رضا پهلوی فرزنده آخرین پادشاه ایران در صحبت هایی که فایل صوتی بخشی از آن در شبکه های اجتماعی منتشر شده گفته است شخصا یک نظام حکومتی جمهوری را به پادشاهی موروثی ترجیح می دهد زیرا به گفته او، «یک دوره انتخاباتی مشخص دارد و افراد مسوول هستند.»
به گزارش بی بی سی رضا پهلوی در صحبت هایش که به نظر می رسد حدود یک هفته پیش در روز هشتم ماه مارس انجام شده باشد تاکید کرد منکر آن نیست که در شاید برخی فرهنگ ها یک نماد سمبلیک لازم باشد، اما گفته است «به عنوان یک دموکرات نمی توانم توجیه بکنم که مبنای تعیین شدن یک مسوول حتی به مفهوم سمبولیک می تواند یک مبنای موروثی داشته باشد.»
او افزود که اگر روزی برسد که نهاد سلطنت همچنان برای ایران لازم باشد «چه اشکالی دارد که مبنای این مساله انتخاب یا پیشنهاد یک فرد شایسته برای این مقام باشد؟»
پسر محمد رضاه پهلوی به مخاطبان خود گفت: «اگر ما طرفدار حقوق بشر هستیم، فکر نمی کنید که تحمیل کردن یک وظیفه سنتی و سمبولیک به یک خانواده نقض حقوق بشر آن فرد و افراد خانواده اش می تواند باشد؟»
او گفت: «آیا ما می خواهیم به دنیا بگوییم که ما هنوز یک مملکتی هستیم که ما یک کسی را می خواهیم اقا بالاسر خودشان و آن نقش هم تازه به او تحمیل می کنیم و بعد هم اسمش را می گذاریم فرهنگ.»
رضا پهلوی همچنین گفته است: «من هرگز حاضر نیستم آقا بالاسر داشته باشم چه برسد به این که برای دیگران آقابالاسر بشوم. از این فرهنگ فردمحوری باید خارج بشویم دوستان و برویم دنبال سیستم محور کردن مساله.»
او همچنین گفته است: «ما تا زمانی که بخواهیم گوسفندوار عمل کنیم سر و کله چوپان ها هم پیدا خواهد شد.»
کوچگترین ،ضعیف ترین لرزان ترین مبارزه هم علیه دیکتاتوری را باید با آعوش باز استقبال کرد.
چپ می تواند و باید صف خود را محکم و آبدیده کند و دیگر نیروها را در مقابل حکومت مذهبی فاشیستی ،دیکتاتوری هدایت نماید.
وظیفه ی نیروهای آگاه و راستین در ایران ست که بر خلاف گذشتگان که هم در مسائل جهانی و هم مسائل ملی محاسبات به غایت غلط داشتند دنبال سیاست های پروگماتیسمی نرویم .
در تشخیص نیروهای مدافع مردم سالاری ، قانون اساسی ، دموکراسی ، عدالت اجتماعی ، پای بندی به منشور جهانی حقوق بشر ، مبانی عرفی و مدنی و… وسواس نشان دهیم.
زندگی بزرگان مشروطه آموزنده ست که از جور استعمار انگلیس و روسیه به دامان آلمان مرتجع تر پناه بردند و با پول آتش افروزان جنگ جهانی اول که ایران را با وجود اعلام بیطرفی واقعا نابود کردند برای قیصر آلمان تبلیغ کردند در ایران برای خلافت عثمانی که علیه استعمار انگلیس می جنگید. امروز بعداز ۱۰۰ سال داستانهای عجیبی از آن زمان در تعریف و تمجید ازهنگ قزاق های روسی به فرماندهی رضا خان میر پنج در کودتای ۱۲۹۹ می نویسند.
در آستانه ی جنگ جهانی دوم به رهبر آدولف هیتلر نیز وضع جال تر از پیش از جنگ اول نبود.
جهانی در دلهره از نکبت رایش سوم و آتش جنگ بسر می برد ولی در ایران حکومت و بعضی از سیاستمداران و نظامیان و روحانیون و روزنامه نگاران در دلشلن برای آدولف هیتلر قند آب می کردند.
تمام دوران آریامهر را نیز دیدیم که چگونه به سرعت برق خون تمام مبارزان هنوزخشگ نشده
که روحانیون مرتجع حکومت فاسد پادشاهی را از قدرتهای بزرگ تحویل گرفتند.
نه به هر نوع تمایت خواهی
نه به حکومت کشتار ولایت فقیه
نه به بازسازی هر نوع حکومت استبدادی چه جمهوری په پادشاهی
زنده باد حق حاکمیت مردم ، آزادی ، دموکراسی ، پیشرفت و عدالت اجتماعی
زنده باد اتحاد ایرانیان برای رسیدن به حکومتی شایسته مردم ایران
جناب فریدون س
کاملا صحیح می فرماید. خوشبختانه همانگونه که آقای ایزدی به درستی پیشبینی کرده است “این کمپین نیز به دیگر پروژه‌های ناکام آلترناتیو سازی های سالنی منجر خواهد شد.”
تاریخ ۴۰ سالهء بدیل سازی سلطنت باختگان نشان داده است که حداکثر توان آنان چیزی بیش از فیل هوا کردن در سمینار های متعدد نیست.
واقعیت امر در این است که در جامعه معاصر ایران هیچ جایی برای سلطنت باختگان نیست.
و در عرض این چند دههء اخیر سرنوشت سیاسی آنان تبدیل شده است به همان سرنوشت شاهزادگان قاجار.
سترون, منزوی و بدون هیچ ربطی به مردم ایران.
دخو
باعث تاسف است که برخی از چپ های سابق، فرصت طلب و خسته از مبارزه برای آزادی و سوسیالیسم، باز هم گول فضای تاریک سیاست را خوردند و این بار به طرف شازده غش کردند. شازده که از این ها فرصت طلب تر و زرنگ تر تشریف داشت، خودش اعلام جمهوری خواهی کرد و این بیچاره ها مچل شدند و آبرویشان رفت. عجب بازی هایی می کند این روزگار.