زنهار
خُنکایِ این شبِ مخملْپوش
فریبِ کدام تاریکنایِ تشنه است
که مادرانِ ما را
بیعصا و بیموسا
به گریهْزارانِ دریاخوارِ خود
خوانده است.
آه ای خطاخوانِ خولیا!
تعبیرِ این تشنگی… آیا
عَزایِ آبانِ دیگری نیست
که دیماه را
به جایِ شهریور
اشتباه گرفته است!؟
زنهار… ای زندگی!
تعبیرِ آبشارِ این طرهها
تشنگیْ جویِ هزار توفانِ دیگر است
که آینهدارانِ آفتاب را
به تماشایِ آتشْ بازیِ باران و بوسه
خواهد خواند…