سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳
سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

یک عاشقانه ی بارانی – خسرو باقرپور

 عشق ناخوانده ترین ترانه ی هستی ست
و هیچ پرنده ای دو بار،
یک ترانه نمی خواند.
فصول، خسته می گذرند؛
پرنده می خواند؛
کلیدِ سُلِ هر ترانه ای با اوست
درِ دنیا را می گشاید:
به گاهِ پیشبازِ بامداد
و دروازه ی غوغا را می بندد:
هنگامِ بدرقه ی غروب.

شاعران امّا شباهنگ اند!
بی هیچ انتظاری می خوانند:
ترانه ی روشن را
در بُهتِ بامدادان
یا غربتِ غروب.
و کلامِ ناگفته شان
قطره قطره؛
شعر می شود
و شب را در واژگانِ ناتمام
کامل می کند.

پنبه های خیسِ ابر؛
گونه ی ارغوانی ی غروب را پاک می کند
زمینِ زیرِ پای تو؛
گرچه آرام است،
امّا باد! (این روحِ حاضِرِ هستی،)
با اشگ هایِ ابر؛
میانِ گیسوی تاریکِ وحشی ی تو
بی قرار می چرخد
و گیسویت؛
نمناکِ شعرِ روشنِ من است.

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=32567 لينک کوتاه

قابل توجه نظردهندگان: از تاريخ 24 مهر 1403 هر کاربر می تواند تنها يک بار به اندازه 900 کاراکتر در زير هر مقاله ديدگاه بگذارد و يک بار نيز حق پاسخگویی به نظرات ديگری که در مورد اظهارنظر او منتشر شده باشد، خواهد داشت. چنانچه از حق پاسخگویی برای ادامه ی نظر قبلی و يا ارايه ی نظر مجدد استفاده شود، منتشر نخواهد شد. بخش ديدگاه به منظور اعلام نظرات در مورد مقالات منتشر شده می باشد و بحث و جدل های خارج از آن برای کاربران محدود شده است. چنانچه خوانندگان اخبار روز نظرات مشروح تری دارند می توانند آن را در قالب مقاله های مستقل برای انتشار ارايه دهند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x