آن یار که از من سر یک هفته جدا شد
ظرف دو سه هفته زد و همجنسگرا شد
افسوس ندانم مگر از من چه بدی دید
کاین گونه فراری ز تبار من و ما شد
یعنی ز همان یک دو شب اول وصلت
همخوابه ایشان عوض من متکا شد
اینجور مرا دلخور و علاف چرا کرد؟
اسباب پریشان دلی بنده چرا شد؟
از ترس پدر مادر خود بود گمانم
که آمد و یکهو زن این بنده خدا شد
پیغام ز من بر پدر و مادر دختر
هنگام جلو رفتن افکار شما شد
فرزند شما پارتنر سکس شما نیست
یعنی به شما چه که چه ها کرد و چه ها شد
غافل نتوان بود ز آزادی جنسی
وقتی بشر از قید تن و سکس رها شد
حق دارد اگر زن برود با زن دیگر
یا مرد که با مرد دگر اهل صفا شد
البته نه با خرج من یکشبه داماد
کز هر دو طرف پول و امیدم به فنا شد
ای یار که با یک زن دیگر شده ای یار
ای کاش مرا یاد بیاری وسط کار
————
هادی – لندن – مهر ۱۴۰۲