یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

قمەکش ها بە جان انقلاب‌ افتادەاند – سلام اسماعیل پور

پسر دیکتاتور سابق، یک روز برای انکار اپوزیسیون رقیب، می گوید رهبران جنبش در داخل کشور هستند و روز دیگر واقعیت شعارهای همان مبارزان داخل کشور را تحریف و سانسور می کند، یک روز تحزب را دست و پاگیر می داند و روز دیگر پیروانش با انتشار لوگوی حاوی یک “شیر نر قمەکش”، حزبی تشکیل می دهند کە تصویر لوگو و مقدمەی اعلامیەی تشکیل حزبشان همانند مصاحبەهای آن ولیعهد معزول “خودشاەپندار” پیامی جز تهدید مخالفان و حذف فیزیکی آنان بە ذهن متبادر نمی کند

در روزهایی کە انقلاب ترقیخواهانەی نوین ایران با پیشاهنگی زنان و ملت های تحت ستم، خونریزترین رژیم سیاسی معاصر را در تمامی عرصەها زمینگیر نمودە، فعالان انقلابی در تداوم پویش مبارزاتی و همبستگی انقلابی، بە تکاپوی یافتن راهکارها و ایجاد هرچە بیشتر عرصەها و فرصت های مبارزاتی و راه های پیشبرد انقلاب پرداختە و شناسایی چالش ها و ترمیم آسیب های پیش رو را وجهەی همت خود قرار دادەاند.

انقلابی کە بر بستر گسل های زلزلەخیز اجتماعی و سیاسی شکل گرفت اما فراتر از ارادەی بازیگران سنتی و تمامیت خواهان، بە نمود عینی و جلوەای انسانی از همبستگی در عین تکثر تبدیل شد. 

با این حال، انقلاب ژینا در عین گستردگی و عمق خواست هایش، دشمنان سرسخت و آشتی ناپذیر فراوانی دارد کە نمی خواهند بە سادگی زیستگاە باورهای دگم و سنت های پاتریمونیالیستی خود را رها نمودە و در شکوە تنوع مبارزاتی خیابان غرق شوند.

علیرغم گستردگی و عمق این انقلاب، مسٲلەای کە در آغاز ملموس بە نظر می رسید، عدم موضعگیری صریح و کلی گویی پوپولیستی برخی جریانات مشخصا مرکزگرا، فقدان برنامە و تشکل سیاسی و عدم شفافیت در گفتار و عمل آنان بود کە شاید بتوان گفت غیبت و کم کاری آنان در اوایل خیزش انقلابی اخیر تاثیر مثبتی بر توفندگی امواج انقلاب و حضور مردم داشت و جای بسی امید بود کە امواج انقلاب نشان می داد مردم علاوە بر پشت سر گذاشتن کلیت رژیم، ایدئولوژی تمامیت خواهانە و تنگ نظرانەی فاشیسم ایرانشهری را نیز پشت سر گذاشتەاند و شعارها و نمادهای این فرقه جایی در میان انقلابیون خیابان ندارند.

این عدەی معدود اما پرسرو صدا از فعالان ایرانشهری و دارودستەی خاندان دیکتاتور پیشین در آغاز با فرض اینکە این قیام هم همانند موارد پیشین بە زودی سرکوب و خاموش خواهد شد، بە دلیل روحیات قماربازانەی خود فکر می کردند ورود تمام عیار بە عرصەی عملی اعتراضاتی کە از قضا توهمات فاشیستی آنان را نیز نمایندگی نکردە و احتمالا بە زودی سرکوب خواهد شد، بە منزلەی باخت در قمار پیش رو خواهد بود، لذا سعی کردند تنها از دور دستی بر آتش داشتە باشند و نظارەگر رویدادها باشند. 

از سوی دیگر، این فرقەی تمامیت خواە از همان آغاز جنبش، نتوانستند نگرانی عمیق خود را از گسترش انقلاب و بەویژە شدت امواج آن در مناطقی همچون کردستان، بلوچستان و گیلان و سرایت خواست های رادیکال و انسانی آنان بە مناطق مرکزی ایران پنهان کنند چرا کە نیک می دانستند در فردای پیروزی چنین انقلابی افکار ارتجاعی و شهوت قدرت طلبی آنان جایی در معادلات نخواهد داشت. لذا امکان پیروزی مردم بر وحشت و نگرانی آنان از آیندەی پیش رو می افزود.

با تداوم جنبش و عدم کارایی سیستم سرکوب در مقابل آن، فرقەی مزبور در تلاشی همراستا با سیستم سرکوب،  منتظر لحظەی مناسب برای جهیدن بر موج انقلاب شدە و با فضاسازی رسانەای اقدام بە مصادرەی انقلاب و تحریف خواست های مترقی انقلابیون بە نفع خود و ایدئولوژی تنگ نظرانەی راست افراطی ایرانشهری نمودند.

یکی از ستون های این انقلاب کە مورد حسد و بغض آنان قرار دارد، توان سازماندهی و بستر تحزب و نهادگرایی است کە کاخ پوشالی فردگرایی آنان یارای رقابت و مقابلە با آن را در خود نمی بیند. اصولا ایدئولوژی های فاشیستی تنها در بستر بحران و تنگ شدن عرصەی رقابت بر نهادهای دمکراتیک و حتی الامکان انحلال و زوال آنهاست کە فرصت ابراز وجود و یارگیری پیدا می کنند چرا کە ذات بلعندە، توهم پراکن و انکارگرای آنها با قواعد بازی دمکراسی در تعارض و ناسازگاری کامل است. فاشیست ها بە عنوان نحلەای از پوپولیست ها یاد نگرفتەاند کە بدون پرستش یک “ابر انسان خیالی” و پردازش تصویری آرمانگرایانە از یک بهشت موعود کە ریشە در گذشتەای خیالی یا واقعی دارد و بدون یک “کانون آرمانی موهوم” در تقابل با “دیگری”های مهدورالدم، چگونە می توان جامعە را سازماندهی کرد. آنها با نهادمحوری و برنامەمحوری مشکل دارند زیرا چنین عرصەای می تواند آنها را بە رینگ رقابت برابر بکشاند و آنان برای چنین عرصەای تربیت نشدەاند، زیرا پذیرفتن امکان رقابت بە معنای پذیرفتن زوال و مرگ تدریجی اما قطعی پوپولیسم است. 

لذا هرچە از آغازین روزهای این قیام انسانی فاصلە می گیریم، اثبات روزافزون توان سازماندهی و قدرت عمل میدانی احزاب مبارز کردستان و لیدرهای مستقل اعتراضات مردمی، تٲثیر مستقیمی بر افزایش رفتارهای پرخاشگرانەی آنان داشتە است. بە گونەای کە پس از شکست تلاش نافرجامشان برای انکار نقش سازماندهندگان مردمی و حزب زدایی از فرایند انقلاب، در یک فرار رو بە جلو، این بار بە حزب سازی فرمایشی روی آوردند.

تشکیل احزاب فاشیستی بە ظاهر جدید اما در محتوا منسوخ و ارتجاعی، جلوەی تازەای از تلاش اینها برای انحراف انقلاب و مصادرەی خواست های مردم است. کسانی کە اساسا پیام راستین انقلاب ژینا را بر نمی تابند و افکار آنان مغایرتی تام با خواست های مردم کف خیابان دارد. با کمک رسانەهای وابستە و بهرەبرداری از تاکتیک های جنگ روانی سعی دارند چهرەی متفاوتی از این انقلاب بە دنیا مخابرە کنند و با سانسور شعارهای خیل عظیمی از مردم در مخالفت با هر گونە “دیکتاتوری” و در بوق و کرنا کردن شعارهایی همچون “رضاشاە روحت شاد”  کە گاە و بیگاە بە صورت سفارشی از سوی عدەی قلیلی سر دادە می شود، وانمود کنند کە دغدغە و خواست اصلی مردم در سنندج و تهران و زاهدان و مشهد و اهواز، نە دمکراسی و برابری و حق تعیین سرنوشت، بلکە بازگرداندن بقایای دیکتاتوری فاشیستی پیشین بە منصب قدرت و محکمتر نمودن یوغ اسارتشان است. فاشیسم در رسانە، از یک سیاستمدار معمولی ابر انسان می سازد تا او را بە عنوان منجی و قهرمان، بە تودەهای در حال تلاش برای رهایی از فاشیسمی دیگر قالب کند.

پوپولیست ها اصول ثابتی ندارند بە همین دلیل است کە پسر دیکتاتور سابق، یک روز برای انکار اپوزیسیون رقیب، می گوید رهبران جنبش در داخل کشور هستند و روز دیگر واقعیت شعارهای همان مبارزان داخل کشور را تحریف و سانسور می کند، یک روز تمام قد از سپاە پاسداران حمایت می کند و روز دیگر زیر فشار جامعەی جهانی و مردم داخل کشور برای گنجاندن سپاە پاسداران در لیست گروەهای تروریستی، در آخرین لحظات توییت حمایتی مشروط برای اعلام تروریستی بودن سپاە می زند. یک روز تحزب را دست و پاگیر می داند و روز دیگر پیروانش با انتشار لوگوی حاوی یک “شیر نر قمەکش”، حزبی تشکیل می دهند کە تصویر لوگو و مقدمەی اعلامیەی تشکیل حزبشان همانند مصاحبەهای آن ولیعهد معزول “خودشاەپندار” پیامی جز تهدید مخالفان و حذف فیزیکی آنان بە ذهن متبادر نمی کند و جالب این کە می خواهند دنیا و مردم ایران باور کنند اینها کە زیر لوگوی “شیر نر قمەکش” جمع شدەاند دغدغەی آزادی و دمکراسی و برابری زن و مرد دارند و پیام مترقی انقلاب “زن، زندگی، آزادی” را نمایندگی می کنند.

تصویر دروغینی که اینان با رسانه‌هایشان از ایران و انقلاب ژینا بە جهان مخابرە می کنند، برآیند همان کینە و نفرت قدیمی از ملل تحت ستم و ارتجاع ریشەداریست کە بارها در بوتەی آزمون گذاشتە شدە و هر بار نتیجەای جز جنگ داخلی و کشتار و انباشت کینە و تعمیق نفرت میان ملل مختلف ایران نداشتە است. در واقع این مجرمان خود می دانند این کە مردم ایران در برهەی کنونی با کابوس جمهوری اسلامی دست و پنجە نرم می کنند، نتیجەی محتوم افکاری از قماش ایدئولوژی فاشیستی آنان است.

‏سیستم فرهنگی میراث پهلوی موجد تمام یا اغلب آسیب هایی است کە بر روح و روان چند نسل وارد شد و از تجمیع آسیب های روانی آنان کابوسی بە نام جمهوری اسلامی خلق شد. با این حال نیز این مجرمان پیشگاە تاریخ هنوز بر اشتباهاتشان پافشاری نمودە و پهلوی مجرم را پدر ایران و مردم ایران را رعیت هایی نالایق می دانند کە لیاقت رهبری او را نداشتند و حتی خاک ایران را کە به خاطر تمامیت ارضی آن حاضر بە ارتکاب هر جنایتی هستند، “خاک ناسپاس” می خوانند کە لیاقت بوسیدن هرروزەی چکمەهای پهلوی را نداشتە است. روی همین اساس است کە پسرش نیز هنوز غورە نشدە مویز می شود و با خط و نشان کشیدن برای ملت های کرد و گیلک و بلوچ و ترک و عرب و … خط قرمز برای مردم تعیین می کند و از “ایران من” دم می زند.

اما ملیت های تحت ستم ایران در انقلاب کنونی و قیام های پیشین نشان دادەاند کە پس از دفن دیکتاتوری فعلی زیر بار هیچ ایدئولوژی فاشیستی و استبداد فردی یا دیکتاتوری و آپارتاید جمعی دیگری نخواهند رفت، فلذا این اصرار دار و دستەی “شیر نر قمەکش” و البتە “بی یال و کوپال” بر تکصدایی و حذف دیگران، بە منزلەی ارسال کارت دعوت بە جنگ داخلی و انحراف انقلاب ژینا از آرمان های آزادیخواهانەی آن خواهد بود.

https://akhbar-rooz.com/?p=190026 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Rezai
Rezai
1 سال قبل

اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا
کاملا مشخصه هدف شما سوق دادن به اصلاحاته

شهرام شادپور
شهرام شادپور
1 سال قبل

مقاله بسیار زیبا و دقیقی بود ، ایران متکثر رو تا وقتی به رسمیت نشناسند یعنی دعوت به جنگ داخلی دادن ، پهلوی جایی در جغرافیای سیاسی موسوم به ایران در فردای آزادی در قدرت نداره.

بی نام
بی نام
1 سال قبل

حضور سلطنت طلبان در میان صفوف انقلاب چه در داخل کشور (در قامت برخی از مبارزان کف خیابان) و چه در خارج از کشور (در غالب تمامیت خواهان فرصت طلب) واقعیتی است انکار ناپذیر. در ایران غالبا میتوان آنها را در میان گویندگان “رضا شاه روحت شاد” یافت. در خارج بیشتر زیر پرچم “شیروخورشید و تاج شاهی” گرد میایند یا بعضا با “دادن وکالت به رضا پهلوی” شناخته میشوند. این روزها، طرفداران این گروه خواسته های خود را از طریق رسانه های دارای برد جهانی بلند و واضح بیان میکنند.
همچنین حضور خواستاران جدایی نهایی کردستان ، آذربایجان، بلوچستان و خوزستان از ایران در میان صفوف انقلاب انکار ناپذیر است. آنها را میتوان از بکار بردن کلماتی چون “ملت های تحت ستم در ایران” بجای “اقوام تحت ستم ایرانی”، “لوگوی شیر نر قمه کش” بجای “پرچم شیر و خورشید ایران” و “فاشیسم ایرانشهری” بجای “وطندوستی ایرانی” شناخت. طرفداران این گروهها غالبا سرچشمه ی اندیشه ی خود را که در میان عمده ی ایرانیان به “جدایی طلبی” شناخته میشود واضح بیان نمیکنند. بجای آن در نشریات وزین ولی با برد محدود چپ گرا از کلماتی چون “حق تعیین سرنوشت ملتها” استفاده میکنند.
هریک از این دو دیدگاه طرفداران و مخالفانی دارد. اما شمار این طرفداران و وجاهت این دیدگاهها موضوع این نوشتار نیست.
جان سخن این است که هردوی این گروهها خواهان سرنگونی جمهوری جهل و ستم اسلامی هستند و هرکدام از این مرامها (به اندازه ی توان بسیج مردمیشان) میتوانند در پیشبرد این سرنگونی موثر باشند. هردوی این گروهها سرمایه های بالقوه ی این مرحله از انقلاب مردم ایران هستند.
پرسش اینجاست که در هنگام تلاش برای سرنگونی نظام جهل و ستم اسلامی نیروهای این دو گروه و توده های خاموش به تنگ آمده از ستم (که غالبا به هیچکدام از این دو گروه گرایشی ندارند) در چه راستایی جهت داده شوند؟
پاسخ من حرکت در راستای تمرکز بر اهداف مشترک این مرحله ی انقلاب و بالفعل کردن همه ی نیروهای بالقوه است. این پاسخ به معنای نادیده گرفتن خواستهای هیچکدام از این گروهها یا به معنای پذیرش آن خواستها نیست. بلکه به معنی عمده نکردن تفاوتهاست.
پذیرش یا رد این دیدگاهها موضوع مرحله ی پس از سرنگونی جمهوری اسلامی است و ضامن اجرایی آن توده های ملیونی مردم ایران میباشند.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

جامعه ی ایران دچار مصیب خاصی است
در این سرزمین مردمانی زندگی می کنند که در پی یافتن حق شهروندی بصورت برابر آنهم با محقق کردن شرایط آزاد که در آن شرایط آزاد حق انتخاب آزاد داشته باشند
اما می بینیم
در مقاطعی که روحیه مبارزاتی در مسیر اصلی قرار می گیرد، استبداد خواهان خاص برای اهداف پلیدشان وارد می شوند و در مقابل این استبداد خواهان،فریبکاران قوم خواه با شعار های مظلوم نمایانه ی طلب سهم خاص می کنند و …

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x