![](https://www.akhbar-rooz.com/wp-content/uploads/2023/12/676.jpg)
در شیلی، چپها شکنجه شدند، از هلیکوپتر پرتاب شدند و مجبور شدند تجاوز به بستگان خود را تماشا کنند. در آرژانتین، بسیاری از اعضای خانواده های زندانیانی که در اردوگاههای کار اجباری نگاه داشته می شدند، توسط دیکتاتوری نظامی وحشی «ناپدید» شدند. همه اینها با تایید هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق آمریکا که چهارشنبه در ۱۰۰ سالگی درگذشت، اتفاق افتاد
در شیلی، چپها شکنجه شدند، از هلیکوپتر پرتاب شدند و مجبور شدند تجاوز به بستگان خود را تماشا کنند. در آرژانتین، بسیاری از اعضای خانواده های زندانیانی که در اردوگاههای کار اجباری نگاه داشته می شدند، توسط دیکتاتوری نظامی وحشی «ناپدید» شدند.
همه اینها با تایید هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق آمریکا که چهارشنبه در ۱۰۰ سالگی درگذشت، اتفاق افتاد.
در مرگ شخصیت برجسته ای که دیپلمات ارشد ایالات متحده در زمان روسای جمهور ریچارد نیکسون و جرالد فورد بود، روحیه ها در آمریکای جنوبی کاملاً متفاوت بود، جایی که بسیاری از کشورها در طول جنگ سرد به دلیل ضد کمونیسم و به بهانه آن چه نقض حقوق بشر نامیده می شد، آسیب عمیقی دیدند. جایی که بسیاری همچنان نسبت به همسایه قدرتمند شمالی خود بی اعتمادی عمیقی دارند.
استفن راب، استاد تاریخ بازنشسته دانشگاه تگزاس در دالاس که کتابی در مورد رابطه کیسینجر با آمریکای لاتین نوشته، می گوید: “من هیچ شهروند آمریکایی را نمی شناسم که در آمریکای لاتین به اندازه هنری کیسینجر مورد نفرت و منفورتر از او باشد.” می دانید، واقعیت این است که اگر او پس از بازگشت دموکراسی به آرژانتین، برزیل، اروگوئه – اگر به هر یک از آن کشورها سفر می کرد، بلافاصله دستگیر می شد.
میراث کیسینجر
احتمالاً هیچ نمونه واضحتری در منطقه آمریکای لاتین از مداخله کیسینجر در شیلی و حمایت از وحشیگری ضد کمونیستی تحت عنوان دموکراسی، وجود ندارد.
در شیلی، کیسینجر نقشی کلیدی در توطئه ها برای انجام هر اقدامی که در توان ایالات متحده بود، به منظور تضعیف دولت سوسیالیستی سالوادور آلنده، که در سال ۱۹۷۰ به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد، ایفا کرد. بعد از آن کیسینجر از قدرت خود برای حمایت از دیکتاتوری نظامی استفاده کرد. ژنرال آگوستو پینوشه که در کودتای ۱۹۷۳ به قدرت رسید، مکررا بی توجه به حقوق بشر، مخالفان را به قتل رساند، انتخابات را لغو کرد، رسانه ها را محدود کرد، اتحادیه های کارگری را سرکوب کرد و احزاب سیاسی را منحل نمود.
پیتر کورنبلوه، تحلیلگر ارشد در آرشیو امنیت ملی [ایالات متحده] که مسئول این آرشیو است، می گوید کیسینجر مدت ها مدعی بود که از نقض حقوق بشر در منطقه آگاه نبوده است، اما اسناد نشان می دهد که در پروژه شیلی این طور نبوده است.
کورنبلوه می گوید: اسناد تاریخی از طبقه بندی خارج شده، اسنادی که کیسینجر آن ها را می نوشت و می خواند هیچ شکی باقی نمی گذارد که او معمار اصلی سیاست ایالات متحده برای بی ثبات کردن دولت آلنده و همچنین عامل اصلی کمک به رژیم پینوشه برای تحکیم یک دیکتاتوری خونین و بدنام ۱۷ ساله بوده است.
سناتور شیلیایی خوزه میگل اینسولزا، دبیرکل سابق سازمان کشورهای آمریکایی و مشاور سیاست خارجی در دولت آلنده می گوید: کیسینجر تا حدودی به دولت آلنده وسواس داشت، زیرا می ترسید که ظهور یک دولت سوسیالیستی از طریق ابزارهای دموکراتیک تأثیر مسری در منطقه داشته باشد.
اینسولزا می افزاید: «از نظر کیسینجر، هر اقدامی که به معنای دفاع از منافع ملی ایالات متحده می بود، قابل توجیه به نظر می رسید.»
کیسینجر می ترسید که دولت آلنده معنایی برای جهان آینده بیابد.
از نظر ژئوپلیتیک، کیسینجر به قدرت رسیدن یک ائتلاف چپ از طریق ابزارهای دموکراتیک را حتی خطرناک تر از نمونه کوبا می دانست. رولاندو آلوارز، استاد تاریخ در دانشگاه سانتیاگو، شیلی، میگوید: در واقع، این نسخه میتوانست در کشورهای غربی با احزاب کمونیست قدرتمند از نظر نفوذ انتخاباتی، مانند ایتالیا، تکرار شود.
کیسینجر که خانواده اش در نوجوانی مجبور به فرار از آلمان نازی شده و به عنوان پناهنده وارد ایالات متحده شدند، تحت تأثیر رنج های فاشیسم قرار نگرفت.
استفن راب می گوید: “در پایان سال ۱۹۷۶، دستیاران وزارت امور خارجه به هنری کیسینجر، یهودی، می گفتند یهودیان در آرژانتین هدف قرار می گیرند.” و کیسینجر هیچ کاری انجام نداد.
در همسایگی شیلی، آرژانتین، یک خونتای نظامی در سال ۱۹۷۶ به قدرت رسید و قول داد با «براندازان» چپگرا مبارزه کند. کیسینجر تصریح کرد هیچ مخالفتی با تاکتیکهای وحشیانه او ندارد و مکرراً درخواستهای دیگر مقامات وزارت خارجه برای اعلام نگرانی در مورد نقض حقوق بشر در این کشور را نادیده گرفت.
در جلسه ژوئن ۱۹۷۶، کیسینجر پیامی برای وزیر امور خارجه آرژانتین، دریاسالار سزار آگوستو گوزتی داشت: “اگر کارهایی وجود دارد که باید انجام شوند، آنها را سریع انجام دهید.” او بعداً در جلسهای در اکتبر ۱۹۷۶ – زمانی که مقامات آرژانتینی نگران بودند ایالات متحده زیر فشار گزارشهای فزاینده از شکنجه و ناپدید شدن، موضوع حقوق بشر را مطرح کند، این حمایت را تکرار کرد.
استفن راب می نویسد، گوزتی از این جلسات “بیش از حد خوشحال” بود و “احساس کرده بود که کیسینجر به او این سیگنال را داده است که ایالات متحده مخالفتی با کشتارهای بی پایان ندارد.”
کیسینجر نگرش مشابهی نسبت به دیگر دیکتاتوریهای نظامی در منطقه، از جمله در اروگوئه و برزیل داشت، و هرگز به آنچه به عنوان عملیات کندور معروف شد، اعتراض نکرد، برنامهای مخفی که به رژیمهای نظامی در آن بخش از جهان اجازه میداد مخالفان را به طور غیرقانونی تعقیب و بازداشت کنند، دست به شکنجه و ترور فعالینی بزنند که از کشورهای خود گریخته بودند.
این نگرش تأثیر ماندگاری بر روان آمریکاییهای لاتین گذاشت.
فرانسیسکو بوستوس، وکیل حقوق بشر و استاد دانشگاه شیلی، می گوید: حداقل در اینجا در آمریکای لاتین، دیدگاه ها در مورد هنری کیسینجر بسیار منفی است، او معتقد بود همه چیز مجاز است و این که دیکتاتوری که مورد حمایت قرار می گیرد تا چه حد وحشی باشد، برایش اصلا مهم نبود.
دههها بعد، اثرات این سیاست هنوز در منطقهای محسوس است که احساس میکند ایالات متحده برای منافع خود از هر راهی استفاده میکند.
بسیاری از احزاب و جنبشهای سیاسی در آمریکای لاتین، از جمله شیلی، هنوز رابطه ی خود با ایالات متحده را اساساً با ضدامپریالیسم مشخص می کنند. ژیلبرتو آراندا، استاد روابط بینالملل در دانشگاه شیلی، میگوید: «این دیدگاه اساساً هر دولت ایالات متحده، خواه دموکرات یا جمهوریخواه، لیبرال، مترقی یا فوق محافظهکار را کم و بیش یکسان میبیند.»
اگرچه مداخله ایالات متحده در منطقه ای که اغلب از آن به عنوان “حیاط خلوت آمریکا” یاد می شود، سابقه ای طولانی دارد، به نظر می رسید که کیسینجر آن را بیش از حد مورد توجه قرار داد.
پس جای تعجب نیست که یکی از تندترین واکنش ها به مرگ کیسینجر از سوی یک مقام شیلیایی صورت گرفت.
خوان گابریل والدز، سفیر شیلی در ایالات متحده، در پلتفرم رسانه اجتماعی X چنین نوشت: “مردی مرد که کارنامه ی تاریخی او هرگز نمی تواند فقر عمیق اخلاقی اش را پنهان کند.”
منبع: آسوشیتدپرس
فکر کنمیکی از معدوددفعاتی باشدکه از مرگشخصی شادمانم گر چه شاید چنداندرست نباشد
درود
جنایتکاران ضد بشری، همچون کیسینجر که دستانش آغشته به خون مردم ویتنام، شیلی،آرژانتین، ایران(او یکی از دوستان خیلی نزدیک به شاه بوده) و ….فقط دل مشتی خودباخته و دیکتاتور زده ایرانی را غمگین میسازد و القاب پرطمطراق را نصیب این جمهوری خواه ضد حقوق بشر، میسازد.با مرگ این دایناسور وحشی و آدمخوار، بشریت از شر یک جنایتکار دیگر، نفسی تازه میکند.