جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

نوید افکاری و آسیابان برلینی… خسرو باقرپور

اعدام وحشیانه نوید افکاری، بدون ارائه اسناد و مدارک و تنها با یک قیام و قعود نشان داد سیستم قضایی جمهوری ی اسلامی که تحت نظارت مستقیم رهبر آن قرار دارد، ماشین کشتار است وهنوز در تداوم بیش ازچهل سال آدم کشی و عدالت ستیزی قرار دارد
خسرو باقرپور

بی دادی که عدالتخانه ی جمهوری ی جنون در حق نوید افکاری با کشتنِ او روا داشت، ایران را تکان داده و دل بسیاری از شرافتمندان جهان را به درد آورده است. در این زمانه که بیداری و هوشیاری از مشخصات بارز آن است، کوس رسوایی ی این حاکمیت طنین بلند تری یافته است. همزمانی ی تقریبی ی این اعدام دردآور با ترور میکونوس در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ مرا به یاد واقعه ای افکند که از درس های بزرگ در زندگی ام بوده است. مقایسه ای روشنگر از دو سیستم و فرهنگ قضایی در میهنی که در آن دیده به دنیا گشوده ام و کشوری که قریب به ۳۵ سال است در آن زندگی می کنم.

سی سال پیش برای دیدار دوست ارجمندی به برلین رفته و مهمان او بودیم. روزی وی ما را به دیدار قصر “سن سوزی” در نزدیکی ی برلین برد. کاخی بسیار باشکوه در گلستانی دلفریب که انسان را مبهوت زیبایی ی کم نظیرش می کرد. در گوشه ای از این مجموعه ی بهشتی؛ آسیابی زمخت و بی قواره، ساخته شده از سنگهای سیاه قرار دارد که چون وصله ای ناجور در دل این گلستان سحرانگیز جا خوش کرده است. این آسیاب برای ایرانیان اهل کتاب آسیاب آشنایی است. محمد ابراهیم باستانی ی پاریزی نیز داستان این آسیاب را در کتاب ارجمند “آسیاب هفت سنگ” آورده است. در قرن هجدهم میلادی فردریک ویلهلم دوم، پادشاه وقت آلمان، در رقابت با لویی چهاردهم، پادشاه وقت فرانسه و بانی ی کاخ ورسای دستور داد برایش قصری زیبا بسازند. اما حین کار دریافت با مشکلی مواجه شده است. آسیابی بزرگ در مسیر ساخت قصر قرار داشت که آسیابانش به هیچ زبانی و با هیچ قیمتی حاضر به همکاری نبود.

فردریک خود شخصا به دیدار او رفت و گفت: بفروش.

آسیابان پاسخ داد: “نه آنقدر پولدارم که به آن نیاز نداشته باشم و نه آنقدر فقیر که به آن نیاز داشته باشم، روزگارم با آن می گذرد. پس نمی فروشم.”

فردریک گفت: می دانی با که طرف هستی، دستور می دهم تا اینجا را از تو بگیرند.

آسیابان خندید و پاسخ داد: نمی توانی، “چون هنوز در برلین قاضی هست.”

پادشاه گفتار  ولتر مشاور خویش را به یاد آورد که گفته بود: “هرچه را خواستی، ابزار خود کن اما دستگاه عدالت را مستقل بگذار تا مردم به آنجا پناه ببرند، وای از آن روزی که مردم از سیستم قضایی ناامید شوند، آن وقت است که مردم به بیگانه پناه خواهند برد.”

ترور وحشیانه ی دکتر صادق شرفکندی و یاران او در رستوان میکونوس در برلین و روند دادگاه مزدوران آدمکش و تروریست رژیم جمهوری ی اسلامی ایران، بار دیگر این حقیقت را نمایاند که: “هنوز در برلین قاضی هست.” اعدام وحشیانه ی نوید افکاری، بدون ارائه ی اسناد و مدارک و تنها با یک قیام و قعود هم نشان داد سیستم قضایی ی جمهوری ی اسلامی که تحت نظارت مستقیم رهبر آن قرار دارد، ماشین کشتار است و هنوز در تداوم بیش از چهل سال آدم کشی و عدالت ستیزی قرار دارد.

https://akhbar-rooz.com/?p=47034 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x