“دستهای سریع سرد،
یکایک زخم بندهای تاریکی را کنار زد
چشمان خود را میگشایم!
همچنان؛
زندگی میکنم!
در کانون زخمی که
هم چنان تازهاست.”
در دههی ۶۰ در آمریکای لاتین، انفجاری در عرصهی ادبیات به وقوع پیوست که «بوم!» نام گرفت (صدایانفجار). یکی از ویژگی های بارز این جنبش ادبی، کشف زبانی ادبی و نوین بود که به منظور بیان واقعیت در آمریکای لاتین به کار آمد. این زبان ترکیبی از عناصر «خیال» و «واقعیت» را در خود نهفته داشت و به همین سبب هم «رئالیسم جادویی» نام یافت.
در طی این دهه، ادبیات نوین و پویای آمریکای لاتین، به آن چه در خور آن بود دست یافت و تاثیراتی ژرف و شگرف بر ادبیات جهان و از جمله ایران ما گذاشت.
شیوه نگرش ادبی ی آمریکای لاتین بخشی از قوانین ادبی جهان معاصر شد. از برجسته ترین نویسندگان آمریکای لاتین که با قدرت تمام این انفجار ادبی را صورت دادند یا بر آن تاثیر گذاشتند، میتوان به «جولیو کورتازار»، «کارلوس فوئنتس»، «گابریل گارسیا مارکز» و «ماریو وارگاس یوسا» اشاره داشت.
اکثر این نویسندگان در دههی ۶۰ هرچند در تبعید و انزوا به سر میبردند و از باقیی نویسندگان اطلاعی نداشتند، اما در راستای خلق کردن این راه و روش نوین با هم همگام بوده اند. انقلاب کوبا تعداد بسیاری از آنها را به گرد یکدیگر آورد زیرا بیشتر آنان اعتقاد راسخی به انگیزههای انسانیی انقلاب کوبا برای دستیابی به آزادی داشتند.
نویسندگان این جنبش از نویسندگان معتبر و با ارزشی چون «همینگوی»، «فاکنر»، «ویرجینیا ولف»، «پروست» و «سارتر» تاثیر فراوان گرفتهاند، اما به جرات میتوان اذعان کرد که بیشترین نفوذ و تاثیر را بی شک نویسندگان بزرگ لاتین چون «بورخس» و «اوکتاویو پاز» بر آنان داشتهاند.
کتاب «هزار توی تنهایی» اثر پاز رمان تحسینبرانگیزی است که در آن او به زبانی نوین و به طور جامع هویت مکزیکیها را مورد بررسی قرار داده است. سبک های نو و بدیع این نویسندگان و ظهور «رئالیسم جادویی» در آثار ایشان، مورد احترام و علاقهی شدید سایر نویسندگان قرار گرفت و باعث شد که آنان در ادامه ی این راه، پیروی از سبک نگارش نویسندگانی چون «کافکا»، «سارتر» و «فاکنر» را به کناری بنهند و با خلق آثاری بدیع، هویت ملی خویش را بشناسند و بشناسانند.
به همین سبب اکنون به بررسی احوال انسانی میپردازم که تاثیری بسیار بزرگ در این تحول ادبی ی جهان معاصر داشته است. و او اکتاویو پاز است.
بی هیچ شک و تردیدی نام «اوکتاویو پاز» شاعر، منتقد، رماننویس و سیاستمدار مکزیکی نام بزرگ و درخشانی است. او با دیدگانی حساس و ذهنی سرشار و متعهد، و نگاهی ژرف و چندسو نگر، بسیاری از نشانههای مهم و قابل اعتنا را در زندگانیی آدمیان شناسایی کرده، از ذات شاعرانهخویش عبور داده و به نرمی ی حریر و روانی آب نثار کشتزار بزرگ آدمیت کرده است.
آثار پاز در همهی گونههایی که به بشریت عرضه شدهاند با ارزش و جاودانیاند.
شخصیت و آثار اوکتاویو پاز عناصر بسیاری که یک انسان ادیب را کامل میکنند در خود نهفته دارد.
او مایههای خرد و عاطفه را به نحو شور انگیزی در هم تنیده است. «نقد» را که به حوزهی عقلانیت و خرد مربوط میشود در آفرینش ادبی با خلق رمان و سرایش شعر که به «شهود» و «عاطفه» راه میبرند پیوند زده است. میتوان اینگونه گفت که در آفرینش هنری و در همهی عرصه های آن نوعی گریز از خرد وجود دارد که اگر از جانب خالق آن آثار با تسلط بر «نقد» همراه باشد نتیجه شگفتیآور میشود، اما در «نقد» به صورت تجریدی، اندیشهی نقاد به صورت مستند، منطقی و منسجم وجود دارد.
برای همین امر بسیار دشواری است که شاعر یا نویسنده در هردو حوزهی «نقد» و آفرینش هنری (هر دو) موفق باشد. در تاریخ ادبیات جهان از این گونه انسان ها کمتر داشته ایم و بزرگی ی اوکتاویو پاز دقیقا برآمده از این تلفیق استثنایی است.
اگر بر همهی این صفات رشگآور، خصایص دیگری چون تسلط بر نقاشی، سرایش اشعار بدیع و جادویی، تسلط خارقالعاده در امر خلق رمان های مطرح، سردبیری و هدایت موفق نشریات متعدد، حضور موفق و انسانی در عرصهی سیاست و جادو کردن مخاطبان با کلام را بیفزاییم ، آنوقت میتوان به کارستان زندگی اوکتاویو پاز این فرهیختهی نامدار مکزیکی پیبرد!
در پایان دههی ۱۹۳۰ نسلی از نویسندگان نوپا و نوجوی مکزیکی از محیطی فرهنگی و ادبی که پیرامون مجلهی ادبیی تایر (کارگاه) شکل گرفته بود، به بار نشست.
تفاوت عمده و امتیاز والاتر این نسل از نویسندگان نوجو و جوان با نسل پیشین این بود که معتقد بودند، شهود و جهد شاعرانه، در مراحل گوناگون تاریخ، جایگاهی والا دارد که نه میتواند به تاریخ بیاعتنا بماند و نه میتواند دنباله رو مطلقِ آن باشد.
این درک نوین بخش بزرگی از فرهنگ و ادبیات مکزیکی را فرم و معنایی ویژه بخشید که نقشی دوران ساز هم در مکزیک و هم در جهان ادبیات و فرهنگ ایفا کرد. با گذشت زمان آشکار گردید که نقش پیشتاز این نسل نو جو را اکتاویوپاز ایفا کرده است و بر عهده نیز خواهد داشت.
اکتاویوپاز در ۳۱ مارس ۱۹۱۴ در شهر مکزیکو سیتی پای به حهان گذاشت. مادرش اصل و نسبی اندلسی داشت. خانوادهی پدریاش از چند قرن پیش در مکزیک ساکن شده بودند. پدربزرگش «ایرنیو پاز» روشنفکری آزادیخواه و مطرح بود. او از ساکنین ایالت «خالیسکو» بود.
پدر بزرگ در وقایعی که تاریخ مکزیک را رقم میزد شرکت کرده بود. «ایرنئو پاز» در دورانی که مکزیک در اشغال فرانسه بود در مقابل لشکریان «ناپلئون سوم» نبرد کرد و به درجهی سرهنگی رسید. در آن زمان پدربزرگ منشی ایالت «سینالوا» بود. او بعدها در نهضتی ملی که «پورفیریو دیاس» را به ریاست جمهوریی مکزیک رساند نقشی درخور داشت.
او نمایندهی کنگرهی اتحاد کشور و نویسنده بود. آثار پدربزرگ بسیار معروف و مطرح بودند برخی از این آثار به قرار زیر است: «پورفیریو دیاس»، رمان های تاریخیی «دنیا مارینا»(۱۸۸۳)، «عشق و عذاب» (۱۸۷۳)، و رمان های رئالیستیی «عشق در کهنسالی»(۱۸۸۲)، «دوآنتونیا»(۱۸۸۳)، و «سنگ قربانگاه»(۱۸۷۱). او خالق نمایشنامههای فراوان نیز هست و مجموعه اشعار متعددی از وی نیز چاپ و منتشر شده است.
به شکوهِ وجود با ارزش چنین پدربزرگی که کتابخانهی بسیار گستردهای نیز داشت، اوکتاویوپاز توانست بسیاری از آثار نویسندگان بزرگ زمان خود و پیش از خویش را بخواند. در کتابخانهی پدربزرگ آثار داستاننویسان و شاعران فرانسوی و مدرنیست های اسپانیایی جایگاه والایی داشت.
به گاهی که پدر بزرگ ۹۰ سال داشت، مرگ به سراغش آمد. او در حالی جان سپرد که اکتاویو پاز ده ساله را در آغوشِ پر مهرِ خویش میفشرد. پاز سال ها بعد، این واقعه را در شعری با نام «مرثیهی ناتمام» سرود.
پدر پاز که «سولورسانو» نام داشت، روزنامه نگاری فعال و سیاسی بود. او با «امیلیانو زاپاتا» انقلابیی بزرگ مکزیک که در آن زمان به حال تبعید در آمریکا بهسر می برد، همکاری و رفاقت داشت و نمایندهی او در مکزیک بود. در این زمان وی زندگینامهی زاپاتا را نوشت.
پدر از پیشگامان اصلاحات ارضی در مکزیک بود. اوکتاویو بسیار جوان بود که پدر در سانحهی برخورد با قطار کشته شد. اکتاویو در سرودهای با نام «نسخهی پاک» مرگ پدر را میسراید.
اگر عناصر مهم در شکل گیریی شخصیت اکتاویو پاز را بر شماریم، این چنیناند: میراث غنیی فکری و فرهنگی در خانواده، خانواده ای فقیر و تشنهی عدالت، نکتهی مهم تر در شکلگیریی شخصیت پاز این است که فعالیتهای دو نسل روشنفکران قبل از وی در درون خانواده، تنها به پژوهش و خلق آثار ادبی خلاصه نمیشد، بلکه آنان انسانهایی بودند که برای درمان دردهای جامعه به عمل نیز دست مییازیدند.
پس شگفت آور نیست که پاز در دوران دبیرستان، در نهضت های دانشآموزی شرکت کند و نسبت به مسایل اجتماعی و سیاسی ی مکزیک از خود حساسیت نشان دهد. این خروش و حساسیت در مسایل اجتماعی، هنگامی که او قدم به دانشکده ملی گذاشت، عمیق تر گردید. در این دانشکده دانش او ژرف تر شد و بسیاری از شاعران و نویسندگان پیش از خود و معاصر با خویش را شناخت و نقد کرد.
او در این زمان (بین سالهای ۱۹۳۱ _۱۹۳۲) اولین مجلهی ادبیی خویش را تاسیس و منتشر کرد که «باراندال» نام داشت. «باراندال» نقش موثری در جهت ترویج آثار و نظریات نسل او و ادبیات نوین و پیشرو و جانبدار بازی کرد. در این زمان او مجلهی ادبیی دیگری را نیز منتشر میکرد.
در سال ۱۹۳۷ زمانی که پاز ۲۳ سال داشت رشتهی تحصیلیی خویش حقوق را ترک کرد با شهر و خانه و اهل آن وداع گفت و به منطقهی «یوکاتان» در جنوب شرقیی مکزیک رفت.
در آنجا به همراه تنی چند از دوستانش مدرسهای را برای «کارگران پیشرو» تاسیس کرد. زندگانی ی سیاه و مشقت بار رعیت های سرخپوست مایایی، که به کار بردگی در مزارع اشتغال داشتند تاثیری بزرگ در پاز به جا گذاشت که تا زمانی که زنده بود عشق به عدالت را در وجودش شعلهور نگاه داشت.
این آتش وی را برآن داشت تا او اولین منظومهی بلند خویش را با نام«در میانهی سنگ و گل» بنویسد. در این سروده او با زبانی درخشان و لطیف زندگیی خفتبار و تحمیلی به این کارگران کشاورزی را تصویر کرده است.
هنگامی که پاز در «یوکاتان» بود از جانب کنگرهی نویسندگان ضدفاشیست در «جمهوری اسپانیا» دعوتنامه ای دریافت کرد. این کنگره به دلیل حضور بسیاری از نویسندگان برجستهی جهان حائز اهمیت بود.
بیشتر نویسندگان مکزیکیی دعوت شده، عضو حزب کمونیست و بهویژه از اعضای اتحادیهی نویسندگان و هنرمندان (انقلابی) بودند. پاز عضو این اتحادیه نبود زیرا با جزمیت زیبایی شناختی و افراطیی هنر واقعگراییی اجتماعی (رئالیسم سوسیالیستی) و پرولتری موافق نبود. تنها دو شاعر از مکزیک دعوت شده بودند که عضو رسمیی حزب نبودند و هوادار به حساب میآمدند.
این دو تن پاز و «پییسر» بودند، «رافائل آلبرتی» و «پابلو نرودا» از گردانندگان کنگره بودند. آنان پاز را از پیش میشناختند و چنانکه «پابلونرودا» در خاطراتش نقل میکند قبلا شعر «ریشهی انسان» پاز را خوانده بود.
نرودا با بیاناتی شورانگیز این شعر پاز شاعر جوان و با استعداد مکزیکی را در آن زمان با شوری بیمانند ستوده بود. پاز برای مدتی در متن جنگهای داخلیی اسپانیا نیز بود و در میان مردم رنجدیده و اسیر اسپانیا زندگی کرد.
زندگی در متن دردها و رنج های مردم تاثیر عمیقی بر آثار وی گذاشت. او در بازگشت به این واقعیت دست یافت که باید چگونه شعری بسراید که با زمان بیگانه نباشد، ثمرهی فعالیت های شعری و مطبوعاتیی پاز در سال های بعد، اولین پاسخ های او به محوری ترین پرسش های هم نسلان خودش بود. او هیچگاه آزادی طلبی و عدالتخواهی را از آثار متنوع ادبی و فرهنگی و سیاسیی خویش جدا نساخت.
از دیگر خصوصیات بارز پاز بحث های شور انگیز و جنجالیی وی با نویسندگان چپ بود. در زمانی که تروتسکی ترور شد و هیتلر و استالین بین خود پیمانی منعقد کردند، پاز از دوستان کمونیست خود فاصله گرفت.
او با مارکسیست های ناراضی و مشهور آن زمان چون «ویکتورسرژ»، «ژان مالاکه»، و «بنیامین پره» آشنا شد، این چهره ها به او کمک کردند تا با مفهوم تازهای از نقد سیاسی آشنا شود.
در سال ۱۹۴۲ پاز مجموعهی اشعار جدیدی را به چاپ رساند که «برلبهی جهان» نام داشت، در این کتاب او مرز بسیار ظریف و حساس میان رویا و هوشیاری را در شعر به تجربه نشست که یکی از تجربه های آموزشی و سترگ این کتاب است.
در سال ۱۹۴۵ یکی از دوستان پدرش به او پیشنهاد کرد که به هیئت سیاسیی دولت مکزیک بپیوندد. پاز مدت ۲۳ سال از زندگی اش را در پست های دیپلماتیک گذراند. با مساعدت «خوزه گوروستیسا»، که در وزارت امور خارجه کار میکرد، در ابتدا شغل محدودی در سفارت مکزیک در پاریس به او دادند.
پاریس محیطی فرهنگی و جذاب برای پاز داشت. در میان دوستانی که او در پاریس یافت میتوان به تاریخنگار و فیلسوف معاصر یونانی «کستاس پاپا ایوانو» اشاره کرد که ایام تبعید خویش را در پاریس میگذراند.
او مارکسیستی روشنفکر و دانش پژوه بود و برای پاز مرجعی بود که میتوانست آخرین اطلاعات را در بارهی واقعیات موجود در کشورهای سوسیالیستی و اردوگاه های کار اجباری، در دوران پس از جنگ دوم، در اختیار او قرار دهد.
برای پاز راهنمایی بهتر از «پاپا ایوانو» در مورد هنر یونان باستان و بیزانس و موسیقی و هنر معاصر وجود نداشت. «پاپا ایوانو» یکی از مطرح ترین تاریخ نویسان و منتقدان حکومت تمامیتگرا و در ضمن یکی از بهترین دوستان پاز در تمام سال های اقامتش در پاریس بود.
کتاب «غول بشر دوستی»(۱۹۷۹)، که شامل مقالات انتقادیی پاز در زمینهی تاریخ و سیاست است، به این فیلسوف یونانی تقدیم شده است.
آثار شعری و سروده های پاز در اواخر دههی ۱۹۴۰ به اوج بلوغ و کمال خود رسید. او در سال ۱۹۴۹ «آزادیی مشروط» را منتشر کرد.
«هزارتوی تنهایی» اثری درخشان است که پاز در سال ۱۹۵۰ به چاپ رسانید. این کتاب به شرح سرشت و طبیعت مردم مکزیک میپردازد. پاز «عقاب یا آفتاب» را در سال ۱۹۵۱ منتشر کرد که به نثری بسیار شاعرانه و زیبا نوشته شده و به شرح ادراک زیبایی شناختی و صورتبندی های آن میپردازد.
این سه کتاب که در سه سال منتشر شدند دارای ارزش والایی در ادبیات و زبان اسپانیایی هستند.
عرصهی کار پاز در زمینهی نقد ادبی و تحریر مقالات بسیار وسیع است. که از آن میان میتوان به «گلابیهای درخت نارون» ، «چهارگانه» و «مردان در قرن خود» اشاره کرد.
اکتاویو پاز توجهی عمیق به «ژورنالیسم فرهنگی» داشت، وی یکی از مبارزان بزرگ سنت ستیز در میان تمام اهل فرهنگ و ادب معاصر است. با ژورنالیستهای عامیگرای روشنفکر نما و بی مایه که کرنش به قدرت را اسباب بزرگی میدانستند میانه ای نداشت.
در همهعرصههای کار خویش، تلاشگری جدی و پر کار، با اندیشه ای غنی و دستی پر بود. از خصوصیات بارز پاز این است که وی در طی حداقل پانزده سال کلیهی مضامین و موضوعاتی را که هم اکنون با عنوان «پست مدرن» مشمولیت و موضوعیت یافته اند پیشبینی و مطرح کرده است.
پاز مدت زمانی را به عنوان سفیر مکزیک در هند به سر برد و تا سال ۱۹۶۸ در هند اقامت داشت. در این سال دولت مکزیک جنبش اعتراضی و دموکراتیک دانشجویان را در میدان«دترس کالتوراس» به گلوله بست، در مقام اعتراض به این جنایت دولتی، پاز از سمت خویش استعفا داد و در برابر بسیاری از خبرنگاران جهان از ظلم و خیانت هولناک دولت مکزیک در حق مردمش پرده برداشت.
پس از آن وی کتاب معروف خویش «پیشنویس» را نوشت. در این کتاب پاز به نقد و تفسیری درخشان از تاریخ مکزیک دست یازید و همهی خطا ها و وحشت آفرینیهای حاکمان مکزیک را در دوران اخیر به محاکمه کشید.
او همچنین در این کتاب با زبانی بسیار غنی و زیبا به نقد دیو درون آدمی و تمایلات قدرتطلبانهی درونی انسان پرداخته است.
نکتهی قابل توجه در زندگی اکتاویو پاز این است که نقش خردمندانهی او به عنوان شاهدی از روزگار خویش، از نقش وی به عنوان حامی با ارزش شعر و ادب و فرهنگ کمتر نیست.
او برخلاف بسیاری از ستیزه جویان شلوغکار و متفرعن، آثار بسیاری از نویسندگان و شاعران جوان را خوانده و در بارهی آنها اظهار نظر کرده و همچنین از آنها حمایت نموده است.
پاز در زمینهی ترجمه نیز پرشور و پر تلاش بود. او صاحب نظریههایی در زمینهی ترجمه است که آنها را شرح و بسط داده و به چاپ رسانده است.
او نویسندگان خارجیی بسیاری را به مردمش شناسانده است، و با نویسندگان بزرگی از هند، چین، ژاپن، سوئد و… دوستی و همکاری داشته است، او در این زمینه صاحب تالیفی بهنام «تعبیر های درست و نادرست»(ترجمهها و انحرافات، ۱۹۷۴) است که خود در آن به بخش وسیعی از آثار ترجمه شده توسط خودش پرداخته است!.
اکتاویو پاز دارای گنجینهای از جوایز متعدد است که از میان آنان میتوان به جوایز زیر اشاره کرد:
جایزهی «میگل. د . سروانتس»، در مادرید هزار و نهصد و هشتاد و یک
جایزهی ادبیات اورشلیم، سال هزار و نهصد و هفتاد و هفت
جایزهی صلح کتابفروشان آلمانی، سال هزار و نهصد و هشتاد و چهار
جایزهی ملیی آثار ادبیی مکزیک، سال هزار و نهصد و هفتاد و هفت
جایزهی بین المللیی شعر بروکسل، سال هزار و نهصد و شصت و سه
جایزهی شعر اسلو، هزار و نهصد و هشتاد و پنج
جایزهی «منندز پلایو» اسپانیا، هزار و نهصد و هشتاد و هفت
جایزهی «الینیولیزتلی» مکزیک، هزار و نهصد و هشتاد
جایزهی ادبیی نیوستات، اکلاهما، آمریکا، هزار و نهصد و هشتاد و دو
دکترای افتخاریی دانشگاه بوستون، هزار و نهصد و هفتاد و سه
دکترای افتخاریی دانشگاه مکزیک، هزار و نهصد و هفتاد و هشت
دکترای افتخاریی دانشگاه هاروارد، هزار و نهصد و هشتاد
دکترای افتخاریی دانشگاه نیویورک، هزار و نهصد و هشتاد و چهار
جایزهی ادبیی نوبل، هزار و نهصد و نود
و…
نام بزرگ و ماندگار اکتاویو پاز در سرشتِ واژه ها و نامهایی چون مترجم، شاعر، مقالهنویس، تحلیلگرسیاسی، سردبیر نشریه، رزمندهی راه عدالت و آزادی، و حامیی فعال و خلاق فرهنگ جهانی و ملی، که در گذر بیش از پنجاه سال فعالیت خستگیناپذیر، درهای مدرنیته را به روی زبان اسپانیایی گشوده است، فراموش ناشدنی است.
نام گرانقدر اکتاویوپاز برایم یادآور نام عزیز اصفهان و جان ایران، احمد میرعلایی، کشته ی سرفراز اهل قلم است. “سنگ آفتاب” شعر درخشان پاز را میرعلایی به ایرانیان شناساند. یاد ارجمندش شادان شاد.
او استاد مسلم خرد انتقادی و عقل نقاد است، پاز نشان داده است که چگونه باید نقد را در خدمت آفرینش نیکویی، هنر و در همهی عرصههای گستردهی سیاست و فرهنگ به کار گرفت.
«اکتاویو پاز» نام پلی است که میان ادبیات و فرهنگِ ملّت ها، زبان ها و اعصار زده شده است و این به راستی رشک برانگیز و ستودنی است.
* این نوشتار پیش از این در کتاب “حکایت با صبا” نوشته خسرو باقرپور، انتشارات بیستون – آلمان، چاپ نخست، ۱۳۸۲ منتشر شده است.