شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

غرب و معضل شکست در جنگ اوکراین! – خالد حاج محمدی

در دل نسل کشی در نوار غزه، زمزمه ضرورت مذاکره و “توافق” میان اوکراین و روسیه به واقعیت و مسئله روی میز دول غربی تبدیل شده است. قطع رسمی و غیر رسمی کمکهای مالی و تسلیحاتی به اوکراین، به بهانه کمک به اسرائیل برای ادامه پاکسازی قومی و نسل کشی در نوار غزه و کرانه باختری، آغاز پایان جنگ اوکراین و آغاز افسانه “دفاع از دمکراسی” و اروپا از خطر حمله روسیه بود. نسل کشی اسرائیل در نوار غزه و سیل “من با اسرائیل ایستاده ام” امریکا و اتحادیه اروپا، قرار است سرپوشی بر بن بست و شکست غرب در اوکراین باشد.

جنگ در اوکراین ماهها است به بن بست رسیده  و میدان جبهه های جنگ تغییری نکرده است. براساس تمام اخبار خبرگزاری ها و منجمله خبرگزاری های غربی و مقامات مختلف و صاحب نظران این قطب، “ضد حمله تابستانی” اوکراین و تمام وعده و وعید پس گرفتن مناطقی که از دست داده است، پوچ شد و هوا رفت. امروز سیل امید به هر درجه پیشروی و “موفقیت غرب در اوکراین”، “منزوی کردن روسیه” و ….، همگی نزد متوهم ترین، سطحی ترین و جنگ طلب ترین شخصیتهای اوکراین و متحدین او در غرب، به ناامیدی یاس و بن بست و تلاش برای یافتن راه فرار از اعلام رسمی شکست در این جنگ تبدیل شده است. معلوم شد پیروزی میلیتاریسم غربی دیگر سرآبی بیش نیست!

اکنون و بعد از گذشت یک سال و نه ماه از جنگ همه جانبه، نتیجه ای جز تلفات انسانی سنگین نیروهای نظامی اوکراین و مردم بیگناه در اوکراین نداشته است. نتیجه ماهها تلاش در وادار کردن مردم و بردن آنها به جنگ با وعده پیروزی، گسیل میلیاردها دلار تسلیحات به اوکراین، تهیج و تشویق دولت دست راستی اوکراین به ادامه جنگ این شد که امروز عملا نیروی جوان و آزموده ای در اوکراین برای ادامه این جنگ باقی نمانده است. گفته میشود امروز میانگین سنی نیروی اوکراین در این جنگ ۴۵ ساله است. نیروهای اوکراینی روحیه باخته و ناامید از عهده این جنگ و حتی امکان حفظ موقعیت شکست خورده کنونی را هم ندارند. اکنون بسیاری از روسا و فرماندهان اوکراین به این حقیقت واقفند که هیچ پیشروی نه تنها ممکن نیست که حفظ موقعیت کنونی هم امکان پذیر نیست.

دول غربی در این جنگ همه امکانات از اسلحه و پول و مستشار نظامی، تا رسانه و دستگاه تولید دروغ و مهندسی افکار عمومی را در اختیار اوکراین قرار دادند. امروز ادامه ارسال اسلحه و پول به شکل گذشته برای دول غربی ممکن نیست. بسیاری از کشورهای اروپایی مدتها است از ته کشیدن تسلیحات خود بدلیل ارسال آنها به اوکراین و نیاز آنها برای حفظ امکانات نظامی جهت تامین امنیت خود میگویند. بعلاوه موج بازگشت در خود غرب و اعتراض به جنگ طلبی این دولتها، اعتراض به اختصاص پول و امکانات به اوکراین، در شرایطی که مردم در کشورهای غربی برای تامین زندگی با گرانی و فقر دست و پنجه نرم میکنند به معضلی و سدی در مقابل این دولتها تبدیل شده است. اتحاد اولیه دول غربی، سیل پیوستن کشورها به ناتو، جان گرفتن ناتو و میلیتاریسم غرب، سیر نزولی پیدا میکند و ناتو و آمریکا و جنگ در اوکراین و هارت و پورت اولیه نه تنها مدتها است خوابید است که بعلاوه این قطب چون دیوار شکسته ای شده است که ریزش و فاصله گرفتن از آن امری روزمره است. مهر شکست در این جنگ بر پیشانی همه شان کوبیده شده است.

کشتار و نسل کشی دولت فاشیست اسرائیل در فلسطین و سرازیر کردن پول و اسلحه به خاورمیانه به دولتی که راس قطب غرب و بازوی تامین قلدری و قدرت آمریکا در خاورمیانه است، نه تنها توجه به جنگ اوکراین را حاشیه ای کرده است، که تامین مالی و تسلیحاتی اوکراین را نیز به بن بست رسانده است. این واقعیتها زلنسکی، عروسکی که در تمام این دوره طبق نقشه و سیاست غرب به راست راست و به چپ چپ کرده است، را به این نتیجه رسانده است که “دولتهای غربی به اوکراین خیانت کرده اند”. امروز این حقیقت که جنگ در اوکراین برای غرب اساسا ابزاری برای تضعیف روسیه بود، اینکه برای امریکا در دستیابی به این هدف تلفات انسانی مردم بیگناه اوکراین، نابودی زیر ساختها و ویرانی این مملکت، تحمیل فقر و فلاکت به مردم در سرتاسر جهان و تعمیق بحران اقتصادی و…. ارزشی نداشت، به باور عمومی مردم در کشورهای غربی و در میان بخش اعظم مردم اوکراین تبدیل شده است.

رها کردن افسار دولت فاشیست اسرائیل در کشتار بیرحمانه مردم بیگناه  فلسطین، در نوار غزه و کرانه باختری، جنایت و نسل کشی، ویرانی بیمارستان، مدرسه و اردوگاه پناهندگان، با خاک یکسان کردن نوار غزه و دفن کردن مردمش زیر آوار، کشتار وسیع و بیرحمانه کودکان فلسطینی، با این حکم که اینها “حیوانات انسان نما” هستند، در حمایت کامل دولتهای غربی، بخشا قرار است شکست میلیتاریسم امریکا و متحدین غربی او در اوکراین جبران کند.

اما دامنه جنایت و توحش بی انتهای دولت اسرائیل در این نسل کشی، صحنه های تکان دهنده این جنایت که دیوار سانسور میدیای رسمی و دست راستی در غرب را شکسته است، به موج وسیع خشم و اعتراض مردم متمدن به این توحش را در سرتاسر جهان، از افریقا تا آمریکا و از آسیا تا اروپا دامن زده است. جنبشی جهانی علیه این نسل کشی که دول غربی را با پدیده های جدی و جدیدی روبرو کرده است. امروز در دل این دو جنگ که عاملین اصلی در پشت هر دو مورد میلیتاریزم بلوک آمریکا و ناتو خوابیده است، جز شکست این جبهه و فروریزی باور به قدرت و مشروعیت آنها چیزی در چشم انداز نیست.

طی یکسال و نیم گذشته تبلیغات رسانه های غربی، تحریکات نژاد پرستانه و دامن زدن به روس هراسی، نفرت پراکنی از روس زبانان، ممنوع کردن کنسرتهای روسی در اروپا، سد کردن حضور بازیکنان و ورزشکاران روسیه در بازی های جهانی، دروغ و ریا و پرونده سازی ها چنان وسیع بود که بخشی از مردم در کشورهای غربی را کور و کر کرده بود. هر فاشیست اوکراینی و هر جانی و آدمکش ضد روسیه به عنوان قهرمان “جهان متمدن” در آغوش گرفته شد. مردم جهان فراموش نمیکنند که در جنگ اوکراین پدیده نژاد پرستی در دولتها و رسانه های غربی چنان بیشرمانه و همه جانبه عروج داده شد. گزارش خبرنگاران میدیای رسمی که اینها مانند مردم سوریه و افریقا و عراق و… نیستند، اینها چشم آبی، مو بور، مسیحی و از نژاد اروپایی اند، چیزی که قبلا به عنوان نژاد پرستی ممنوع بود، را هنوز مردم به یاد دارند. پرچمهای اوکراین نه تنها بر دروازه پارلمان و دستگاه اداری دول غربی که بعلاوه در کوچه و خیابان به اهتزاز در آمد. زلنسکی این دلقک فاشیست، به عنوان “قهرمان دمکراسی غربی” به جهانیان معرفی شد، به مجالس و پارلمانها دعوت شد، رسانه ها در اختیارش قرار گرفت و پرچمدار دمکراسی غربی و نماینده دول غربی در منطقه شد.

اما آنچه دول غربی با امکانات وسیع مالی و نطامی و میدیایی ساختند، دوام چندانی نیاورد و فرو ریخت. این فروریزی که بعد از ویرانی عراق، افغانستان و سوریه و لیبی، شروع شده بود، در جنگ اوکراین سرعت گرفت و در نسل کشی یک ماهه گذشته در فلسطین، چون ویرانه ای بر سر صاحبانش فروریخت. امروز دیگر با فروریختن دیوار عظیم توهم به “غرب”، به “دمکراسی” غربی، به پارلمانتاریسم و فرهنگ و اخلاق و تمدن در حاکمیت بازار آزاد به رهبری آمریکا، جهان دستخوش تحولی بزرگ، دستخوش رنسانی جهانی برای دفاع از نفس انسان بودن، حق زندگی و حرمت برای بشریت و حقوق انسانی در مقابل میلیتاریزم و توحش و بربریت حاکمیت بازار آزاد به رهبری غرب قرار گرفته است.

مستقل از سرانجام نسل کشی در فلسطین، مستقل از بن بست و شکست ناتو و زلنسکی و دستگاه فاسدش در اوکراین، دولت فاشیست اسرائیل و دولت دست راستی اوکراین قربانیان جدال و تلاش غرب برای حفظ قدرت و هژمونی است که دیگر کسی توان سد کردن سقوط آنرا ندارد. ادامه حیات دولتی فاشیستی، مذهبی اولترا راست در اسرائیل با تحولات در منطقه و نسل کشی اخیر و اعتراضات جهانی علیه آن، غیر ممکن است. این فاشیسم عریان و لجام گسیخته را دیگر حتی مردم اسرائیل نخواهند پذیرفت. دولت نتانیاهو بعد از نسل کشی خود نیز پایان می یابد. بعلاوه سرنوشت زلنسکی و دولت دست راستی اوکراین و گروههای فاشیستی مسلح در این جغرافیان نیز بهتر از نتانیاهو و همراهانش نخواهد بود. همین امروز زلنسکی نگران انتخابات و کنار رفتن خود از قدرت در اوکراین است و در مقابل آن به بهانه جنگ مقاومت میکند.

در اوکراین امروز دیگر غرب بازی را باخته است. تامین صلح و پایان آشتی را دیگر شکست خوردگان تعیین نمیکنند. اینکه روسیه چه امتیازات دیگری علاوه بر سرزمینهایی که به روسیه وصل کرده است را می طلبد و پروسه پایان جنگ چگونه پیش برود، هنوز باز است. ادامه وضع کنونی تا انتخابات بعدی آمریکا که بایدن و حکومتش به آن امید بسته اند، دیگر از اراده دول غربی خارج است و ممکن است آوار این شکست بر سر بایدن و حکومتش قبل از انتخابات تماما فروبریزد. هنوز معلوم نیست پروسه و شکست میلیتاریسم آمریکا و شرکایش از دل خود چه جنگ و جنایاتی را رقم خواهد زد. خاورمیانه تبدیل به بشکه باروتی شده است، قبول شکست در اوکراین و پس لرزه های آن برای آمریکا و ناتو، هزینه های سنگینی دارد. مخاطرات تلاش برای ادامه هژمونی آمریکا و عدم قبول موقعیت تنزل یافته کنونی، میتواند بشریت را وارد جنگهای جدیدی بکند.

اما این کل داستان نیست. فروریزی میلیتاریسم غرب همراه خود، پرده از همه جنایات و جنگها و کشتارهای، ویرانی ها، نقشه های شوم، توطئه ها و توحشی که ابعاد آن باور نکردنی است، برمیدارد. چهره واقعی دمکراسی غربی به عنوان روبنای سیاسی دیکتاتوری عریان غرب و میلیتاریسم آن، برملا میشود. جایگاه سازمان ملل به عنوان ارگان خدمتگذار و بازیچه دست غرب، حقوق بشر و قوانین بین المللی، دادگاه لاهه و.. و نقش آنها برملا میشود. این فروپاشی عمیق و همه جانبه با قوانین و پارلمان، با فرهنگ و سنت و تاریخ با قوانین و قراردادها و نظم کاپیتالیستی و… همراه خواهد بود. در دل این تحولات و شکستهای ملیتاریسم غرب و با بیداری که در خود آمریکا و اروپا شروع شده است، بار دیگر حق طلبی، انسانیت و حقوق انسان و حق زندگی و رفاه و بهداشت و درمان، خواست امنیت و پایان جنگ و جنایت و دیکتاتوری به جلو رانده میشود.

این واقعه مطلقا تشابهی به فروپاشی بلوک شرق که به پیروزی “دمکراسی بازار آزاد” به رهبری آمریکا منجر شد ندارد. امروز یک طرف جدی این جنگ طبقه کارگر و مردمی اند که اوج توحش و بربریت نظام کاپیتالیستی حاکم را میبیند و علیه آن به میدان آمده اند. این یک رنسان انسانی در غرب و در جهان است که جبهه پیروز در آن میتواند طبقه کارگر و مردمی باشد که به وسعت جهان به میدان آمده است و علیه بربریت و جنگ و جنایت و توحش این نظام در همه جا در حال اعتراض است. برنده این جدال قطب مقابل آمریکا، روسیه، چین یا دول منطقه نیست. برنده این جدال دولتهای مرتجعی که خود را به فلسطین و محرومیت مردم آن آویزان میکنند نیست. پرچم جهانیان در این جدال و در دل این فروپاشی صلح، آزادی و انسانیت است. تضمین آینده ای روشن هنوز در گرو عروج طبقه کارگر به عنوان پرچمدار تحولات انسانی و آزادیخواهانه در این دوره است. پیروزی در این دوره به عروج این طبقه و کمونیسم آن بستگی دارد. اما و تا اینجا و از دل فروپاشی این توحش، پنجره ای بر آینده ای بهتر، انسانی تر، آزاد و برابر تر باز شده است، پنجره ای که باور به نیرو و توان مردم آزادیخواه، محروم و استثمار شوندگان در آن نمایان است.

https://akhbar-rooz.com/?p=222970 لينک کوتاه

2.8 11 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
احمد صبوری جهرمی
احمد صبوری جهرمی
5 ماه قبل

مطلب بسیار مستدلی است. امیدوارم سلامت باشید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x