شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

“تبانی” و چند سروده ی دیگر… خسرو باقرپور

 دریغ

در این دریای آتشگون که جان ناگه بسوزاند

سفینه کی توان راندن که بندرگه بسوزاند

در این جمهوری ی آتش تحمّل چون توان کردن؟

که جلادت به بنزین شوید وُ آنگه بسوزاند.

(عرفی ی شیرازی یاد باد)

——

برای “ه. الف. سایه

گر به “سازش” تو متّهم شده ای

در دلم رنج و درد و غم شده ای

بر سریرِ زبان و رأسِ غزل؛

“سایه” بودی، دریغ کم شده ای.

——

با پوزش از سگ و قاطر و خر!

آتشِ سینه ام؛ گرفته و گُر

طبعِ من آبی وُ روانم دُر

می نَرَنجانَدَم جَحیمِ لجن!

گوشم از واق واقِ سگ ها پُر

قاطران! هان! خرانِ آهن سُم!

یخِ شفافِ برکه ام سُرِ سُر!

——

تبانی

من جهان را دیده بانی کرده ام

با زمین شیرین زبانی کرده ام

داغِ گُل ها را به باران گفته ام

با بلندی ها تبانی کرده ام!

——

دوباره زاده شدن

مرا پیش از دو خواهر، دو برادر،

بزاییده خدابانویِ مادر

ولیکن نطفه ماندم، گیج بودم،

“تو” زاییدی مرا یک بار دیگر! *

* در ابتدای جوانی “دیونیزوس” را از زبان زنده نام امیرحسین آریانپور شناختم و به خاطر سپردم. رومیان دیونیزوس را بیشتر با نام باکخوس به یونانی Βάκχος یا باکوس به لاتین Bakchos می‌خواندند. او فرزند زئوس بزرگِ خدایان و بانویی زمینی با نام سمله بود. در افسانه‌ها آمده است مادرش چون مرد، زئوس ران خود با دشنه ای شکافت و جنینِ نارسِ پسر در شکافِ ران نهاد و او از ران پدر زاده شد. پرستش او در یونان و روم با مراسم شرابخواری همراه بوده است. دیونیزوس ایزد شراب، میگساری و کشاورزی در یونان باستان، و اهل تراس بود. او نه تنها ایزد شراب با قدرت مست‌کنندگی‌اش بود، بلکه نماد تمام آیین‌ها و آثار شراب در جامعه نیز بود. دیونیزوس شخصیتی اصلی در میتولوژی ی یونان باستان ‌است. وی یک جام خرگوشی داشت که هرچه از آن می‌نوشید هیچ‌گاه خالی نمی‌شد.

https://akhbar-rooz.com/?p=210914 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x