سماعِ سیّاره به گردِ محورِ آفتاب
و تناوبِ برسنجیدهی فصل ها
و الفتِ خاک و درخت
با سخاوتِ باران
و شکوهِ پروازِ پرنده
بر پرندِ حبابِ لاجورد
و دقتِ هندسیِ تیراژه،
در کمانِ کاملِ رنگهای هماهنگ
وقتی که پایانِ توفان را بشارت میآرد….
این همه،
آیا
ره آوردِ فرایندِ تکاملِ هستی ست؟
یا شاید هم
در این روند
چیره دستانی به غایت هنرمند
هماره در کار بوده اند!
***
یکی بر تو به تحسین نظر بر میافکنم
و یقین میکنم
که کمالِ زمینِ یگانه،
خود
پیشامدی از سرِ اتفاق نمی تواند بود،
به همان گونه
که آفرینِ زیباییِ مطلقِ تو .
آنگاه،
پیکرتراشِ تندیسِ تنت را
به ستایش
نماز میآرم.
***
تیبوران – ۱۰ دسامبر ۲۰۱۶