جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

هی دا… دا، پَلامو بِورُم سیت! – سید علی صالحی

ما به سایه خزیده‌ایم،
ما سپر انداخته
پیر شده‌ایم.

ما همه
بر این پرتگاهِ بی‌پایان
یکی‌یکی
به اضطراب دوزخ
سقوط کرده‌ایم.

درد
از درد گذشته است،
دنیا چشم‌های ما را
بی‌هیچ شَفَقَتی
تیره کرده است.
ما
یکی‌یکی
به اعماقِ هول‌آورِ هراس
فرو مرده‌ایم.
من سندِ این ستمگری را
نشانتان خواهم داد:
باران‌های مسموم این بادیه را
بو کنید،
دنیا
بویِ سوختنِ طُره‌های سپیده و مهسا
گرفته است…!

دیگر شُستنِ دست‌های هیولا
حتی به هفت آبِ زمزم،
میسر نیست!

حالا هر کجا مزارِ دختری دیدید،
مرا نیز همانجا
به خاک بسپارید؛
می‌خواهم بر زندگانِ این سرزمین
فاتحه بخوانم.

**


* هی دا..دا/ پَلامو بِوُرُم سیت!
در گویش ایل بختیاری:
مادر.. هی مادر! طره‌هایم را-در ماتم- برایت ببرم.

https://akhbar-rooz.com/?p=169065 لينک کوتاه

1 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مازیار
مازیار
1 سال قبل

گریه کن دشت کویر
به خروش درآ دماوند سرفراز
طوفان به پا کن دریای مازندران
مادر زاگرس در ماتم فرشته اش چشم در راه است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x