شاه اللهی ها چه کسانی هستند و چه می‌گویند؟ – دکتر سعیدرضا راد

خاندان نظامی گر و سرکوبگر پهلوی با رضا شصت تیری که بعدها شد میرپنج و رضا خان و در نهایت رضا شاه در کودتای ۱۲۹۹ به قدرت می رسد همین بازی امروز رضا پهلوی را بین سلطنت و جمهوری بازی می کرد و حتی در خیابانهای تهران در ایام عاشورا پابرهنه زنجیر زنی و سینه زنی به راه می انداخت تا با استفاده از نفوذ آیت الله ها بعنوان شاه تاجگذاری نماید او برای سرکوب انقلاب با کمک دولت فخیمه ی انگلیس و شخص آیرونساید کودتا کرد .در واقعه ی دارسی و درخواست سهم بیشتر از نفت با انگلیسها دچار کدورت و سردی می شود در بعد از ۱۳۱۴به سمت فاشیسم شدن می رود به همین دلیل در ۱۳۱۶ کاملا در اختیار دولت آلمان قرار گرفته و حتی طرح راه اهن را برای اینکه متحدین و در اس آن فاشیسم هیتلری آلمان بتوانند پشت جبهه ی انگلیس برای هند و پاکستان تا پشت جبهه قزاقستان و تاجیکستان و ترکمنستان بروند برای شوروی تا تاسیس راه آهن پیش می روند و به همین علت در ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران بدلیل همین سیاست فاشیستی توسط متفقین او را انگلیسها به موریس تبعید و پسرش را باز هم با نفوذ انگلیسها به قدرت می رسانند در ۱۳۳۲ پس از جنبش ملی گرائی شاه فرار کرده و با کودتای امریکائی – انگلیسی بنابر اسناد خود دولتهای بریتانیا و امریکا دوباره به تخت باز می گردد محمد رضا هیچ طرح و برنامه ای برای بهبودی اوضاع کشور طی ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ نداشته است به همین دلیل کشور دائما در معرض فقر بیکاری و درماندگی و شورشهای پی در پی به سر می برد پس از آنکه شوروی حامی انقلاب کوبا شد امریکا و متحدینش به فکر تشکیل بلوک قدرتمند و مقابله با شوروی پرداختند به همین دلیل دو اصل مارشال و اصل ترومن برای دفاع از متحدین و کمک به متحدین برای مقابله با شوروی شکل گرفت که شاه با آن از در مخالفت درآمد و به همین دلیل امینی را به شاه تحمیل کردند و اعلام کردندیا رفرم را می پذیری یا اینکه امینی آنرا به انجام می رساند شاه با اکراه شرایط را می پذیرد یعنی دوباره انگلیس و امریکا حامی شاه هستند در سال ۱۳۵۷ هم که بدلیل افزایش بیکاری و توسعه ی حاشیه نشینی بدلیل تعامل عربستان با امریکا در جهت کاهش قیمت نفت و سرنگونی شاه بعنوان قدرت منطقه انقلاب نیز سر برکرد در انتها شاه ازهاری را برای مهار انقلاب تعیین نمود و سپس امریکائی ها و اروپائی ها متوجه ی رشد انقلاب و احتمال فوری سرنگونی شاه را پیش بینی کردند و بدلیل اینکه خمینی به دامان روسها نیفتد خودشان وارد مذاکره و خرید تمام عوامل خمینی و دارو دسشته اش برای کنترل و سرکوب انقلاب شدند تمام عوامل شاه و از جمله خود شاه که دائما وامدار کشورهای غربی بودند مشفول مذاکره با هویزر و سالیوان با افسران سرسپرده ی ارتش و یزدی قطب زاده و طباطبائی در اروپا تا جائی که استاد یزدی که مامور سیا ود طرف مذاکره ی خمینی و یزدی شده بود خمینی هر قولی که امریکا می خواست بدون هیچ اعتراضی تقدیم کرد و حتی شخصا با دست خط خودش برای کارتر نامه ی فدایت شوم نوشت . ما در خاطرات امیرانتظام هم رابطه ی امریکا و حتی روش شکل گیری این رابطه را دیده ایم اسناد سیا هم که بخشا منتشر شده نشان از روابط عمیق تیم خمینی با مراکز جاسوسی سیا و موساد هست و حتی برخی علت مفقود شده امام موسی صدر را به شناخت او از جاسوسان موساد در کنار خمینی ربط داده اند غرض اینست که بگوئیم یکی از دلائل شکست محمدرضا شاه توهمش به قدرتهای اروپائی و امریکائی که متحدین طبیعی خودش می دانست و همین توهم را نیز در بین افسرانش اشاعه داده بود تا همگی یکدست منتظر دستورات افسران امریکا و انگلیس باشند و هیچ اعتقادی به مردم نداشتند که دست به رفرم و تغییرات بزنند شاه به همین دلیل که بی کفایت بود سرنگون شد و سیستمش هم کاملا ضد مردمی و بحران زا بود تورم در ۱۳۵۴ رو به افزایش گذاشت و شاه ناتوان بود امروز هم ما شاهد هستیم که خاندان پهلوی بعد از ۴۴ سال خواب در غار اصحاب کهف دوباره با خرید چند چماقدار و چند رسانه تلاش دارد سوار انقلاب با بی اعتقادی به مردم و از بالای سر مردم شود او همچنان اعتقاد به سپاه پاسداران و ارتش دارد که بقول آهی : ماموریت سپاه و ارتش تا امروز حمایت از آیت الله ها بود از این به بعد ما ماموریتشان را تعیین می کنیم یعنی در صدد ایجاد یک کودتای دیگر علیه مردم هستند اینها چماقدار وطن فروشی و سرکوب انقلاب هستند و در این کار از هیچ پرنسیپی هم تبعیت نمی کنند لازم باشد پابرهنه سینه می زنند لازم باشد از حامد اسماعیلیون برای گرفتن حمایت راستگراها و مافیای اسلجه یا برای سرپوش گاشتن به مطالبات تبعیض ۷۰ در صد از جمعیت ایران برای ستم ملی عیدالله مهتدی را به تیمش می آورد و … از اینرو همانطور که مقاله بدرستی اشاره دارد این جریان جریان سرکوبگر انقلابات بوده و هیچ نشانی از انقلاب بر پیشانی ندارد تمامیت ارضی را بعنوان چماقی برای پنهان کردن نیاتش عنوان می کند در حالی که تمام جریانهای مختلف همگی اذعان دارند که دموکراسی برای ایران مهمترین موضوع آنهاست و اگر چه حق خیلی بیشتری هم می توانند داشته باشند همین الان ایران با روش نوعی از فدرالیسم اداره می شود و حتی در مجلس همین الان فراکسیون های ملیتها وجود دارند رضا پهلوی همینقدر را هم تجزیه طلبی عنوان کرده است در منشورشان نشانی از رفع تبعیض بسیاری از گروههای اجتماعی نیست و سیاست انحصارسلبانه و توتالیتر آنهاست که دائما با انواع و اقسام زبانها سخن می گوید و اتفاقا به علت همین اقلیت بودن و بی توجهی مردم به این جریان است که تلاش دارد با پیش دستی و فشار رسانه ای خودش را به انقلاب تحمیل کند در حالی که نه برنامه هایش و نه خاندانش جائی در محاسبات و ارزیابی ها جز توهمات برخی وجود ندارند جریانهای خارج کشور هم بدلیل اینکه سکتاریست و توتالیتر هستند اما در فرم حزبی و سازمانی متوجه نشده اند که انترناسیونالیسم و درخواست کمک از کارگران و زحمتکشان کشورهای غربی مهمتر است از همراهی با سیرکهای سلطنت طلبان است . و آویزان شدن در کنار نماینده ها و دولتهای راست گرا . بعد برای انقلاب زن زندگی آزادی شاخه شانه هم بشکنند که شما به اندازه ی کافی رادیکال نیستید و شما مردمی که انقلاب می کنید این انقلاب نیست رفرم است . در نهایت نتیجه اینست همانطور که مردم ایران نسبت به این جریان بی تفاوت هستند و نقطه ی اتکای انها را کودتا می دانند یعنی همان روز اول پیروزی باید سپاه پاسداران و تمام نیروهای سرکوب را فورا منحل کرد و الان هم هیچ توجه و اعتنائی به انها نکرد پس ما با حذف امکانات کودتا در واقع این جریان را خنثی می کنیم و جای نگرانی نیست پس مهم دست زدن به کار انقلابی انحلال تمام ارکان جمهوری اسلامیست تا مردم در سازمانهای مردمی خودشان سازمان یابی شسوند پس پیش بسوی انقلاب .