچی سلطنت طلبان افراطی هستند و لبه دیگر مخالفان چپگرای مخالف برگشت به گذشته”همین؟به این سادگی؟ آخه آیا این هم شد توصیف وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانِ بزرگ ؟این جریان ها که نام برده شدند رقمی نیستند. چگونه می توانند سرنوشت ۹۰ میلیون را رقم بزنند؟ کی و کِی در ایران به این ها توجه شده شت؟اصلا مردم ایران در کجای صورت مسئله قرار دارند؟ وقتی صورت مسئله غلط یا عجولانه باشد و در مورد جامعه ایران ِ۹۰ میلیونی با هزاران فاکت و شاهد معتبر در مورد این سال که گذشت ولی فقط به خارج از کشور توجه کرد راه به جائی نخواهد برد.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
10 ماه قبل

آقای ستوده این انقلاب شما را نیز خرد و خاکشیر می کند تا بین دو لبه ی سلطنت طلبی و اصلاح طلبی برای خودت مانور ندهی سلطنت طلبان هستندو تمام سیاستمدارهای سنتی عقب مانده مانند شما در مقابل این انقلاب زن زندگی آزادی ایستاده اید و حرف خودتان را حرف انقلاب نمایش می دهیدسلطنت طلبها با اسرائیل نشست و برخاست کردند دفتر سناتورهای امریکائی و اروپائی را خاک چاله کردند این مستند است اما چپ ها رفتند با سندیکاها و اتحادیه های اروپا و امریکا حمایت عملی از انقلاب کردند اصلاح طلبان منتظر هستند تا خامنه ای دهانش را باز کند باز بروند چند تا وزارت و وکالت برای خودشان بگیرند شما هم بیلان کار خودت را بده ببینیم کجا ایستاده ای ولی قطعا کنار انقلاب نیستی چون حتی یک کلمه از خواسته های انقلاب را نمی گوئی . حداقل یک مرگ بر خامنه ای بگوئید بعد وارد نوشتن بشوید . تا ببینیم با دیکتاتوری مخالف هستید یا مثل سایبری ها فقط وسط اختلافها نیستید

نیک
نیک
10 ماه قبل

جناب ستوده”کوتاه کردن دست مذهب از امورات زندگی مردم” متاسفانه نه شدنی و نه الزامیست. آنچه جامعه نیازمند است عدم دخالت مذهب در امور اجتماعیست که این مهم خود در درجه اول نیازمند تغییر در شیوه تفکر الیت جامعه است. نمونه بسیار کلاسیک این مصیبت سازمان مجاهدین خلق است که چگونه سیاست را به مذهب آلوده ساخت و حتا جناح م.ل آن که از اسلام عبور کرد و به مارکسیسم رسید شیوه تفکر مذهبی خود را همچون سایر مارکسیست ها رها نکرد. در راس اعلامیه ها بجای نقل قولی از حضرت علی نقل قولی از لنین جای گرفت. بجای نهجالبلاغه حال مانیفست کمونیست با همان دگماتیسم مذهبی جایگزین شد. ذوب شدگان در شاه و ولایت هم که خود از عوامل وضع موجدود و تولید کننده تفکری مذهبی در جامعه و سیاست اند. گویی باید به امید نسل جوان نشست.     

مهرداد
مهرداد
10 ماه قبل

و جالب آنکه این دو لبه قیچی فقط همدیگر را کند میکنند! اما با مرور تاریخ انقلابات و سرنگونی مونارشی ها به خوبی میتوان رد استمرار چندین ده ساله طرفداران سلطنت و یا تزاریست ها (انقلاب اکتبر) را مشاهده کرد. پیدا شدن سرو کله سلطنتی های افراطی چیزی جز نتیجه شکست آلترناتیو سوسیال دموکراسی در ایران نیست و باید تا مدتی انتظار ان را دشت. اما چپ سنتی خواهان حکومت پرولتاریا در آستانه انقراض نسل است و کوچکترین امیدی برای جانشینی ندارد.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
10 ماه قبل
پاسخ به  مهرداد

مگر چپ خواهان دیکتاتوری پرولتاریا باشد جنایت است مگر دیکتاتوری پرولتاریا یعنی چه و برای چپ چیست که طرفدارش هستند ؟ اتفاقا اگر خبر ندارید بدانید چپ سنتی در ۱۹۵۶ دیکتاتوری پرولتاریا را در روسیه کنار گذاشت و چینی ها هم در ۱۹۷۶ دیگر حرفی نمی زنند و اتفاقا انقلاب زن زندگی آزادی طرفدار دیکتاتوری پرولتاریاست . حالا دیگر خمینیست ها خامنه ایستها تاچریستها ریگانیست ها ترامپیستها رجویست ها و ایسم های جدید خوب هستند و عین ازادی و دموکراسی دیکتاتوری پرولتاریا بد است بخصوص که معنی اش را هم نمی دانی . اکثر ایسمها ی جدید که با چپ و انقلاب سوسیالیستی مخالفند فاشیست و دشمن مردم شده اند ببینید در همین انقلاب چه تحفه هائی بیرون زده وتا دیروز دشمنان انقلاب بودند حالا فرصت طلبانه خودشان را انقلابی و طرفدار انقلاب جا می زنند حالا صحبت از انقلاب خشونت پرهیز می کنند که حال ادم را به هم می زنند

مهرداد
مهرداد
10 ماه قبل
پاسخ به  farhad farhadiyan

” اتفاقا انقلاب زن زندگی آزادی طرفدار دیکتاتوری پرولتاریاست.” سیر و سیاهت در دنیای تخیل و انتظار قدرت گیری پرولتاریا خوش! از زبان عصبی و پرخاش گرایانه مقصد معلوم است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x