سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

آفات اپوزیسیون: بیماری کودکی چپ روی و بیماری کهولت راست روی! – عیسی صفا

زیر این تابلوی چپ یک راست سیاسی نهفته است که به تغییر حکومت تحت عنوانی جعلی بنام « تحول خواهان» پناه برده تا از مبارزه انقلابی توده های مردم و تکرار انقلابی چون انقلاب بهمن جلوگیری کند. به همین دلیل هم حزب چپ ایران ( فداییان خلق) در اتحاد ها شیفته نیروهای طرف راست خود است
اما پیشنهاد ما این است که؛ در آستانه تحول های سرنوشت ساز در جامعه ایران ، چپ انقلابی باید با مبارزه ایدئولوژیک بی امان ، با بیماری های راست روی و چپ روی مقابله کند و در مسیر اتحاد های سیاسی برای تشکیل جبهه مردمی با هدف ایجاد تحول انقلابی در جامعه گام بردارد.

جامعه ی  بحران زده ی ما به مرحله دگرگونی های سرنوشت ساز نزدیک و نزدیک تر می شود. موتور و اهرم اصلی چالش ها، نه درگیریهای بین المللی و منطقه ای جمهوری اسلامی بلکه مبارزه های گسترده  مردم علیه رژیم ولایت فقیه است.
 در رابطه بین حاکمیت رژیم ولایت فقیه و مردم می توان گفت که ما به سوی این فورمول طلایی لنین حرکت می کنیم که : « مردم نمی خواهند که به شیوه یِ گذشته به آنها حکومت شود و حکومت هم نمی تواند به شیوه یِ گذشته بر مردم حکومت کند».جنبش های وسیع و سراسری زحمتکشان در سال ۹۶ و۹۸ ریزش بزرگ پایگاه اجتماعی حاکمیت جمهوری اسلامی را در برداشت. آخرین نمونه مبارزه مردم در سراوان با مزدوران رژیم ، نشان داد که حکومت روی بشکه باروت نشسته است.

عمق و گستردگی بحران اقتصادی ، فقر و بیکاری ، فساد گسترده در بوروکراسی دولتی ، بحران محیط زیست و بدون تردید دیکتاتوری و سرکوب آزادیهای مردم ، شرایط عینی یک تحول انقلابی در جامعه را بوجود آورده است. در مقایسه با بلوع و تکامل شرایط عینی , شرایط ذهنی یعنی میزان سازمان یافتگی توده های مردم ، داشتن آلترناتیو روشن و اطمینان بخش , دچار عقب ماندگی مفرط است.
 هنوز مبارزه قطعی با حاکمیت نتوانسته بطور کامل فروپاشی عملی و نظری اصلاح طلبان را از آن خود کند. برخی اصلاح طلبان اکنون ادعای اصلاح طلبی حکومت را کنار گداشته و تمام قد در کنار حفظ حکومت قرار گرفته اند و کوشش می کنند مانع شکل گیری یک اپوزیسون انقلابی و پیشرو علیه رژیم شوند.
فرخ نگهدارها  فقط گوشه ای از تلاش برای ایجاد تفرقه و دو دستگی درصفوف ایوزیسیون مردمی هستند. سازما ن امنیت جمهوری اسلامی برنامه گسترده ای برای ضربه زدن به مبارزه های اپوزیسون راستین دارد و هم به اشاره آنهاست که تریبونهایی در داخل کشوردر اختیار فرخ نگهدارها گذاشته می شود، در واقع جمهوری اسلامی آگاه است که شرایط فعلی قابل دوام نیست و کوشش می کند تا مانع قدرتمند شدن شرایط ذهنی یعنی آگاهی و سازماندهی توده های معترض شود گرچه به دلیل رسوا بودن رژیم این ترفندها کم اثر و موقتی هستند. رژیم ولایت فقیه بویژه پس از کودتای انتخاباتی۸۸ حمله های سنگینی را علیه اصلاح طلبان شروع کرده و بخش بزرگی از آنها را مجبور به باز تعریف از هویت و خواسته های خود کرده وبه دنبالچه هرم اصلی قدرت ولی فقیه تبدیل کرد.اصلاح طلبانی که با غریزه خود احساس می کردند دور ماندن طولانی مدت از قدرت دولتی آنهارا به حاشیه رانده و برگشت به گوشه ای از حاکمیت و برخورداری از رانت حکومتی را به خطر نهایی خواهد انداخت. ورشکستگی سیاسی اصلاح طلبان در عین حال با شکست ایدئولوژیک آنها هم همراه است. جنبش اصلاحات پس از فروپاشی شوروی رخ داده بود و اصلاح طلبان کوشش می کردند فروپاشی شوروی را به عنوان عنصری از ایدئولوژی خود وارد صحنه کنند. آنها ادعا می کردند حکومت رژیم ولایت فقیه و استبداد آن ، نوعی از حکومت های « توتالیتر» کمونیستی است و سعی می کردند در دفاع از سرمایه داری گوی سبقت را از از هسته اصلی قدرت بربایند ، آنها که یکه تاز رسانه ها و مراکز علنی مانند دانشگاه ها  بودند  تمام هم و غم خود را برای ریشه کن کردن افکار کمونیستی به کار می گرفتند . مبارزه های زحتمکشان ایران علیه خصوصی سازیها عامل دیگر انزوا ی اصلاح طلبان است. آنچه که در مورد خصوصیات رژیم ولایت فقیه برجسته تر شده شباهت آن به حکومت های فاشیستی است !

بیماری کهولت راست روی در برخی نیروهای با « تابلوی چپ» از دیگر موانع قطعی شدن مبارزه برای تغییر حکومت و تشکیل یک حکومت ملی ـ دمکراتیک است. حزب چپ ایران ( فداییان خلق) نمونه ای از این اپورتونیسم سیاسی دربرخورد به چگونگی تغییر حاکمیت جمهوری اسلامی و جمع آوری و آرایش نیروهای انقلابی و پیشروبرای عملی ساختن این سیاست است. این حزب در سند سیاسی مصوب نخستین کنگره چنین تعریف مبهمی از گذار از جمهوری اسلامی بدست می دهد:« راهبرد ما برای گذار از جمهوری اسلامی متاثر از نوع تحولات برنامه ای در فردای گذار است.» (بند۷ سند) برنامه یکباره هنوز بدون اینکه موضوع اصلی یعنی شیوه عملی برکناری رژیم ولایت فقیه را روشن کند ، با پرش از آن مجلس موسسان را مطرح می کند.طبعن این بازی با کلمه ها و طفره رفتن ها از حل مساله اصلی برکناری رژیم ولایت فقیه یک بازی اپورتونیستی سیاسی بیش نیست.

چگونه جمهوری اسلامی برکنار خواهد شد؟ و سوال اصلی این است ؛ معنای پیروزی در برکناری حکومت جمهوری اسلامی چیست ؟ اگر در پاسخ به این سوال ها ما به برنامه پیشنهادی کنگره هفتم حزب توده ایران مراجعه کنیم  به روشنی خصوصیات دوران گذار را مشاهده خواهیم کرد. حزب توده ایران در دوره گذار خواهان « انحلال فوری نهاد سرکوبگر ، از جمله وزارت اطلاعات ، سپاه پاسداران ، بسیج ، دادستانی ، دادگاه های انقلاب اسلامی ، شورای نگهبان ، مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصحلت نظام» ( سند کنگره هفتم ص ۴۶ و ۴۷) است. انحلال ارگان های رژیم ولایت فقیه ، این همان چیزی است که حزب چپ ایران ( فداییان خلق) از وارد کردن در برنامه به اصلاح تغییر رژیم خود از آن می گریزد. زیر این تابلوی چپ یک راست سیاسی نهفته است که به تغییرحکومت تحت عنوانی جعلی بنام « تحول خواهان» پناه برده تا از مبارزه انقلابی توده های مردم و تکرارانقلابی چون انقلاب بهمن جلوگیری کند.به همین دلیل هم حزب چپ ایران ( فداییان خلق) در اتحادها شیفته نیروهای طرف راست خود است و هم این گروه های کوچک دست راستی هستند که نزدیکی به حزب توده ایران را برای حزب چپ ایران ( فداییان خلق)  خط قرمز خود برای همکاری با آنها  قرار داده اند . این حزب  به حزب توده ایران انتقاد می کند که سیاست های چند سال اول انقلاب خود را « آسیب شناسی» نکرده اما  در واقع این  خود  حزب چپ ایران ( فداییان خلق) است که در برخورد به حاکمیت جمهوری اسلامی هنوزهم چیزی به نام « که بر که» مورد استفاده رفیق کیانوری ( منظور از که برکه این بود که سرنوشت مبارزه های جناح های درون حاکمیت هنوز به فرجام خود نرسیده است ) را در ذهن دارد و به همین علت هم در رای به روحانی ، حزب  در را به روی رای دادن به وی باز گذاشته بود( این سند از آرشیو حزب چپ ایران ( فداییان خلق) ناپدید شده است ! در واقع سیاست راست روانه، طفره رفتن از انحلال ارگانها ی سرکوبگررژیم ولایت فقیه و هراس از یک انقلاب توده ای است. همین طفره رفتن از یک مبارزه قطعی و نهایی علیه جمهوری اسلامی است که آنها را به دوری از حزب توده ایران می کشاند. آنها برای سرپوش گذاشتن بر روی این تفاوت ماهوی بین برنامه دو حزب به بهانه گیریهای متعدد از جمله عدم انتقاد حزب توده ایران به سیاست های چند سال اول انقلاب خود ( که حزب توده ایران در اسناد کنگره ها مورد انتقاد قرار داده است) دست می زنند. آنها در ضمن فراموش می کنند برای مردم گذشته های دور محورمبارزه سیاسی نیست ، و مثلن با همین متد مردم از میر حسین موسوی در جریان کودتای انتخاباتی استقبال میلیونی کردند و برای وی در مورد سیاست های گذشته اش شرط نگذاشتند.

اما  برای درک درست از راست روی سیاسی در سپهر جامعه ایران ، نگاه عمیق تری به ریشه های آن بیفکنیم. نیروهای راست رو چه در بین اصلاح طلبان و چه در نیروهای « چپ» مانند حزب چپ ایران ( فداییان خلق) به چگونگی موجودیت طبقه حاکم اقتصادی و رو بنای سیاسی اجتناب ناپذیر آن توجه عمیق و کافی ندارند. مسیر تحکیم پایه های رژیم ولایت فقیه و تسلط سرمایه بزرگ تجاری و سرمایه داری بوروکراتیک ـ رانتی روند واحدی را در تاریخ جمهوری اسلامی تشکیل می دهند ، آنها در هم تنیده شده اند. همین لایه های انگلی سرمایه داری هستند که امروز سرمایه های کلان در اختیار دارند و جناح های پر نفوذی در درون حاکمیت آنها را نمایندگی می کنند. هدف اصلی این لایه های انگلی کسب سود هرچه بیشتر و بدست آوردن دلار است و اصلن و ابدن دغدغه مشکل های زندگی مردم را ندارند. ساده اندیشی مفرط خواهد بود هر آنگاه تصور شود طبقه حاکم اقتصادی فاسد ، انگلی و رانت خوار که در هرم سیاسی قدرت شرکت دارند با پند و اندرز قدرت خود را بین مردم تقسیم خواهند کرد.آیا طبقه حاکم اقتصادی  نسبت به دره ی عظیم فقر و ثروت ، پدید آمدن قشر وسیعی از حاشیه نشینان شهرها ، میلیونها کارگر بیکار و انبوه جمعیت زیر خط فقر آگاهی ندارد؟ آیا این طبقه نسبت به ریزش طبقه متوسط و غارت شدن آنها با سیاست های تعدیل اقتصادی و خصوصی سازی ها و ژرفنای شکاف های طبقاتی میان زحمتکشان و طبقه سرمایه دار آگاهی ندارد؟

در جغرافیای سیاسی دیگر، گروه های چپ افراطی مانند فدایی اقلیت ، دو سازمان راه کارگر ، ده ها گروه با اسم های پر طمطراق  حزب های کمونیست کارگری و… با بیماری مزمن بیماری کودکی چپ روی ، با شعارهای تند و تیز و بدون تناسب با سطح  و تجربه  توده های مردم ، به اندازه تاثیر و وزن خود ( خوشبختانه بی وزن) به سازماندهی یک آلترناتیو مردمی ضربه می زنند. شعار محوری آنها معمولن این است : مرگ برجمهوری اسلامی ، زنده باد انقلاب سوسیالیستی ! معملوم نیست این گروه ها این همه زور را از کجا آورده اند که در جامعه ایکه حداکثر توان آن یک تحول دمکراتیک است ، می خواهند انقلاب سوسیالیستی کنند. طرفه اینکه نگاهی به برنامه های تبلیغی  این گروه های چپ افراطی  نشان می دهند که مضمون آنها خواسته های دمکرتیک و حقوق بشری است و نه تبلیغ بر پایه تضاد کار و سرمایه که آنها ادعا می کنند تضاد اصلی جامعه است . ریشه این گروه ها بر پایه انشعاب مائوئیستی از جنبش کمونیستی جهان دارد و امروز با فروپاشی شوروی منطق وجودی خود را از دست داده است  و به همین دلیل زندگی این گروه ها تبدیل به فرقه های انتقام جو و کینه توز شده است که هدف اصلی این کینه هم حزب توده ایران است . اما پیشنهاد ما این است که؛ در آستانه تحول های سرنوشت ساز در جامعه ایران ، چپ انقلابی باید با مبارزه ایدئولوژیک بی امان ، با بیماری های راست روی و چپ روی مقابله کند و در مسیر اتحاد های سیاسی برای تشکیل جبهه مردمی با هدف ایجاد تحول انقلابی در جامعه گام بردارد.

https://akhbar-rooz.com/?p=106247 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جوینده
جوینده
3 سال قبل

راستش من هر چی نشریات و نوشته های حزب توده ایران را زیر رو می کنم، تاکنون چیزی در حد و حدود عبور از رژیم اسلامی را هم نمی بینم. چه رسد به سرنگونی انقلابی، رژیم اسلامی که نویسنده نوشته بالا در نظریاتش القاء می نماید. ” تا از مبارزه انقلابی توده های مردم و تکرار انقلابی چون انقلاب بهمن جلوگیری کند.” همه حرف این است طرد رژیم ولایت فقیه برای آغاز اصلاحات در درون این رژیم از طریق جبهه متحد ضد دیکتاتوری.
” تنها راه به‌پیش برای برون‌رفت از وضعیت کنونی کشور، حذف حاکمیت مطلق ولایت فقیه است. این راهی‌ست پرپیچ ‌وخم که طی کردن موفقیت آمیز آن نیازمند برنامه‌ای عملی برای محقق ساختن مطالبات فوری مردم و همکاری و اتحاد عمل بین نیروهای مبارز مردمی را می باشد. تنها در جریان مبارزه هماهنگ و گسترده توده ها است که می توان حکومت ولایی را گام به گام به عقب‌نشینی واداشت و جنبش مردمی را از نظر کمی و کیفی تقویت کرد. در این راستا، حزب تودهٔ ایران برنامه و نقشهٔ راه مشخص مبارزه برای گذار از مرحلهٔ دیکتاتوری به مرحلهٔ ملی‌دموکراتیک را در پیشِ روی دارد. ما معتقدیم در گام نخست، با برپایی جبههٔ واحد ضد دیکتاتوری، توازن نیرو در کشور را به‌نفع جنبش مردمی باید تغییر داد.” shorturl.at/rKRZ8 یا نامه مردم ۱۱۲۴ اسفند ۱۱ ۱۳۹۹
حالا سئوال اینست تعبیر باز، هر نوع برداشتی در فرمول طرد ولایت فقیه چیست؟ حتما به منظور اینه: در جواب اصلاح طلبها، بله ما می گوییم طرد ولی فقیه و اصلاح در درون. به سرنگونی طلبان بله معنی طرد ولایت فقیه سرنگونی انقلابی رژیم حاکم. خلاصه بی پرده کدوم؟ عبور و گذار و سرنگونی یا اصلاح همین رژیم؟ لطفا واضع بنویسید انقلاب همانند بهمن ۵۷ یا اصلاح با طرد رژیم ولایت فقیه ؟ تا “توازن نیرو در کشور را به‌نفع جنبش مردمی باید تغییر داد.”

احسان
احسان
3 سال قبل

با سلام،
ضمیر جمع به کار رفته در مقاله رفیق عیسی صفا مطمئنا نمی تواند نشان دهنده این باشد که مقاله نوشته ی چند نفر باشد و یا همچنین به هیچ وجه نمی توان این ضمیر را به دیدگاه حزب توده ایران نسبت داد، چرا که این حزب هیچ گاه در ارگان مرکزی اش – نامه مردم – یا اسناد دیگر خود هرگز با چنین ادبیاتی با حزب چپ و فدائیان اقلیت و مانند آنها سخن نگفته است.

با این حال رفیق صفا باید توضیح دهد چرا از ضمیر جمع استفاده کرده است و اگر هنوز آن را درست می داند، مرجع این ضمیر جمع “ما” را برای خوانندگان مقاله اش روشن کند.

ممنون

آرش
آرش
3 سال قبل

با سلام

با توجه به توضیح شما در رابطه با تاکتیک”تفرقه بیاندار و حکومت کن” توسط حاکمیت . خود شما تمام سازمانهای چپ را از دم تیغ گذراندید به استثنای حزب توده ایران . و تمام گروه ها و احزاب چپ ایران را مبتلا به بیماری کهولت راست روی و بیماری کودکی چپ روی متهم کردید بغیر از حزب توده ایران, فکر می کنم روش شما در توضیح اشتباهات اپوزیسون چپ , نه تنها سازنده نیست , بلکه کامل هم نیست, چون در رابطه با بیماری” خود بزرگ بینی “. در اپوزیسیون چپ , هیچ توضیحی ندادید . امیدوارم که من را ببخشید که میگویم , شما کاتولیک تر از پاپ شدید .وقتی فقط حزب توده ایران را یک چپ انقلابی معرفی می کنید . ودر آخر می خواستم بدونم نویسنده مقاله یک نفر است یا چند نفر چون از کلمه ی ” ما” در مقالتون استفاده کردید .
باتشکر و آرزوی سلامتی

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x