گزارش های بازتاب یافته در شبکه های مجازی ، نشان از امنیتی تر و خوفناکتر شدن از همیشه ی دانشگاه شریف را از منظر خبری بنمایش گذاشت. امروز دوشنبه۱۱ مهر ۱۴۰۱ ، سومین روز اعتصاب سراسری دانشجویان در اعتراض به سرکوب فراگیر و محکومیت فاجعه حمله به دانشگاه شریف، درخیابان ها ، مدارس و همه عرصه های رودررویی با کلیت نظام را به چالش کشید .
همه فریاد برمی آورند : دانشجویان عزیز ما را نزنید. به بند و زنجیر نکشید. به گلوله نبندید.آنان سرمایه های این آب و خاکند.آنان فرزندان زحمتکشان این سرزمینند.شما پیشتر خواهران- برادران و پدران شان را در نیزارهای ماهشهر به رگبار گلوله جنگی ، در زاینده رود خشک شده به گلوله های ساچمه ای بستید. برادرانشان را از کارخانه ها به خیل انبوه ارتش بیکاران راندید و دربرهوت زاهدان مسلسل هایتان را بی پروا بر روی مردم بیدفاع گشودید. به شما فرمان می دهیم: بس کنید! دیری نخواهید پائید که طومار شما را در می نوردیدم !
دانشجویان دانشگاه تهران پیشتر برای پیوستن به اعتصاب سراسری دانشگاهها اعلام داشتند : « … امروز که سراسیمه و با واهمه از یکیشدن دانشگاه و خیابان، درهای دانشگاه را که رو به خیابان بود به روی ما بستهاند تا اینبار عریان و بیپرده جولانگاه نیروی حراست و امنیتی شود؛
امروز که ردِ تاریخ بر خیابان است، تاریخِ مبارزه با ستم، شوریدن علیه تباهی، جنگ با «فقر و فساد و بیداد» برای «نان، کار، آزادی و پوشش اختیاری»
امروز که فریاد «نه روسری، نه توسری» از تاریخ سر برآورد و با آمیختن با فریاد اکنونیِ «آزادی و برابری»، راه آینده را نوید میدهد؛
امروز که خیابان، نماد مبارزه را، «ژینا» را، زن را، زندگی را، آزادی را، چشم در چشم تباهی حاکم فریاد میزند.
در میانهی این شکوه مبارزه و همبستگی، ما جمعی از فعالین صنفی دانشگاه تهران، در کنار دیگر صنفها به فراخوان اعتصاب سراسری پیوسته و از شرکت در کلاسهای مجازی خودداری میکنیم.
همچنین از تمامی فعالین دانشجویی، شوراهای صنفی و دیگر نهادهای دانشجویی دعوت میکنیم که به این اعتصاب بپیوندند.
خطاب به اساتید و بدون لکنت میگوییم که دستان همبستگی مردم را رها نکنند. مهسا را، محسن را، عبدالله را، نوید را و هزار ستارهی دیگر را که میتوانستند بهترین شاگردان شما و نزدیکترین دوستان ما باشند. آنان اکنون ستاره شدند. فراموش نکنیم.
تاریخ مبارزه، به کودکان ما که بسیاریشان پیش از آمدن به دانشگاه، سینه بر خاک میسایند، آموخته که «نباید ترسید»؛ امروز به خیابان نگاه کنیم، بار دیگر این درس را مشق میکند: «راه که بیفتیم ترسمان میریزد.»
آنچه شامگاه دیروز (دهم مهر) دردانشگاه شریف حادث شد ، پاسخ به فراخوان اعتصاب و در پی آزادی به بازداشت ۴ دانشجوی دانشگاه شریف بود. دانشجویان بازداشت شده که وعده آزادی آنها با قید وثیقه داده میشود، هنوز آزاد نشدهاند و این توهینی آشکار به دانشجویان مطالبهگربود. به ناگهان در چشم بهم زدنی شعار « دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» گُر می گیرد و همه چیز با آغاز هجوم گزمکان امنیتی ونیروهای بسیجی دانشگاه شریف ، بدل به شبانگاهی پُردلهره و هراس و دستگیری ها و شکار دیگر باره دانشجویان و سوار ون کردن آنان می گردد .
دانشجویانی که شاهد دستگیری ددمنشانهٔ دوستان خودهستند، با شعارهایی واکنش نشان میدهند. در مقابل پاسخ نیروهای لباس شخصی، تیراندازی با تفنگ ” پینتبال” وساچمهای بهسمت دانشجویان است.دانشجویان پیام یاری رسانی سر میدهند. به چشم برهم زدنی تهران به سمت خیابان آزادی به حرکت در می آید تا فضا را بر پیشروی نیروی سرکوب تنگ سازد! با بوق زدن سرنشینان خودرورها و فریاد مرگ بردیکتاتورسردادن جمعیت آمده در صحنه ، فضا را بر نیروی سرکوب هر چه تنگتر می کند. در این وضعیت حتیٰ حضور رییس دانشگاه صنعتی شریف دکتر رسول جلیلی معتمد خامنه ای و معاونین، کار ساز نیست . برآورد میشود در این مرحله، حداقل ۳۰ الیٰ ۴۰ نفر از دانشجویان دانشگاه شریف، دستگیرشده باشند. ازوضعیت اکثراین دانشجویان ونهاد بازداشتکنندهٔ آنها، هیچ اطلاعی دردست نیست.نگاهی به صورت حادثه بس تلخ دیشب دانشگاه شریف آنچنان لبریز از خشم است که حتی «انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف: امروز طی اطلاعیه اعلام می دارد: « یکشنبه دهم مهرماه روز خونین دانشگاه بود، روزی که به حقیقت در کنار ۱۸ تیر۷۸ و ۲۵ خرداد ۸۸ لکه ننگین دیگری بر کارنامه حاکمیت در برخورد با دانشجویان معترض خواهدبود.» و ادامه می دهند : « گرچه دل هر انسان آزادهای با دیدن آنچه بر دانشجویان این سرزمین رفت، خون و چشمان هر انسان بینایی، تر خواهدشد اما در پس این خشونت عریان، به نظر میرسد سناریویی از پیش طراحی شده برای خفهکردن صدای دانشجویان معترض وجود داشته و دانشگاه شریف قرار بوده است محل عبرت بقیه دانشگاههای کشور و البته عقدهگشاییهای اقلیتی تندرو شود. …» و فریاد بر می آوردند : إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ما فاتحهی این دانشگاه را خواندیم، ما فاتحه این وزارت علوم را خواندیم، ما فاتحه این دولت را خواندیم.»
بیگمان درشرایط ناکامی حاکمان در برابر پیشروی و مقاومت اعتصاب دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور و اعتصاب استادان دانشگاهها و حتی دانش آموزان و برخی معلمان دبیرستان ها ،پهنه رویارویی با حکومت اسلامی را به نطقه اوج رشانده است .
پرسش بنیادی این است چرا این تهاجم وحشیانه متوجه دانشگاه شریف شده است؟! زیرا که این دانشگاه ، نوک پیکان جهانی نو و آرزومندی همه پیکارگران عرصه کار و تلاش جامعه مان در پیوستن به جنبش عظیم آزادخواهی مردمان ایران تجلی می یابد و هراس رژیم از جنبش عظیم دانشجویی و بویژه دانشگاه شریف در پیوند و پیوستگی آن با سایر جنبش های مطالباتی زنان ، زحمتکشان ، بازنشستگان، معلمان ، کارگران و دیگر میارزات روزمره جامعه ما سرچشمه می گیرد .
همه این رویدادها نشان از آن دارد که اگر جنبش دانشجویی با سایر جنبش های اجتماعی ما پیوند یابد به عضله ای ستبر فرا می روید که طومار همه ارکان حکومت جهل – جنون – جنایت را به لرزه در خواهد آورد . این مهم را دریابیم و در جهت سازمانیابی این پیوند ها ، خود بسان نوک پیکانیست که باید در راهبرد مبارزه امروز ما نقش تعیین خود را ایفا کند. چنین کنیم و چنین بادا!
دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۰۳ اکتبر ۲۰۲۲
http://karegari.com/
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- پگاه خاور: به یاد دایی امیرحسین اش (حسین حاج محسن) ازسال های خیلی دورش سخن می گوید – امیرجواهری لنگرودی
- حمید نوری(عباسی) نمونهی حقیر وقاحت دراعدام هزاران تن درزندان گوهردشت – امیر جواهری لنگرودی
- خوب است در برابر دشمن مشترک، بهم کمی مهربانتر و صادقتر باشیم! – امیرجواهری لنگرودی
- اظهارات جلال سعیدی، حمید نوری (عباسی) جلاد کشتار۶۷ را به آخر خط رساند! – امیر جواهری لنگرودی