شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

حزب توده ایران، ما برای وصل کردن آمدیم! – اردشیر قلندری

اخیرا در اخبار روز مقاله ای به قلم رفیق نوید شمالی “دولت تئوکراتیک ایران ضد امپریالیست نیست” منتشر شد.

نوشتار فوق از چند جهت قابل توجه می باشد.

نخست اینکه پس از یورش خشن رژیم اسلامی به اندیشه های کمونیستی و قتل بسیاری از فعالان حزب توده ایران، چنین رویکردی (نوشتن مقالات به نام اعضای رهبری انهم در یک سایت مستقل) در جای خود قابل توجه می باشد.

گرچه گاها از سوی رفیق امیدوار نوشتاری پیشتر منتشر شده است، اما تداوم نیافت، امید است چنین رویکردی معمول گردد.

در گذشته رهبریت حزب توده ایران نوشتارهایی به نام داشتند، اما این روند پس از سالهای ۱۳۶۲عملا مسکوت ماند.

نوشتن مقالات به طور انفرادی و انتشار آن در سایت های غیر حزبی فرایندی زیباست، که سبب می شود، جامعه نظرات حزب را در نوشتارهای اعضا باز یابد، مورد ستایش و یا انتقاد قرار دهد. شاید  یکی از دلایل شهرت زنده یادان طبری، نیک آئین، اسکندری…. همین شکل انتشار نوشتار به نام مستقل خود بود. بنابراین قائده، چنین رویکردی باید گسترش یابد تا مطابق ضرب المثل: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.

مقاله در توضیح اینکه رویکردهای رژیم جنایت و جهل چرا نمی تواند ضد امپریالیستی باشد، انتظار اینکه کشورهای گرایش چپ روابط خود را با این رژیم محدود یا در بهترین حالت کاملا قطع کنند، به چند امر بستگی دارد.

نخست اینکه یکی از دلایل اصلی روابط با رژیم جمهوری اسلامی از سوی برخی کشورها، دعوای پدر کشتگی این کشورها با امپریالیسم است و مدتهاست که از یک پیکار طبقاتی خارج شده است. در دعواهای پدر کشتگی کینه انتقامجویانه است، منافع ملی جایی در ان ندارد. در پیکار طبقاتی منافع ملی تعیین کننده است، در همین راستا با اهریمن هم می توان نشست، توافقاتی در راستای حل بحرانها و تحریم های اقتصادی داشت، از فرصت جهت پیشرفت در کلیه زمینه ها بهرمند بود. اما در چنین سیاستی، خطی را دنبال می کند که بجای توافق با خود امپریالیسم برپایه سیاست “امتیاز دهی و امتیاز گیری” رژیم هایی مانند جمهوری اسلامی محور اصلی می شود، که موجبات تقویت تروریسم، جنگ های منطقه ای و نابودی مردم و ارزشهای زندگی مردم می گردد، تقویت کارخانجات تولید سلاح در جهان امپریالیست ها. بنابراین، پیکار طبقاتی که در صورت انجام مانع اصلی رابطه آن کشورها با رژیم اسلامی و اسلام افراطی در کلیت خودش می گردد، در چنین رویکردی جایی ندارد.

عدم توانایی درک حذف جایگاه پیکار طبقاتی در آن کشورها در مقاله فوق موجب شکایت و گلایه از چنین کشورهایی شده است.

موضوع جایی ریخت تراژدی می گیرد، کشورهایی که ژست ضدامپریالیستی رژیم را عمده می کنند، خود کمتر از رژیم جمهوری اسلامی سود رسان امپریالیسم نیستند، جهت تامین نیازهای پایگاه حفظ قدرت محافل خود، به قیمت فقیر ساختن مردم، چشم بر زندان، شکنجه و مرگ و جنایاتی که رژیم اوباشان در ایران مرتکب می شوند، بسته اند، در عقد قراردادهای تجاری بر موارد رعایت قوانین حقوق بشری واکنشی نشان نمی دهند. برای مثال کشور چین که به رهبری حزب کمونیست، مدیریت می شود، در روابط اقتصادی- سیاسی خود با رژیم ضدملی آیا هرگز در جایی، ولو جهت احترام به مبارزات مردم، زندان ، شکنجه و ترور، اعدام ایرانیان توسط رژیم اسلامی را محکوم کرده است؟ بنابراین، خانه از پای بست ویرانه است.

از طرفی، حزب توده ایران از دیرباز با رهبریت حزب های کمونیستی چنین کشورهایی در سطح روابط برادرانه در ارتباط بوده، چنین کاستی را باید در خود حزب توده ایران جست.

اگر حزب توده ایران شرایط حاکم بر مردم ایران را به رهبران حزب های کارگری تفهیم کرده، اما برآیند آن همچنان تراژیک مانده و دگرگونی صورت نگرفته، باید ریشه را در سطح فساد حاکم بر آن کشور…. جستجو کرد، متناسب با آن سره را از ناسره جدا نمود. برای مثال، انتظار دارید حزب کمونیست روسیه و یا شخص زیوگانوف که از میشوستین نخست وزیر رژیم پوتین مدال استالیپین را بر سینه می زند، دلسوز مردم ما باشد؟

از طرفی در خود حزب توده ایران درک رخدادها روشن و واضع بیان نشده است، اگر جایی برای مثال؛ روسیه را امپریالیستی معرفی می کند، در یک مقاله پائین تر همه تقصیر ها بر عهده ناتو است. این سیاست یک بام و دوهوا، موجب می گردد، که خوانند مقاله سردرگم شود، که حزب توده ایران زمانی که از اقتصاد روسیه و دعوای سرمایه دارانه آن با سرمایه داری غرب که زدوخورد دو طرف جهت باز تقسیم جهان هست، می نویسد، بوکسور غربی طوری ضربه فنی می شود که یک امتیاز به بوکسور روسی “آخی حیوونی پس تقصیر نداشت!” داده شود.

چنین درک اشفته از جهان اطراف موجب اشفتگی در سیاست های حزب توده است، همین درک در تقسیم جهان و قائل شدن به وجود برخی کشورها به عنوان سوسیالیستی، سبب نوشتن مقاله توضیحی رفیق نوید شمالی گردیده است. در درک جهان گلوبالیستی امروز کلیه کشورهایی که در راستای فقیر نگاهداشتن مردم گام می زنند، خواهی نخواهی دشمن اندیشه مارکس هستند، آب به آسیاب امپریالیسم می ریزند.

نگارنده، بر این یقین است که، کشورهای سوسیالیستی با عصر فروریزی شوروی تمام شدند، آنچه که مانده است، صورت عمد موضوع است، تا بطور کلی اندیشه عدالت و سوسیالیسم فراموش گردد. کوبا نمی تواند سوسیالیستی باشد، چرا که پایه اصلی اندیشه سوسیالیستی مردم هستند و مردم کوبا فقیرند، در کدام قانون اندیشه رهایی مارکس…. فقیر نگاهداشتن مردم هدف اصلی سوسیالیسم بوده است. سرمایه دارای بر پایه کسب سود ذینفع است تا اقتصاد برای عموم مردم فقر بیافریند، نفع سوسیالیسم در فقیر سازی مردم بر کدام مبناست؟ لابد صدها برهان ذکر خواهد شد که سرمایه داری مقصر است…، ولی آیا انتظار دیگری از سرمایه داری داشتید، واقعا انتظار دارید سرمایه داری رقیب اصلی خودش را به حال خود رها نماید، یا منابع در اختیارش بگذارد، تا فربه شود؟

آیا در قفل زدن بر خروجی مرزها، دور نگاهداشتن مردم از دستاوردهای علمی –صنعتی جهان سرمایه داری، می توان پای سرمایه داری را گرفت. اینکه مردم کشورهای سوسیالیستی پشت درهای آهنین قرار دارند، از امکانات به روز جهان و تبادل نظر با مردم جهان در بهرمندی از فضای مجازی دورمانده اند، نه اندیشه سوسیالیستی مقصر است، نه سرمایه داری.

موضوع اخر که در مقاله ذکر شده است، تاکید بر: “نیروهای چپ در خاورمیانه، و به ویژه در ایران، در ۴۰ سال بعد از شکست انقلاب ضد امپریالیستی مردمی ۱۹۷۹، تجربیات تلخ مستقیمی از “اسلام سیاسی” و تأثیر مخرب آن دارند”.

در این باره می توان برهان های دیالکتیکی بسیاری را ذکر کرد که در ایران انقلاب ضد امپریالیستی در کار نبود.

برکدام پایه و منطق انقلاب ضدامپریالیستی بود؟ یکی از اصول فلسفه دیالکتیک انقلابات ضدامپریالیستی، دمکراتیک بودن پیشران جامعه دمکراتیک از دید ما کمونیستها، طبقه کارگر است. گرچه کارگران در این انقلاب حضور داشتند اما کارگران کشور ما مطابق نگرش کلاسیک ها نقش آونگارد را نداشته، اصولا نمی توانسته اند آوانگارد باشند.

در ایران طبقه کارگر انطور که کلاسیک های مارکسیسم در نظر داشتند، نه وجود داشت و نه وجود دارد. نخست اینکه بخش عمده کارگران ما هنوز هم از روستاها تامین می شوند، پرواضع است که روستایی های به شهر آمده در پی کار، ماهیتی عمیقا ارتجاعی چه از منظر فرهنگ و نیازها دارند. طبقه کارگر ایران در رژیم های پهلوی و اسلامی نه از سندیکا و شورا چیزی آموخت و نه در پی آموختن مستقل آن رفت. او حتی از حامیان اصلی خود، کمونیستها گریزان بود و هست، زمانی که در سالهای ۶۷ کمونیست های را در دخمه های رژیم خمینی و به فرمان مستقیم خمینی کشتند، طبقه کارگر جیق سفید هم نکشید چه رسد به جیق سرخ، تازه با شعار روح منی خمینی دست وی برای کشتن را باز گذاشت.

با فقدان پایه ها و رویکردهای دمکراسی در کشورهایی مانند ایران انقلابات نمی تواند دمکراتیک-ضدامپریالیستی باشد. چراکه جامعه ما به ویژه طبقه کارگر هنوز باور به بریده شدن یک دست “حضرت عباس”، گرفتن مشک با دست دیگر و سپس بریده شدن آن دست، به دندان گرفتن مشک دارد چیزی که نه عقلانی است نه دارای منطق و نشان می دهد که طبقه کارگر ما به همراه سایر اقشار جامعه دارای فرهنگی شدیدا خرافی است، مطابق قائده فرهنگ خرافات، علم گریز است.

نگرش نادرست رهبران وقت از خمینی و وی را دمکرات انقلابی دیدن و تاج ولایت بر سر وی گذاشتن و قبای برازنده بر تنش دوختن، نشان داد، که حزب شناختی از شرایط کشور و سطح دمکراسی در کشور نداشت، از آن طرف، کینه ای عمیق برای نابودی رژِیم شاه در دل داشت، که رخدادی بسیار دلکش بود. مابقی رخدادها مهم ارزیابی نشد. کم و کیف رژیمی که خمینی بنا می کرد، پیش بینی سیاست آتی آن، نادیده گرفتن نشانه های تبیین استبداد دینی، محترم شدن بازاریان و بسیاری مساله دیگر موجب شد که خمینی و رژیم وی آرام آرام با تائید و تبلیغات حزب در راستای پیاده سازی همان سیاست کور”اتحاد و انتقاد!” دست خمینی را برای قتل کلیه رهبریت آزاد بگذارد.

برپایه آن سیاست کور، ناشیانه دل به امواج سهمگین دادن، موجب شد که نقشه های دستگاه های چنچ غرب در ایران نادیده بماند، قدرت در دست اهریمنی ترین موجودات تاریخ ایران محکم گردد.

برپایه درک نادرست و غیر طبقاتی ماهیت “ضدامپریالیستی انقلاب” که هم اکنون پس از گذشت چهل و اندی سال تداوم یافته است، موجب دوری حزب از ذهنیت توده مردم، شرایط حال قرارداشت جامعه، عدم درک دلایل پناه آوردن ضمنی بخش بزرگی از طبقه کارگر به رضا پهلوی (بخوان راست ارتجاعی)، گریز از اندیشه های کمونیستی طبقه کارگر ما، به همراه بسیاری از سایر مسائل، اندیشه های رنگارنگ منتسب به حزب، حزب توده ایران را در یک مخمصه عدم شناخت و فهم رخدادهای قرار داده، همین امر سبب تاکید بر ماهیت ضدامپریالیستی انقلابی شده است که از ناکجا آباد سردراورد به ناکجا اباد خمینی و خامنه ای…. رسیده است.

اندیشه غلط ماهیت ضدامپریالیستی انقلاب، چنان در ذهن اعضای حزب توده ایران خانه کرده است که نه گفته های ریگان و کلینتون و نه هیچ سندی کارساز نیست، مرغ رهبریت حزب توده ایران یک پا دارد، همه اشتباه می بینند. برپایه همین منطق روسیه و چین و بسیاری از کشورها و نهادهای سودرسان امپریالیستی نام “ضدامپریالیسم” میگیرند، عامدانه موجب ایجاد تنفر عمومی به سیاست های حال و آتی حزب و سایر جریانات کمونیستی در جامعه ما می گردند. زمانی که یک توده ای جنگ زرگری پوتین با غرب را رویکردی “ضدامپریالیستی” قلمداد می کند، مردمی که شاهد زدوبندهای دولت امپریالیستی روسیه در حفظ رژیم خامنه ای را می بینند، دیگر نگران آن توده ای نیستند، بل از ایشان و حزب مطلوب شان متنفرند.

تاکید شدید رویکرد اردوگاهی در مبارزه با امپریالیسم سبب شده است، زاویه دید ها محدود گردد، نتوان از شرایط بهرمند بود و تحلیل مشخص از شرایط مشخص ارائه داد. کلیت جهان در مبارزه با امپریالیسنم خلاصه نمی شود، جهان در قلب امپریالیسم در پی به دست اوردن دستاوردهای عدالتخواهانه است. باید قبول کنیم که امپریالیسم زنده و فعال است، در مبارزه با امپریالیسم روش های سده بیستمی که حزب به اشکال گوناگون بر آن پایبند است، کارساز نیست.

https://akhbar-rooz.com/?p=240487 لينک کوتاه

2.3 44 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

15 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امید سحر
امید سحر
9 روز قبل

با سلام، صرف‌نظر از ضعف تئوریک نویسنده و بکاربردن مفاهیمی غیرمارکسیستی و تعابیری تعریف‌نشده نظیر “پدرکشتگی با امپریالیسم” و پُر اشکال بودن نوشته از لحاظ شیوه استدلال و ویرایش، گویا مشکل اردشیر قلندری در این نوشته هذیان‌گونه این است که چرا رهبری حزب توده ایران به اندازه کافی “راست” نیست و مقصر اصلی در مشکلات بشریت معاصر را به جای ناتو، روسیه و پوتین نمی‌بیند؟
“پرواضع است که” چنین نویسنده‌ای وقتی در تحلیل خود کم می‌آورد دیواری کوتاه‌تر از طبقه کارگر “خرافی” ایران را پیدا و بی‌رحمانه سرزنش کند!
در خاتمه، انتشار چنین نوشتارهای گسیخته و ضعیف در سایت اخبار روز با دهها ایراد نگارشی مایه تاسف است.

‌bahiyeh
‌bahiyeh
9 روز قبل

اگر در مورد آقای قلندری و مواضع وی بعنوان چپ یا سوسیالیست برخورد می‌کنید، سخت در اشتباه هستید. وی مدتهاست که از چپ بریده و در سراشیبی سقوط به راست راه میپیمایند و فعلا یکی از فعالین و مروجین رسانه ای تبلیغی جنگ سرد دولت‌های امپریالیسمی و ناتو برعلیه چین و روسیه می‌باشد . اگر تردیدی داشتید می‌توانند به کانال اینستاگرام ایشان که مملو از گزارشات جعلی رسانه های غربی در این زمینه است، مراجعه نمائید!

نوری
نوری
11 روز قبل

تمام هم و غم و نوشتن این استاد از جنگ اکراین و فلسطین، چپ سابق و جدید و گرجستان و آفریقا و اروپا و آمریکا و پاسخ به فانی یزدی و…. تنها به یک علت و آن تلاش برای اثبات عدم وجود نیرویی اهریمنی به نام امپریالیسم است. تمام نوشته های استاد در معنی نفی وجود امپریالیسم است. استاد می داند بدون شاخ و برگ و حرکات نمایشی وسر راست از عدم وجود امپریالیسم سخن گفتن جذابیت ندارد.

کهنسال
کهنسال
11 روز قبل

دوباره آشکارا به خدمت ج.ا درآمده ورنگ پاشی روی تاریخ وتحریف آن.بدنبال نویدشمالی؛جابرحسینی؛حالا قلندری(۳مقاله درهفته گذشته)از راه رسیده وادعا دارند:“زمانی که درسال ۶۷کمونیست ها را دردخمه های رژیم خمینی وبه فرمان مستقیم اوکشتند…”  
عالیجنابان:شرم هم خوب چیزیست.کشتارهزاران کمونیست دردانشگاه؛دشت؛کوه؛جنگل وخیابان..ازسال۵۸ شروع ودر دخمه های رژیم خمینی بین سالهای۶۳-۶۰به اوج رسیدوتا تابستان ۶۷ادامه یافت.
فروپاشی شوروی از۱۹۹۱شروع نشد.کشتارکمونیستها در۱۹۴۵توسط فاشیسم هیتلری وسپس ازسال۱۹۵۶با تز راه رشد غیرسرمایه داری سوسولف ها شروع شد(بقول زنده یادفدایی خلق علیرضانابدل”قورباغه های خروشچفیسم”).دست در دست جنایتکاران درعراق؛مصر؛اندونزی؛ج.ا؛..کمونیستها را تارومارکردند.سپس رویزیونیستهای سه جهانی “چین سوسیالیستی”هم آمدندبه کمک شما تا“محورمقاومت”بسازید.
کشتارهای دهه خونین۶۰و۴۵ساله رژیم راکدامیک ازقبله گاه های شمامحکوم کرده است؟

آرش ادیبان
آرش ادیبان
11 روز قبل

با درود
حزب توده ایران بعنوان بخشی از تاریخ ایران می تواند مورد نقد و بررسی قرار بگیرد . و جواب نقد بهتر است نه احساسی بلکه با دلیل و مدرک باشد .
من از رفقا می خواهم نظر و چگونگی برخورد حزب توده را با “را توده ” اگر می شود ، توضیح دهند،
با آرزوی پیروزی و سلامتی

F Sharifi
F Sharifi
11 روز قبل

با بخش زیادی از این مقاله ارزشمند موافقم.

برای بخشی از “چپ گذشته” ، ذهنیت جای واقعیت را گرفته است . برای انها واقعیت فقط میتواند از ایدئولوژی پیروی کند و اگر عینیت و واقعیت ها با ایدئولوژی نخواند ،پس بدا به حال واقعیت !!

چندی پیش از دوستی از چپ فرانسه که سال هاست در ونزوئلا زندگی می کند در باره وضعیت اقتصادی ونزوئلا پرسش نمودم ؟ وی با نفی تورم ،فقر و گسترش اختلاف طبقاتی گفت : همه چیز رو به بهبود است!!

این طرز تفکر فاجعه بار ایدئولوژیک و نفی واقعیت چه در مورد اقتصاد ورشکسته ونزوئلا باشد ، چه در مورد ادعای ” ضد امپریالیست ” بودن راست افراطی مسلط بر روسیه و یا فاشیسم اسلامی در ایران ، نه با واقعیت ها میخواند ، نه مبارزه و منافع طبقاتی کارگران را در نظر میگیرد !

اگرچه حمایت گسترده احزاب نئو استالینیست و رویزیونست را دارد ولی کوچکترین نسبت و رابطه ای با مارکسیسم ندارد .

مهرداد ۱
مهرداد ۱
11 روز قبل

اتفاقا مواضع اردشیر قلندری در طی دو سال گذشته بسیار شباهت به ۷۰ حزب برادر و چپ دارد که در برابر تجاوز پوتین صف‌بندی کردند. همان گونه که شکست جبری راه رشد غیر سرمایه‌داری به حمایت از کودتا و اشغال افغانستان و دیگر اقمار انجامید امروز نیز با امید به تجاوز نظامی خواهان بازگشت به دوران ورشکسته اردوگاهی هستند. یکی از دلایل تقلیل حزب توده به یک گروه پشت پرده‌ای و ناآشکار تصرف نام و تاریخ آن توسط مشی امثال راه توده و پیک نت است. اگر یک حزب علنی و پرافتخار هستند باید در مجامع عمومی ایران شرکت کنند تا امثال علی خدایی به جای حزب توده در پرگار ظاهر نشود. هرگونه ادعای دیگر مبنی بر ضد مردمی بودن رژیم ولایی و ضد امپریالیسم نبودن آن فقط ابتذال است.

م-ب
م-ب
11 روز قبل

نگارنده محترم از مبارزه طبقاتی سخن می گوید وشاخص مبارزه با امپریلیسم را مبارزه طبقاتی می داندولی در سرتاسرمقاله متوجه خواهید شد که ایشان نه مبارزه طبقاتی را می شناسد ونه می داند که تضاد مرکزی مبارزه طبقاتی که همانا تضاد بین نیروی کار ورشد ابزار تولید در مالکیت سرمایه داری است در شرایط مختلف توازن قوا ودر ویژگی های یک کشور یا منطقه ویا جهان به شکل تضاد های دیگری نمود می یابد وبه قول ایشان ، اینجاست که بایدگ سره را از ناسره “تشخیص داد

آخرین ویرایش 11 روز قبل توسط م-ب
م.م
م.م
10 روز قبل
پاسخ به  م-ب

دوستان دقت بفرمایند تعریف جدید مبارزه طبقاتی عرضه شد:« تضاد مرکزی مبارزه طبقاتی که همانا تضاد بین نیروی کار ورشد ابزار تولید»

م-ب
م-ب
11 روز قبل

باپوزش ازنگارنده محترم این مقاله باید عرض شود که از مقصود نگارنده جز یک سردرگمی رو به سیاهی چشم ،نکته دیگری دریافت نشد.مثلاً می فرماید: “کوبا نمی تواند سوسیالیستی باشد،چرا که پایه اصلی اندیشه سوسیالیستی مردم هستند و مردم کوبا فقیرند” بسیار خوب قبول چون مارکس نیز استقرار سوسیاسیم را با رشد بالای ابزار تولید میسر می داند.اما ابشان یا فراموش کرده یا می داندواعتقاد به تسلیم صد درصدی در مقابل امپریالیسم داردکه این امریکاست که کوبا را در محاصره ی چند ده ساله نکه داشته. محاصره ای که حتی در سازمان ملل محکوم شده است.از طرفی کوبا فقیراست پس پاسخ ایشان به چین چیست آنجا که به قول شی جی پین ۷۵ در صد ازمردم ۱/۵ میلونی را از خط فقر ونداری نجات یافته اندوهنوز خودرا سوسیالیسم نمی داند بلکه خودرا در راه سوسیالیسم می داند.ظاهراً چین هم چون توی دهن کشور های غیر دمکراتیک نمی زند ومانند لشکر کشی آمریکا به عراق و..، مثلاً جمهوری اسلامی را از روی زمین محو نمی کند،حتی بکار بردن واژه سوسیالیسم در موردش حرام است.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
11 روز قبل
پاسخ به  م-ب

من متاسفم که شما هنوز دیگران را مقصر می دانید مگر در اصول شما کنترل تجارت و بازرگانی خارجی ندارید ؟ مگر شما مخالف مبادله ی آزاد نیستید ؟ پس مکانیزم رشد و تکامل ابزار تولید مورد استفاده در غرب را مشخص کنید نه اینکه فقط بخواهید بازار غرب در اختیار شما باشد اما شما ورود به بازار خودتان را محدود کنید . دوم اینکه کوبا تملک اجتماعی را دولتی کردن می فهمد یعنی جائی برای مالکیت اجتماعی هر بنگاه توسط خود تولید کنندگان وجود ندارد و همه چیز از بالاتعیین می شود . شوروی هم هیچگاه سوسیالیسم نبوده واستالینیسم و ابتال خرشچفیسم حاکم بوده است ادغام حزب دولت و طبقه سوسیالیزم نیست زوال دولت زوال تولید ارزش و زوال مالکیت سوسیالیسم است کدامیک در «اردوگاه » شما پیاده شده است کوبا فقیر است چون مصرف نیروی کار مفید نیست زیرا ابزار تولیدش عقب مانده است سایرین هم همینطور حزب توده هم هیچوقت کمونیست نبوده تمام اصولش فئودالی است حتی سرمایه داری هم نبوده است دائما دنباله روی منافع ولیکاروسها بوده است

کریمیان
کریمیان
11 روز قبل
پاسخ به  م-ب

مسئله کوباست که ادعای سوسیالیستی داره و نه چین که از اقتصاد سرمایه‌داری بهره برده است و سوسیالیسمی هم در آن در کار نیست جواب شما این هست.

میرنادر
میرنادر
11 روز قبل

کاش این دوست عزیز در پس از انکار همه چیز و همه کس، کمی هم درباره راه حل درست پیشنهادی میداد.

ب دیدار
ب دیدار
12 روز قبل

توده ستیزان به صف شده اند. شترها را صف کردند نعل بزنند، پشه هم داخل صف شد و پایش را بلند کرد. اکثر مقالات اردشیر قلندری بر علیه روسیه و پوتین و بلاروس و رهبر آن و حمایت ضمنی از طرف های دیگر مجادله یعنی آمریکا و متحدانش می باشد. ترجمه ایشان در رابطه با گرجستان شاهدی دیگر بر این ادعا. یک طرف را بکوب و در مورد طرف دیگر سکوت کن. رژیم جنایت کار حاکم مشکلی در روابط با امپریالیسم ندارد. سیاست امپریالیست ها در رابطه با رژیم چنج، مانع این روابط است. آقای قلندری رژیم حاکم ضد امپریالیست نیست. تکرار نکنید. حزب توده ایران “درک آشفته: از جهان ندارد. مردم کوبا را رژیم حاکم فقیر نکرده است. تحریم های کمر شکن باعث این وضعیت شده است. این کشور فقیر بهترین سیستم آموزشی و بهداشتی جهان را دارد. سوسیالیستی بودن چین هنوز مورد بحث است اما این کشور قفلی به مرزها نزده است. امپریالیسم به تدریج این روند را آغاز کرده است. یک سند بیاورید حزب توده از پوتین حمایت کرده. نام آن توده ای مجهول را هم بیاورید.

باقر
باقر
12 روز قبل

خواندن این سند را جدا به دوستان توصیه می کنم تا قضاوت در مورد حزب توده ایران در نوشته ها آسانتر شود.مجموعۀ اسناد هفتمین کنگرۀ حزب تودۀ ایران (کنگرۀ خاوری) در یک کتابچه واحد منتشر شد!

  • ۱ . مشخصه‌های عمدۀ اوضاع جهان و ایران از دیدگاه حزب تودۀ ایران
  • ۲ . جهان بینی حزب تودۀ ایران
  • ۳ . و غیره…

https://www.tudehpartyiran.org/wp-content/uploads/2022/08/Congress-Documents-Complete.pdf

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x