کرونا، این بلایِ ووهانی
در پیِ صید چند روحانی
رفت و جا خوش نمود در جایی
که از آن می گذشت ملایی
گفت : به به ! چه رنگ و آب و گلی!
چه تن ِفربه و تپل و مپلی
باش آماده و عبا بگشا
قاتل جان ِتو منم ، کرونا
شیخ گفت : «ای برادر چینی!
چشم تنگی تو و نمی بینی
که منم مثل تو در این کارم
آفت ِ جان و مردم آزارم
در حدیثی عمیق و پر معنا
نام تو آمده ست ، ای کرونا!
می توانیم اگر به هم سازیم
نسل این قوم را براندازیم».
بعد از این روضه ها و گفت و شنود
کرونا سجده کرد و توبه نمود
گفت «یا شیخنا! چه چاره کنی؟
تو فقط کافی است اشاره کنی».
……
اینچنین، راهِ راست را گم کرد
باز هم رو به سوی مردم کرد.