جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

حرفه توهم‌نگار؛ پاسخی به اظهار نظرهای اخیر اسماعیل محمدولی (خبرنگار) درباره کارگران نیشکر هفت تپه – دیکریشن

آقای محمدولی خوب بود قبل از اظهار نظر اخیرتان، فقط کمی به تکامل مبارزه طبقاتی و موقعیت اجتماعی و سیاسی کارگران هفت تپه نگاه می‌کردید. شما به عنوان یک خبرنگار حوزه کارگری باید بدانید که کارگران اعتصابی برای دستیابی به مطالبات خود اولویت‌بندی و برنامه دارند و قاعدتا این مانعی برای طرح دیگر مطالباتشان نیست. اگر به عنوان «خبرنگار» هم که شده کمی به واقعیت وفادار باشید به راحتی متوجه می‌شوید که کارگران به ترتیب اولویت برای پرداخت حقوق‌های معوقه، اجرای حکم خلع‌ید و محاکمه فوری اختلاسگران، تمدید قرارداد کارگران فصلی و بازگشت به کار همکاران اخراجی‌شان دست به «اعتصاب» زده‌اند. اینکه شما فکر میکنید کارگران این مطالباتشان را با طرح مطالبات دیگر به حاشیه می‌برند فقط و فقط ناشی از بی‌ربطی شما به سنت مبارزاتی کارگران نیشکر هفت تپه است.

این که طرح مطالبه واکسیناسیون فوری و رایگان یا اینترنت آزاد در اعتصاب کارگران هفت تپه اشتباه است و تنها به دلیل «سوار شدن روی موج شبکه‌های مجازی» مطرح شده است را بر چه مبنایی مطرح می‌کنید؟ با همین منطق شما حمایت از فرزانه زیلابی (وکیل کارگران) یا اعتراضات محرومان در خوزستان ربطی به امور «محیط کار» و «حقوق صنفی» ندارد در نتیجه حمایت‌کارگران فقط برای سوار شدن بر موج رسانه‌ها است و دردی را دوا نمیکند! چنین سطحی‌‌نگری فقط از طرف فردی برمی‌آید که سر سوزنی با مبارزه طبقاتی و مشخصا کارگران هفت تپه آشنایی ندارد یا در حالت بد‌بینانه قصد پاشیدن خاک به چشم کارگران را دارد. به چه دلیلی مرگ و میر روزانه به دلیل عدم واکسیناسیون رایگان جامعه امر فوری طبقه کارگر نیست و از نظر شما حق ندارند از حق زندگی خود دفاع کنند؟ چرا در اوج بحران امروز کارگران در محیط کارشان از حقوق انسانی و شهروندی خود دفاع نکنند؟ به دلیل اینکه صنفی نیست؟! بعد شما که ادعای شناخت مبارزه‌ی صنفی دارید، همچنان تفاوت بین سخنرانی، شعار و مطالبه‌ی رسمی و کتبی را متوجه نیستید؟

روشن است که «صنفی‌گرایی» پرچم کسانی است که تقصیر سرکوب اعتصابات و اعتراضات را به گردن کسانی می‌اندازند که «اعتراضات صنفی را سیاسی کرده‌اند» و گناه حمله گارد ضد شورش و وزارت اطلاعات را به گردن کارگران آزادی‌خواه می‌اندازند. همانطور که شما در مصاحبه خود به صراحت اعلام کردید که اسماعیل بخشی با طرح شعار «نان، کار، آزادی» از کارگران سؤاستفاده کرد و باعث شد اعتراض صنفی کارگران سرکوب شود! اتفاقا دوستانِ حزب‌اللهی و «عدالتخواه» شما هم دقیقا همین نظر را دارند. اما کدام بخش از طبقه کارگر است که برای رسیدن به ابتدایی‌ترین مطالبات خود سرکوب نشده است؟ کارگران خاتون آباد در سال ۱۳۸۲ به دلیل اخراج ۲۰۰ نفر از همکارانشان دست به اعتصاب زدند و در پاسخ نیروهای سرکوب به کارگران و خانواده‌هایشان حمله کردند و بیش از ۴ نفر از کارگران کشته شدند و بیش از ۳۰۰ نفر مجروح! می‌بینید؟ شما مساله سرکوب طبقاتی را به طور کل سر و ته فهمیده‌اید، به همین دلیل جای قربانی و عامل سرکوب را عوض می‌کنید و در مورد هفت تپه، اسماعیل بخشی را دلیل سرکوب می‌دانید. راستی آخر در مصاحبه‌ اخیرتان نگقتید شعار «نان، کار، آزادی» متعلق به کدام «گروه معاند» است؟! حداقل وقتی بگذارید و احزاب و جریانات چپ را کمی دنبال کنید. همچنین یادتان باشد که رسانه‌های حاکمیت برای اکثریت جامعه معیار حقیقت نیستند. بی‌ربطی‌تان به کارگران هفت تپه را با حجابِ «دلسوزِ کارگر» نمی‌توانید پنهان کنید.

کارگران هفت تپه بارها در اعتصابات خود به مسائل فراصنفی خود اشاره کرده‌اند و مطالبات و اعتراض خود را بیان کرده‌اند. نیشکر هفت ‌تپه جزیره‌ای جدا از ایران و خوزستان نیست که مطرح کردن مطالبات شهروندی‌ و طبقاتی را بی‌ربط به زیست روزمره‌ی کارگران بدانیم! یادتان نرفته که یکی از کارگران در سنگر هفت تپه نسبت به نامستند «طراحی سوخته»، صداوسیما و شخصِ آمنه سادات ذبیح پور اعتراض کرد در حالی که به نظر شخص شخیص شما اگر این کار را نمی‌کرد امروز کارگران حقوق معوقه نداشتند، کارگران اخراجی سر کار بودند و مساله مالکیت شرکت حل شده بود؟! برخلاف تصور جناب‌عالی، کارگران هفت تپه به واسطه‌ی مبارزات طبقاتی خود معنای مطالبه‌ی صنفی را به خوبی درک کرده‌اند، تا جایی که با وجود شدیدترین سرکوب‌ها یکی از بزرگترین اختلاس‌گران کشور را افشا و به میز محاکمه کشانده‌اند و با «خرد جمعی» همواره خود را در برابر هجوم بی‌وقفه استثمارگران متحد و متشکل نگه داشته‌اند. در جامعه‌ای که آقازادها‌ی بیسواد و سرمایه‌دارهای بی‌مایه‌ صلاحیت دارند تا «اظهارنظر کارشناسانه» ارائه بدهند کارگران پیشروی هفت تپه همواره دقیق‌ترین و هوشمندانه‌ترین مواضع را اتخاذ کرده‌اند و رو به جامعه اعلام کرده‌اند.

شما به عنوان خبرنگار با سرعت بالایی نسبت به «خبر داغ کارگری» واکنش نشان دادید و کیفیت نقدتان از دستتان در رفت. بعید می‌دانم تا به امروز کسی با خالی کردن «دقِ دلی» موفق به قانع کردن افراد مخالف خود شده باشد. اگر دغدغه‌‌مند و مطالبه‌گر هستید پس اصول جدال نظری را فراموش نکنید. 

کارگران هفت تپه برای تشکل‌یابی محتاج اجازه قبلی و نظارت نماینده و بازرس دولت سرمایه‌داری نیستند. اگر با وجود اختلاف نظر، در قالب خرد جمعی می‌توانند شبکه‌ها و محافل خود را سازمان دهند و به عنوان یک تن واحد ظاهر شوند پس روی همین ریل پیش می‌روند و سازمان‌یابی را خود کارگران با نظارت منظم و جمعی خودشان ارتقا ‌می‌دهند. اگر خردجمعی این ظرفیت و ضمانت را به کارگران می‌دهد که برای گرفتن حق خود دور هم جمع شوند و تصمیم‌گیری کنند پس روی همین بستر می‌توان تشکل مستقلی بنا نهاد که به صورت شورایی و مستقل از حاکمیت فعالیت کند. اما این دلیل نمی‌شود کارگران مرحله‌بندی کنند که اول تشکل قانونی و رسمی تاسیس کنند و در مرحله بعد مطالبات فراصنفی را مطرح کنند!

اتکا به تصمیم و حضور جمعی کارگران بدون نظارت کارفرما و دولت بهترین ابزار کارگر برای متحد شدن، متحد ماندن، دخالت کردن در مسائل محیط کار و بالاخره بهترین ابزار برای مقابله با استثمار و تبعیض است. مبنای خردجمعی در هفت تپه وحدت عقیده یا گرایش سیاسی نیست، بلکه وحدت اراده بر سر بهبود شرایط زندگی و منافع طبقاتی مشترک‌شان است؛ اراده‌ای جمعی که در درجه‌ی اول محدود به امور محیط کار، مانند شرایط کار، دستمزد، بازگشت کارگران اخراجی و … می‌شود و در قدم‌های بعدی می‌تواند از مرزهای صنفی‌اش عبور کند و پوست بیاندازد. البته تا به امروز بسیاری دائماً کارگران هفت تپه را از «زیاده‌روی»، از دخالت بی‌مورد فعالین رادیکال در مسائل و مصائب‌شان سرزنش و نصحیت کردند که کارگران باید مشغول مبارزه صنفی‌شان باشند و دورِ سیاست را خط بکشند. سندیکا یا هر تشکل صنفی، سنگری است که کارگر در آن از زندگی خود دفاع می‌کند و سندیکالیسم جنبشی است که افق پیروزی طبقه کارگر را به سندیکا و نظام‌سرمایه‌داریِ بهتر محدود میکند. اگر بحث بر سر سندیکا به عنوان یک آلترناتیو پایدار مبارزه کارگری استوار باشد، آن وقت به ناچار پای رفرمیسم به عنوان افق و سیاست ناظر بر آن به میان کشیده می‌شود. با این حال تجویز سندیکای قانونی به جای شورای مستقل کارگری در هفت تپه تنها دغدغه‌ی صنفی‌گرایان و سندیکالیست‌هایی چون شماست که طبقه کارگر را یک صنف می‌بینید. البته امیدوارم یادتان نرفته باشد که «سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد تهران و حومه» هم با وجود اینکه سندیکا هست اما به شدت سرکوب شده است و تا به امروز مدام فشار امنیتی بالای سر اعضایشان است. آن‌ها هم شعار احزاب اپوزوسیون را داده اند؟!

برگردیم به عقب‌تر. «سندیکای مستقل کارگران پروژه‌ای آبادان و حومه» از جمله تشکل‌های صنفی بود که به صورت پیوسته از خانواده‌های قربانیان آتش‌سوزی سینما رکس آبادان حمایت و حتی برای آنان تظاهرات هم سازماندهی می‌کرد. شما حتما اگر در آن روزها حضور داشتید کارگران را نصیحت می‌کردید که فقط تا زمانی اجازه‌ی حمایت از خانواده‌های قربانیان آتش‌سوزی سینما رکس آبادان را دارند که نه در قالب سندیکا، بلکه در قالب یک حزب سیاسی دست به اعتراض و حمایت بزنند؟! به نظر خودتان کارگران سندیکا چه برخوردی با شما می‌کردند؟

پس از چند روز شما به کارگرانی که در خوابگاه‌ زندگی می‌کنند اشاره می‌کنید که باید در اولویت واکسیناسیون قرار بگیرند اما اینجا دیگر ادعا نمی‌کنید که اول این کارگران باید سندیکا تاسیس کنند و بعد در قالب سندیکا برای واکسیناسیون مطالبه‌گری کنند؟! راستی زندانیان چرا در اولویت نباشند؟ اصلا بر چه مبنایی اولویت‌بندی می‌کنید؟! زیاد درگیر حاشیه نشوید.

توصیه می‌کنم در کنار مطالعات روزمره کمی درباره معنای «حزب سیاسی» هم مطالعه کنید. به جز فرقه‌های ایدئولوژیک که وحدت عقیده مبنای سازمان است، حزب کارگری و اجتماعی براساس تعدد نظر و سلیقه در کنار وحدت اراده بنا می‌شود. شما نمی‌توانید با وجود فضای اختناق و سرکوب حاکم بر جامه انتظار داشته باشید که کارگران تنها زمانی مطالبات سیاسی خود را مطرح کنند که در قالب حزب سیاسی باشند! اینکه کارگر برای گرفتن حقوق قانونی خود با انواع و اقسام سرکوب غیرقانونی از طرف حاکمیت سرمایه‌داری مواجه می‌شود نشان می‌دهد که نه فقط کارفرما در مرزهای صنفی، بلکه کل نهادهای قدرت سرمایه داری در برابر طبقه کارگر قد علم می‌کنند. شما این مسائل را نادیده می‌گیرید و انتظار دارید کارگر سرش در لاک خودش باشد و با سیاست کاری نداشته باشد؟! مگر سرکوب طبقه کارگر در مرزهای صنفی‌ و محیط کار محدود می‌شود؟

کارگران چه در بُعد اقتصادی و چه در بُعد اجتماعی قدرت دارند و می‌توانند فراتر از مبارزه‌ی صنفی، در سطوح بالاتر سیاسی هم تبدیل به بازیگر اصلی جامعه شوند و اجازه ندهند تا طبقه‌ی سرمایه‌دار روی تولیدکنندگان ثروت جامعه سلطه‌ی سیاسی و اقتصادی داشته باشد. در این خصوص هر تلاشی در راستای کنارزدن مرزهای قومی، ملی، جنسیتی و صنفی برای ایجاد یک اتحاد طبقاتی و جهان‌شمول «امر فوری» طبقه کارگر است. کارگران به عنوان یک طبقه جهانی که توسط یک مناسبات جهانی تحت استثمار هستند، حق دارند نه فقط درباره یک منطقه خاص بلکه درباره کل جهان اطراف خودشان فارغ از «مرزهای جعلیِ ملی» و البته صنفی، موضع‌گیری داشته باشند و برای بهبود شرایط انسان و محیط زیست مبارزه کنند.

امیدوارم دفعه‌ی بعد قبل از نوشتن «نقد مغرضانه» به کارگران هفت تپه و نمایندگانشان اول توییت‌هایتان را خوب بجوید و مزه مزه کنید و بعد دست به کیبورد شوید و پیشنهاد میکنم بجای اظهارنظرهای فست‌فودی کمی بیشتر «یادداشت مستدل» بنویسید.

https://akhbar-rooz.com/?p=122078 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x