پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

برخیز اسماعیلمهرداد لطفی

 اسماعیل
اسماعیل
چه فرجام تلخی داشتی اسماعیل
شهاب ده روزه ات در ضلع شرقی میدان توپخانه
حالا برای خودش مردی شده است
 و در خیابان ستارخان دارد رویا های ترا بر متن روز های پائیزی می نویسد
و خاکستر مرگ را از پیراهن تو می شوید
 و از رگ های منجمدت
 کافور و آهک را بیرون می کشد 

 اسماعیل
اسماعیل
تاریخ این روز ها دارد
نعش های فاسد را استفراغ می کند
و خاطراتش را دوباره می خواند
و از یاد رفته هایش را بخاطر می آورد
و زمان معلق را معنا می کند
تا همگان بیاد بیاورند در ضلع شرقی میدان توپخانه درآن سال های دور برتوچه گذشت
آنان به عبث می پنداشتند
با مرگ زندگی ترا بی معنا می کنند
تو با مرگ زندگی را معنا دار کردی
تا روزی که این طناب پاره شود
و کودکان  بیاد بیاورند
طناب های پوسیده رویا های روشن را تا ابد خفه نمی کنند

 اسماعیل
اسماعیل
این روز ها دارند پائیز را طناب پیچ می کنند
مثل آن روز ها که ترا و شهریور ماه را طناب پیچ کردند
تا رویاهایت در شرق جهان بپوسد
و خاکستر شود

اسماعیل
اسماعیل
با من بگو هنوز جای طناب بر گلوگاهت
خواب شبانه ترا آشفته می کند؟

 اسماعیل
اسماعیل
خیابان بیدار شده است
و فریاد های مختلط
لغات تازه ای را با خود به خیابان آورده است
و آزادی دیگر لفظ ممنوعی نیست
 باور کن اسماعیل
 دیگر کسی از مرگ نمی ترسد
 باتوم و ساچمه و گاز خردل که جای خود دارد

 اسماعیل
 اسماعیل
آینه شکسته  تکثیر شده در خیابان ستارخان
خون منتشر در شانه چپ میدان آزادی
 رقص پنهان در تمامی کوچه ها
خون ریخته شده بر اوین و گوهر دشت
برخیز و به خیابان بیا

https://akhbar-rooz.com/?p=185248 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x