دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

توپ سرگردان در زمین اسرائیل – دکتر سعیدرضا راد

اگر ادعای آقای مسعود انصاری مشاور مالی و خصوصی رضا پهلوی و سعید سکویی از سلطنت طلبان بنام، مبنی بر دریافتی های ماهیانه دفتر رضا پهلوی از “سازمان سیا” با شرط پرداخت مبلغی به پرویز ثابتی از مسئولین ساواک و مشاور ارشد ایشان را به یاد آوریم، به راحتی در مییابیم که حلوا حلوا کردن و بزرگ نمایی سفر ایشان به کشور اسرائیل، توسط شاه اللهی ها با اسامی بی مسمای سفر تاریخی یا سفیر دوستی، با خاک پاشیدن بر چشم مردم، در صدد پوشاندن چه واقعیتهایی میباشد.

ورای تمام گمانه زنی ها میتوان، استقبال علنی! و انتشار عکس از نشست و برخاست ارشدترین مسئول امنیتی اسرائیل با رضا پهلوی در سفرش را، همان پیام اصلی و خواست تبلیغاتی آن کشور، برای قبول این مسافر ارزیابی کرد. همراهی مستمر مقام اول اطلاعاتی در طول سفر نیز، میتواند نوعی ارزیابی مستقیم و در صحنه از میزان سلطه پذیری ایشان و همسرشان برای طرحهای آینده باشد.

در سمت دیگر اما، عدم موفقیت رضا پهلوی در جذب مسافر جدید از نیروهای آزادیخواه و دمکرات موجود در سپهر سیاسی رنگین کمانی ایران، برای اتوبوس مجانی و تقلیل همان جمع ۸ نفره جورج تاون به ۵ نفر در تورنتو، میتوانند از دلایلی باشند که ایشان را از همکاری با نیروهای ایرانی مایوس و به همکاری با بیگانگان راغب گردانید.

این نگاه به بیرون در واقع بن مایه سفر رضا پهلوی به اسرائیل و بیعت و تمکین بر اراده آنان، آنهم با پیشانی نهادن بر دیوار ندبه و حاجت خواستن از صاحبان دیوار، برای کسب اجازه ورود به بازیهای جدید، با منابع مالی جدید میباشد، که میتواند دکترین جدید مشاوران رضا پهلوی در وارد کردن این توپ سرگردان به زمین بازی موساد و شاباک نیز باشد.

در تحلیل نهایی، اگر چه این سفر و نمایشهای آن برای سیاستهای منطقه ای اسرائیل و فشارهای لازم جهت نوشاندن هر چه بیشتر زهر به رهبر متوهم ایران، دارای تاثیری مثبت و برای شاه اللهی ها نیز جهت باز گرداندن توپ سرگردان به زمینشان مفید بوده باشد، ولی برای مبارزات مردم ایران علیه استبداد حاکم نقشی مخرب داشته و به درگیری و تفرقه بیشتر کمک میکند.

امروزه دیگر نمیتوان کتمان کرد که دور جدید بازی مشاوران ساواکی و صادراتی/امنیتی، با این توپ سرگردان یا قول آقای سعید سکویی، درب مسجدی که نه میتوان کند و نه میتوان سوزاندش، شروع گردیده است و این بازی اهداف مختلفی را دنبال مینماید. اهدافی که خواسته و یا ناخواسته به تشدید درگیری بین طرفداران شاه اللهی رضا پهلوی و ائتلافیون جورج تاون، می انجامد.
یکی از اهداف این شروع نو با کارفرمایان جدید، میتواند سوت پایان آخرین بازی یک بام و دو هوای رضا پهلوی باشد. بازی که پس از جلسه جورج تاون شروع و بعد از انتشار منشور مهسا باعث گردیده بود، تا تصوری خوشبینانه از دوری سیاسی ایشان از خاندان و طرفداران اولترا راست شان و گردش محدود ایشان به سیاستی میانه، در اذهان مثبت اندیش برخی افراد و جریانهای سیاسی، مترادف گردد. در همان زمان و در آخرین فراز از “شاه اللهی ها چه کسانی هستند و چه میگویند”، نوشتم:

“آینده نشان خواهد داد که آیا تضاد بین رضا پهلوی با خاندان و باندهای شاه اللهی، تضادی واقعی است یا مصلحتی و اگر واقعی است، کی، کجا و به چه سمتی حل میگردد.”

تضاد غیر قابل انکار بین تجلیات پوپولیستی بیرونی رضا پهلوی با خواستگاههای به غایت فاشیستی اندرونی این خاندان و جمیع شاه اللهی های طرفدار سلطنت مطلقه، خیلی سریع تر از آنچه تصور میشد، سر باز کرده است. گردش به راست رضا پهلوی نیز در حالی که ظاهرا راهنمای چپ را زده بود، بعد از عدم شرکت در جلسه استنفورد، عدم حضور در جلسه دوم تورنتو، انتشار یک توئیت در رابطه با عدم موافقت ائتلافیون با ورود عناصر شاخص دسته راستی و شاه اللهی به اتوبوس مجانی، دوری گزیدن ایشان از گروه جورج تاون بعد از جلسه تورنتو، حملات گسترده چند هفته اخیر شاه اللهی های اولترا راست به ائتلافیون و منشور مهسا، منهای ایشان و این سفر امنیتی/تجارتی به اسرائیل، برای هر شخصی که در عرصه سیاست حداقل بینشی دارد، کاملا واضح است.

پاس کاری جدید باعث خواهد شد تا این توپ سرگردان و میان تهی، از زمین ائتلافیون سیاست ورز خارج و با سرعتی مشخص به سمت راست افراطی به حرکت در آید. نتیجه این هرزه گردی های سیاسی، مطمئنا چیزی جز فروپاشی ائتلافهای سست بنیاد و پوپولیستی، آنهم در آینده ای نه چندان دور نخواهد بود.

بازگشت رضا پهلوی به محیط طبیعی و به میان شاه اللهی های پیرو خط خاندان پهلوی، اگر چه موجبات جشن و سرور آنان خواهد بود و دهان گشادشان را گشادتر خواهد کرد، ولی مطمئنا شوری زود گذر است که از سر شعور نیست و رضا پهلوی را از معادلات جدی، در میدان سیاست ورزی واقعی دور و وارد توهمات حاکم بر بلوک سلطنت طلبان در کسب قدرت سیاسی مینماید.

زن زندگی آزادی

https://akhbar-rooz.com/?p=200702 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
peerooz
peerooz
11 ماه قبل

سخن می گفت ، سر در غار کرده ، “شهریار شهر سنگستان”
سخن می گفت با تاریکی خلوت .
تو پنداری مغی دل مرده در آتشگهی خاموش ،
ز بیداد انیران شکوه ها می کرد .
ستمهای فرنگ و ترک و تازی را
شکایت با شکسته بازوان میترا می کرد.
غمان قرنها را زار می نالید .
حزین آوای او درغار می گشت و صدا می کرد .
– « …. غم دل با تو گویم ، غار !
بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نیست ؟ »
صدا نالنده پاسخ داد :
« ….. آری نیست !
م.ا.ث.

بهمن پارسا
بهمن پارسا
11 ماه قبل

این عکس آقاس پهلوی گویی مصداق این بیت است: زیبَد که زِ در گاهَت نومید نگردانی /آن سر که به امیدی بر خاکِ دَرَت اُفتَد.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
11 ماه قبل

در پای نوشتاری این نظر ارائه شد است
در اینجا بمناسب موضوع نوشتار آقای سعیدرضا راد با تغییراتی ارائه می گردد.
موضوع این سفر را می توان بگونه ای دگر نیزدید.
سه بیت مختلف در بازی های سیاسی ایران فعال هستند که گاهی این سه بیت در یک پیمان نوشته شده یا نوشته نشده اقداماتی را انجام می دهند که هدف اصلی را می توان نگهداشت روحیه استبداد خواهی و منجی خواهی دانست که می گفت این روحیه منجی خواهی ،ضد دمکراسی خواهی است.
این سه بیت را می تواند چنین بر شمرد:
۱- بیت خامنه ای
۲- بیت رجوی
۳- بیت رضا پهلوی.
در بازی منطقه ای خطی بنام خط مصباح یزدی بر تصمیمات بیت رهبری حاکم شد که این خط تضادی و جنگ سردی بنام جنگ سرد شیعه و سنی را پی می گرفت که پیامد سیطره این خط، بشکل جنگ های نیابتی بین حکومت حاکم بر ایران و عربستان سعودی با همراهی متحدینش انجام گرفت که حاصلش کشت و کشتاری بی مورد از انسان ها شد.
از این سیاست منطقه ای بهره اصلی را اسرائیل بخصوص باند نتانیاهو برد.
اسرائیل ازاین موضوع نهایت بهره را برد در شمال توانست خود را تا مرزهای ایران برساند و مرزهای ایران با کشور اذربایجان را برای ایران مسئله دار کند این شرایط باعث شد،
دیگران درون حکومتی ها به خامنه ای بفهمانند موضوع اصلی جنوب و مرزهای جنوب نیست این کشورهای جنوب برای مرزهای جنوب مشکل آفرین نیستند اینها اگر حرکتی انجام می دهند از وضعیت خودشان نگرانند؛ پس باید تمرکز را بسمت شما و مرز ایران و آذربایجان برد
که ظاهرن این نگرش چیره شد.
اما در این تصمیم بخشی از بیت که اتهامات جاسوسی اسرائیل به آنها وارد شده است نگران این شدند که ممکن است رقبای دورن حکومتی که با بیت هم مشکل دارند بسمت برخورد با آنها بیایند. و این جاسوسان که درون حکومت جا خوش کرده اند و پناهگاهش بیت رهبری است مورد حمله قرار دهند و خامنه ای را هم در مقابل یک عملی قرار دهند که حتمن باید با جاسوسان اسرائیلی که در نهادی زیر پوشش خودت قرار گرفتند برخورد کنی و برای همیشه حذفشون کنی و….
اما موضوع و رفتار دو بیت دیگر( رجوی و رضا پهلوی) با این روش حکومت که تعامل با کشورهای جنوب و منطقه خلیج فارس را پیش گرفته چگونه خواهد بود.
می دانیم این دو بیت هم از تضاد حکومت حاکم برایران با عربستان خشنود بودند و هم از تضاد با اسرائیل.
اما این دو بیت از دو کشور عربستان و اسرائیل، به طریقی و بر اساس اهدافشان می خواستند و می خواهند بهره برداری کنند: از عربستان بعنوان منبع مالی و از اسرائیل بعنوان منبع حمایتی در بازی های بین المللی.
اما
موضوع ارتباط با عربستان شوکی به آن دو بیت وارد کرد.
بیت رجوی از گذشته با اسرائیل بده بستان های اطلاعاتی خودشان را داشت اما این را باید گفت بیت رجوی بخاطر نگرش ایده لوژی اشان توان رفتار علنی با اسرائیل ندارداما بیت پهلوی این محدود را ندارد با رفتن به آنجا، پاتکی به بیت رجوی نیز زدند که به این بیت رقیبشان بگویند در حذف حکومت حاکم بکمک خارج ما جایگزین هستیم نه شما.
اما این رفتن پهلوی به اسرائیل پیام خاصی به جاسوسان اسرائیلی که درون حکومت فعال هستند می دهد به آنها می گوید نگران نباشید من با این کارم باعث می شود مشروعیت بر خورد با شما جاسوسان در جامعه ایران دیگر پررنگ نباشد شما مثل گذشته در بزنگاه هایی باید اقدامات مورد نظر را انجام دهید.
البته نگرشی است که می گوید
رفتن این رضا پهلوی برای جاسوسی بود که ببینند هدف اسرائیل در برخورد با ایران چگونه است.
این رضا پهلوی علاوه بر کمک خارجی روی حمایت سپاه از خودش آنهم بعد از سرنگونی رژیم حساب باز کرده است که با این کار جاسوسیش سپاهیان را مدیون خودش خواهد کرد

peerooz
peerooz
11 ماه قبل

جناب علیرضا بهتویی هفتاد من مثنوی را در مقاله ای گنجانده و آنرا با تصویری از “اعلیحضرت رضا شاه دوم” ممهو رفرموده اند که ایشان از “قشو کردن” دست خود توسط یکی از “بندگان” چنان لذت میبرند که بیا و ببین. 
https://www.akhbar-rooz.com/200867/1402/02/05/

کاش میتوانستم “فوتو مونتاژی” از آن تصویر با تصویر این مقاله تهیه کنم که این “بندگان”, بجای بوسیدن دست “اعلیحضرت”, “پاردم” ایشان را – در حال بوسیدن دیوار ندبه – میبوسیدند . “از اسب افتاده ایم نز اصل”؟!!

peerooz
peerooz
11 ماه قبل

سحرم
 “هاتف میخانه” 
به دولتخواهی!
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی!

بر در میکده 
“رندان قلندر” باشند,
که ستانند و دهند “افسر شاهنشاهی”!

سر ما و
“در میخانه” 
که طرف بامش, به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است, 
بترس از خطر گمراهی.

حافظ خام طمع, 
شرمی از این قصه بدار
عملت چیست؟ که
 فردوس برین می‌خواهی؟

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
11 ماه قبل

اتوبوس که تبدیل به پیکان شده است ( چون شاه اللهی ها خیلی علاقه به گذشته دارند پیکان سوار خواهند شد ) وقتی کسی هم که از سازمان سیا حقوق دریافت می کند دیگر هیاهوی تمامیت ارضی اش فقط تمامیت انحصاری بازار سرمایه است که قرار است دربست تحویل ارباب شود ) اینکه شاه اللهی ها دائما تلاش دارند تا بر موج عرب ستیزی مسئله ی فلسطینی ها را به چپ ها بچسبانند متوجه نیستند که اتفاقا چپ ها هم همان مواضع دولت امریکا مبنی بر بازگشت اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ را مبنای قطعنامه های سازمان ملل در نظر دارند تا موضوع اینکه رضا پهلوی بر اثر حادثه ای اتفاقی یا مطابق منافع ملی چنین تصمیمی را گرفته شده باشد منتفی می کند زیرا او به هر شهری و کشوری سفر کرده همنشین محافل جنگ طلب اوکراینی یا ضد عربی نژاد پرستان نمایندگان پارلمان بلژیک یا دست راستی های فرانسوی یا مدافعین آلمانی جنگ اوکراین یا دلالان اسلحه ی جنگ اوکراین و دست راستی های کانادائی هستند که هزینه های تظاهرات های ۱۰۰ شهر را برایش تامین می کنند سفر به اسرائیل که نخست وزیرش دست راستی جنگ طلب و عرب ستیز است و زیر تیغ حملات مردم اسرائیل قرار دارد نیز صرفا برای حمایت از محافل دست راستی یهود ستیزان نژاد پرستی و فاشیستی است آنان که دائم کلمه ی توهین آمیز به اعراب «تازیان » را بعنوان فرهنگ باب می نمایند در مسئله ی اعراب و اسرائیل هم نه تنها بی طرف نبودند که در کنار رفقای دست راستی خودش نشسته است و اتفاقا این جمایت از نتانیاهو سبب انتقاد بیش از حد اکثر رسانه ها و مطبوعات اسرائیل نیز قرار گرفته است اما بازگشت این پادشاه و رهبر خودخوانده که من او را به عباسقلی خان بیشتر شبیه می دانم تا یک رهبر چون هیچ عنصری از رهبری در وجناتش دیده نمی شود و تمام «پروژه هایش » هم یکی بعد از دیگری هنوز اولی تمام نشده دومی را شروع کرده و شکست خورده است . او را در بین هواداران اصلش ایزوله و محبوس و به سکون واخواهد داشت مردم ایران طی این هفت ماه با تمام هزینه ها و تلاشهای عباسقلی خان هیچ توجهی به بازیهایش نداشتند در رابطه با زن زندگی آزادی هم هزار ترفند بکار برد او و رسانه هایش دائم از کودکان انقلابی نام می بردند که نیاز به یک رهبر دارند سپس عدم سازماندهی را بهانه می کردند و دست اخر در این قضیه هم منشورش به گونه ای شد که علنا خواهان همکاری با دولتهای خارجی گردید که حتی در خلاف حمایت هواداران خودش هم بود او آنقدر بی کفایت است که علیرغم حمایتی که شما در بالا گفتید سیا و موساد از انها می کند حتی قادر به حفظ همین اندک هوادارانش هم نیست عبلسقلی خان به نظر من دیگر همراه رویاهایش به تاریخ سپرده شده است و هرگز قادر نیست به سطح یک رهبر ارتقا بیابد علیرغم داشتن اینهمه رسانه اینهمه مزدور و حداقل ۶۰ میلیارد دلاری که پدرش از ایران برایش سپرده گذاری کرده با سهام کارخانه جات اتوموبیل سازی چاه نفت پرورش اسب و …

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x