شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

دلایل سیاسی مهم جدایی کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران و کومه له – رحمان حسین زاده

توضیح ضروری:

در دو هفته اخیر جدایی در حزب کمونیست ایران و کومه له اتفاق افتاده است. رهبری راست ناسیونالیست در کومه له ناتوان از پاسخ گویی سیاسی به جناح چپ مقابل خودش (اکثریت کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران و بخش مهمی از تشکیلاتهای آن حزب در داخل و خارج و بخش نظامی) به نحو مشمئز کننده ای به فرافکنی در بیرون جریان و سازمانشان روی آورده است. در حرکتی تمامأ اپورتونیستی، به منظور پرده پوشی سیاستها و اقدامات راست روانه از جمله در کنگره اخیرشان، و شانه خالی کردن از عواقب اسکاندالهایی که در دو هفته اخیر در مقابل جناح چپ مرتکب شدند، بار دیگر به فضاسازی خصمانه علیه کمونیسم کارگری و شخص منصور حکمت روی آوردند. بدون هیچ منطق و مناسبتی به جدایی کمونیسم کارگری در ٣١ سال قبل، آن هم از زوایه پرونده سازی جعلی در مورد “نحوه نقل و انتقال امکانات و اموال” برگشته اند و البته پاسخ مستند و مستدل و محکم گرفتند. به زعمشان گویی آن جدایی مهم که اکثریت قاطع و بالای رهبری، کادرها و اعضای شناخته شده وقت حزب کمونیست ایران و کومه له همراهش شدند، دلایل سیاسی و طبقاتی و جنبشی نداشته است. در مورد مباحث و تصمیمات و راه حل های سیاسی و تشکیلاتی متفاوت  و مورد اختلاف حاد کمونیسم کارگری و گرایشات دیگر و در رأسشان با گرایش ناسیونالیستی در آن مقطع در حزب و در کومه له چیزی نمیگویند. در مطلب زیر به چند دلیل سیاسی مهم جدایی کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران و کومه له در سال ١٩٩١ پرداخته ام. این مطلب بخشی از مباحث کتبی شده و مفصلتر سمیناری است به نام (کمونیسم کارگری: جمع بندی فشرده ) که ٩ سال قبل برای اولین بار منتشر شده است. در فرصت دیگر به سهم خود بار دیگر سابقه جدالهای سیاسی درون حزب کمونیست ایران و کومه له و دلایل و نحوه جدایی کمونیسم کارگری از آن جریان را مرور میکنم. اکنون توجه تان را به مطالعه نوشته زیر جلب میکنم.  

١- ختم جنگ ایران و عراق و تاثیرات آن

قبلأ گفتم برای اولین بار در کنگره دوم حزب کمونیست ایران در زمستان سال ۱۹۸۶ میلادی مباحث کمونیسم کارگری به عنوان یک خط مشی فکری سیاسی متمایز و یک گرایش در حزب توسط منصور حکمت مطرح شد. در وهله اول با استقبال عمومی، در حزب کمونیست ایران روبرو شد، به نظرم دلایل این استقبال عمومی اینها بود. اولا در سطح جهانی آن زمان هنوز کمونیسم هر چند فرمال معتبر بود. آثاری از فروپاشی بلوک شرق دیده نمیشد. دوما هنوز دوره خوش بینی در حزب کمونیست ایران بود. دوره تحولات حاد در فضای سیاسی ایران نبود و شکاف گرایشات درون حزب به وجود نیامده بود. این مباحث به طور کنکرت انتقادی به سیاست و پراتیک حزب معرفی نشده بود و عمدتا به عنوان خط حزب معرفی شده بود و همه خود را در آن شریک میدانستند. به این دلایل در همان کنگره دوم و بعدا با اقبال عمومی در حزب کمونیست ایران روبرو شده بود. مشخصا کنگره ششم کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران از مباحث کمونیسم کارگری تاثیر جدی گرفت، اسناد اصلی آن کنگره و از جمله سند استراتژی ما در جنبش کردستان توسط منصور حکمت نوشته شد. دبیر اول کومه له خود معرف و مبلغ آن در کنگره ششم بود. اما این اقبال عمومی از کمونیسم کارگری دیری نپایید و دقیقا با آغاز روندهای سیاسی اجتماعی متفاوت در بیرون حزب و در فضای سیاسی ایران و در محیط فعالیت کومه له و بر بستر وجود گرایشات سیاسی متفاوت در درون حزب، شکاف گرایشات سیاسی متفاوت در آن بیش از پیش برجسته شد.

اولین جرقه اساسی این شکاف با ختم جنگ ایران و عراق رقم  خورد. با شکست جمهوری اسلامی در این جنگ و نوشیدن جام زهر توسط خمینی، آتش بس در جنگ ۸ ساله ایران وعراق به وجود آمد. این روند در همه ابعاد فضای سیاسی ایران و از جمله بر اپوزیسیون تاثیر گذاشت. سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومه له- یک نیروی مسلح بزرگ و در مناطق مرزی پایگاههای نظامی و فرستنده های رادیویی و کلی امکانات داشت. اینکه در پایان جنگ این دو دولت سرنوشت نیروی علنی و نظامی ما  و ادامه کاری آن چه میشود؟ خود مبنای استراتژی و سیاستهای متفاوت در رهبری حزب کمونیست ایران شد. از مقطع پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی آن حزب و بعدأ در پلنومها و اجلاس تصمیم گیرنده کمیته مرکزی کومه له به وضوح استراتژی و سیاستهای متفاوت در مقابل آن اوضاع و در مقابل کار کرد تشکیلات علنی و نظامی حزب قرار گرفت. منصور حکمت در راس کمیته مرکزی حزب استراتژی کمونیستی روشنی را طرح کرد و در مقابل کمیته رهبری کومه له و در راس آن دبیر اول کومه له به استراتژی شناخته شده ناسیونالیسم کرد یعنی ادامه حیات سیاسی سازمانی در شکاف نیروها و دولتهای منطقه به قیمت قبول عقب گردهای سیاسی عملی جدی تن داد و تاکنون هم آن را ادامه داده است. رساله دورنمای فعالیت حزب در کردستان نوشته منصور حکمت به طرز شفافی دیدگاه کمونیسم کارگری در مقابل آن اوضاع را بیان میکند. این واقعه سیاسی اجتماعی مبنای شکاف و جدال گرایش کمونیستی و ناسیونالیستی در درون حزب و سازمان کردستان آن شد. مبنای صف بندی مشهور چپ و راست به مدت بیش از دوسال در کومه له و حزب کمونیست ایران شد. این واقعه اولین تند پیچ سیاسی جدی در مقابل کمونیسم کارگری بود. بخشی از نیرویی که پشت آن خط مشی جمع شده بودند، از آن فاصله گرفت و مهمتر در مقابل پیشرویهای قابل پیش بینی کمونیسم کارگری در سطح جامعه و در میان آن حزب و کومه له مانع جدی ایجاد شد. برای شناخت آن دوره و اینکه چی اتفاق افتاد، نمیشود به جلسات درون تشکیلاتی و اینکه در جدلهای فکری سیاسی درون حزبی چی گذشت اکتفا کنید، میخواهم تاکید کنم این روند سیاسی اجتماعی تاثیر گذار بود. گرایش ناسیونالیستی در مباحثات درون حزبی و در آن جدال معین شکست خورد و عقب نشست و اما این پدیده تمام نشد.

٢-  آغاز روند فروپاشی بلوک شرق و پیامدهای آن

تندپیچ اساسی تر و تعیین کننده تر در دهه پایانی قرن بیستم با اتمام روند فروپاشی بلوک شرق و بلوک جهانی سوسیالیسم دروغین شروع شد. این پدیده ای بسیار بزرگ و جهانی بود. کمونیسم کارگری به موقع  در کنگره سوم حزب کمونیست ایران در ژانویه ۱۹۸۹ همه ابعاد اثرات شکست بلوک شرق و اثرات پایان جهان دو قطبی را مستدل کرده است. اینجا منظور بازگشت به همه آن مباحث نیست. از زوایه بررسی مشخص مورد نظر این سمینار پیامدهای این واقعه را در مقابل کمونیسم کارگری اشاره میکنم. با فروپاشی بلوک شرق واگرایی فکری سیاسی جدی در سطح جهان و در منطقه فعالیت ما و در جنبش و حزب آنوقت ما هم شکل گرفت. منصور حکمت در بیانیه “اوضاع بین المللی و موقعیت کمونیسم” ارائه شده به کنگره سوم حزب کمونیست ایران و در مباحث آن کنگره به روشنی میگوید هر چند اردوگاه شرق هیچ وقت اردوگاه سوسیالیستی نبود و ما آن را سوسیالیستی ندانستیم، اما شکست آن در مقابل سرمایه داری بازار آزاد، واگرایی و عقب گرد جدی به جهان معاصر و فشار جدی بر چپ و کمونیسم واقعی هم خواهد داشت. دوران هزیمت و عقب نشینی هر نوع سوسیالیسم و کمونیسم غیر کارگری خواهد بود. جمله زیبایی دارد که میگوید “وقتی میرسد که در مقابل هر یک نفر مارکسیست که کماکان از کمونیسم دفاع کند، دو هزار نفر سابقا مارکسیست وجود خواهند داشت که از ناکارایی مارکسیسم میگویند و به آن پشت میکنند”. آن زمان خیلی زود و یکسال بعد از آن کنگره رسید و شاهدش بودیم. در سطح جهان همین اتفاق افتاد و احزاب و جریانات به اصطلاح سوسیالیست و به ویژه متأثر از شوروی اهداف و اسامی خود را عوض کردند، که اینجا وارد آن نمیشوم. تا آنجا که به حوزه فعالیت ما در ایران و منطقه است، اثر گذاشت. در خود حزب کمونیست ایران اثر گذاشت. شکاف گرایشات مختلف، راست و چپ و سانتر آن حزب بیشتر شد. واگرایی گرایشات دیگر بیشتر شد. تمایزات کمونیسم کارگری با رهبری منصور حکمت و جوابهای روشنی که اتفاقا به روند فروپاشی شرق داد، سنگربندی تیزبینانه و محکمی نمود.

٣- بحران خلیج و پیامدهای آن!

در دل این تند پیچ جهانی، یک تند پیچ منطقه ای اما با پیامدهای جهانی به وقوع پیوست و آن هم اشغال کویت توسط رژیم بعث عراق بود. این فرصتی شد برای آمریکا و غرب تا این پدیده را به سطح یک بحران بین المللی ارتقا دهند. هژمونی طلبی آمریکا در اثنای فروپاشی شرق گل کرد. آمریکا میخواست رهبری خود را بر جهان تثبیت کند. صف بندیهای جهانی و منطقه ای و محلی را به نفع جبهه خود شکل داد. به قول منصور حکمت “نظم نوین خونین جهانی” طلوع کرد. عقب گردهای جدی به دنیا تحمیل شد. رژیم عراق در این جدال شکست خورد و اثرات جدی در محیط فعالیت ما در حزب کمونیست ایران و کومه له داشت. یکی از پیامدهایش برچیده شدن حاکمیت فاشیست بعث عراق در کردستان عراق و قدرت گرفتن ناسیونالیسم کرد بود. در نتیجه ناسیونالیسم کرد منکوب شده در کومه له هم جان گرفت و این بار به هژمونی کمونیسم کارگری در کومه له و حزب کمونیست ایران تمکین نکرد و با استراتژی و سیاست متفاوت خود بیش از پیش راه خود را جدا کرد. نهایتا جدایی کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران اجتناب ناپذیر شد. ضرورت دفاع بی ابهام و روشن از کمونیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی وجود یک حزب کمونیست کارگری روشن بین را ایجاب میکرد. منصور حکمت این تصمیم را گرفت و طیف وسیع کادرها و اعضای کمونیست همان تشکیلات در این مسیر با منصور حکمت همگام شدیم.

در جمع بندی این قسمت میخواهم دوباره تاکید کنم، با تند پیچهای تعیین کننده و جهانی و منطقه ای روبرو شدیم و عقب گردهای جدی به جهان تحمیل شد. پیامدهای جدی و شکافهای جدی برای ما داشت. نقطه شروع شکافهای به وجود آمده، جدالهای مکتبی و فکری و سیاسی و سازمانی و رفتار و کردار انسانها در خود نبود. روندهای سیاسی اجتماعی تعیین کننده، انتخابهای سیاسی را موجب میشود. جریانات و رهبران و شخصیتها و فعالین سیاسی با انتخابهای سیاسی روبرو میشوند و شدند. این واقعه عینا در میان ما هم اتفاق افتاد و با انتخابهای سیاسی و جدی روبرو شدیم. عده ای کمونیسم کارگری را انتخاب کردیم و عده ای ناسیونالیسم و گرایشات دیگر را انتخاب کردند. آن روند جهانی فروپاشی شرق مانع بزرگی در مقابل پیشرویهای کمونیسم کارگری بود. بحران خلیج و پیامدهای آن و عروج ناسیونالیسم کرد تا حد تشکیل دولت اقلیم مانع بزرگ ایجاد کرد و از جریان ما نیرو گرفت. من تصور میکنم که مثلا اگر بحران خلیج و قدرت گیری ناسیونالیسم کرد نبود، احتمالا جدایی در حزب کمونیست ایران حداقل در آن مقطع اتفاق نمی افتاد و گرایشات دیگر هژمونی کمونیسم کارگری را قبول میکردند و ما بی دردسرتر کارمان را ادامه میدادیم. در هر حال در مقابل این موانع و واگرایی سیاسی در عین حال صلابت سیاسی و خودآگاهی کمونیستی و روشن بینی کمونیسم کارگری برجسته میشود. این ترند در سطح ایران و در عراق نیرو میگیرد. سنگری را در دفاع از کمونیسم و آزادیخواهی ایجاد میکند. اگر از یک طرف شاهد واگرایی گرایشات دیگر بودیم و راه خودشان را جدا کردند و از طرف دیگر با ایستادگی کمونیسم کارگری بر مارکسیسم و بر عملی بودن آن، واقعی بودن، جواب روز بودن کمونیسم به آن مشقات و مسائلی که بورژوازی در دنیا میخواهد تحمیل کند، روبرو هستیم. اینجا دوست داشتم به ادبیاتی که آن دوره تولید شده و لازم است نسل جوان و حتی خود ماها به عنوان ادبیاتی که واقعاً همین امروز هم کارکرد عملی برایمان دارد به آن مراجعه کنیم. مثلا مباحث مهم منصور حکمت در کنگره سوم حزب کمونیست ایران که در بسوی سوسیالیسم شماره ۳ آن دوره منتشر شده اند و مشخصا بیانیه اوضاع بین المللی و موقعیت کمونیسم اثر منصور حکمت و سخنرانیها حول آن، به دنبال آن سمینار مهم مارس ۱۹۸۹ تحت عنوان “مبانی کمونیسم کارگری”، و رساله ی مهم “تفاوتهای ما” یا بحثهای احزاب و جنبشهای سیاسی که در رساله دورنمای فعالیت حزب در کردستان توسط منصور حکمت نوشته شده است. مباحثی که در عرصه سازماندهی حزبی، سیاست سازماندهی ما در میان کارگران، عضویت کارگری یا سازمانهای توده ای کارگری و مجمع عمومی و شورا، در عرصه مبارزات اقتصادی طبقه کارگر و …، و مهمتر از همه مباحث و مصاحبه های منصور حکمت که به تبیین مارکسیستی فروپاشی بلوک شرق و به قول حکمت به طلوع خونین نظم نوین جهانی آمریکا و غرب و ماهیت بحران خلیج و هژمونی طلبی آمریکا در دنیای بعد از فروپاشی شرق میپردازد. اینها مباحث و مختصات آن دوره هستند و به نظرم در ایجاد شفافیت خط کمونیستی ما بسیار تعیین کننده بودند.

https://akhbar-rooz.com/?p=139867 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ara
ara
2 سال قبل

همه خلیج ها دارای اسم هستند این خلیج هم که شما چند مرتبه به آن اشاره کرده اید اسمی دارد که در نقشه های جغرافی خیلی قدیم هم آورده شده ؛ خلیج فارس ؛ . در سال های اخیر بعضی امرای کشور های جدیدالتاسیس و سلاطین عربستان اسم دیگری به کار میبرند آن هم احتمالا طبق نظر آن هایی که وجود هر اختلافی در منطقه را به نفع منافع خودشان میدانند. و اما شما :اگر اسم آن را نمیدانید معلوم میشود در درس جغرافی خیلی ضعیف هستید و اگر هم اسم آن را میدانید و بنا بر ملاحظاتی نمی آورید بدانید دارید حداقل ۵۰٪ در زمین همسایه های ثروتمند جنوب خلیج فارس بازی می کنید.

نسیم
نسیم
2 سال قبل

قدیس سازی منصور حکمت و پنهان کردن پوچی خود در پشت کلمات قلمبه سلمبه گویا تمامی ندارد، عین جمله پردازی های حزب توده بدون هیچ تفاوتی.
۱- میگویید پس از آتش بس جنگ ایران و عراق “منصور حکمت در راس کمیته مرکزی حزب استراتژی کمونیستی روشنی را طرح کرد و در مقابل کمیته رهبری کومه له …”. میشود بگویید این استراتژی روشن چه بود؟ با روشن روشن گفتن که چراغی روشن نمی شود.
۲- منصور حکمت در کنگره ۱۹۸۹( یعنی ۱۳۶۸ ایران) اعلام کرد: “اردوگاه شرق هیچ وقت اردوگاه سوسیالیستی نبود و ما آن را سوسیالیستی ندانستیم”. این یک تاریخ سازی دروغین آشکار است، در کدام نوشته قبل از فروپاشی شوروی منصور حکمت یا اتحاد مبارزان شوروی را سرمایه داری نامیده است؟
۳- می گویید در بحران خلیج و اوج گیری ناسیونالیسم کرد ضرورت دفاع از کمونیسم برجسته و “منصور حکمت این تصمیم را گرفت و طیف وسیع کادرها و اعضای کمونیست همان تشکیلات در این مسیر با منصور حکمت همگام شدیم.”
خوب، نتیجه و میوه این تصمیم را امروز نشان دهید. البته منظورم یک دوجین حزب ونکووری و اروپایی نیست که تعداد اعضای شان کمتر از پست های حزبی باشد.

منصور حکمت آنقدر دانشمند بود که تا آخر عمرش (و البته تمام پیروان اش تاکنون) به لنینیسم اعتقاد داشت، چیزی که ۵۰ سال پیش از این کسانی مانند مصطفی شعاعیان به ضد مارکسیستی و ضد انقلابی بودن اش پی برده بودند.

دانشمند بودن منصور حکمت شما عین علامه بودن مجلسی است شاید هم کمتر.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x