شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

آیا خمینی ما را گول زد؟ – حقیقت جو

یکی از عوامل دست و پاگیر اتحاد مخالفین جمهوری اسلامی واهمه ای است که بویژه اقلیت های قومی و فکری از تجربه “وحدت کلمه” و “همه باهم” خمینی دارند. شکست جریان آزادیخواه در انقلاب ۵۷ منجر به بدبینی عمیقی میان گروهها  نسبت به طرح اتحاد اپوزسیون کنونی شده است. تداعی معنی کلمه “وحدت” با شعار “وحدت کلمه” خمینی و سرنوشت تلخی که این شعار ببار آورد  نگرانی بسیاری را بر می انگیزد. این پرسش در ذهن آنان شکل می گیرد که از کجا معلوم این بار هم در این اتحاد علیرغم قول و قرار ها و توافق ها گول نخوریم. بویژه  گروههائی که خودشان را در موقعیت ضعیف و در اقلیت  می بینند دچار واهمه نسبت به  اتحاد با دیگران هستند که مبادا این بار هم “سرشان کلاه برود” و کنترل از دستشان خارج شود. خلاصه مار گزیده هائی که از ریسمان سیاه و سفید می ترسند.

واقعیت این است که وعده های خمینی در مورد آزادی بیان و احزاب، که وی به عدول از آنها متهم است،  تنها جزء کوچکی از حرفها و اهداف و شعارهای او بود. خمینی بیش از هر چیز روی اسلام عزیز، حکومت اسلامی و شریعت اسلامی تاکید می کرد.  معنی و عواقب آن مضامین برای بسیاری قابل فهم نبود و اگر هم بود آنرا جدی نمی گرفتند. تصور این بود که اینها هذیان های نوستالژیک آخوند پیری است که غیر از این چیزی نمیداند و امیدوار  بودند که زمان آین حرفها گذشته باشد و جائی در عصر مدرن و در ایران نداشته باشد. عدم شناخت دقیق نیروهای آزادیخواه از جامعه ایران و تاریخ  سبب شد نتوانند از  نقشه ای که خمینی برای ایران چیده بود سر در آورند و با خوش بینی ساده لوحانه به سخنرانی ها و وعده های خمینی خود را امیدوار کنند.

به عنوان مثال در پاریس پیش از انقلاب  خمینی در پاسخ به این که جمهوری اسلامی چی است  گفت “مثل همین جمهوری فرانسه.” دکتر موسویان، رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران، با اشاره باین پاسخ خمینی و در توجیه سیاست جبهه ملی در طول انقلاب تاکید می کند  “ما برای مثل جمهوری فرانسه آمدیم و پای انقلاب ایستادیم!” (*) ایشان توضیح نمی دهند که سران جبهه ملی آیا فهمی از تصور خمینی از جمهوری فرانسه داشتند و فکر می کردند او که اسلامی بودن جمهوری و تابعیت آن از شرع اسلام  را اصل بلا عزل حکومت دلخواه خود تعریف می کرد می تواند با آگاهی به  ماهیت لائیک جمهوری فرانسه چنین پاسخی بدهد؟  آیا فکر نمی کردند قبل از آمدن پای انقلاب لازم بود از فهم خمینی از این ماهیت مطمئن می شدند؟ یا مثال دیگر، از دیدگاه خمینی که در سخنرانی او به روشنی ابراز شده بود آزادی مطبوعات، اجتماعات و احزاب محدود است به تامین “مصالح مردم “که حد و مرز آنرا اسلام تعیین کرده است” (**) متاسفانه از وعده آزادی در صحبت های خمینی صرفا به آن چه که مطلوب آزادیخواهان بود توجه شد و حد و مرز اسلامی  آن در گفته خمینی از نظرها دور ماند و یا به عمد نادیده گرفته شد که  “انشاالله گربه است!”  پس از انقلاب طولی نکشید که تعریف حد و مرز اسلامی آزادی با محدودیت انتخاب آزاد پوشش زنان تبیین شود و حد و مرز آزادی عقیده در محکوم کردن مخالفت جبهه ملی با قانون شرعی قصاص به ارتداد از طرف خمینی تعریف شود. این نادقتی و کم توجهی خود خواسته را در حقیقت به خود گول زدن تا گول خوردن باید تشبیه کرد. 

بسیاری از کسانی که در انقلاب ۵۷ شرکت کردند و پس از انقلاب شاهد شکست آرزوها و امیدهای خود شدند با نسبت دادن این شکست به وعده های دروغین خمینی در ندانستن اشتباهات خود مصرند. ریشه یابی این اشتباهات نیاز به بررسی گسترده ای دارد که منظور این نوشته نیست. ولی چیزی که مسلم است بسیاری از نیروهای چپ بخاطر شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان تحت تاثیر ایدئولوژی هائی نظیر مارکسیسم – لنینیسم و حتی استالینیسم و مائوئیسم بودند که الفتی با دموکراسی و آزادی فکر و بیان ندارد.  ازینرو آمادگی ذهنی برای درک افکار و ذات ضد دموکراتیک خمینی نداشتند. در نهایت تضاد بین حساسیت و طبع آزادیخواه و دموکرات این افراد و بروز ماهیت استبدادی و ضد دموکراتیک رژیم خمینی باعث شد عده بسیاری به تدریج  از  ایدئولوژی های ضد دموکراتیک  فاصله بگیرند و “صدای نعلین فاشیسم” را بشنوند. متاسفانه این صدا بتدریج به گوش آنها رسید و در نتیجه امکان اتحاد و مقاومت همگانی در فرست مناسب پیش نیامد تا بتوانند مقاومت موثری در مقابل گسترش فاشیسم مذهبی در ایران سازمان دهند.

اکنون که سالیانی درازی از انقلاب ۵۷ می گذرد، شرایط دگرگون شده است. نسلهای متوالی در ایران  تجربه چندین دهه مقاومت و مبارزه گسترده علیه اختناق و استبداد جمهوری اسلامی را پشت سر گذاشته و پختگی سیاسی آنها قابل مقایسه با دوران قبل از انقلاب ۵۷ نیست. اتحاد گروههای سیاسی بر محور اهدافی می تواند شکل گیرد که مورد قبول همه و حاصل بحث های طولانی و شناخت از تجربه دموکراسی جهانی باشد. از طرف دیگر، هیچ  فرد یا گروه سیاسی به تنهائی نه توان سرنگونی جمهوری اسلامی را دارد و نه در آینده این سرنگونی توان مدیریت جامعه بحران زده و متکثر ایران را خواهد داشت. به این دلایل سرنوشت این وحدت با آن چه که در ۵۷ اتفاق افتاد و شعار “همه با هم” خمینی فرق خواهد داشت. در این شرایط فرض اینکه باید به بحث در مورد آینده دموکراسی در ایران ادامه داد تا همه به تضمین حقوق خود مطمئن شوند به قول هگل مثل این است که کسی بخواهد شنا یاد بگیرد بدون اینکه وارد آب شود. حقوق شهروندی و حقوق اقلیتها صرفا با قول و قرار و وعده و وعید تضمین نمی شود. به قول معروف حق گرفتنی است و نه دادنی. گرفتن حق با اتکاء به قدرت پشتیبانی مردم که در روند مبارزه برای احقاق حق شکل می گیرد می تواند تضمین شود. در کنار گود ایستادن و در بدبینی و شک و تردید غوطه ور بودن  مشکلی را حل نمی کند.

(*) سخنرانی دکتر موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران در پیش کنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور”

(**) سید علیرضا بهشتی، مرضیه حاجی هاشمی، “چگونگی شکلگیری اصل ولایت فقیه به منزله ساخت قدرت در جمهوری اسلامی.” مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره دهم، شماره ۱، بهار ۱۳۹۵،  صفحه ۴۶

https://akhbar-rooz.com/?p=192982 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کاوه انصاری
کاوه انصاری
1 سال قبل

به قول هگل مثل این است که کسی بخواهد شنا یاد بگیرد بدون اینکه وارد آب شود.” من متاسفانه سواد فلسفی ندارم ولی فکر میکنم اگر کسی از یک فیلسوف نقل قولی در نوشته اش بیاورد شایسته تر است از حکمت او باشد نه از بدیهیاتی که خردسالان هم به آن واقفند.

کیا
کیا
1 سال قبل

خمینی و مذهب را همه سیاسیون وقت خوب می‌شناختند!
مشکل عدم وجود آزادی احزاب و توانایی مساجد در تشکل در داخل کشور بود و این سیاسیون کم وبیش امید آنرا داشتند که ” ستون تا ستون فرج است” و شاهد امکانی پیش آید تا فعالیت کنند را داشتند بدون بررسی توازون نیروها به نفع ارتجاع!

مسلما همه با هم فعلی با همه با هم ۵۷ با هم فرق دارد چون اینبار انحصار در دست نیروهای ارتجایی نیست.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x