سه شنبه ای که گذشت یکی از عجیبترین روزهای علامه بود. دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، پلاکاردها پاره شدند و بازتاب تصاویر بنر، درحالی که در اثر کشکمشهای فراوان مچاله شده بود، خود گوشهای از حقیقت عریان، تلاشی بود که در راستای سرکوب دانشگاه به کار گرفته شده است.
۱۶ اسفندماه جمعی از دانشجویان در اعتراض به محرومیتهای تحصیلی اعمال شده در دانشگاه علامه و ماجرای مسمومیتهای سریالی، درحالی که بنر و پلاکاردهایی در دست داشتند، وارد صحن دانشگاه شدند. ورودی که توام با خشنترین واکنش از سوی مسئولان حراست بود. از بدو شکل گیری تجمع تمامی مامورین حراست من جمله رئیس و معاون وی(اسدی و پاکپور) خود را به میان جمعیت رساندند تا ضمن غیرقانونی خواندن حضور دانشجویان تعلیقی و تهدید سایرین، فضای رعب و وحشت را ایجاد کنند.
رئیس حراست در ابتدا اعلام کرد که دانشجویان، کارمند حراست را زدهاند و وارد شدهاند؛ ادعایی که با توجه به کثرت دوربینهای مدار بسته در فضای دانشگاه صحت سنجی آن کار سختی به نظر نمیرسد. این ماراتن یک ساعته جز بازتولید خشونت، تهدید و درگیری توسط حراست عایدی برای آنها نداشت.
◽️گزارش تفصیلی این تجمع با جزئیات و مستندات منتشر شده و توصیف آن در این مقوله نمیگنجد. مسئلهای که جرقه نوشتن این یادداشت را در ذهنم زد، این بود که مسئولان حراست چطور و با چه اجازهای تا این حد در بکارگیری خشونت آزادی عمل دارند؟! ضدیت آنان با کدام بخش از شعار زن، زندگی، آزادگی است که با ژستی قلدرمابانه پای خود را روی آن میگذارند و سپس آن را جلوی جمعیت پاره میکنند؟!
تنها پیامی که مخابره میشود این است خشونت برای آنان نه یک وسیله بلکه هدف است تا به زعمشان سلطه خود را نشان دهند؛ وگرنه دلیلی ندارد که دانشجویانی که کاملا خشنونت پرهیزانه در حال اعتراض به مسمومیتهایی سریالی و محرومیت تحصیلی هستند، ضمن ضرب و شتم مورد تهدیدهایی از این جنس قرار بگیرند که: “پایتان به خانه نمیرسد” یا “اگر جرأت دارید از در بیرون بروید.”
از نکات جالب روز سه شنبه میتوان به پاسخ رئیس حراست اشاره کرد در جواب دانشجویانی که گفتند صدای اعتراضشان را از چه طریقی باید برسانند پاسخ داد: “خیابان!” گویی ارزشهای انسانی برای چنین افرادی بسته به رویکرد اپورتونیستی خود در زمان و مکان دچار تغییر میشود و جای خود را به ضد ارزشهای انسانی با منفعت شخصی بیشتر میدهد.
خشونت عریانی که کمتر آن را مشاهده کردهایم نشانهای از استیصال سرکوبگران دانشگاه است؛ چراکه آنها پس از پرونده سازیهای منجر به بازداشت برخی دانشجویان، تعلیق برخی دیگر در جهت اتمیزه کردن آنها و امنیتی جلوه دادن دانشگاه، به ذهنشان هم خطور نمیکرد که چنین مقاومتی از سوی دانشجویان ببینند.
حجم به کارگیری خشونتی که برای پایین آوردن بنر استفاده شد به غایت زیاد بود. گزاره “موج بنیادگرایی را تنها صفوف متشکل و به هم پیوسته جامعه مدنی متوقف میکند.” گویی مخاطب خود را پیدا کرده بود و بنیادگران در لباس حراست تاب اهتزاز آن را نداشتند. فراتر از آن گویی هر فرمی که دانشجویان را به صورت متحد کنارهم نگه دارد برای چنین افرادی جای نگرانی دارد.
سابقا یکی از سناریوهای تکراری نزد مسئولان حراست بکارگیری سناریو “پلیس خوب، پلیس بد” بود و شخصی که در گذشته خود را دوست دانشجویان معرفی میکرد و از آنان میخواست تا وی را با نام کوچک خطاب کنند، در چند ماه اخیر نقاب از صورت برداشته و خود پیش قدم در سرکوب دانشجویان شده است.
مسئله این است که گویی مسئولان حراست بکارگیری خشونت را که پیش از این بیشتر برایشان در حکم تاکتیک بود، زین پس بدون روتوش به عنوان استراتژی پر رنگتری دنبال میکنند.
رئیس حراست نداشتن مجوز را دستاویز غیر قانونی بودن تجمع اعلام کرد، در حالی که اولا تجمع غیر قانونی نبوده، ثانیا دانشگاه هیچگاه مجوزی برای برگزاری هیچ تجمعی نداده و نمیدهد، ثالثا حتی اگر فرض را هم بر غیرقانونی بودن تجمع بگیریم، آیا سهم دانشجو باید مشتی بر قفسه سینه و کشیده شدن بر روی زمین باشد؟!
تلاش حراست و برخی افراد ناشناس برای بیرون بردن حداقل دو دانشجو که با مقاومت سایر دانشجویان ناکام ماند نیز خود بیانگر این است که مسئولان حراست برای چیزی جز حراست از دانشجویان در دانشگاه حضور دارند. در جواب این برخورد نیز یکی از ماموران حراست در حالی که ترسیده بود و دستان خود را به دور دانشجویی حلقه کرده بود و او را به سمت در خروجی میبرد، گفت :”دانشجو نیست، دانشجو نیست!” این جمله بیش از هر چیز در راستای شکستن انسجامی بود که آنان فکر میکردند به صرف دانشجو نبودن، میتوانند حس تعلق ما به یک جمع بزرگ را بگیرند، فارغ از آنکه سرکوب و بکارگیری خشونت در هر شکل و به هر اندازه و نسبت، به هر کسی کاملا محکوم است.
به نظر میرسد مقوله اعتراض فارغ از محتوای آن به لحاظ فرمیک هم برای نهاد دانشگاه غیرقابل پذیرش است؛ وگرنه مسمومیتهای سریالی و محرومیت از حق تحصیل که گریبان تعدادی از دانشجویان علامه را نیز گرفته نه تنها دغدغه عمومی و جامعه دانشگاهی کشور؛ بلکه یک احساس تکلیف انسانی است که با هیچ متر و معیاری این حجم از خشونت را توجیه نمیکند.
بدیهی است که با توجه به تهدیدهای صورت گرفته توسط رئیس حراست، معاون وی و فیلمبرداریهای مکرر کارمند حراست(مقیسه) مسئولیت بروز هر اتفاق و اعمال هرگونه محدودیتی برای دانشجویان حاضر در صحن دانشگاه در روز سه شنبه، برعهده اشخاص نامبرده و نهاد حراست است.
محمدحسین شعائی، دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- بیانیه شورای هماهنگی تشکل های فرهنگیان: حمایت از اعتراضات دانشجویی
- امنیتی تر و خوفناک تر از همیشه؛ گزارش انجمن اسلامی از یک شنبه سیاه شریف
- بیانیه دانشجویان در حمایت از اعتصابات آغاز شده کارگران نفت و پتروشیمی
- اعتراضات گسترده در دانشگاه ها؛ رویارویی هزاران معترض و مامور سرکوب در میدان آزادی و خیابان انقلاب تهران