مهاباد خاطره ی ۵۹ جوان و نوجوان اعدامی خود را گرامی داشت

مهاباد خاطره ی ۵۹ جوان و نوجوان اعدامی خود را گرامی داشت

امروز گروهی از مردم مهاباد با حضور در آرامستان این شهر، خاطره ی ۵۹ جوان و کودکی که در ۱۲ خرداد سال ١٣۶٢ توسط جمهوری اسلامی اعدام شدند را گرامی داشتند.
در چنین روزی جلادان جمهوری اسلامی ۵۹ تن معترضان مهاباد از جمله چند کودک را به جوخه‌های اعدام سپردند. این اعدام‌ها تنها برای ایحاد رعب و وحشت در کردستان توسط کسانی انجام شد که سال‌ها بعد با ردای اصلاح‌طلبی هوش از سرِ میلیون‌ها نفر ربودند. حمیدرضا جلایی پور، محمد ابراهیم سنجقی، ناطق نوری،  حسین شیخ عطار، غلامرضا حسنی، سیدحسین موسوی تبریزی و صیاد شیرازی از جمله کسانی بودند که در این قتل‌عام ایفای نقش کردند. تحقیقات و پیگیری‌ها در این باره نشان می‌دهند که تمامی این جوانان و نوجوانان با‌صورت اتفاقی از سطح خیابانهای مهاباد ربوده و بدون هرگونه دادگاهی اعدام شدند. پیکرهای آن‌ها در گورستانی در تبریز به‌صورت دسته‌جمعی، به خاک سپرده شده‌ است.

اعتراضات مردمی و تیراندازی در آبادانان

به دنبال برگزاری مراسم هفت زنده یاد بامشاد سلیماخانی معترض آبدانی که بعد از آزادی از زندان به نحو مشکوکی درگذشت، جمع گسترده ای از مردم آبدانان در مراسم هفت او شرکت کردند. بنابر گزارش ها روز پنجشنبه در اعتراض به قتل بامشاد بسیاری از مغازه ها و مراکز کسب و کار تعطیل و اعتصاب کردند. با تاریک شدن هوا معترضین به خیابان آمدند و به تظاهرات و شعارهای ضدحکومتی اقدام کردند. فضای آبادانان روز پنجشنبه کاملا امنیتی بوده و گزارش شده که ماموران سرکوب به سوی معترضان تیراندازی کرده اند.
در جریان برگزاری اعتراضات شب گذشته در شهر آبدانان استان ایلام، بیش از ۱۰ شهروند در اثر تیراندازی با گلوله ساچمه‌ای نیروهای ضدشورش زخمی شده‌اند. گزارش‌های منتشرشده، از ادامه وضعیت نظامی و امنیتی در خیابان‌های اصلی این شهر حکایت دارد.

وحید افکاری بعد از ۱۰۰۰ روز انفرادی: آینده از آن ترسوها نیست

سعید افکاری در حساب توئیترش نوشته است:
“برادرم وحید پس از ‎هزار روز انفرادی، در ملاقات، علامت پیروزی نشان می دهد و کاغذی را که روی آن نوشته است: «آینده از آن ترسوها نیست» را در دست گرفته است.”
«نوید بذری بود که کاشته شد و ما باید با مقاومتمان آبیاریش کنیم»؛
این جمله‌ای بود که وقتی در زیرزمین تاریک عادل‌آباد، با دستان و پاهای دستبند‌شده و چشمبند بر چشمان، در احاطه نیروهای زندان بودیم و خبر کشتن نوید را در گوشمان گفتند، بعد از ساعاتی سکوت، وحید به من گفت.
ما سه برادر، از روز اول حول یک اصل، دست به مبارزه علیه جمهوری اسلامی زدیم: «مردم ایران.»
حتی پشتیبانی و حمایت از همدیگه هم حول منافع مردم باید تعریف میشد.
به شخصه علاقه چندانی ندارم که اتفاقاتی که برایمان افتاد را تعریف کنم زیرا معتقدم باید نگاه رو به جلو داشت.
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که وحید برای من و نوید الگو محسوب میشه و گنجینه انقلابمونه که جمهوری‌اسلامی نمیخواد به دست انقلابیون بیوفته؛
شاید فقط من و نوید بدونیم که چیا توی این گنجینه هست.
۱۰۰۰ روز مقاومت برابر قتل و شکنجه‌ و حبس‌های طولانی‌مدت خانواده‌اش، کشتن دوستانش و فشار و آزار و اذیت‌ها تنها بخش کوچکی از جواهرات این گنجینه هست.
۱۰۰۰ روز مقاومت در انفرادی بدون اعتصاب غذا کردن، فقط و فقط برای انتقال یک مفهوم:
ما آمده‌ایم با عزمی راسخ که جمهوری‌اسلامی را نابود کنیم.
به قول وحید الان وقت جنگه نه اعتصاب غذا!
ما سه برادر به شما مردم شریف ایران احساس دین میکنیم، از شرایط سختتان زجر میکشیم و قول میدهیم تا پای جان در کنارتان باشیم.
همیشه حس میکردیم که شرمنده شما هستیم. شما در سختی هستید و ما باید کاری کنیم.

تجدید پیمان خانواده های جانباختگان سقز و بوکان بر مزار زنده یاد میلاد معروفی

رفیق حسین پناهی در حساب توییتر خود خبر داده است: خانوادەی جانباختگان سقز و بوکان روز پنجشنبه ۱۱خرداد بە روستای کوسە از توابع بوکان رفتە ضمن تجدید پیمان، بر سر مزار شهید آزادی و برابری ‎میلاد معروفی حاضر شدند. میلاد در روز ۲۶ آبان ۱۴۰۱ در بوکان هدف گلوله‌ی پاسداران خامنه‌ای قرار گرفت و جان باخت.

بازداشت یک دانشجوی معترض به اعدام متهمان پرونده «خانه‌اصفهان»

شوراهای صنفی دانشجویان ایران از بازداشت محمدنوید بادامی، دانشجوی دانشگاه «شهید بهشتی» تهران توسط نیروهای امنیتی و انتقال به مکانی نامعلومی خبر می‌دهد. بر اساس این گزارش، بازداشت آقای بادامی در پی تجمع شماری از دانشجویان در روز شنبه ۳۰ اردیبهشت، در اعتراض به اجرای حکم اعدام سه متهم پرونده «خانه‌اصفهان» صورت گرفته است.
پس از برگزاری این تجمعات، جمعی از دانشجویان به صورت تلفنی احضار شده بودند.

پست تازه سپیده رشنو و شرح او از بازداشت چند ساعته ی مجدد خود

سپیده رشنو در تازه ترین پست اینستاگرام خود نوشت:
در قرن ۲۱ که ناسا دارد قوی‌ترین تلسکو‌پ‌هایش را به سیاه‌چاله‌های راه‌شیری می‌فرستد، در قرنی که هوش مصنوعی دارد تلاش می‌کند تا خواب انسان را شبیه‌سازی کند، در ایران باید در اتاق بازجویی بنشینی، در برگه‌های بازجویی بنویسی من حق دارم به عنوان یک شهروند به پوشش اجباری اعتراض کنم.
بعد در جواب بگویند که نه، روسری درآوردن تو زیستِ مردان را به خطر می‌اندازد و جامعه را دچار فساد می‌کند. بعد با یک آزادی عاریه‌ای با یک میلیارد وثیقه بگویند فعلاً آزادی اما ممنوع‌الخروج از تهران تا زمان تشکیل دادگاه. به چه اتهامی؟ «تشویق مردم به فساد و فحشا و تبلیغ علیه نظام.»
استدلال این است که چون صفحات افرادی را دنبال می‌کنم، پس با آن‌ها در ارتباطم. چون یک عکس و تنها یک عکس بدون روسری از خودم منتشر کرده‌ام، پس دارم مردم را به فساد و فحشا دعوت می‌کنم. استدلال این است که منِ شهروند حقی برای اعتراض ندارم و اگر داشته باشم عاقبتم یک پروندهٔ سنگینِ امنیتی سیاسی است که اجرا شدن حکم تعلیقی پروندهٔ قبل را هم به دنبال دارد.
یک طرف پای حضرات روی گلویم است و طرف دیگر پایِ خانواده. خواهرم هر روز پیام می‌دهد که مادرم فشار خونش بالاتر رفته، پدرم هر روز باهاشان دعوا می‌کند. خواهرم می‌نویسد اگر مادرم سکته کند، من مسبب‌اش هستم. مادرم می‌گوید روزی نیست که گریه نکنم و از زمانی که ابلاغیه آمده وزن کم کرده.
سامان تمام تلاشش را می‌کند که بگوید فقط داری خودت و خانواده‌ات را زجر می‌دهی و هیچ چیز عوض نمی‌شود.دست بردار. آن روزی که احضار شده بودم چند ساعت بازداشت شدم و دوباره مرا بردند بند ۲۰۹ بازداشتگاه اوین. انگار که این هشت نُه ماه گذشته قیچی شد و حالِ ساده به تیر و مرداد و شهریور گذشته وصل شد. اگر اصرار و خواهش سامان و شتابِ وثیقه‌گذار نبود، احتمالاً بازداشت می‌ماندم تا زمانی که دادگاه پروندهٔ دوم تشکیل شود.
سامان کارش را ول کرده بود که تهران بیاید و همراه من باشد، که اگر نبود حالا بیرون نبودم. وقتی که رفت هم بغضش ترکید و با لب‌هایی لرزان گفت: یه کم کوتاه بیا. برادرم، نمی‌دانی که بعد این همه سال تو را نداشتن و حالا این‌گونه داشتن، دارد چه زخمی به سینه‌ام می‌اندازد.

مرگ یکی از کارگران چادرملو در حادثه تصادف

صبح روز پنجشنبه تصادف یک دستگاه پراید با یک دستگاه مزدا در جاده بهاباد به چادرملو و یک کیلومتری اورژانس طریق‌الرضا منجر به فوت یک نفر و مجروحیت ۴ نفر دیگر گردید. این حادثه بار دیگر نشان داد که چادرملو با سود سالانه دهها هزار میلیارد تومانی که با زحمت همین کارگران کسب می‌شود به ‌واقع ارزشی برای جان کارگران خودش قائل نیست و جاده‌ای که باید در این ۳۰ سال برای حفظ جان چند هزار کارگرش که روزانه در این مسیر رفت و آمد می‌کنند را تعریض و دو بانده میکرد را فقط با وعده‌های دروغ و قول‌های تکراری از سر باز کرده است.
در حادثه ی دیگری، ۱۸ کارگر معدن طلای زرمهر به علت واژگونی سرویس حمل و نقل مصدوم شدند. در نخستین ساعات بامداد پنجشنبه ۱۱ خرداد، سرویس حمل و نقل کارگران معدن طلای زرمهر واقع در حوالی تربت حیدریه که حامل کارگران شبکار معدن بود در نزدیکی شهر کوچک بایگ واژگون شد. ۱۸ کارگر معدن مصدوم شدند. حمیدرضا عیدی بخشدار بایگ از انتقال مصدومان به بیمارستانی در تربت حیدریه خبر داد. ظهر پنجشنبه سرپرست بیمارستان امام حسین تربت حیدریه گفت یکی از کارگران مصدوم در بخش جراحی اعصاب بستری است و سایر کارگران مصدوم پس از رسیدگی پزشکی از بیمارستان مرخص شده اند.

احضار و بازداشت ۱۶ نفر در بوشهر به‌دلیل فعالیت در حوزه مدلینگ

رئیس پلیس فتای استان بوشهر از بازداشت و احضار ۱۶ شهروند فعال در حوزه مدلینگ و طراحی لباس، به اتهام انتشار «محتوای مجرمانه و ترویج بی حجابی» در فضای مجازی خبر داد. مهدی قاسمی به ایرنا گفته این ۱۶ نفر، «اعضای یک باند تولیدکننده محتواهای تصویری اینترنتی مبتذل بوده که اقدام به ترویج بی حجابی» می‌کردند. به گفته او، «مدیر این باند را یک خانم اهل یکی از شهرستانهای استان بوشهر معرفی کرد که با سه سالن مد و زیبایی در این استان همکاری داشت. این خانم در قالب مدلینگ و با الگوگیری از سایت‌ها و مجلات خارجی با تشکیل یک باند ۱۵ نفره دارای تخصص متفاوت اعم از فیلمبردار، عکاس، تدوین گر، طراح لباس و مزون محتواهای تصویری حاوی مضامین غیراخلاقی مجرمانه تولید و به شکل گسترده از طریق چندین صفحه در شبکه اینستاگرام، اقدام به انتشار می‌کرد.» به گفته رئیس پلیس فتای استان بوشهر، پس از احضار یا بازداشت این افراد، «محتواهای مجرمانه از صفحات اینترنتی در اختیار آنان حذف شد.» در این گزارش به هویت این شهروندان و محل نگهداری بازداشت شدگان اشاره‌ای نشده است.