سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

منشور ۲۰ تشکل آتش زیرپای اپوزیسیون راست را داغتر کرده است – نادر کلهری

انتشار منشور تهیه شده توسط ۲۰ تشکل صنفی داخل کشور در ابتدا موجی از شور و شوق در میان همه کسانی که خود را به نوعی متعلق به نحله چپ میدانند ایجاد نمود.

در فضایی که جریانات راست و بورژوایی با استفاده از امکانات سرشار مالی و تبلیغاتی خود و استفاده از انواع ترفندها تلاش دارند تا خود را رهبر خیزش انقلابی جاری جا بزنند ودر عین حال عدم حضور متشکل و با نام و آرم کارگران در این خیزش یک علامت سوال را بالای سر گرایشات چپ جنبش قرار داده بود ، صدور چنین منشوری به عنوان یک تحرک قابل توجه از سوی کارگران و زحمتکشان در داخل پاسخ مناسبی در این شرایط بود. صدور چنین منشوری در عین حال از چند جنبه قابل توجه میباشد.
در ابتدا شاهد بودیم جریانات مختلف طیف اپوزیسیون بورژوایی سعی در نادیده گرفتن و بی اهمیت جلوه دادن آن نمودند. اما چه به لحاظ شکلی یعنی نام ۲۰ تشکل صنفی داخل کشوربر پای این منشور و چه به لحاظ محتوایی بخصوص بندهای نخستین منشور و اینکه این اعلام یک برنامه حداقل در شرایط کنونی بوده است و مهمتر از همه شرایطی که منشور منتشر شد یعنی پس از تحرکات رضا پهلوی در خارج و بیانیه موسوی و خاتمی در داخل، نه تنها امکان نادیده گرفتن آن از سوی این نیروها ممکن نبود بلکه حتی توان مخالفت با آنرا هم در خود ندیده اند.

از افراد مختلف تا تشکلهایی نظیر اتحاد جمهوریخواهان مجبور به حمایت از این منشور هر چند به صورت ظاهری شده اند.

اما آنچه مهم است نگاه نیروهای چپ و کارگری و موضعگیری آنها در چارچوب واقع بینی انقلابی و پاسخگویی به وظایف کمونیستی در شرایط حاضر است.

نه نشان دادن شور و شوق بی مورد و نه نادیده گرفتن شرایط و نه کتمان نقدها و ضعفها هیچگاه سیاست چپ کارگری و انقلابی نبوده و نخواهد بود.

همانگونه که بایستی به نکات مثبت و قوتهای این برنامه حداقل و نیروهای مشارکت کننده در آن توجه داشت بلکه به همان اندازه ضعفها و کاستیهای آنرا نیز باید به میان کشید و درصدد برطرف کردن آنها برآمد.

اما متاسفانه آنچه تا امروز لااقل دیده میشود افراط و تفریط در دو سوی قضیه است. عده ای و جریاناتی به ستایش و تمجید روآورده اند تا عقب ماندگی ظاهری چپ از جریانات راست را روتوش کنند و بگویند دیدید ما هم هستیم و حرفهایی برای گفتن داریم. عده ای گویا آنچنان در برج عاج نشسته اند که به هیچ چیز مگر آنکه تمام خواسته های حداکثری آنها را جواب بدهد اعتنا هم نخواهند داشت جالب اینجاست که اکثر قریب به اتفاق این رفقا از میان منفردین هستند تا جریانات و سازمانهای متشکل.
به هر حال همانگونه که همه معتقدیم در زمان پرداختن به یک پدیده اجتماعی موظف هستیم همه ابعاد آنرا چه مثبت و چه منفی درچارچوب اینکه تا چه حد در خدمت به جلو راندن انقلاب کارگران و زحمتکشان حتی به اندازه یک قدم خواهد بود بررسی نماییم.
اینکه این تشکلها چقدر در جامعه عینیت دارند و یا در میان آنها جریاناتی هستند که فقط بر روی کاغذ وجود داشته و در چند سال اخیر از آنها کارنامه ای دیده نشده مسلما صحیح و به جاست ولی باید دید در تاثیرات و اهداف این برنامه حداقلی اعلام شده چقدر تاثیر گذار است.

اگر نام سندیکای شرکت واحد یا شورای هفت تپه دیده نمیشود و یا کارگران فولاد معترض هستند که چرا از نام آنها به این شکل یاد شده، که همگی صحیح و به جا و مستحق پاسخگویی از سوی امضا کنندگان منشور است ولی ایا میتواند محتوای این حرکت را زیر سوال ببرد یا تلاش کنیم آنرا کم اهمیت جلوه دهیم؟

رفقایی مطرح کرده اند این یک گام به پیش ولی دو گام به پس ! است. اینها طرح مطالبات دموکراتیک و صنفی کارگران است که گامی به پیش است ولی چون از سطح آگاهی سیاسی و ضدسرمایه داری کارگران عقبتر است نه یک گام بلکه دو گام به عقب است که می توان آنرا اینگونه ترجمه کرد که نه پیشرفت بلکه پس رفت داشته ایم.

اولا رفقا میزان سطح آگاهی سیاسی و ضدسرمایه داری کارگران از دل پراکسیس اجتماعی و سیاسی که درگیر آن هستند بیرون میاید و متعین میشود. شاخصه ما برای آنکه پیشتازان کارگری از مفاد این منشور جلوتر هستند چیست ؟ آیا اشاره ما به خواسته های کارگران هفت تپه در ۵ سال قبل است که دنبال هم نشد؟ مرحله ای که این خیزش انقلابی موید آن است آیا ورود به اعتلای انقلابی است؟ یا ما کماکان در موقعیت انقلابی هستیم که ۴۰ سال است تداوم دارد؟ شاخص سطح آگاهی های سیاسی و ضدسرمایه داری کارگران را همین تشکلهایی که منشور را تهیه کرده اند نشان میدهند. ما شاخصه پنهانی در جای دیگر داریم؟ داشته های جنبش کارگری ما همین است که فعلا در جلوی چشم ماست. کارگران به صورت متشکل و جنبشی در خیزش اخیر حضور نداشته اند آیا پاسخ ما به این عدم حضور چیست؟ آیا همان پاسخ جواب ما به سطح نسبی آگاهیها و پتانسیل نیروهای کارگری در شرایط حاضر نیست؟

از طرف دیگر رفقا دقت داشته باشیم که تشکلهایی که این منشور را تهیه کرده اند طیفهای گوناگونی را شامل میشوند. مراقب باشیم همه را به حساب چپ نریزیم از نیروهای لیبرال و سوسیال دموکرات کرفته تا آنارکوسندیکالیست و چپ کارگری در میان این تشکلها حضور دارند که اتفاقا جای خرسندی هم دارد. این موضوع نشان میدهد شرایط انقلابی و ضرورت پاسخگویی به منافع طبقاتی حتی نیروهای به ظاهر لیبرال را به ناچار در کنار ما قرار میدهد و آنها رهبری و هدایت چپ را به نوعی میپذیرند . پس باید این تجربه را هم ارج بگذاریم تا نفی کنیم.

مسلما نه این برنامه و منشور بلکه هر حرکتی که در این شرایط فشار و خفقان صورت بگیرد کمبودها و کاستیهای فراوانی خواهد داشت که قابل نقد و اصلاح می باشند. اما دو نکته را فراموش نکنیم یکی عکس العمل نیروهای راست و ارتجاعی بورژوایی نسبت به این حرکت است که نه تنها آنها را آچمز کرده بلکه در شرایطی قرار داده که دیگر نمیتوانند نیروهای کارگری و زحمتکشان داخل را نادیده بگیرند و از بالای سر آنها سعی در معامله داشته باشند. و نکته مهمتر اینکه این حرکت از داخل و نیروهای کارگری و صنفی موجود صورت گرفته پس نیروهای خارج از کشور چه منفرد و چه جریانی اجازه بدهند تا زمانیکه هیچ ارتباط ارگانیک و قابل اعتنایی با داخل ندارند این رفقا خودشان به اصلاح و ارتقا حرکتهایشان بپردازند و رفقای خارج به طرح و تبلیغ آن در مجامع بین المللی کارگری و حمایت از آن بپردازند.

آنچه قبل از نقد و تلاش برای ارتقا این قبیل حرکتها ضروریست توجه به شرایط کاملا متحول و خطیر کنونی است. نیروهای چپ از هر شاخه و نحله ای که در خارج از کوچکترین امکاناتی برخوردار هستند باید تبلیغ این برنامه چه در میان نیروهای اپوزیسیون ایرانی در خارج و چه در میان مجامع کارگری و مترقی در کشورهای مختلف و در سطح بین المللی باشد.هرچند که به نظر میرسد خواست ایجاد یک بلوک سوسیالیستی بر مبنای این برنامه و این حرکت که از سوی برخی رفقای منفرد خارج کشور مطرح میشود قدری اتوپیایی و خارج از حوزه امکانات و واقعیتهای موجود بوده و نوعی افتادن از آن سوی پشت بام میباشد. اینگونه اتحادها و اتحاد عملها ساز و کار دیگری را میطلبد که مسلما در این مقاله مجال پرداختن به آنها نیست.

این منشور و برنامه حداقل برآیند تواناییها و پتانسیل بخشی از نیروهای کارگری متشکل و پیشتاز در داخل کشور است بایستی پروسه نقد و ارتقا آنرا به گونه ای پیش برد که از یک سو تلاش شود تا جریانات و تشکلهای دیگری که به آن نپیوسته اند بتوانند با آن همراه و همگام شوند و از سوی دیگر به گونه ای این تشکلها یاری شوند تا بتوانند در مسیر تحقق این خواسته ها که مسلما در چارچوب نظام فعلی قابل تحقق نمیباشد دست به عمل بزنند که به عنوان مثال از مسئله تعیین حداقل دستمزد برای سال اینده شروع میشود تا تهیه تدارکات لازم برای آغاز اعتصابات مرحله ای و سراسری را پوشش میدهد.

باید امیدوار بود که رفقای منفرد و جریانات متشکل موجود این بار با پختگی انفلابی از این فرصت بی نظیر بوجود آمده به بهترین وجه در مسیر تحقق خواسته های انقلابی و تحول شرایط از موقعیت انقلابی به یک اعتلای انقلابی استفاده کنند.

نادر کلهری
۲۸ بهمن ۱۴۰۱

https://akhbar-rooz.com/?p=193513 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x