پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳

پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳

پشت به صندوق رأی ونگهدارهای آن – بهنام چنگائی

من نمی خواهم پیرامون چند و چونی و یا سرسپردگی پنهان و آشکار آقای نگهدار به پاسداران حماقت ولائی ـ اسلامی برگردم و نگاهم را در برابر دیدگاه “رأی دادن” پوچ و تکراری” اش بازتاب دهم، زیرا هویت او و همگنانش برای بسیاری از قربانیان بیشمار دین دولتی چهره ای آشناست و از همینرو وی برای من و بسیاری دیگر دیری ست که حرفی برای گفتن و شنفتن ندارد که بشود بر مضمون آن ترسیمی تازه بیابی و یا دستکم از آن نگاهش برداشتی درست، نادرست و یا ای بسا ماتی ببینی، یا از سفته هایش در ذهن خود دریابی که آن دیدگاه می تواند به انگیزه گفتمانی نو کشانده شود. نه هرگز چنین نبوده و نیست!

نه باورم نمی شود که او روزی بخود همدران گذشته اش نیز که ترور رژیم شده اند هم اندکی تعهد آرمانی … نشان بدهد و یا تعلقی داشته باشد. آخر مگر می شود او ببیند و همزمان هم نبیند که در این ۴۲ سال بیدادگری ملائی ـ مکلائی، و بیاری وعده و با نام خدا رژیم اسلامی ـ ولائی بر مردم و کارگران چه ها که نرفته است!؟ آنهم با این همه چشم ها و گوش ها و تجربه های تلخ و خونین ۴۲ ساله ایرانی ـ جهانی از تبهکاری های بیشمار و هولناک رژیم ولائی که روی داده و یکچنین آقائی که نگهدار باشد، هنوز هم به اهداف ویرانگر نظام وفادارمانده و از سوی دیگر اینهمه با توده ها بیکار و گرسنه و زندگی کمرشکن آنها بیگانه شده و غریب تر مانده و شده باشد! این براستی شگفت انگیز است.

آنهم رژیمی که پیوسته و روزانه اینجا و آنجا و در سراسر کشور و بیرون از مرزهای کشور ترفندمی بافد و ماجراجوئی هایش برای نابودکردن کشور و هستی و زندگی مردم پاکباخته پایانی ندارد و هرآن بر خردستیزی ها و دشمنی افکنی هایش در منطقه و جهان با و بی دلیل افزوده می شود؛ و بودن چنین ساختاری بیمار و مهلک جز برای تعمیق و تشدید فسادها، تباهی ها، ویرانی ها، کشتارها، ترورها، چپاول ها و برنامه ریزی های مافیائی های “آقا امام”سودی نداشته و ندارد و تاوان سرکشی ها و رویای رهبری جهان اسلامی خامنه ای را نان و آب و آزادی کارگران و مردم گرسنه ما می دهند. و پرسیدنی تاکی و چرا؟

آری، برپایه ی شناخت و تجربه های من و ما از امسال آقای نگهدار، اینان جز مهره های پوشیده رژیم نمی توانند باشند! وگرنه هردم می دیدند که چه جویبارهای خونینی را که توسط درندگان ریخته نشده و او و همگامانش نمی خواهد آنها را ببیند، و چه فریاد دادخواهی های زنان، کارگران، اسرا و بیکاران و گرسنگان و… را که سر بر فلک سرکشیده است، او و یارانش نمی خواهد آنها را بشنود و در “خوشبینانه ترین” برداشت، خود را همچون همیشه در خواب و خیال نرمش پذیری ” استحاله”نظام مقدس دلگرم و امیدوار نشانده اند و بر ساده دلی ها می افزایند! این بی چهرگی جز دسیسه برای فرصت سازی دوباره جهت گمراهسازی توده ها و کشاندن آنان به پای صندوق رای گیری نیست! او و یاران انگشت شمارش همچون همیشه گذشته می توانند مغرورانه در صف انتخاب لندن بایستند و به روال پیشین به و به خیال خویش به ریش مخالفان رژیم بخندند و با این کارشان هم در داخل کشور به زمینگیرشدگان بگویند: ببیند که ما اگرچه در خارج و لندنیم اما خود را بسان شما اینجا و آنجای متعهد به ولایت و دیانت دولتی می بینیم و تنهای تان نمی گذاریم. آیا دیدگاه چنین کسانی یک فریب تکراری نیست که به خورد ساده دلی می دهند؟

البته آقای نگهدار با تجربه ساده دل نیست و خوب هم می داند که چه کرده و می کند و به گمان من او یک مهره مناسبی برای گمراهی و پراکندگی هرچه بیشتر نیروهای چپ و کمونیست بوده و می باشد که البته اینک دیگر برگ برد پیشن اش را برای همیشه باخته است. ولی خود او همانی ست که بوده و اینک نیز همچنان هست.

در این میانه دسیسه رهبر و سران رژیم با تأکید بر دادن رأی برای انتخاب فردای دیگر و بهتر، هیچگاه بسود کارگران و توده ها نبوده و نخواهدشد و این انخاب جز چرندی رسوا نیست، ترفندی که برای سرکوب دادخواهی ها و همزمان ایجاد امید و بردباری هرچه بیشتر جهت تحمل نداری ها و بدبختی ها کارگران و توده ها همیشه بکاررفته و می رود.

از سوی دیگر فریب و پیام یک فرد فدائی مجرب و بالائی سازمان است که وی همچنان پرچم آن سازمان را بهر رو بر کول می کشد و آگاهانه و همچنان گذشته فکر می کند و می خواهد روش و شیوه پیشین خود را تکرارکند. ظاهرا او نه چشم دارد و نه گوش! زیرا وی تنها به سرگرم سازی و دلخوشکنندگی دوباره مردم دل بسته و نامش “فرخ نگهدار”هست.

بی گمان نگهدارها می توانند به راهشان ادامه دهند. ولی مردم و ما چپ ها و کمونیست ها نیز برای برپائی رای گیری های تاکنونی و بازتاب دیدگاه های بی هوده ی آنها افشاگری کرده و خواهیم کرد و اسناد و مدارک تاریخی و کافی داریم که مستند هستند و دیر یا زود خواهندتوانست آنهای همسو با رژیم و اوی نگهدار را روزی بهتر از امروز رسواکنند و خواهندکرد. همانگونه که امروزه آقای نگهدار چهره ی شناخته شده ای در جنبش و مبارزه کار علیه سرمایه می باشد! چراکه وی و همگنانش چهاردهه می باشد که بنام چپ و دریغا فدائی همچنان در جبهه ضد کارگری ـ ضد اراده مردمی بوده و در کنام دشمن اسیرمانده و هنوز هم هستند و بی گمان هریک از آنها هیچ پیوندی با امروز و فردای ما مبارزان کارگری ـ توده ای ندارند و اصولا بیگانه با نبرد مستقل طبقاتی، کارگری و توده ای می باشند. اینان و دیگر فریبخوردگان شایسته است بدانند که گشودن راه فردا جز با سرنگونی همه دین دولتی متصور نیست.

بهنام چنگائی ۳۰ بهمن ۱۳۹۹

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=104561 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x