سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سخنرانی سرا کادیگیل، نماینده مجلس و سخنگوی حزب کارگر ترکیه در فستیوالِ بُزها

سرا کادیگیل متولد ۱۹۸۴ در استانبول و فوق لیسانس حقوق از دانشگاه شهر زادگاهش است و مدتی نیز در یکی از دانشگاههای لندن به تحقیق برای تز خود پرداخت. وی وکیل و فعال سیاسی است. در سال ۲۰۱۱ عضو حزب جمهوریخواه خلق شده و در مرکزیت سازمان زنان قرار گرفت. او در سال ۲۰۱۸ به نماینده گی در مجلس بزرگ ترکیه انتخاب شد. سرا کادیگیل در سال ۲۰۲۱ از حزب جمهریخواه خلق استفعا داده و به حزب کارگر ترکیه پیوست.

سخنرانی های پرشور و جسورانه او در مجلس ترکیه علیه حزب عدالت و توسعه و طرفداران دولت حاکم همیشه جنجال برانگیز است.

در ترکیه فستیوالی با نام فستیوالِ بُزها (فستیوالِ اشخاصی که همچون بُز نافرمانی می کنند) در یکی از پارک های استانبول برگزار شده بود. در این فستیوال، سرا کادیگیل نیز سخنرانی کرد که با استقبال و تشویق مردم و حاضرین درفستیوال، بخصوص زنان مواجه شد. در زیر گزارشی از این فستیوال و ترجمه سخنان سرا کادیگیل آمده است:

«اراده ی من بر نافرمانی است»، «بیعت نمی کنیم، نافرمانی می کنیم»؛ اینها شعارهایی هستند که بصورت مُهر قرمز در گوشه ی پلاکارت ها و پوسترهای تبلیغاتی فستیوال که در پارک برگزاری فستیوال نصب شده اند، به چشم می خورند.

این فستیوال با حضور هزاران نفر بخصوص جوانان، با اجرای موزیک  “گروه منگنه” آغاز میشود و بعد ” زلفی لیوانعلی” نویسنده، شاعر، هنرمند و فعال سیاسی شروع به ایراد سخنانی میکند. بعد از سخنان ” زلفی لیوانعلی ” دوباره فستیوال با اجرای موزیک ادامه می یابد تا نوبت به سخنرانی “سرا کادیگیل” سخنگوی حزب کارگر و نماینده مجلس ترکیه می رسد.

سرا کادی گیل از تمامی هنرمندان و موزیسین ها و دست اندرکاران این فستیوال، بخصوص هنرمند و نویسنده مشهور ترکیه “زلفی لیوانه لی” که در این جشن شرکت و سخنرانی کرد تشکر می کند. او در ادامه می گوید:

دوستان عزیز، صحبت کردن در اینجا، در بین مردم حاضر در این جشن، هیچ شبیه صحبت کردن در مجلس ترکیه نیست. خیلی خوشحال و بسیار هیجان زده هستم… ما برای برگزاری این شب خیلی تلاش کردیم. برای ارتقا و نیرومند  کردن حزب کارگر خیلی باید تلاش کنیم… ما می خواهیم حقایق را از این هم بیشتر توضیح داده، خیلی بلند و رسا فریاد زده و به گوش همه مردم برسانیم که ما میدانیم این کشور می تواند برای همه ی ما محل خوشبختی و سعادت باشد. به همین خاطر خیلی تلاش می کنیم و خوب میدانیم که چه می خواهیم. آنچه را که ما می خواهیم در واقع اصلا چیزهای بزرگی نیستند. همه این خواسته ها، امکان پذیر و لازمه ی زندگی مان هستند.

ما می خواهیم که میلیون ها کودکان کار نه در خیابان ها بلکه در مکان هایی باشند که به آنجا تعلق دارند، ما میخواهیم این کودکان در مدارس باشند. ما برای تمامی بچه ها و جوانان این کشور بدون استثنا آموزش برابر و رایگان می خواهیم. آیا اینها زیاده خواهی هستند؟ نه خیر دوستان، ما چیزِ زیادی نمی خواهیم. حقیقتا اینها چیزهای زیادی نیستند.

نابودی طبیعت و منابع کشور را قبول نمی کنیم. آب و خاک این کشور، منابع طبیعیش، دریاها و رودخانه هایش نه برای شرکت های اطرافیان حکومت، بلکه به صاحبان حقیقیش به این مردم، به حیواناتش، به جاندارانش تعلق داشته باشد. دوستان، ما چیز زیادی میخواهیم؟

مثلا ما زنان بخاطر اینکه صاحب واژن هستیم نمی خواهیم که جنس دوم در این کشور باشیم. ما نمی خواهیم با ما چنین معامله ای صورت بگیرد. ما این نظمِ پدر و مردسالاری را رد می کنیم. خوب گوش کنید، خوب بشنوید زنان برای براندازی این نظمِ متعفن دارند می آیند. بدانید و خبر داشته باشید که دارند می آیند.

ما کشوری می خواهیم که در آنجا زنانش به قتل نرسند، در خانه و محل کار با آن ها مثل برده رفتار نشود، تحت نام «مقدس» خانواده، تابع مرد و مال و مایملک شمرده نشوند. ما کشوری می خواهیم آزاد که زنانش بدون هیچ ترس و لرزی در خیابان هایش رفت و آمد کنند. از خواهرانم می پرسم، مگر ما چیز زیادی می خواهیم؟ ما چیز زیادی نمی خواهیم، نه، ما چیز زیادی نمی خواهیم.

ما می خواهیم احمق هایی را که علنا به همجنسگراها اعلان جنگ می دهند را درتاریکی سده های میانه یی  که به آنجا تعلق دارند به گورشان بسپاریم. سال به دوهزار و بیست و یک رسیده است و ما می گوییم که در این دوره و زمانه اینکه چه کسی، چه کسی را دوست دارد و با چه کسی  رابطه ی نزدیک دارد به شما چه مربوط است.

ما می خواهیم که هیچ فرقی بین جنیست، دین، زبان، ملیت و نژاد هیچ کسی نباشد. ما صلح می خواهیم صلح. اگر این یک مشت آدم، تعداد اندکی که همه ثروت و قدرت را در دست دارند، کشور را پارو نکنند، در واقع در این مملکت به اندازه ای هست که همه ی ما زندگی کنیم. به سان یک درخت تنها و آزاد و بسان جنگل برادرانه زیستن…*

ما زیستن می خواهیم نه زنده ماندن. زندگی تنها پرداخت قبض و قرض نیست. زندگی تنها خانه داری و بچه داری نیست. زیستن فقط کار کردن و اگر بتوانیم به دست آوردن اتاقی و پیر شدن  برای سیر کردن شکم  نیست. ما از زندگی حقمان را می خواهیم. ما تا مغز استخوانمان سرشار و پُر، از زیستن هستیم. ما زندگی کردن می خواهیم. ما، نظمی را در آن که میلیونها انسان هرروز دوازده ساعت و هر روزِ سال را کار می کنند و هیچ امکانِ مسافرتی را نداشته باشند، زندگی نمی دانیم.

به احوال این جوانانی که در جیبشان دو لیره پول پیدا نمی شود و نداشتن کار، آینده شان را تباه کرده و هیچ امیدی ندارند و در هر اعتراضشان پیوسته از طرفداران حزب عدالت و توسعه می شنوند که: “کو تلفنهایتان را در بیارید و نشان بدهید، دروغ می گویید که کار و پول ندارید” اعتراض می کنیم. داشتن کار حق هر کسی است. یک مشت خودی ها کارها را بین خودشان تقسیم کرده اند و غیر خودی ها هیچ…

زیستن چیز زیبایی است. ما زیستن می خواهیم، زیستن. حقیقتا مگر ما چیز زیادی می خواهیم؟ ما یک چنین دنیایی، یک چنین نظمی، یک چنین زیستنی می خواهیم.

ما اگر باهم و با فریادهای بلند این ها را بخواهیم و مجادله بکنیم روزی خواهیم توانست به این ها دست پیدا کنیم. به این خاطر امروز باهم در اینجا هستیم.

با حضورتان در اینجا گفتید: جسارت تان جسارت ما است. نافرمانی تان نافرمانی ماست. راه بیفتید که تنها نیستید.

ما به درستی نافرمانی می کنیم، اما این کافی نیست ما این نظم را بر سرشان آوار خواهیم کرد.این تازه آغاز راه است از این به بعد ما تنها نیستیم، همه مان هستیم.

آرزوهایمان برای این کشور یکی است، لطفا در کنارمان باشید. من این را از طرف تمامی دوستانم از شما می خواهم که بیاید و به ما بپیوندید. عضو شوید. طرفداری کنید. به ما نیرو بدهید. دوش به دوش ما باشید. بگذارید با هم بزرگتر شویم. کسی اگر باید بترسد، ما نیستیم، آنها هستند. ما بسیاریم و آنها خیلی کم.

من در اینجا از طرف تمامی دوستانم قول می دهم بی آنکه خسته شویم و بی هیچ ترسی در کنار شما هستیم و با قدرتمندان نخواهیم بود. با نیرویی که از شما می گیریم قول میدهیم که ما یک قدم عقب نخواهیم نشست و اهانت هایی را که به این کشور و مردم کرده اند در صورت خودشان فریاد خواهیم کرد.

قول میدهیم کسانی را که اموال ما را به یغما برده اند نخواهیم بخشید. چنین بخشایشی نخواهد بود. از آنها حساب پرسیده خواهد شد، حساب.

این را بدانید که ما در آن مجلس [ مجلس نمایندگان ترکیه ] چهار نفر هستیم و فردا در سایه شما بیست نفر خواهیم شد و بعدها دویست نفر و بعدا حقمان را از گلوی این اداره کنندگان بیرون خواهیم کشید.

حقیقتا خیلی تشکر می کنم. مثل اینکه دیگه باید ساکت باشم زیرا میدانم که برای صحبت و گفتگو اینجا جمع نشده بلکه برای تفریح و شنیدن موزیک در اینجا جمع شده ایم. در آخر باید دوباره بگویم که چه خوب است که در اینجا هستید و در اینجا جمع شده اید. ممنون از آمدنتان ما با نیرویی که از شماها گرفتیم به راهمان به راحتی ادامه خواهیم داد.

*قسمتی از شعر ناظم حکمت به نام ” سرزمین ما “

متن سخنرانی به زبان ترکی از دقیقه ۱:۳۹ تا دقیقه ۱:۴۹ در لینک زیر

https://akhbar-rooz.com/?p=187137 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x