امروز رفته بودم میوه فروشی برای خرید میوه.
باید خواهش کنم شما سراغ خرید میوه نروید، افسردگی میگیرید.
توت فرنگی ۱۵۰ هزار تومان، موز ۷۵ هزار، پیاز ۲۵ هزار، سیب زمینی ۲۰ هزار تومان، هندوانه ۲۰ هزار، سیب درختی ۵۰ هزار و ادامه… گوجه سبز و چاقالی بادام را نگفتم، چون تعداد صفرهایشان خیلی زیاد بود.
آمدم بیرون.
طبق معمول قسمتی که میوههای درجه دو قرار گرفته بود، شلوغتر از داخل بود.
خانم محترمی به همراه دختر کوچکش داشت از بین سیبهای درختی لکدار که ارزانتر بودند میوه سوا میکرد.
دختر با صدای زیبایی پرسید:
مامان، اون سیبهای داخل خوبتر نبودن؟
مادر انگار حوصله جواب دادن نداشت.
من با مهربانی نگاهش کردم، سرش را برگرداند و از خجالت خودش را چسباند به مادرش. گفتم؛
نه دخترم! این سیبها خیلی بهترند، اینها ویتامینشان خیلی بیشتر است. برای همین کرمها سراغ این سیب خوبها میان. اصلا سیب ریزها خوشمزهتر هستن.
فکر کنم باور کرد!
برای همین موز هم از داخل نخریدند، نارنگی هم، توت فرنگی هم.
تا خانه همهاش به آن دختر بچه فکر میکردم. او با دروغ بزرگ میشود.
گفتم برسم خانه راستش را برایش مینویسم. شاید وقتی بزرگ شد بخواندش!
عزیزم دخترم
موز هم خیلی خوشمزه است، آناناس خوشمزهتر، آن سیبهای داخل خیلی هم خوشمزهترند، ویتامینشان هم بیشتر است. آن گوشتهای تازهای هم که نمیخریم، جان میدهند برای کباب درست کردن،
ولی ما به دروغ به تو میگویبم ضرر دارند.
میدانی دخترم!
مسافرت رفتن و گرفتن هتل، رفتن به رستورانی که مطابق سلیقهات سفارش غذا بدهی، خیلی کِیف دارد، اما ما به دروغ به تو میگوییم مسافرت خطرناک است، سفرهای خارجی خطرش بیشتر، رستورانها غذایشان آشغال است، هتلها بیمزهاند.
نه! در همه جای دنیا وقتی پدر یا مادر کار میکنند استفاده از همه اینها عادی است، فقط در ایران است که پدرت دو شیفت کارگری میکند، مادرت معلمی، باز هم میوههای گندیده سهمت است.
عزیزم، دخترم!
تو باید فردا به مدرسهای بروی که هر دقیقه بترسی گاز شیمیایی آنجا نیندازند، بعد به تو میگوییم خدا را شکر کن امنیت داری، بعضی همین را هم ندارند!
ما به تو دروغ میگوییم.
آخرین باری که با پدر و مادرت رفتی یک کنسرت کی بوده؟ تئاتر رفتهای؟ سینما چطور؟ شهربازی؟ پدرت دندانپزشک میرود، مادرت آرایشگاه؟
دروغ میگویند دوست ندارند.
ندارند!!
دخترم، عزیزم!
در کنار همه اینها بگویم؛
آنها که دزدی نمیکنند، اگر زندگی راحتی ندارند، اما روح شان آزاد است.
میدانی!
نمیخواهم تحمل سختی را توجیه کنم، اما درختهای بیابان خیلی قویتر از درختان گلخانهای هستند.
دخترم، اگر پول ما را ندزدیده بودند، امروز تو هم میتوانستی از آن میوههای خوب بخوری، اما آدمهایی دروغگو همه ملت را گدا کردند، خودشان پولدار شدند، فقر را به ما هدیه کردند.
با تورم، با انزوای بینالمللی، با شعار نجات جهان، با شعار اسلام، و به تو فقط گفتند حجابت را رعایت کن. تا یادت برود چقدر حقوق مهم زندگی را طلبکاری.
عزیزم دخترم، نازنینم.
تو که بزرگ شوی، حتما دیگر آدمهای دورو کمتر خواهی دید! دنیا عوض خواهد شد.
اصلا دستگاههایی خواهد آمد که دروغگوها را سریع رسوا میکند.
اگر کسی گفت واکسن فایزر بد است، و خودش زد، ناگهان صدای یک آلارم بلند میشود “او دروغ گفت”.
اگر کسی گفت؛ مردم! به مال دنیا دل نبندید، همه چیز آن دنیا هست، صدای دستگاه بلند میشود ” دارد دروغ میگوید، دارد دروغ میگوید”
اگر کسی از مقامات گفت من زندگیام مثل شماست دستگاه آلارم میدهد. “دروغ”
کسی گفت ما بخاطر شما حاکمیم…
دستگاه بلند بوق میزند که او دروغ میگوید.
آن وقت دیگر کسانی مثل ما زود گول نمیخورند. شما یقهشان را خواهید گرفت، و به سطل زباله پرتشان خواهید کرد.
نه که خودشان خوب بخورند…
به دروغ بگویند ما خدمتگزار شماییم
و مثل ما باورشان بکنید، و سالها طول بکشد تا بفهمید همهاش دروغ بوده.
شما در آینده خوب مسافرت خواهید رفت
خوب زندگی خواهید کرد.
وقتی دروغگوها گورشان را گم کنند
یعنی ما گورشان را گم میکنیم!
آن وقت میوههای خوب هم خواهی خورد عزیزم
وقتی شر ما هم کم شود…
که به دروغ گفتیم سختی خوبست!
منبع: کانال نویسنده