سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

مکثی نقادانه بر بیانیۀ “دعوت به حمله نظامی به ایران را محکوم می‌کنیم” * – شهاب برهان

چند ملاحظه کوتاه:

* مخالفت امضا کنندگان بیانه با حملۀ نظامی به ایران هرچند بدعت نیست اما کار خوبی است.

* مخالفت با حمله نظامی به ایران محتاج هیچ استدلالی نیست. حمله نظامی امری است مطلقا مردود و محکوم.

* صدور چنین اعلامیه ای هیچ خاصیت و تاثیر عملی ندارد و راضی کردن خود با اعلام موضع است زیرا امپریالیست ها اگر بخواهند حمله کنند، نه منتظر دعوت این و آن باند و مؤسسه خواهند ماند، نه بخاطر این اعلامیه نیروهایشان را به پایگاه هایشان برخواهند گرداند؛ نه این دعوت کنندگان با چنین اعلامیۀ به فکر فرو خواهند رفت و دست از تبهکاری جنایتکارانه برخواهند داشت.

* عواقب فاجعه بار حمله نظامی به ایران تنها از سوراخ تنگ ناسیونالیسم ایرانی دیده شده  که ” کشور ما را نابود و مبارزه به‌حقِ مردم ایران را برای دموکراسی و صلح به شدت تضعیف و تخریب می‌کند” اعلامیه هیچ اعتنائی به ابعاد ژئو پلیتیک و منطقه ای چنین فاجعه ای نکرده و حتا برای خود غزه که نقدا در خاک و خون خفه می شود دغدغه ای بروز نداده است.

* این که گفته شده چنین حمله ای رژیم را تقویت می کند، به تجربه نکته درستی است اما این استدلال متضمن دوفاکتوی این شبهه هم  هست که اگر برعکس می بود و منتهی به سرنگونی رژیم می شد قابل قبول می بود ( مثل سقوط صدام؟)

* “گرایش‌های متفاوتِ فکری و سیاسی”مختلف امضا کنندۀ اعلامیه، از وطن دوستی و منافع ملی حرف زده اند. اینان چه درک مشترکی از وطن و وطن دوستی و از منافع ملی دارند؟ وطن در ایران ملل تحت ستم، در ایران کارتن خواب ها و گورخواب ها و میلیون ها مهاجر از شهر و دیار از رویِ فقر و بیکاری و امنیت چه معنائی دارد؟ منافع ملی؟! در ایران گرسنه، در ایران کودکان زباله گرد و زنان تن فروش و کلیه فروشان، در ایرانِ ملت های ناتنی زیر تبعیض، منافع ملی چه معنائی دارد؟ مگر منافع ملی بجز منافع طبقات حاکم و الیت های مختلف ملت حاکم (در پوزیسیون و اپوزیسیون) است، همچنان که امنیت ملی به جز به معنای امنیت ثروت و قدرت طبقات حاکم و  امتیازات این الیت ها نیست؟

* مخالفت جدی با حمله نظامی به ایران (اگر آنچنان که پیداست فقط محض ابراز وجود و اعلام موضع نباشد) پیش از هرچیز مستلزم جلوگیری از گسترش و تداوم جنگ جاری اسرائیل با فلسطین است. آتش بس فوری و بی قید و شرط اسرائیل نخستین شرط لازم  برای آن است که جنگ به دیگر نقاط منطقه سرایت نکند و پای ایران و نیروهای نیابتی اش به میدان کشیده نشود. اعلامیه که گوئی تداوم جنگ علیه فلسطینیان دغدغه اش نبوده و فقط نگران ایران بوده است، بجای تاکید بر ضرورت آتش بس فوری جنگ اسرائیل علیه فلسطین، به محکوم کردن دعوت به حمله نظامی به ایران بسنده کرده است.

* در دوره جورج بوش پسر، تلاش ایران برای دستیابی به  سلاح هسته ای بهانه حمله بود و حالا تحرک نیروهای نیابتی اش. در هر دو مورد، اسرائیل آتشبیار معرکه بوده و هست. این که کنترل از این یا آن سو از دست برود و  آتش به بشکه باروت بیافتد، نامحتمل نیست، اما در محاسبات متعارف آمریکا و متحدین اش فعلا نفعی در اولا هزینه ها و بار سنگین چنین جنگی ندارند و ثانیا بقای رژیم ایران را علی رغم سینه زنی با شعار “زن زندگی ازادی” و گیس بریدن هایشان، فعلا به مصلحت می دانند منتها فقط خواهان افسار زدن به آن هستند. دعوت کنندگان ایرانی برای حمله نظامی در این میان عاملینی تعیین کننده نیستند، آن ها فقط گدایان سر گذر اربابان اند.   

* ناتوانی مردم در سرنگونی رژیم و شکست های پیاپی قیام ها البته می تواند به روانشناسی امید به مداخله نیرومند خارجی برای یکسره کردن کار رژیم در میان بخش هائی از مردم هم دامن بزند. پیداست که مخاطب اصلی بیانیه این لایه از مردم است، اما مبارزه با چنین گرایشی تنها با بیان عواقب وخیم چنین حملاتی ممکن نیست.  تنها، دینامیسم درونی و نیروگرفتن جنبش های انقلابی داخلی است که می تواند مردم را به نیروی خود، آگاه و متکی کند. بیانیه عملاً سیاست نفی، سیاست “نه این و نه آن” ، نه به جنگ و نه به جمهوری اسلامی را بیان می کند حال آن که لازم است تصریح شود که مبارزه رادیکال و مؤثر علیه جنگ و بویژه مخالفت با جنگ افروزی ها مداخلات نیروهای نیابتی رژیم، نه صرفا با محکوم کردن دعوت کنندگان به حمله نطامی بلکه با دعوت مردم برای سازمان یابی و تشدید مبارزه انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی قابل تصور است. اما اعلامیه بجای چنین سیاستی، بر جوایز غالباً بد سابقه و نه چندان قابل افتخاری چون صلح نوبل و ساخارف، تکیه و توهم پراکنی می کند و  با گفتن این که بخاطر این جوایز، “جهان مبارزه‌ی مردم ایران را برای آزادی و دموکراسی و صلح به رسمیت شناخته‌است” نشان می دهد که امضا کنندگان با “گرایش‌های متفاوتِ فکری و سیاسی” چه فهم مشترکی از “جهان” دارند و از چه جهانی برای مبارزات مردم ” وطن” مشروعیت و اعتبار می گیرند!

 شهاب برهان  ۲۶ اکتبر ۲۰۲۳ – ۴ ابان ۱۴۰۲

“دعوت به حمله نظامی به ایران را محکوم می‌کنیم”

https://akhbar-rooz.com/?p=221307 لينک کوتاه

3.2 15 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ساسان
ساسان
6 ماه قبل

قافیه تنگ و جفنگ گویی در قالب نقد:
«ناتوانی مردم در سرنگونی رژیم و شکست های پیاپی قیام ها البته می تواند به روانشناسی امید به مداخله نیرومند خارجی برای یکسره کردن کار رژیم در میان بخش هائی از مردم هم دامن بزند. پیداست که مخاطب اصلی بیانیه این لایه از مردم است،»
وقتی آدمها چنان مسوولیتی در خود احساس می کنند که یا آنچه من می پسندم و یا هیپچ ! میشود مصداق نقد شهاب برهان . آخر هر استنباط نادرست شخصی که نقد نیست ! کجای این بیانیه نشان می دهد:« پیداست که مخاطب اصلی بیانیه این لایه از مردم است»؟ این که اتهام است این دیگر نقد نیست . انصاف هم چیر خوبی است! من موافق این بیانیه نبوده و نیستم و ضرورتی در صدور آن نمی بینم ولی مگر نمیشود همین نظر را به دلایل قابل فهم بیان کنم ؟ چرا اتهام سیاسی شاه بیت هر نقدی است ؟ چرا به راحتی دهان می گشاییم وبدون پرداختن با این نوشته آنرا لنینی و … ارزیابی می کنیم ؟ این چه میدان مبارزه نظری مسخره ایست که راه افتاده است؟افسوس ….

اسماعیل زرگریان
اسماعیل زرگریان
6 ماه قبل

یک پرسش از آقای شهاب برهان
جناب برهان نوشتید
صدور چنین اعلامیه ای هیچ خاصیت و تاثیر عملی ندارد و راضی کردن خود با اعلام موضع است زیرا امپریالیست ها اگر بخواهند حمله کنند، نه منتظر دعوت این و آن باند و مؤسسه خواهند ماند، نه بخاطر این اعلامیه نیروهایشان را به پایگاه هایشان برخواهند گرداند؛ نه این دعوت کنندگان با چنین اعلامیۀ به فکر فرو خواهند رفت و دست از تبهکاری جنایتکارانه برخواهند داشت.”
مگر قرار است هر حرکت اعتراضی ” تأثیر عملی” داشته باشد!؟ حتی اعتراضات خیابانی ضد جنگ در دهها کشور تأثیر عملی ندارد. شما نگاه کنید اعتراضات مردمی در دهها کشور در حال گسترش میباشد؛ با این حال هم اسرائیل و هم آمریکا به کشتار ادامه میدهد. بر خلاف نظر شما هر گروهی؛ هر رسانه ای؛ هر هنرمندی؛ هر انسانی علیه حمله نظامی اسرائیل به مردم بیپناه اعتراض نماید صرفنظر از اینکه این اعتراضات چه نتایج عملی داشته باید ادامه داشته باشد. در این بیانیه گروهای معینی از جمله رضا پهلوی اعلام کردند سرماراقطع کنید .

پرویز صدری
پرویز صدری
6 ماه قبل

تاریخ میگوید:میلیونها نفر برای جلوگیری از حمله نظامی به عراق در سراسر جهان به خیابانها آمدند. ولی آمریکا بی توجه به آن و نقش و حضور سازمان ملل هر کاری خواست در عراق و دیگر کشورها کرد.امواج میلیونی پناهجویان بعداز جنگهای زنجیره ای وضع تمام جوامع را کم و زیاد مختل کرد و راست افراطی و نئو نازیست ها و فاشیست ها رشد کردند.آیا به صرف بی توجهی جرج دبلیو بوش و دیگر کوتوله های سیاسی مردم می بایست اعتراض نمی کردند؟ برعکس، جنبش صلح خواهی مردم صمن روشنگری پرده از چهره کسانی که می خواستند عراق را دموکراتیزه کنند برداشت.در سال ۲۰۱۲ بعداز افشای خلاف های جمهوری اسلامی در رابطه با انرژی اتمی نیز بعضی از نیروهای محافل طالبان بازگشت سلطنت خواهان بمباران تاسیسات اتمی ایران شدند که به بحث های وسیعی در بین مخالفان جمهوری اسلامی دامن زد که در آرشیو اخبار روز در دسترس ست. از این رو بیانیه ۶۰ نفرو محکوم کردن دعوت به حمله نظامی به ایران که در رسانه ها بازتاب وسیع داشت و به بحث و گفتگو ها دامن زد بسیار مفید بود.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
6 ماه قبل

در ابتدا آقای برهان حمله را رد می کند
اما در ادامه مطالبی را می آورد که نمی توان فهمید حمله خوب است یا بد.
این نوشتار ها که کینه نسبت به دیگران پایه پرداختن به موضوعی است- آنهم موضوعی که به موجودیت کشور ربط پیدا می کند –
نمی توان نوشتار مفید و ارزشمند دانست
فقط تسویه حساب فردی با دیگران معنی پیدا می کند

ضد ریاکار
ضد ریاکار
6 ماه قبل

چون فعلا همه دنبال ارباب خوب در دو طرف رقابت جهانی هستند، روند،‌روند مردن برای آن اربابان است.

آذرخش
آذرخش
6 ماه قبل

درود جناب برهان
خیلی شجاعانه و شفاف مواضع خود را بیان کردید
برمبنای اصل لنینی !،،تحلیل مشخص از وضعیت مشخص،،
……اهداف و انگیزه های متعدد برای ذینفعان آن(مسعود امیدی)
یک مقدار فاصله گذاری کردید با کسانی که احساسی بر خورد کرده ویا منافع مشخصی دارند ویا اینکه از جامعه ایران اطلاع درستی ندارند!!!
آقای مسعود امیدی در طی مقاله ای با عنوان،،تمرکز بر اصل لنینی تحلیل مشخص از وضعیت مشخص،،،در سایت گروه ۱۰ مهر ،۲۱ فروردین ۱۴۰۱ همین شحاعت و جسارت. خرج داده، با این تفاوت که شما جانب اسرائیل را نگرفتید!
بریده ای از این مقاله:
……..سوزاندن ده ها کارگر در اودسا،راسیسم ضد روسی، کمونیست ستیزی،عهد شکنی در ارتباط با تواق مینسک، باز کردن پای ناتو به اوکرای((پایان نقل قول،))
اینهایی که آقای امیدی بر شمردند بخشی از دلایل حمله روسیه به اوکراین بود
…..با این تفاوت که روسیه نه لیبی است، نه عراق ونه حتی یوگسلاوی وطبیعی است !!که برای دفاع از امنیت خود ، به هر اقدامی ممکن است متوسل شود(م-ا)

الف باران
الف باران
6 ماه قبل

حقوق بشر و حقوق ملل 
وقتی کسی برای کل یک ملتی ارزش قایل نباشد وحقوق وی را برسمیت نشناسد و خواهان برقراری مناسبات دموکراتیک و پیشرفته با وی نباشد چگونه میشود به اعتقادش به حقوق بشر اعتماد کرد ؟
امپریالیستها برای نقض این سنگ بنای جامعه جهانی پای حقوق بشر را که گویا بالاتر از حق ملل است به پیش می‌کشند و مدعی اند که آنها باید برای احترام به حقوق بشر، حق ملل را به زیر پا بگذارند و بدور افکنند. بزعم آنها جائی که حقوق بشر لگدمال می شود احترام به حقوق ملل بی معناست.استدلال آنها این است که رژیم هائی هستند که بسیار ارتجاعی هستند و مردم کشور شان از دست آنها به ستوه آمده اند. این رژیم‌ها به قتل و غارت اشتغال دارند و حقوق ابتدائی مردم را که حق مسلم آنهاست در کشور شان نقض میکنند و آنوقت نتیجه می گیرند که باید با توسل به زور این رژیم ها را سرنگون کرد و رژیمی دراین ممالکِ ناقضِ حقوق بشر بر سر کار آورد که حقوق بشر را نقض نکند و بحقوق مردم احترام بگذارد…

الف باران
الف باران
6 ماه قبل

در این مورد البته آنها خود بسیاری از این رژیم‌ های ضد بشری را بر سر کار آورده اند بهتر از هر کس دیگری از اسناد و تاریخچه جنایات آنها باخبر بوده اند و این رژیم‌ها را با افتخار بر سر دست میگرفتند.مخالفین این تئوریِ اولویتِ حقوق بشر به حقوق ملل را مرتجع و همدست رژیم های ضد بشر معرفی می کردند.
بگذریم از آنکه این کار در ماهیت آنها نیست و نبود. آنها هیچگاه نوکران سر براه آنها متهم به نقض حقوق بشر نبودند و می بایست حقوق آن نوکران را در کادر تئوری حقوق ملل حفظ کرد ولی امان از رژیم هائی که مورد پسندشان قرار نداشته باشد. آنوقت آسمان و ریسمان را بهم می بافتند تا تئوریهای گزینشی خویش را جا بیاندازند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x