مینا س. لبخند می زند، گریه نمی کند، این حالت دوستانه هرگز از چهره او محو نمی شود. حتی وقتی در مورد خواهرش که ربوده شده و مورد تجاوز قرار گرفته صحبت می کند، یا از پدری که سکته کرده، یا از برادری که در زندان طالبان مورد بدرفتاری قرار گرفت، یا برادر شوهری که توسط اسلامگراها با ضربات چاقو کشته شد. در سال ۲۰۱۴ به آلمان فرار گرفته است. تپش قلب و سایر بیماری ها به سراغش آمده است، او و شوهرش رحیم سه فرزند کوچک دارند. حالش همسرش بدتر است، میگوید: «خیلی نگران خواهر و برادرش است».
مینا و همسرش رحیم در افغانستان درس خوانده و کار میکردند، او مجری و همسرش فیلمبردار بوده اند. حتی در آن زمان نیز تهدیدها و حملات مکرری صورت می گرفت، زیرا آنها از جمله کسانی بودند که برای افغانستان جدید مبارزه می کردند. در سال ۲۰۱۴ مجبور شدند به دلیل خطرات فزاینده، از طریق ایران و سپس ترکیه با قایق به یونان و از آن جا به آلمان فرار کنند. آنها در سال ۲۰۱۵ پناهندگی گرفتند. اکنون دارای مجوز اقامت هستند. در امان هستند. می توانند در اینجا در آرامش زندگی کنند، اما در ترس برای بستگان خود زندگی می کنند.
فرار از افغانستان: درهای آلمان در حال حاضر عملا بسته است
درهای آلمان به روی افغان ها در حال حاضر عملا بسته است. برنامه پذیرش وعده داده شده توسط دولت ائتلافی هر روز به تاخیر افتاده است. ظاهرا چون صدها هزار نفر از اوکراین به آلمان هجوم آورده اند.
خانوادههای مینا و رحیم در سرزمین خود جزو مردمانی بوده اند که به ارزشهای غربی پایبند بودند و امید زیادی به مداخله بینالمللی داشتند. خواهران و برادران او، بهویژه زنان، از آزادی های موجود استفاده کردند. همه اینها شکست خورد، حالا آنها در حال فرار هستند.
خواهر مینا، رعنا ر. به عنوان یک مدل در افغانستان فعالیت کرده، برای رادیو بستان در ولایت شمالی بلخ برنامه های بهداشتی طراحی کرده است. خواهر رحیم، شبنم س. و خواهر شوهرش فهار، روزنامه نگار سیاسی رادیو تلویزیون منطقه ای نو بهاره بلخ بوده اند. ایستگاه های کوچک متعددی در اوایل دهه ۲۰۰۰ در ولایات خارج از کابل راه اندازی شد که بخشی از آن توسط گروه های غربی حمایت می شد. این تلاشی بود برای رساندن اطلاعات و آموزش بیشتر به مناطقی از کشور که نرخ بی سوادی به ویژه بالاست.
فرار از افغانستان: خبرنگاران سابق از جان خود می ترسند
از زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفتند، بیشتر این ایستگاه ها بسته شده اند و کارمندان سابق آن ها بیم جان خود را دارند. بر اساس گزارش دیدهبان حقوق بشر (HRW) در ماه مارس سال جاری، حاکمان جدید خشونت را بهویژه در مناطق روستایی بهطور چشمگیری افزایش دادهاند. دیدهبان حقوق بشر میگوید: «وضعیت خبرنگاران خارج از کابل بسیار خطرناکتر از پایتخت است، بهویژه برای زنان». از هر پنج خبرنگار زن، چهار خبرنگار بیکار هستند.
رعنا ر. مدل و فعال حرفه ای رسانه ای در شرح وضعیت دردناک خود نوشته است: واحدهای طالبان هنگام لشکرکشی به داخل شهر مزارشریف به خانه او حمله کردند و بستگان او را آزار داده و اذیت کردند. رعنا ر دزدیده شده و به مدت سه هفته ناپدید می شود. او تنها زمانی موفق می شود به طور تصادفی فرار کند که نگهبانانش با نیروهای دولتی درگیر می شوند. خواهرش مینا می گوید او مورد آزار شدید طالبان قرار گرفته، پاهایش را با آب داغ سوزانده و او را مورد تجاوز جنسی قرار داده اند. عکس های تلفن همراه، کبودی شدیدی را روی صورت رعنا ر. نشان می دهد.
پدر او، مدرس دانشگاه، از شدت اضطراب سکته کرده و از آن زمان به سختی قادر به صحبت کردن است. برادرش در تظاهراتی برای حقوق زنان، تابلویی را با این سوال که «خواهرم رعنا کجاست؟» در مقابل دوربینهای رسانهای که آن زمان هنوز در افغانستان حضور داشتند، گرفت – او دستگیر شد و مورد آزار و اذیت شدید قرار گرفت. خود رعنا ر. از آن زمان مخفی شده و با چهار فرزندش مدام محل سکونتش را عوض می کند و به گفته خواهرش، بسیار آسیب دیده است. شوهر رعنا که او هم روزنامه نگار است نیز مخفی شده است.
فرار از افغانستان: وزارت خارجه امید چندانی ندارد
مینا س. پس از پشت سر گذاشتن شوک ها دست به کار می شود. او کاری می کند که مدت هاست غیرممکن شده است. خواهران و برادران، فرزندان و والدینش ، مجموعاً ۱۷ نفر، در لیست دولتی افغان هایی که به ویژه در معرض خطر هستند گنجانده می شوند تا از آلمان پذیرش دریافت کنند. آنها ابتدا به کابل و سپس اسلام آباد می روند و در نهایت در ژانویه به آلمان می رسند.
اما مینا س. دیگر نمی تواند به این خاطر خوشحال باشد. لب هایش می لرزند، لبخند ظریفش از بین رفته است. او در حالی که نفس عمیقی می کشد، می گوید: سخت است، چون خواهرش رعنا هنوز در خطر بزرگی است: «ما دقیقاً نمی دانیم کجاست. او با بچه ها تنهاست. اگر طالبان آنها را پیدا کنند، آنها را می کشند یا گروگان می گیرند.» او می ترسد. بستگان شوهرش رحیم اکنون در جلال آباد، نزدیک پاکستان هستند. او نمی داند آن ها می توانند بدون داشتن ویزا از مرز عبور کنند یا نه؟ اگر برادر رحیم کشته شود، دو خواهر بالغ مجبور به ازدواج اجباری می شوند. مینا س. می گوید: «شوهرم شب ها نمی تواند بخوابد»!
وزارت خارجه امید کمی به خانواده می دهد. در اوایل اردیبهشت، به رحیم س. پاسخ داده شد که که شرایط خواهران و برادران او “عمیقا ظالمانه” است، اما این شرایط برای پذیرفتن دلایل فوری بشردوستانه جهت پذیرش (در آلمان) کافی نیست. زیرا بسیاری خانواده ها مشکلات مشابه و همین احساس را دارند در حال حاضر نامه های مشابه زیادی به مقامات ارسال می شود.
فرار از افغانستان: زمان آنها رو به اتمام است
وزارتخانه مربوطه یک توصیه خاص دارد: درخواستی برای الحاق خانواده مطابق با بخش ۳۶ (۲) قانون اقامت ارائه کنید – که برخلاف معمول، به خواهر و برادر بزرگسال اجازه میدهد در صورت وجود «مشکلهای خاص» به آلمان نقل مکان کنند. این یک بارقه امید کوچک برای خانواده است، اما همانطور که سازمان کمک رسانی Pro Asyl می گوید، موانع بسیار زیاد است. علاوه بر این، افغان ها باید شخصاً به سفارت آلمان در اسلام آباد مراجعه کنند. زمان انتظار برای قرار ملاقات در حال حاضر: حداقل یک سال است.
مینا س و همسرش رحیم موانع را هر روزه احساس می کنند. زمان آنها رو به اتمام است، ناتوانی آن ها را از پای در می آورد. بستگانشان از افغانستان هر روز تقاضای کمک می کنند. آن ها چگونه باید این واقعیت را درک کنند که دهها هزار پناهنده اوکراینی در اینجا امکانات زیادی دارند و پیشنهادات حمایتی فراوانی دریافت میکنند؟ این زن جوان افغان که در تاجیکستان تحصیل کرده است، کلمات خود را با دقت انتخاب می کند: من ۳۵ سال سن دارم. 28 سال در جنگ داخلی زندگی کردم، خانه پدر و مادرم ۵ بار ویران شده است، همیشه مجبور بوده ایم کوچ کنیم. من میتوانم با وضعیت مردم اوکراین همدلی کنم. مردم به کمک نیاز دارند. اما: «مردم هر روز در افغانستان می میرند، زیرا آنها برای آزادی بیشتر و دموکراسی بیشتر مبارزه کردند. همه ما باید حقوق یکسانی داشته باشیم.»
* نام تمامی افراد افغان توسط روزنامه تغییر کرده است.
منبع: روزنامه ی آلمانی «فرانکفورتر روندشاو»